۲۶ آبان ۱۳۹۲ - ۰۹:۴۵
کد خبر: ۱۸۹۸۸۵
مبانی نظام اسلامی/6

سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از دیدگاه مقام معظم رهبری

خبرگزاری رسا ـ مقام معظم رهبری توانسته اند در مسیر هدایت کشور و حفظ انقلاب، جلوه هایی از شخصیت شجاع، مصمم و مسئول خود را نشان دهند. عملکرد ایشان در جهت ارتقاء و تثبیت نقش منطقه ای و جهانی ایران نیز نشان داد که ایشان با مسئولیت پذیری، ایران را به شریکی موثر در امنیت منطقه ای و جهانی مبدل ساخته و به ادامه این نقش نیز وفادار هستند.
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از دیدگاه مقام معظم رهبری سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از دیدگاه مقام معظم رهبری
در ادامه سلسله مباحث مبانی نظام اسلامی که از شماره پیشین به مبانی اندیشه های مقام معظم رهبری در حوزه روابط بین الملل پرداختیم، در این نوشته نیز به سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از دیدگاه مقام معظم رهبری می پردازیم.
 
در هر نظام سیاسی فرآیند سیاست از توانمندی و قدرت تصمیم گیری ساختارهای درونی نظام شکل می گیرد. به این معنی که نقش حکومت و ساختارهای سیاسی در ارتباط مستقیم با یکدیگرند و شکل گیری سیاست خارجی در درون نظام بر اساس منافع ملی و خواسته های ساختار داخلی نظام صورت می پذیرد.
 
عمده جهت گیری های سیاست خارجی در هر کشوری هم از گفتمان سیاسی مسلط و هم از فضای فکری عمومی در آن کشور تأثیر می پذیرد. گفتمان سیاسی غالب، چهارچوب و بستری فراهم می سازد که در درون آن، رفتارها و مواضع رسمی یا غیر رسمی سیاست خارجی معنا پیدا می کنند. در اینجا، منظور از گفتمان غالب در سیاست خارجی، همان ساختار معنایی حاکم بر سیاست خارجی رسمی است که شیوه خاصی از کنش و رفتار را برای تصمیم سازان و کنش گران حکومتی ممکن می سازد. این گفتمان، هر چند از برداشت ها و تحلیل های رهبران برجسته سیاسی و مقامات عالی حکومتی تأثیر می پذیرند، اما نمی توان آن را به ارزش ها و باورهای فردی و شخصی تصمیم گیرندگان سیاست خارجی تقلیل داد. بلکه به باورهای نهادینه شده و موارد توافقی اشاره دارد که یک ساختار معنایی خاص را شکل داده اند و شیوه عمل و رفتار مشخصی را در وضعیت ها و موقعیت های متعدد در مقابل مناسبات متغیر خارجی و مواجهه با ساختار نظام بین الملل، دوام می بخشند.
 
اما گفتمان های غالب، هیچ گاه متصلب و تغییرناپذیر نیستند و در طول زمان دستخوش تغییرات شکلی و ماهوی بسیار می شوند. در حوزه سیاست خارجی، گفتمان های متفاوتی در دو حوزه حکومتی و عمومی سر بر می آورند و در جدال با یکدیگر، مفاهیم و معانی و ارزش های بسیار متفاوت و گاه حتی متعارضی را ایجاد می کنند. هژمونی و استیلای یک گفتمان خاص و تعریفی که نظم مسلط داخلی از مفاهیمی چون هویت ملی، منافع ملی، امنیت ملی و نظام بین الملل عرضه می دارد، در متن اجتماع و در میان گروه های متکثر فکری و عقیدتی، مخالفت ها و رقابت هایی را موجب می شود و به تدریج، معانی و تعاریف متمایزی را نسبت به جریان های سیاسی مسلط هویدا می کند. چنین است که ادبیات و گفتمان هایی در حاشیه ایجاد می شوند که امکان بیشتری برای تکثیر و تقویت جامعه، در قیاس با گفتمان رسمی و دولتی دارند.
 
سیاست خارجی ایران در دوران بعد از انقلاب اسلامی با تغییرات قابل توجه و مشهودی همراه بوده است. این امر مبتنی بر قواعد رفتار سیاسی و دگرگونی دائمی در محیط ساختاری است. در اوایل انقلاب و به دنبال خروج لیبرال ها از عرصه سیاسی و انفعال سایر گروه های غیر مذهبی در تأثیرگذاری بر روند سیاست های داخلی و خارجی و رادیکالیزه شدن رونـد انقلاب در پی جنگ تحمیلی، صـدور انقلاب و رویارویی کشور با قدرت های منطقه ای و بین المللی و اولویت منافع ایدئولوژیک و اسلامی بر منافع ملی، رویکرد سیاست خارجی ایران معطوف به تغییر در قواعد و ساختارهای نظام بین الملل بود.[i][i]
 
در ایران بعد از انقلاب اسلامی با وجودی که قانون اساسی چارچوب راهبردی سیاست خارجی را مشخص کرده است، ولی هنوز میان صاحب نظران و تحلیل گران مسائل سیاسی در مورد ماهیت و عوامل تعیین کننده سیاست خارجی اجماع نظری حاصل نشده است. هر کس بر اساس ایستارها و رویکردهای مختلف، ارزیابی های متفاوت و گاه ضد و نقیضی ارائه می دهد و رفتار جمهوری اسلامی ایران با خارج را با کمک گرفتن از نظریه های مختلف و برداشت های خود مورد بررسی قرار داده و در نهایت به نتایج مختلفی دست پیدا می کنند.
 
