نگاهی به حماسه طبس
خبرگزاری رسا _ شکست این عملیات توسط امدادهای الهی به گونهای واضح و روشن بود که حتی هنگامی که از هارولد براون وزیر دفاع وقت آمریکا در مورد شکست عملیات سوال میکنند، او در حالی که به شدت مات و مبهوت بود، میگوید: «آیت الله خمینی در بالکن محل سکونت خود حضور یافت و با هر حرکت دست او یک هواپیما به زمین افتاد!»
تاریخ پر فراز و نشیب انقلاب اسلامی ایران، وقایع تلخ و شیرین بسیاری را در سینه خود ثبت کرده است و همواره با تکیه بر ایمان الهی و پشتوانه عظیم مردمی، با عزمی راسخ توانسته است ضمن کنار زدن موانع، مسیر تکامل و تحقق اهداف متعالی خود را با قدرت بپیماید.
واقعه طبس، یکی از همان حوادث شیرینی است که در پنجم اردیبهشت ماه سال 1359 در صحرای طبس اتفاق افتاد و به راستی در این روز یک بار دیگر تفسیر آیه «وَ مَکَرُواْ وَ مَکَرَ اللّهُ وَ اللّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ؛ و [دشمنان] مکر ورزیدند و خدا [در پاسخشان] مکر در میان آورد و خداوند بهترین مکرانگیزان است.»[1] متجلی گردید.
شرح عملیات
بعد از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، توسط دانشجویان پیرو خط امام(ره) و دستگیری 52 نفر از افراد حاضر در آن و افشای دستهای خیانت بار آمریکا، این کشور جهت بازسازی وجهه از دست رفته خود و برای رهاسازی گروگانهای آمریکایی، تصمیم به طراحی و اجرای عملیات نظامی با نام پنجه عقاب گرفت.
بمباران نقاطی مانند بیت حضرت امام(ره)، مدرسه فیضیه، دفتر ریاست جمهوری، مراکز سپاه پاسداران، انبار مهمات ارتش و... نیز در دستور کار بود. «مایلز کاپلند» از دست اندرکاران سابق دستگاه اطلاعاتی آمریکا و همکار روزولت در کودتای 28 مردادماه در این باره میگوید: «هدف از تهاجم طبس، تنها آزادی گروگانها نبود؛ بلکه کودتا برای سرنگونی رژیم ایران، هدف اصلی این عملیات بوده است.»[2]
واکنش و ادبیات رئیس جمهور وقت آمریکا هم قبل از حمله نیز جالب است؛ «من میخواهم به محض آزاد شدن افرادمان، ایرانیها را تنبیه کنم؛ به واقع به آنها ضربه بزنم، آنها باید بدانند که نمیتوانند ما را به بازی بگیرند.»[3]
توهم بزرگ
برژینسکی، مشاور ملی کارتر که حامی اصلی این عملیات در کاخ سفید بود، میگوید: روز اول آوریل، جیمی کارتر خواستار تشکیل جلسه فوق العاده شورای امنیت ملی شد و گفت که به نظر من زمان اقدام فرا رسیده است. کارتر در آن جلسه با این حرفها و سخنان شروع کرد؛ «به نظر من امکان رهایی و خلاصی گروگانها خیلی بعید به نظر میرسد و ما باید حاکمیت خود را اعمال کنیم و حالا زمان آن است که عمل مناسب انجام شود و جدول زمانی هم تهیه شود... . ما باید برای رهایی گروگانها وارد عمل شویم و عملیات در اولین فرصت ممکن باید شروع شود.»[4]
تدارک دشمن
این کار با استفاده از پیشرفتهترین امکانات نظامی این کشور و برخی از کشورهای همسایه و عناصر ضد انقلاب قرار بود به مرحله اجرا برسد. برای این منظور حدود یک ماه بعد از تسخیر لانه جاسوسی، نود نفر از برجستهترین کماندوهای آمریکا، موسوم به نیروهای دلتافورس، بیش از پنج ماه در شرایط سخت ایالت آریزونای آمریکا که شرایطی مشابه منطقه طبس را دارا بود زیر نظر سرهنگ چارلی بکویت و سرگرد میدوز پیچیدهترین تکنیکهای نظامی را گذراندند.
