۲۴ دی ۱۳۹۲ - ۱۰:۲۲
کد خبر: ۱۹۴۹۲۸
به مناسبت هفدهم ربیع الاول؛

نبی رحمت و صاحب خلق عظیم

خبرگزاری رسا ـ در عظمت پیامبر اسلام صلوات الله علیه و‌ آله و بعثت ایشان همین بس که خداوند منّان به واسطه این نعمت بزرگ، بر مؤمنان منت نهاده است؛ در آن‌جا که می‌فرماید: «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ...»
نبی رحمت و صاحب خلق عظیم
وجود انبیاء عظام سلام الله علیهم اجمعین، از نعمت‌های بزرگ الهی بر عموم بشریت به‌شمار می‌رود و خداوند به این واسطه زمینه هدایت بشر به همه کمالات و خوبی‌ها و سجایای اخلاقی را فراهم کرده است. پیامبران، رسولان ظاهری هستند که در کنار رسول باطنی(عقل)، راهنما و مرشد انسان‌ها می‌باشند. در این میان، خاتم‌الانبیاء، محمد مصطفی صلی الله علیه‌ و آله و سلّم، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است؛ چرا که دین مبین اسلام، به عنوان آخرین دین آسمانی، کامل‌ترین دین و مکمّل ادیان گذشته می‌باشد.
بعثت نبی اکرم صلی الله علیه و آله، طبق کلام ایشان که فرمود: "اِنّما بُعِثْتُ لِاُتَمّمَ مَکارِمَ الاخلاق"؛ برای تکمیل کرامت‌های اخلاقی بوده است.  
 
در عظمت پیامبر اسلام صلوات الله علیه و‌ آله و بعثت ایشان همین بس که خداوند منّان به واسطه این نعمت بزرگ، بر مؤمنان منت نهاده است؛ در آن‌جا که می‌فرماید: «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی‏ ضَلالٍ مُبین؛ خداوند بر اهل ایمان منت گذاشت که از بین آنها پیامبرى از خودشان برانگیخت تا آیات الهى را براى آنها بخواند و پاکشان کند و کتاب و حکمت بیاموزد. گر چه پیش از آن در گمراهى آشکار بودند.» آل عمران/164
 
 
وقایع بعد از میلاد رسول خدا صلی الله علیه و آله
 
برخی از وقایعی که بعد از تولد حضرت، به فرموده امام صادق علیه‌السلام اتفاق افتاده است:
 
- شیطان تا قبل از ولادت حضرت عیسی تا آسمان هفتم بالا می‌رفت و اخبار آسمانی را می‌شنید. بعد از ولادت حضرت عیسی علی نبینا و آله و علیه‌السلام او را از سه آسمان منع کردند و تا چهار آسمان بالا می رفت. بعد از ولادت رسول خدا صلی الله علیه و آله او را از همه آسمان‌ها منع کردند و شیاطین را با تیرهای شهاب از ابواب آسمان‌ها دور کردند.
- هر بتی، در هر جای عالم بود، به رو افتاد.
- ایوان کسری لرزید و چهارده کنگره آن افتاد.
- دریاچه ساوه [که سال‌ها آن را می پرستیدند] خشک شد.
- آتشکده فارس که هزار سال خاموش نشده بود، خاموش شد.
- آب در وادی سماوه جاری شد.
- قریش در میان عرب بزرگ شدند و ایشان را "آل اللّه" گفتند؛ زیرا که ایشان در خانه خدا بودند و آمنه علیهاالسّلام مادر آن حضرت گـفت: و اللّه وقتی پـسرم به دنیا آمد، دست‌ها را بر زمین گذاشت و سر به سوى آسمان بلند کرد و به اطراف نظر کرد، از من نورى ساطع شد که همه چیز را روشن کرد، در میان آن روشنى صدائى شنیدم که قائلى مى‌گفت که بهترین مردم را زائیدى، پس او را محمّد نام بگذار و... !(1)   
 
از حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام روایت شده است که چون آن حضرت متولّد شد، بت‌هایی که بر کعبه گذاشته بودند همه به رو افتادند و چون شب شد این ندا از آسمان رسید که «جآءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْباطِلُ اِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقا».(2)
 