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران همانند سیاست خارجی سایر کشورها متأثر از تغییر و تحولات و تفوق یکی از گفتمان های سیاست خارجی متحول گردیده است و اصولاً گفتمان سیاسی چارچوب و بستری است که در درون آن سیاست خارجی یک کشور معنا پیدا می کند.
 
از ابتدای انقلاب اسلامی رویکردهای متفاوتی در عرصه سیاست خارجی ایران حاکم شده است. به تبع با دقت در گفتمان های سیاست خارجی و چگونگی تأثیرگذاری گفتمان های مختلف بر رفتار سیاست خارجی ایران پس از انقلاب اسلامی، می توان به درک بهتری از جهت گیری سیاست خارجی بعد از انقلاب اسلامی رسید.
 
 
1- دکترین سیاست خارجی رهبر معظم انقلاب
 
رهبر انقلاب در دیدار نوری المالکی نخست وزیر عراق -در چهارم اردیبهشت سال جاری با ایشان- ضمن اشاره به اقتدار روز افزون عراق در منطقه و در دنیای عرب، آن را مایه خرسندی فراوان جمهوری اسلامی ایران دانستند. ایشان برگزاری نشست سران اتحادیه عرب در بغداد را نیز یکی دیگر از زمینه های اقتدار عراق بر شمردند و افزودند: «اقتدار هر کشوری نیازمند پیش زمینه ها و ابزاری است که مهمترین آنها پیشرفت علمی و سازندگی و خدمت رسانی به مردم است.»
 
باید توجه داشته باشیم که ساحت سیاست، مبتنی بر نظر و اندیشه است و رفتار سیاسی تجلی گاه آن است. از این رو هر رفتاری در حوزه سیاسی متکی به پشتوانه های نظری و اندیشه ای خود است. عرصه سیاست خارجی نیز که بر آیند فرآیند پیچیده و چند وجهی تصمیم گیری است، از این قاعده کلی مستثنی نخواهد بود.
 
فهم رفتار و مواضع سیاست خارجی کشورها و رهبران آنها در پرتو توجه به بنیان ها و مفاهیم نظری محقق می شود. با توجه به این که اهمیت و تاثیر سیاست خارجی بر زندگی و حیات سیاسی ما به تغییر برخی از متفکران و صاحبنظران از هر زمان دیگری بیشتر شده است، فهم نظام معنایی و باورهای رهبران تأثیرگذار سیاست خارجی از اهمیت والایی برخوردار می شود. بر همین اساس است که در حوزه مطالعات سیاست خارجی توجه ویژه ای نسبت به نقش، جایگاه و فهم بنیان های نظری- اعتقادی رهبران تأثیرگذار، در سیاست خارجی می شود.[ii][ii]
 
در ساختار سیاسی نظام جمهوری اسلامی، نقش و جایگاه رهبری از بالاترین درجه اهمیت برخوردار بوده و طبق اصل صد و هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، رهبری منتخب خبرگان، ولایت امر و همه مسئولیت های ناشی از آن را بر عهده خواهد داشت. علاوه بر ظرفیت های حقوقی و ساختاری مربوط به جایگاه و نقش بی بدیل رهبری در نظام جمهوری اسلامی ایران، آیت الله خامنه ای از یک دکترین نظام مند در حوزه سیاست خارجی برخوردارند که دارای یک هسته مرکزی و نقاط کانونی شکل گرفته پیرامونی است. با رجوع به بیانات و گفتارهای ایشان، می توان به این نتیجه رسید که «ضدیت با نظام سلطه» را می توان به عنوان هسته مرکزی دکترین ایشان در نظر گرفت. ضدیت با سلطه در دکترین ایشان، هم ناظر بر بعد اسلامی و دینی است که خداوند متعال به صراحت در آیه 141 سوره نساء فرموده است: «وَلَن یَحعَل اللهُ لِلکافِرینَ عَلی المُؤمنینَ سَبیلاً» و هم ناظر بر ابعاد ژئوپولتیکی و معطوف به لزوم ارتقای جایگاه نظام جمهوری اسلامی ایران در نظام بین المللی، مبتنی بر سلطه و نظم شکل گرفته پس از جنگ های جهانی و جنگ سرد است.
 