همزمان گروههای تدارکات و پشتیبانی به طور کاملا سرّی وارد ایران شده و هماهنگیهای لازم با ضد انقلاب را انجام دادند. سازمان هواشناسی آمریکا وضع جوی ایران، به خصوص منطقه صحرای طبس را کاملا مورد پیش بینی دقیق علمی قرار داده بود. با توجه به اینکه هوای آن شب مهتابی بود، وقوع طوفان را بعید میدانست.
اواخر آذر 1358، نظامیان آموزش دیده آمریکایی وارد یکی از پایگاههای نظامی مصر شدند. طبق نقشه و برنامه از قبل چیده شده، قرار بود بعد از فرود در طبس و تجدید قوای نیروها، بالگردها به محل استادیوم امجدیه(شهید شیرودی) عزیمت کرده و با کمک گروههای ضد انقلاب که قبلا هماهنگ شده بودند، به محل نگهداری جاسوسان آمریکایی حمله کنند و گروگانها را آزاد کرده و بعد به ادامه عملیات بپردازند. هماهنگی در داخل کشور به حدی کامل بود که حتی چراغهای ورزشگاه روشن بوده و ماشینهای مخصوص جلوی ورزشگاه، آماده انتقال کماندوها به محل نگهداری جاسوسان بود.
آغاز عملیات
عملیات با دستور کارتر آغاز میشود. شش فروند هواپیمای 130- C به همراه کماندوهای آموزش دیده از مصر به ناو هواپیمابر نیمیتز(NIMITZ) در دریای عمان منتقل میشوند. نیمه شب پنج شنبه، هواپیماهای ذکر شده به همراه هشت فروند بالگرد وارد حریم هوایی ایران میشوند. در میان راه یکی از هواپیماها دچار نقص فنی شده و فرود اضطرارای میکند. سرنشینان این هواپیماها به بالگردهای دیگر منتقل شده و بعد از چند ساعت پرواز به محل مورد نظر در صحرای طبس میرسند. مرحله بعدی عملیات با سوختگیری بالگردها آغاز و در حال اجرا بود که به ناگاه یکی از بالگردها دچار نقص فنی گردید. با گزارش وضعیت موجود به کاخ سفید، دستور لغو عملیات و ترک منطقه صادر شد؛ ولی به هنگام برخاستن، یک از بالگردها با هواپیمایی برخورد و شب تیره و تار صحرای طبس را چون روز روشن میکند.
درماندگی دشمن
زبیگنیو برژینسکی، در مورد واکنش کارتر به این خبر غافلگیر کننده میگوید: «او سرش را بین دو دستش گرفت و به مدت چند ثانیه روی میز گذاشت. من فوق العاده دلم برایش سوخت. همین طور برای کشورم. ساعت پنج و پانزده دقیق بود که کارتر خبر دیگری مبنی بر برخورد یک بالگرد با هواپیمای 130- C و آتش گرفتن آنها را از ژنرال جونز دریافت کرد. این برخورد همراه با تلفات جانی بوده است. کارتر با شنیدن این خبر به مانند مار زخمی به خود پیچیده و آثار درد و نگرانی و اضطراب بر تمامی چهره او آشکار شد.»[5]
چارلی بکویت، فرمانده عملیات طبس، درباره احساسش هنگام بازگشت از طبس میگوید: «در تمام طول راه بازگشت احساس پوچی و پژمردگی میکردم. آه آه. یاس بر وجودم سایه افکنده بود. گریهام گرفت. این موقعی بود که نشستم و با تمام وجودم گفتم: یا عیسی مسیح! تو میدانی که چه گندی به بار آمده است. ما واقعا باعث شرمساری کشور بزرگمان شدیم. خودم را بسیار حقیر احساس میکردم. نمیخواستم صحبت کنم، یا هیچ کار دیگری انجام دهم؛ فقط احساس میکردم که دیگر آبرویی باقی نمانده بود.»[6]