مفضل بن عمر از امام صادق علیه السلام نقل کرده که ‏فرمود: وقتی رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله متولد شد، سفیدى مملکت فارس و کاخ‌هاى شام براى آمنه(مادر حضرت)، نمایان شد. فاطمه بنت اسد مادر امیرالمؤمنین خندان و شادمان نزد ابو طالب آمد و آن‌چه را آمنه گفته بود به او خبر داد. ابوطالب گفت: از این تعجب می‌کنى؟ همانا تو نیز به وصی و وزیر او باردار می‌شوى و او را به دنیا می‌آوری.(3)
 
 
عبد المطلب و میلاد پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله
 
در انساب الاشراف درباره میلاد نبى اکرم صلّى اللَّه علیه و آله -با تلخیص- چنین آمده است: وقتی آمنه به پیامبر صلی الله علیه و آله باردار شد، در خواب کسى به دیدارش آمد و گفت: اى آمنه! تو به سید و سرور این امت باردار شده‏اى؛ آن‌گاه که کودکت به دنیا آمد بگو: «أعیذک بالواحد من شرّ کلّ حاسد؛ تو را از شر هر حسودى در پناه خداى یکتا قرار مى‏دهم»؛ نامش را احمد بگذار و بنا به روایتى محمد بگذار.
 
بعد از این‌که آمنه وضع حمل نمود، به عبدالمطلب پیغام داد که پسرى براى تو به دنیا آمده است. عبدالمطلب در حالى که پسرانش همراه او بودند، شادمان برخاست و به خانه آمد و دیده‌اش را بر فرزند دوخت.
 
آمنه داستان خواب خود را با وى در میان نهاد و این‌که مدت حملش سهل و ساده و زایمانش آسان انجام گرفته است. عبدالمطلب کودک را در پارچه‏اى پیچید و آن را برگرفت و او را به کعبه وارد کرد و اشعاری سرود که ترجمه‌اش چنین است:
 
سپاس پروردگارى را که این پسر پاکیزه و فرخنده را به من بخشید. او را در پناه خانه خداوند قرار مى‏دهم تا از گزند ستمگران و بدخواهان و حاسدان لگام‏گسیخته در امان باشد.
 
در تاریخ ابن عساکر و ابن کثیر ابیاتى بر آن افزوده‏اند که در پایان آن آمده است: «تو همانى که در فرقان و در کتاب‏هاى استوار تحریف نشده، بر زبان و نوشته، "احمد" نام گرفته‏اى.» در این ابیات، عبد المطلب خبر مى‏دهد که در کتاب‌هاى آسمانى نوه‏اش، احمد نام دارد.
 
در اشعار دیگری که از عبدالمطلب نقل شده، تصریح می‌کند که این خدا است که نوه‏اش را محمد صلی الله علیه و آله نامیده است. «...این تویى که او را بازوى من قرار داده‏اى، روزگار هرگز او را از من دور نگرداند، و تو خود او را محمد نامیدى.» (4)
 
 
انواع معجزات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
 
1- معجزاتى که براى همیشه و هر زمان و مکانى، جنبه اعجاز دارد؛ مثل قرآنى‏ که در دست ما است و آن را مى‏خوانیم، مى‏شنویم، مى‏نویسیم و حفظ مى‏کنیم. هیچ کس نمى‏تواند آن را انکار کند و همان کتابى است که حضرت محمّد صلّى اللَّه علیه و آله آن را آورده است.
 
 
2- معجزاتى که در هر زمان و مکانى قابل مشاهده نیست و این نیز بر چند گونه است:
 
الف- معجزاتى که همه مسلمان‌ها آن را نقل کرده‏اند و بر آن اجماع دارند و در سفر و حضر با پیامبر صلی الله علیه و آله بودند و پیش روى آنها، این معجزات، اتفاق مى‏افتاد و احتمال دروغ گفتن این همه مردم، بعید است.
 
ب- معجزاتى که بعضى از مسلمان‌ها شاهد آن بوده‏اند و این معجزات را نقل کرده‏اند و هیچ یک از معصومین(ع) آن را انکار نکرده است. پس باید راست باشد؛ چون اگر دروغ بود، بایستى از آن نهى مى‏کردند؛ زیرا آنان در برابر باطل، سکوت نمى‏کنند و اگر منکرى را بشنوند، در برابر آن بى‏اعتراض نمى‏مانند؛ چنان‌چه جایز نیست دروغى را نقل کنند و در این‌جا ترس و رغبتى هم نبود که آنها را وادار کند که آن را تصدیق کنند.
 