در دکترین سیاست خارجی آیت الله خامنه ای، امروز در دنیا نظام سلطه حاکم است.[1][iii] و این نظام مسئول بدبختی ملت ها و انسان ها در سراسر عالم است.[1][iv] نظام سلطه یعنی اینکه کسی در دنیا، به اتکای سرنیزه و زور، قلدری کند و شرم نکند و دیگران هم قلدری او را تحمل کنند.[1][v] این نظام که مانند اختاپوسی خطرناک و مثل سرطان دنیا را گرفته است[1][vi] از دورانی که مسأله استعمار در دنیا شروع شد، یعنی از قرن نوزدهم سرکار آمد.[1][vii]
 
این نظام از دو رکن سلطه گر که همان ابر قدرت ها بوده و سلطه پذیر که دخالت های وقیحانه و گستاخانه ابر قدرت ها را قبول می کنند، تشکیل شده است.[viii][viii]
 
در نظام باورها و اندیشه حضرت آیت الله خامنه ای، طرفین نظام سلطه مقصر بوده و جمهوری اسلامی ایران هر دو طرف را رد کرده و به مبارزه با این نظم می پردازد.[1][ix] طبق این دیدگاه، هر جا اسلام باشد، رد ارکان نظام سلطه جهانی هم در آن جا هست. هر جا ساختاری اسلامی شکل بگیرد، ضدیت با ظلم، تجاوز، استعمار، استثمار و تحقیر مردم و ضدیت با بقیه ملامح و نشانه های نظام سلطه امروز دنیا نیز در آنجا هست. به همین خاطر است که جمهوری اسلامی با نظام کنونی سلطه و اقتدار در دنیا مخالف است.[1][x] بر این اساس باید گفت که اگر ملتی تسلیم سلطه قدرت های بزرگ عالم شود، از دست رفته است. هر ملتی اگر حاضر شد از شرف ملی و اقتدار ملی و اراده ملی چشم بپوشد، در وادی ضعف بی پایان و ورطه ای می لغزد که آخر آن معلوم نیست. هر دولتی که حاضر شد در مقابل خواست دستگاه یکپارچه سلطه جهانی تسلیم شود، بیش از گذشته محکوم به ضعف قرار گرفتن تحت سلطه و هضم شدن می شود.[1][xi]
 
در نظر آیت الله خامنه ای، تسلط نظام سلطه نسبت به هر ملت و هر کشوری و در هر جایی مردود است[1][xii] زیرا در این صورت منافع آن ملت نادیده گرفته شده[1][xiii] و هویت و عزتش نابود خواهد شد[xiv][xiv]
 
در سطح منطقه ای و کشورهای همسایه ایران، مبارزه و مقاومت در برابر نفوذ و سلطه بیگانگان اهمیت بیشتری می یابد؛ زیرا در این حوزه ترتیبات مذکور دارای تأثیر و تأثر از یکدیگر بوده و وضعیت کشورهای همسایه به طور طبیعی از یک پیوستگی و گره خوردگی برخوردار است.
 
در برخورد با نظام سلطه، دو نوع رفتار از هم متمایز می شوند؛ یکی تسلیم و دیگری مقاومت. تسلیم در مقابل زورگویان جهان، زورگو را به زورگویی تشویق می کند. تسلیم ملت ها، تسلیم سیاسیون عالم، تسلیم روشنفکران جوامع مختلف در مقابل روزگویی های استکبار جهانی، مشوق آنها در پیشرفت است. به همین جهت برای ملت ها یک راه حقیقی بیشتر باقی نمی ماند و آن مقاومت است.[xv][xv] در مسیر مقاومت چنان چه دولت های اسلامی، دولت های جهان سوم و ملت ها، قدر قدرت خودشان را بدانند، مهمترین ابزار نظام سلطه که همان اخم کردن و تشر است، ناکارآمد خواهد شد.[1][xvi] از این رو مبارزه با نظام سلطه از طریق شمشیر نیست، بلکه مبارزه ای به روش تحمل، کار حرفه ای سیاسی و شجاعت در میدان های لازم و متناسب با خودش است.[xvii][xvii]
 
بنابراین در دکترین ایشان، سیاست خارجی این است که ایده مخالفت با سلطه گری و سلطه پذیری را به عنوان یک ستون مسأله در فضای سیاست بین المللی در سطح دولت ها و ملت ها استقرار دهیم و این فکر را در دنیا ترویج و منعکس نماییم.[xviii][xviii]
 
بر اساس این دیدگاه و با شناخت نقطه ثقل یا هسته مرکزی دکترین سیاست خارجی رهبری انقلاب، می توان گفت که ایشان به عنوان زعیم کشور و امت اسلامی، اساس و پایه رفتار خارجی دولت اسلامی را بر اساس ضدیت با نظام سلطه تعریف کرده و راه نجات ملت ها و بر طرف شدن مصائب و گرفتاری های آنها را در پرتو این مبارزه و مقاومت در برابر جریان حاکم و رایج نظام سلطه در جهان قابل تحقق می دانند.
 