مانور احماقانه
همه چیز حتی کوچکترین عوامل تأثیرگذار در این ماجرا پیش بینی شده بود؛ تنها چیری که ایالات متحده از پیش بینی آن غافل شده بود، امدادهای الهی بود. چنانچه میر قافله عشق، خمینی کبیر در فرازی از پیام خود در رابطه با واقعه طبس، شکست آمریکا در صحرای طبس را حاصل و نتیجه قطعی امدادهای غیبی الهی میداند و میفرماید: «این مانور احماقانه به امر خدای قادر، شکست خورد.»[7] و در ادامه میفرمایند: «حالا همه کشتیهایتان را هم بیاورید اینجا، همه طیارههایتان را هم بفرستید اینجا، حالا غیر سابق است؛ ما اتکال به خدا داریم، ما برای این جهان یک مدبر را میدانیم هست. آنهایی که تاکنون توجه نداشتند، خوب توجه بکنند که یک ملتی که هیچ نداشت جز الله اکبر و او همه چیز است، چه طور همه قوا را کنار زد.»[8]
شکست این عملیات توسط امدادهای الهی به گونهای واضح و روشن بود که حتی هنگامی که از هارولد براون وزیر دفاع وقت آمریکا در مورد شکست عملیات سوال میکنند، او در حالی که به شدت مات و مبهوت بود، میگوید: «آیت الله خمینی در بالکن محل سکونت خود حضور یافت و با هر حرکت دست او یک هواپیما به زمین افتاد!»[9]
منبع:
[1]. آل عمران، 54
[2]. تهاجم کارتر و وقایع پشت پرده، ترجمه هادی سهرابی، تهران، نشر نو،ص136
[3]. جان گروگانها و منافع ملی، ترجمه منوچهر یزدان یار، ص95
[4]. خبرگزاری مهر، طبس؛ شکستی خفت بار در کارنامه شیطان بزرگ، 4/2/1383
[5]. گروه تحقیق واحد مرگزی خبر صدا و سیما، شکست بزرگ آمریکا در واقعه طبس، 4/2/1361
[6]. نیروی دلتا، ترجمه رضا فاضل زرندی، ص 433
[7]. صحیفه امام خمینی(ره) و www.imam-khomeini.com
[8]. صحیفه امام خمینی(ره)، ج12، ص378
[9]. روزنامه جمهوی اسلامی، 5/2/1373و www.imam-khomeini.com
[1]. آل عمران، 54
[2]. تهاجم کارتر و وقایع پشت پرده، ترجمه هادی سهرابی، تهران، نشر نو،ص136
[3]. جان گروگانها و منافع ملی، ترجمه منوچهر یزدان یار، ص95
[4]. خبرگزاری مهر، طبس؛ شکستی خفت بار در کارنامه شیطان بزرگ، 4/2/1383
[5]. گروه تحقیق واحد مرگزی خبر صدا و سیما، شکست بزرگ آمریکا در واقعه طبس، 4/2/1361
[6]. نیروی دلتا، ترجمه رضا فاضل زرندی، ص 433
[7]. صحیفه امام خمینی(ره) و www.imam-khomeini.com
[8]. صحیفه امام خمینی(ره)، ج12، ص378
[9]. روزنامه جمهوی اسلامی، 5/2/1373و www.imam-khomeini.com
عقیل مصطفوی مجد
975/703/ر
ارسال نظرات
نظرات بینندگان
خبرگزاری رسا برای حرف هارولد براون از روزنامه جمهوری اسلامی سال 73 یعنی سالها بعد از حادثه طبس و از قول کسی که در طبس نبوده یعنی براون برای کسی که او هم در طبس نبوده تا هواپیماها رو ببیند و بیندازد یعنی امام خمینی شاهد آورده و نکته اینجا که در طبس اصلا هواپیمااستفاده نشد و بالگرد بود. روایت های صدر اسلام هم همین طوری الان متواتر و صحیح اعلام میشوند. درسته؟