3- معجزاتى که قبل از بعثت، از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ظاهر شد، تا تأییدى بر پیامبرى آن حضرت باشد.
 
4- معجزاتى که به دست فرستادگان آن حضرت، در مناطق دور، اتفاق افتاد تا راستگویى آنها را ثابت کند و این معجزات از طرف پیامبر بود نه از طرف خود آنها؛ چون آنها پیامبر نبودند.
 
5- اخبارى که در کتاب‌هاى انبیاى پیشین آمده بود و از قبل، نبوّت پیامبر اسلام را تصدیق و خصوصیات و نشانه‏هاى او را بیان مى‏کردند.
 
6- یکى دیگر از معجزات آن حضرت، اخلاق، رفتار و معاشرت خارق العاده او با مردم بود.
 
7- از معجزات او، شریعت و دینى می‌باشد که آورده است و هر چه در آن فکر شود، زیبایى، ترتیب، استوارى و درستى دیده مى‏شود.(5)  
 
شیخ عباس قمی در منتهی الامال از ابن شهر آشوب نقل کرده که معجزات حضرت 4440 عدد بوده که 3000 آن‌‌ها نقل شده است. به چند نمونه از آن‌ها اشاره می‌شود:
- پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله از کنار زنى عبور مى‏کرد؛ آن زن نسبت به‏ پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله احترام زیادى کرد و روغن‌دانى را بیرون آورد که چیزى خدمت حضرت آورد؛ ولى چیزى در آن نیافت. حضرت آن را گرفت و حرکت داد و آن ظرف پر از روغن خالص شد؛ در حالى که قبل از آن هر چه جست‌وجو کردند چیزى در آن نیافتند. همه از آن خوردند و سیر شدند و مقدارى از آن ماند. این خانواده همیشه به آن افتخار مى‏کردند.(6)
 
- پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله دو درخت خرما را دید که میانشان خالى شده بود. حضرت فرمود: «به هم بچسبید» و آن دو بى‏درنگ به هم چسبیدند.(7)    
 
- در یکى از غزوات، آب تمام شد. فقط مقدار کمى مانده بود که حتّى یک نفر را هم سیراب نمى‏کرد و مردم همه تشنه بودند. پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله تیرى را کشید و دستور داد که آن را در مشک آب فرو کنند. در این هنگام آب فوران کرد و به دهانه مشک رسید. تمام لشکر از آن آب نوشیدند و سیراب شدند؛ اما منافقین، دچار حیرت شده بودند.(8)
 
- زنى فرزند خود را خدمت پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله آورد تا حضرت تبرکاً دستی به او بکشد و دعا نماید. حضرت در سر کودک غدّه‏اى را دید؛ دلسوزى نموده، دستش را بر سر او کشید و غدّه از بین رفت و جاى آن مو رویید. این خبر به اهل «یمامه» رسید. کودکى را که غدّه در سرش بود پیش مسیلمه کذّاب آوردند و او دستش را بر سر آن کودک کشید، موى سر او ریخت و نسل او همه کچل شدند!(9)
 
 
عید میلاد پیامبر صلى الله علیه و آله نزد اهل سنت
 
برخى از علماى اهل سنت برپایى مراسم جشن به‏ مناسبت میلاد پیامبر صلى الله علیه و آله را ستایش کرده و آن را از اعمال نیک و مستحب برشمرده‏اند که به تعدادى از آن‏ها اشاره مى‏‌شود:
 
1- قسطلانى در "المواهب اللدنیة" مى‏نویسد: «در طول تاریخ، مسلمانان در ماه میلاد پیامبر صلى الله علیه و آله جشن برپا کرده و به مردم اطعام داده و به انواع صدقات مستمندان را یارى مى‏دهند و با اظهار سرور و اعتنا به قرائت مولودى آن حضرت به او اظهار ارادت مى‏نمایند... . خداوند رحمت کند کسانى را که به این عمل عظیم دست مى‏زنند.»
 
2- ابن عباد مى‏گوید: «به ‏نظر من مولود نبوى از اعیاد مسلمین است و هر کس در آن روز شادى و سرور نموده و با پوشیدن لباس فاخر و چراغانى، شادى خود را ابراز نماید، امرى مباح انجام داده است.»
 