 
1-1-سطوح تقابل با نظام سلطه
 
ضدیت با نظام سلطه در دکترین سیاست خارجی آیت الله خامنه ای، در سه سطح منطقه ای، بلوک یا امت اسلامی و بین المللی، قابلیت به کارگیری دارد و ممکن است که همین ترتیب نیز از اولویت برخوردار باشد. در سطح منطقه ای و کشورهای همسایه ایران که به طور طبیعی حوزه نفوذ ژئوپولتیک، امنیتی، اقتصادی، تمدنی و فرهنگی کشور به حساب می آیند، مبارزه و مقاومت در برابر نفوذ و سلطه بیگانگان اهمیت بیشتری می یابد؛ زیرا در این حوزه ترتیبات مذکور دارای تأثیر و تأثر از یکدیگر بوده و وضعیت کشورهای همسایه به طور طبیعی از یک پیوستگی و گره خوردگی برخوردار است. در سطح بلوک یا امت و کشورهای جهان اسلامی نیز که از آنها به عنوان عمق اعتقادی و ایدئولوژیک نظام جمهوری اسلامی یاد می کنند، ضدیت با نظام سلطه، وحدت بخش و چاره ای برای برون رفت از مشکلات و عقب ماندگی های موجود به حساب می آید. از طرف دیگر این نفی با بازگشت ملت های مسلمان به هویت اصیل و اسلامی خود همراه خواهد بود.[xix][xix]
 
در سطح سوم که سطح بین المللی است، ایده ضدیت با سلطه، مخاطبان فرا منطقه ای و جهانی خود را پیدا کرده است و جمهوری اسلامی ایران بر اساس این دکترین، به مطرح شدن یک فکر نو و یک راه نو در برابر بشریت و در سطح جهانی و معادلات کلان حاکم بر سیاست جهان مبادرت ورزیده است؛[1][xx] زیرا دیو مهیب و تفرت انگیز سلطه، ملت ها را تهدید می کند؛ تهدیدی که فقط متوجه ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران نبوده و متوجه همه دنیا است؛ متوجه اصل و اساس انسانیت است.[xxi][xxi]
 
اقتدار سیاسی آن است که کشور و دولت بتوانند در میدان سیاست جهانی حضور فعال داشته باشند؛ به آنها تحمیل سیاسی نشود، کسی نتواند به آنها زور بگوید و کسی نتواند در اوضاع سیاسی آنها دخالت کند.
 
 
2-1-رابطه اقتدار و ضدیت با نظام سلطه
 
بر اساس آنچه از هسته مرکزی دکترین رهبری در حوزه سیاست خارجی ذکر شد، می توان به فهم عمیق تر بیانات ایشان در دیدار با نخست وزیر عراق پرداخت. افزایش اقتدار یک کشور به منظور زورگویی به دیگران نیستغ بلکه برای جلوگیری از زورگویی آنها است و این نیازمند ثروت است که از طریق علم حاصل می شود. برای یک ملت، علم وسیله ای است برای رسیدن به اقتدار ملی و ثروت ملی.[1][xxii] در نگاه ایشان هر چیزی که بتواند یک ملت را به استقلال و به اقتدار ملی و خط جوش و درون زا برساند، آن چیز مبغوض مراکز قدرتی است که همه دنیا را تنها برای خودشان می خواهند و نظام سلطه این گونه است.[xxiii][xxiii]
 
بر اساس این دیدگاه، اقتدار سیاسی- که پایه ای از اقتدار ملی است- آن است که کشور و دولت بتوانند در میدان سیاست جهانی حضور فعال داشته باشند، به آنها تحمیل سیاسی نشود، کسی نتواند به آنها زور بگوید و کسی نتواند در اوضاع سیاسی آنها دخالت کند.[1][xxiv] البته بدیهی است که اقتدار ملی هر کشوری دارای زمینه های مختلف نظامی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است و این زمینه ها از یک ارتباط و اتصال مفهومی با یکدیگر برخوردارند؛ اما در این جا تاکید بیشتر بر اقتدار سیاسی است.
 
بر اساس آنچه درباره اقتدار بیان کردیم، به راحتی می توانیم به ارتباط مفهومی میان اقتدار سیاسی و استقلال هر کشور با مفهوم ضدیت با نظام سلطه پی ببریم. به بیان دیگر، مقاومت نسبت به نظام سلطه و مبارزه با آن از طریق افزایش اقتدار هر کشور و به ویژه اقتدار سیاسی محقق می شود. بنابراین، این که رهبری معظم، تصریح می کنند که اقتدار روز افزون عراق موجبات خشنودی جمهوری اسلامی را فراهم می سازد، در چارچوب دکترین ایشان در حوزه سیاست خارجی و ضدیت با نظام سلطه و در سطح منطقه ای معنا و مفهوم می یابد. در واقع این دکترین مفهوم اقتدار کشور عراق به عنوان همسایه ای مسلمان است؛ ضمن در نظر گرفتن مصالح این کشور، تا مانع نفوذ قدرت های سلطه گر و مخصوصاً آمریکا در منطقه شود.[xxv][xxv]
 