3- سیوطى مى‏گوید: «مولودى خوانى در ماه ربیع‏الاول مورد سؤال واقع شده که آیا از حیث شرع امرى پسندیده است یا مذموم؟ آیا کسى که انجام مى‏دهد به او ثواب داده مى‏شود یا خیر؟
جواب این است که اصل مولودى‏خوانى که عبارت است از اجتماع مردم و قرائت مقدارى از قرآن و خواندن روایات در شأن پیامبر صلى الله علیه و آله و در پایان نیز طبق‏هاى غذا آورده مى‏شود و بین مردم توزیع مى‏گردد، عملى است نیکو که بانى و شرکت‏کننده آن مأجور بوده و به او ثواب داده مى‏شود؛ زیرا با این عمل قدر و منزلت پیامبر صلى الله علیه و آله تعظیم شده و در ولادت آن حضرت اظهار شادى مى‏شود.»
 
4- شیخ عبداللَّه هروى معروف به «حبشى» مى‏گوید: «برپایى مراسم و یادبود پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله از کارهاى نیکوست و دلیلى بر انکار آن وجود ندارد؛ بلکه سزاوار است که آن‏را سنت حسنه بنامیم.»(10)
 
 
برخی از اشکالات وهابیون
 
با وجود ادله فراوان از آیات، روایات و سیره مسلمین بر جواز، بلکه رجحان برپایى مراسم یادبود، باز هم وهابیون در مقابل عمل مسلمین ایستاده و با انواع ایرادات سست، مانع برپایى این عمل مقدس مى‏شوند. اینک ذکر برخى از ایرادات و پاسخ آنها:
 
1- بر پایى مراسم و یادبود، نوعى عبادت غیر خدا است!
جواب: عنصر مقوّم عبادت، اعتقاد به الوهیت یا ربوبیّت‏ کسى است که او را تعظیم مى‏نماییم؛ لذا در صورتى که تکریم و تعظیمى از این عنصر خالى باشد، اصطلاحاً آن را عبادت نمى‏گویند.
 
2- بر پایى چنین مراسمى همراه با امورى است که غالباً حرام است؛ همانند اختلاط زنان با مردان، قرائت مدح با موسیقى و غنا.
جواب: عمل گناه در هر مکان و زمانى حرام است؛ خواه در مراسم باشد یا غیر آن، ولى ما نمى‏توانیم عملى ممدوح و پسندیده را به‏جهت امور جانبى که گاهى اتفاق مى‏افتد مانع شویم؛ بلکه باید از اعمال خلاف و حرام جلوگیرى نماییم.
 
3- پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «خانه‏هاى خود را قبر و قبر مرا عید قرار ندهید.» "ابن قیم" به این حدیث بر حرمت برپایى مراسم استدلال کرده است.
جواب: اولًا: دلیل، اخص از مدعا است؛ زیرا روایت تنها اشاره به قبر پیامبر دارد، نه مطلق مکان‏ها. ثانیاً: جهت آن شاید این باشد که انسان باید در محضر پیامبر صلى الله علیه و آله با خضوع و خشوع باشد و این مسئله با اظهار فرح و سرور، در کنار قبر سازگارى ندارد؛ ولى منافاتى ندارد که در جایى دیگر انجام گیرد.
 
4- سلف صالح این عمل را انجام ندادند.
جواب: اولًا: در اصول به اثبات رسیده که عدم فعل معصوم، دلالت بر حرمت و فعل معصوم، دلالت بر وجوب ندارد؛ بلکه تنها عدم فعل، دلالت بر عدم وجوب و انجام فعلی، دلالت بر عدم حرمت دارد. پس مجرد انجام ندادن دلیل بر حرمت و عدم جواز نیست.
ثانیاً: سیره و عمل مسلمین تا عصر ابن‏تیمیه، بر پایى مراسم بوده و اهل‏سنت تصریح دارند که اجماع حجت است.
ثالثاً: این‏که در کلام ابن‏تیمیه آمده: سلف صالح محبّتشان نسبت به رسول خدا صلی الله علیه و آله بیشتر بوده و اگر جایز ‏بود، حتماً این عمل را انجام مى‏دادند، خلاف احادیث نبوى است؛ زیرا در روایتى از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله خطاب به صحابه آمده: «همانا زود است که اقوامى بیایند که از شما محبتشان نسبت به من بیشتر باشد.»
 