 
2- تعامل با جامعه جهانی از نگاه رهبر انقلاب
 
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، رهبر را مرجع نهایی تصمیمات کلان در حوزه سیاست خارجی برشمرده است. منتخبان مردم که قانون اساسی پس از انقلاب اسلامی را تدوین نمودند، نقشی را برای رهبری تعریف نمودند تا رهبر به دور از تعلقات قوای مستقل سه گانه کشور، بتواند با بهره گیری از ابزارهای مشورتی متعدد، تصمیمات اساسی و راهبردی را در حوزه دیپلماسی اتخاذ نماید. با این درک، فرصت مطالعه در تصمیمات کلان دوران آیت الله خامنه ای که ایشان به عنوان رهبر برگزیده شده اند، امکان مناسبی را ایجاد می کند تا در قضاوت نسبت به گذشته و پیش بینی نسبت به آینده واقع بینانه تر، بیندیشیم. علیرغم این وسعت دامنه اختیارات رهبری که با رای مستقیم مردم به قانون اساسی مورد تایید قرار گرفته است، رهبری ایران تنها در موارد بسیار مهم و حساس دخالت مستقیم می کنند. دلیل این استفاده محدود از اختیارات، چنین است که ایشان انتظار دارند مسئولین رده های دیگر کشور، خود بتوانند بر مشکلات فائق آیند تا در مسیر شکل گیری و نهادینه شدن نظام جمهوری اسلامی، رویه های جدید و برگرفته از آرای جمهور ایجاد شود.
 
فراموش نباید نمود، الگوی جمهوری در ایران جوان و نسبت به تاریخ نظام های سلطنتی و دیکتاتوری چند هزار ساله، کم تجربه است.
 
طی این سال ها، رهبری ایران چه در دوره امام خمینی و چه در دوره آیت الله خامنه ای، توجه و رویکرد به تعامل با کشورها و جامعه جهانی را به عنوان یکی از اصول دیپلماسی ایران تثبیت نموده اند. به باور ایشان، تماس و تبادل با کشورهای دیگر در صحنه بین المللی، صرف نظر از مذاکرات و امور جاری دستگاه های اداری دولت های پس از انقلاب، ضرورتی برای دفاع از هویت و اصالت انقلاب اسلامی و کیان جمهوری اسلامی ایران بوده و هست. پذیرش هیئت سران کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی، ارسال نامه برای گورباچف و دریافت پاسخ آن توسط امام خمینی(ره) یا ارسال پیام آیت الله خامنه ای برای پادشاه عربستان، یا رهبری سوریه و روسیه و یا پذیرش و ملاقات با رهبران و سران بسیاری از کشورهای جهان، نمونه های جدی این حضور سیاسی و قانونی رهبر ایران در عرصه دیپلماسی کشور است.
 
در تمام این دوران، رهبری ایران، به حق حاکمیت کشورها و عدم تعرض و تهاجم به مرزهای دیگران، به عنوان راهی برای حفظ صلح جهانی اعتقاد داشته است. این اعتقاد نه تنها از سر وظایف رهبری، بلکه متأثر از شخصیت و باور عمیق شخصی آیت الله خامنه ای بوده است. اعتقادی که فقط حاصل مباحث تئوریک و آکادمیک نبوده، بلکه در جریان تجاوز صدام به ایران، ایشان آن را طی حضور در مناطق عملیاتی دفاعی و در کنار مدافعان کشور نیز تجربه کردند. در کنار این، شخصیت آزاداندیش که انگیزه دفاع از مظلومان برای ایجاد یک جهان عاری از خشونت، که زمینه صلح است را نیز فراهم می کند، سبب شده ایشان هیچ گاه در دوران رهبری، موضوع فلسطین و حقوق مردم آن سرزمین را به فراموشی نسپارند و با شجاعت به ارائه نظرات خود در این زمینه بپردازند. باور عمیق ایشان، یک انتخاب دموکراتیک برای تعیین حق سرنوشت سیاسی همه مردم اصلی فلسطین است که امروز در این منطقه حضور دارند؛ انتخابی که اگر هم اعم از مسلمان، یهودی و مسیحی در آن آزادانه مشارکت کنند، نتیجه اش مورد احترام و پذیرش خواهد بود.
 
گفت و گو با حفظ احترام به حقوق طرف مقابل و بر اساس حسن نیت، رویه مذاکراتی ایشان در تمام تماس ها و ملاقات هایی بوده که طی سالیان رهبری، با رهبران دنیا داشته اند. در این گفت و گوها، فقط جایگاه سیاسی رئیس یک قدرت بزرگ چون روسیه یا موقعیت اجتماعی یک رهبر مردمی چون سید حسن نصرالله، ملاک قضاوت ایشان نبوده، بلکه عضویت یکسان همه دولت ها و مقبولیت اجتماعی همه رهبران سیاسی و وظیفه حفظ صلح جهانی است که سبب شده تا ایشان به دور از تشریفات مرسوم، پذیرای آنها باشند.
 
در تمام این تماس ها، اصل مورد توجه ایشان، مسئولیت ایران در برابر مسائل جهانی و منطقه ای است. کشور ما در کانون بحران های بزرگ بین المللی بوده و هست؛ همسایگی با صدام و طالبان، به همان اندازه حضور ناوگان و ارتش های بیگانه در کشورهای همسایه، دشوار و آزاردهنده بوده است. طی این سال ها، تحولات مهم و جنگ های بزرگی در پیرامون ایران روی داد. حمله صدام به ایران و سپس کویت، واکنش نیروهای ائتلاف در برابر اشغال کویت توسط صدام، فروپاشی شوروی، اشغال شمال عراق توسط ترکیه، ظهور طالبان و بروز حادثه 11سپتامبر، جنگ داخلی در تاجیکستان یا جنگ مذهبی در قره باغ، اشغال سرزمین های لبنانی توسط ارتش اسرائیل و جنگ آمریکا علیه طالبان و صدام، تنها تهدیدات متوجه ایران نبود. تروریسم، مواد مخدر، برخورد دوگانه غرب با انقلاب ایران، فشارهای اقتصادی و ضرورت های توسعه ای برای جامعه تحصیلکرده و جوان ایران در منطقه ای خاص و با تاریخ و هویتی دیر پا، بعد دیگر این تهدیدات و حساسیت های کنونی است.
 
با این همه، در مسیر هدایت کشور و حفظ انقلاب، مقام معظم رهبری توانستند جلوه هایی از شخصیت شجاع، مصمم و مسئول خود را نشان دهند. عملکرد ایشان در جهت ارتقاء و تثبیت نقش منطقه ای و جهانی ایران نیز نشان داد که ایشان با مسئولیت پذیری، ایران را به شریکی موثر در امنیت منطقه ای و جهانی مبدل ساخته و به ادامه این نقش نیز وفادار هستند. نیرو و پشتوانه ایشان برای هدایت این کشور، حمایت ها و مشارکت های مردمی است.
 
از نظر ایشان توان تسلیحاتی، امنیت را به ارمغان نمی آورد؛ چرا که تجربه برخی از کشورهای واجد توان تسلیحاتی حتی اتمی، نشان داده است که این تسلیحات جبران فقدان مشروعیت سیاسی و اجتماعی آنها را نمی کند.
 
با توجه به اهمیت سرنوشت ایران، رهبری ایران در برابر چالش های اقتصادی و توسعه ای برای نسل های آینده و حفظ توان و دانش بومی کشور، مسئولانه عمل می کنند. در این مسیر، توانایی و دانش هسته ای صلح آمیز کنونی کشور باید به عنوان میراث نسل انقلاب برای آیندگان به عنوان یک دستاورد ملی و با اهداف صلح آمیز تضمین شده، باقی بماند. پویایی(بالندگی) چنین آرمانی در قالب مشارکت جمعی با احترام به ضوابط بین المللی است که ایران آنها را پذیرفته(معاهده عدم اشاعه) و بر اساس آن تکالیف، از حقوقی نیز برخوردار است، تا به این وسیله دغدغه های مشترک ایران و دیگران پایان پذیرد.[xxvi][xxvi]
 
 
3-اصول محوری و ثابت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از دیدگاه رهبری
 
«عزت، حکمت و مصلحت» سه اصل محوری و ثابتی بوده است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر مبنای آن شکل گرفته است. رهبر معظم انقلاب این سه اصل را «یک مثلث الزامی برای چارچوب ارتباطات بین المللی» دانسته و همچنین تعامل ایران با جهان را در سند چشم انداز بیست ساله کشور بر مبنای این سه اصل پیش بینی کرده اند.
 
«عزت، حکمت و مصلحت» سه اصل محوری است که رهبر انقلاب در سال های گذشته به عنوان پایه های سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مطرح کرده اند. این اصول از لحاظ ماهوی در مقابل سه عنصر مطرح در غرب، مورد توجه قرار گرفته است. در مقابل عزت، غرور سیاسی قرار دارد. ایشان در بیاناتشان مسئله عزت ملی را مطرح کردند که ما باید در قبال غرور ملی که یک مقوله مادی گرایانه است، مسلئه عزت ملی را مطرح کنیم. در حقیقت چون به هر حال ما رسولان انقلاب هستیم، به عنوان مسلمان و مومن ضرورت دارد که در جامعه جهانی عزت خود را حفظ کنیم. متأسفانه مسلمانان در قرون گذشته به علت نوعی از خود بیگانگی و نوعی مرعوبیت در مقابل غرب، ذلیل شدند و این جزء وظایف ما است که هرگز ذلیل و خوار نشویم. ایشان در عین حال عزت در سیاست خارجی را نیز تبیین کردند که ما در سیاست خارجی مان باید بر اساس عزت عمل کنیم. یعنی هرگز در مقابل دشمنان و کفار ذلیل نباشیم؛ حتی اگر به قیمت از دست دادن جان خودمان تمام شود.
 