5- اختصاص دادن روزى خاص براى اظهار فرح و شادى بدعت است.
جواب: اوّلًا: همان‏گونه که به اثبات رسیده، گاهى مکانى به‏جهت مظروفش شرف پیدا مى‏کند، زمان نیز این‏چنین است؛ برخى از زمان‏ها به‏ جهت عمل خاصى که در آن انجام گرفته ارزش‏مند است؛ همانند شب قدر که قرآن مى‏فرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ؛ ما قرآن را در شب مبارکى نازل کردیم.» پس اگر مراسمى را در وقت خاصى که همان میلاد پیامبر صلی الله علیه و آله است انجام مى‏دهیم، به ‏جهت آن است که شب مبارکى است.
ثانیاً: اوامر شارع گاهى به شیئى به‏ عنوان عام آن تعلق مى‏گیرد که تطبیقش بر مصادیق، برعهده مکلف است؛ همانند کمک به فقرا که حکم بر موضوعى کلّى است، ولى تطبیق آن بر مصادیق خاص به‏عهده مکلف واگذار شده تا هر نوع کمکى که فقیر لازم دارد و مقدور او است انجام دهد. در این‏جا نیز تطبیق آن بر وقتش به مکلف واگذار شده تا در هر وقتى که مناسب مى‏بیند پیاده نماید.(11)
 
برگزارى این‌گونه جشن‌ها، گر چه به صورت کنونى و رایج آن در متون دینى وارد نشده است، اما اصول کلى دینى، آن را تأیید مى‏کند و مُهر دینى بر آن مى‏نهد. [یعنی بدعت حرام نیست]
 
آیات و روایات، از سویى ما را به عشق ورزیدن به پیامبر صلَّى اللَّه علیه و آله و سلَّم و از سویى دیگر به تکریم و بزرگداشت ایشان سفارش نموده است. قرآن مى‏فرماید: «قُلْ إِنْ کانَ آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ وَ إِخْوانُکُمْ وَ أَزْواجُکُمْ وَ عَشِیرَتُکُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها وَ مَساکِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقِین؛ بگو! اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طایفه شما و اموالى که‏ به دست آورده‏اید و تجارتى که از کساد شدنش مى‏ترسید و خانه‏هایى که به آن علاقه دارید، در نظرتان از خداوند و پیامبرش و جهاد در راهش محبوب‌تر است! ‏در انتظار این باشید که خداوند عذابش را بر شما نازل کند و خداوند جمعیت فاسقان را هدایت نمى‏کند». توبه/ 24
 
در حدیثی از رسول خدا صلی اله علیه و آله آمده است: «لایُؤمن احدکم حتى اکون احبّ الیه من والده و ولده و الناس اجمعین؛ کسى که من در نزد او، دوست داشتنى‏تر از پدر و فرزند و سایر مردم نباشم، ایمان کاملى ندارد». (12)
 
و الحمدلله رب العالمین
/999/702الف/ر
 
پی نوشت‌ها:
1- امالی صدوق/نشر کتابچی/ص285
2- مناقب آل ابی‌طالب/ابن شهر آشوب/نشر علامه/ج1/ص31
3-کافی/کلینی/اسلامیه/ج1/ص454
4- عقاید اسلام در قرآن کریم/علامه مرتضی عسکری/ترجمه محمد جواد کرمی/نشر مجمع علمی اسلامی/ ج‏3 /ص302    
5-الخرایج و الجرایح(جلوه‌های اعجاز معصومین)/ قطب راوندی/ ترجمه غلامحسن محرمی/دفتر انتشارات اسلامی/ص11      
6- الخرایج و الجرایح/ قطب راوندی/مؤسسه امام مهدی(عج) /ج1/ص 25
7- همان/ج1/ص26
8- بحارالانوار/علامه مجلسی/دار احیاء تراث عربی/ج18/ص28  
 
9- اعلام الوری/فضل بن حسن طبرسی/چاپ اسلامیه/ص27‌
 
10- شیعه شناسی و پاسخ به شبهات/ علی اصغر رضوانی/نشر مشعر/ج2/ص637       
 
11- همان /ج‏2 /639      
 
12-مرزهاى توحید و شرک در قرآن/آیت الله سبحانی- ترجمه مهدی عزیزیان/نشر مشعر /ص185    
 
ارسال نظرات