انقلاب اسلامی کلمه غیر متعهد واقعی را با این مفهوم مطرح کرد که ما نه تنها باید نسبت به مسائل و پیمان های نظامی غیر متعهد باشیم، بلکه راجع به سیاست های این دو بلوک که مجموعاً استکبار جهانی هستند نیز غیر متعهد باشیم. حکمت هم به معنی تدبیر، خردمندی و عقلانیت است. یک فرد حکیم و اندیشمند، با یک فرد جاهل متفاوت است. حکیم در هر مقوله اجتماعی سیاسی که می خواهد تصمیم گیری کند، تدبیر و خردش را به کار می گیرد. در واقع این در مقابل رفتار مزدورانه و دروغ مدارانه غرب است؛ یعنی بر اساس همان چیزی که در سیاست ماکیاولی مطرح می شود. در غرب می گویند سیاست یعنی دروغ، حقه بازی و کلک. این همان چیزی است که ماکیاولی در قرن پانزدهم مطرح کرد. رهبر انقلاب در این جا مفهوم حکمت را با تعریف خاص خودش به کار می برند. یعنی سیاست نه به معنی دروغ، نه کلک و نه فریب، که به معنی تدیبر و خردمندی است. بر این اساس ایشان نه تنها در سدد فریب دادن دشمن نیست، بلکه بر اساس معیارهای اسلامی صادقانه اذعان می کند که دنبال این مسئله نیستیم. بنابراین در این جا هم حکمت با همین معنی تعریف شده است.
 
در همین راستا مصلحت هم یک امر روشن است. در واقع در هر تصمیم گیری مصلحت اسلام و مسلمین را هر چه باشد عمل می کنیم. در واقع بر اساس آن چیز که مصلحت است، عمل می کنیم. یعنی با توجه به اولویت ها و مصالح و منافع جهان اسلام تصمیم می گیریم و لذا این هم هدف ماست. هدف ما تصمیم گیری و تبیین آن چیزی است که بر اساس مصالح اسلامی به آن عمل می کنیم.
 
این ها چارچوب های نظری است که پس از انقلاب اسلامی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی و اندیشه انقلاب اسلامی پیاده شده و پیش رفته است.
[xxvii][xxvii]

 
 نتیجه گیری
 
آنچه در روابط بین الملل از اهمیت خاص برخوردار است، طبیعی جلوه دادن نظام موجود از طرف قدرت های بزرگ و ایجاد نظم و سلسله مراتبی است که نظام سلطه در پی جهانی کردن آن می باشد و کشورهای تحت ستم هم به دلیل تبلیغات گسترده نظام سلطه، آن را طبیعی دانسته و این نظم را پذیرفته اند.
 
نظم مستقر جهانی، مطلوب بسیاری از کشورها، از جمله جمهوری اسلامی ایران نیست. تغییر وضع موجود بخشی از اهداف کشورهای مذکور است. تحولات اخیر حکایت از ارتقای جایگاه معنویت در میان ملت ها دارد که رهبری ایران همواره بر آن تاکید دارند. پیچ تاریخی کنونی حاکی از تحولاتی است که آینده هندسه نوین جهانی را رقم خواهد زد. وجه مشخصه دوره کنونی، مبارزه با دیکتاتوری های داخلی و بین المللی است. بخش مهمی از دیکتاتوری های داخلی سقوط نموده اند، اما دیکتاتوری های بین المللی و نهادهای تأثیرگذار آن، نیاز به بازنگری اساسی و انقلابی دارند.
 
اصلاحات جزیی، تنها پاک کردن صورت مسئله است که با خواست ملت ها و دولت های آزادیخواه و عدالت خواه هم خوانی ندارند.
 
حضرت آیت الله خامنه ای به عنوان عالی ترین مقام در ساختار نظام سیاسی جمهوری اسلامی و همچنین به عنوان زعیم امت اسلامی، از یک دکترین مشخص در سیاست خارجی بهره مند هستند که ضدیت با نظام سلطه در کانون این دکترین قرار می گیرد. از این رو هر مولفه دیگری که بتواند به تقویت راهبرد ضدیت با نظام سلطه کمک کند، در چارچوب این دکترین قابل تعریف است. تقویت اقتدار و استقلال سیاسی کشورها که خود در گرو تقویت بنیان های علمی و به دنبال آن پیشرفت های اقتصادی است، به عنوان مفاهیم مرتبط با ضدیت با نظام سلطه تعریف شده و جایگاه روشنی در دکترین ایشان پیدا می کند. بنابراین می توان گفت حمایت معنوی و استقلال جمهوری اسلامی ایران از اقتدار و استقلال سیاسی کشورها، در سه سطح منطقه ای، بلوک اسلامی و بین المللی با توجه به این دکترین صورت می پذیرد؛دکترینی که به هم ریختن مناسبات سلطه پذیری و سلطه جویی در نظام بین المللی را هدف قرار داده و به دنبال استقلال سیاسی و افزایش اقتدار غیرتعهد آمیز دیگر کشورها و تعامل با آنان بر پایه مصالح و منافع کشور با در نظر گرفتن اصول سه گانه عزت، حکمت و مصلحت است.
 
رهبر جمهوری اسلامی ایران جزو معدود شخصیت ها در جهان کنونی هستند که یک تنه در برابر زیاده خواهی ها و زورگویی های غرب ایستاده اند و صراحتاً نظم موجود بین المللی را به چالش کشیده اند. برای غرب و آمریکا حیرت آور است که در دنیای کنونی که افراد و شخصیت های سیاسی تنها منافع خود را دنبال می نمایند و بر سر هر مسئله ای حاضر به معامله هستند، ایران و رهبری ایران با مفاهیم و ارزش های انسانی، سیاست های قدرت ها را نقد می نمایند. با توجه به دیدگاه ایشان، می توان گفت که رها شدن از نظم بین المللی موجود و دستیابی به نظم، ثبات و اهداف مسالمت آمیز دولت ها، در گرو، احترام نهادن به کرامت انسانی، ارزش ها، نیازهای مادی و معنوی انسان ها و رفع سلطه گری و سلطه پذیری در جهان است و آموزه های اصیل اسلام، برنامه و دستورالعمل جامعی برای انسان ها، آگاهی و بیدارسازی ملت ها و تقویت روحیه مقاومت و تلاش برای تغییر وضع موجود و دست یابی به نظم مطلوب می باشد.
 
در دکترین آیت الله خامنه ای، اساس سیاست خارجی این است که ایده مخالفت با سلطه گری و سلطه پذیری را به عنوان یک ستون مسأله در فضای سیاست بین المللی در سطح دولت ها و ملت ها استقرار دهیم و این فکر را در دنیا ترویج و منعکس نماییم.
 
مقام معظم رهبری معتقد است جمهوری اسلامی ایران در اندیشه خود آرمان گراست و در عین حال تحلیل آن نسبت به جهان و حوادث پیرامون خود تحلیلی واقع گرایانه است که می تواند ضمن حفظ آرمان ها، واقعیات موجود را نیز در تصمیم گیری ها و سیاست گذاری های خود لحاظ کند. آرمان های نظام جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر نیازهای واقعی انسانی و دینی است و خود این آرمان ها نیز مبتنی بر واقعیت ها هستند که به طور عام برای تمام انسان ها قابل پذیرش و محترمند. ایشان معتقدند که دستگاه دیپلماسی کشور باید روی این موضوع کار کند که چگونه می توان حوادث و رویدادهای بین المللی را بر اساس یک دیدگاه واقع گرایانه مبتنی بر آرمان ها تحلیل کرد. ایشان همواره از گذشته تاکنون، معتقد به گشایش درها در حوزه های مختلف نسبت به خارج از جمهوری اسلامی ایران بوده اند.

 
 

[i] نشریه ایران، ویژنامه، 11/5/1384

[ii] ناصر اسدی، پیوند اقتدار و ضدیت با نظام سلطه در دکترین سیاست خارجی آیت الله العظمی خامنه ای، یادداشت

[iii] بیانات در مراسم بیعت روحانیون و اقشار مختلف مردم استان اصفهان، 25/4/1368

[iv] بیانات رهبری در دیدار اقشار مختلف مردم و میهمانان خارجی شرکت کننده در کنفرانس اندیشه اسلامی 12/11/1368

[v] بیانات رهبری در دیدار اقشار مختلف مردم سراسر کشور 6/10/1368

[vi] بیانات رهبری در دیدار جمعی از دانش آموزان و دانشجویان 10/8/1374

[vii] بیانات در دیدار مداحان 4/4/1387، www.leader.ir

[viii] بیانات در مراسم بیعت روحانیون و اقشار مختلف مردم استان اصفهان 25/4/1368

[ix] بیانات در دیدار دانشجویان و دانش آموزان، 10/8/1368، www.leader.ir

[x]  بیانات در دیدار روحانیون و ائمه جمعه و جماعات استان مازندران، 22/2/1369

[xi] بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری 25/4/1369

[xii] بیانات در دیدار با مسئولان وزارت امورخارجه و سفرا و کار داران جمهوری اسلامی ایران 1/5/1369

[xiii] بیانات در اجتماع بزرگ مردم اراک 24/8/1379

[xiv] بیانات در جمع مردم و کارکنان صنعت نفت عسلویه 8/1/1390

[xv] بیانات در مراسم نوزدهمین سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) 14/4/1387

[xvi] بیانات در دیدار پرسنل نیروی هوایی 18/11/1384

[xvii] بیانات در دیدار رئیس جمهور و هیات وزیران 8/6/1384

[xviii] بیانات در دیدار مسئولان وزارت امورخارجه و روسای نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور 25/5/1383

[xix] در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی، 9/6/1390

[xx] بیانات اولین دیدار با نمایندگان مجلس هشتم 21/3/1387

[xxi] بیانات در مراسم مشترک دانشگاههای افسری ارتش 30/9/1384

[xxii] بیانات در دیدار نخبگان جوان دانشگاهی 5/6/1387

[xxiii] بیانات در خطبه های نماز جمعه تهران 15/8/1383

[xxiv] بیانات در خطبه های نمازجمعه تهران 28/2/1380

[xxv] ناصر، اسدی، پیوند اقتدار و ضدیت با نظام سلطه در دکترین سیاست خارجی آیت الله العظمی خامنه ای، یادداشت

[xxvi] علی اکبر ولایتی، نقش تعامل با جامعه جهانی از نگاه رهبر انقلاب، مقاله، تابناک، 12 تیر 1387

[xxvii] منوچهر محمدی، پژوهشگر برجسته انقلاب اسلامی و مولف کتاب آینده نظام بین الملل و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران

 

علی رضایی پناه

975/701ب/ر

ارسال نظرات