فریاد «یا حسین» بر کوچه و برزن سرزمین خورشید
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، بوی محرم حال و هوای هر مسلمان شیعه ای را در سرزمین خورشید متحول می کند و زندگی در این ایام رنگ دیگری می گیرد؛ از لباس سیاه کودکان پسر بچه گرفته تا سیاه پوش شدن خیابان و کوچه ها.
نجوای ماتم وعزا در کوچه های سرزمین خورشید، دل هر زائری را به درد می آورد؛ چرا که اینجا پسر سیدالشهدا(ع) نیز به عزای پدر نشسته است. حرم رضوی همنوا با کاروان کربلا رنگ و بوی حسینی می گیرد. گر چه عظمت واقعه عاشورا آن قدر وسیع است که نمی توان دراین ایام دو ماهه محرم و صفر به زوایای مختلف این قیام پرداخت، آما آن چه که واضح و روشن است، اینست که محبت و اردات خاندان عصمت و طهارت از قرن ها قبل در دل و جان مردم ایران جای گرفته است و هر سال وقتی صدای پای محرم می آید، همه از غصه ظلم و ستمی که بر خاندان اهل بیت(ع) از سوی دشمنی اسلام نما صورت گرفت، خون گریه می کنند.
اسلام یزیدی همان واقعیتی بود که در جبهه باطل وجود داشت و همه کسانی که در لوای این اسم قرار گرفته بودند، به سبب راحت طلبی و آسوده انگاری چشم هایشان را به روی حق و حقیقت بستند تا جانشان را به سلامت از این برهه نجات دهند؛ غافل از این که جان بدون عزت و آبرو که قیمتی ندارد و امروز در دوره معاصر وظیفه هر مسلمانی است که برای زنده نگه داشتن یاد و خاطره حقیقت کربلا و یاران حسینی، هر آنچه دارد از اشک گرفته تا برپایی خیمه های عزا و خدمت رسانی به عزاداران حسینی دریغ نورزد.
نهضت عاشورا در نگاه امام خمینی(ره)
عاشورا و کربلا در نگاه امام جایگاه ویژه ای دارد و امام نظرگاه بلندی به عاشورا افـکنـده و آن را دست مایه سترگی برای آفریـنـش انقلاب اسلامی یافته و از آن الهام گرفته است. امام خمینی قیام خود را برگرفته از قیام سیدالشهدا معرفی میکند و به آن افتخار می نماید و یادآور می شـود که «ما بـایستی درس های شجاعـت، شهـادت، عدالـت، عدالـتخـواهی، مبارزه باظـلم و دفاع از مکتب را فراگیریم. وی با استدلال به شیوه و سیره زندگی امام حسین علیه السلام منطق راحـت طلبـان بـیدرد و سازشگران دنـیاطلب و تماشاچیان توجیه گر را مردود می شمارد. این بدان جـهت اسـت که خط سرخ شیعه که هـمان اسلام ناب محمدی است، در کربلا برجسته تر میشود.
در پرتو نهضت عـاشورا آزادی خواهـی، ذلت ستیـزی و شهادتطلبی که لازمه مـبـارزه بادستگاه جور است، پررنـگ تر میشود. از این رو پژوهشگـران و مورخان، قیام امام خمینی را دارای ویژگیهایی که نـه تنها در قرنهای معاصر بلکه در طول تاریخ بینظیر میدانند. بیشک یکی از این ویژگیها پیوندی است که بین انقلاب امام خمینی و انقلاب امام حسین علیه السلام وجود دارد.
نگاهی به شخصیت امام حسین علیه السلام از نگاه امام خمینی(ره)
1- قیام برای خدا: سید الشهداء با چند نفر از اصـحاب قیام کردند و چون آن قیام برای خدا بود اساس سلطنت آن خبیث را درهم شکستند.
2- مسؤلیت پذیری: در بحث مسؤلیت پذیری از همه انبیاء و اولیاء بارزتر و معروف تر سیدالشهـدا است. اگر وضع تفکر امام حسین علیه السلام مثل بعضی از مقدسین جامعه خودش بود کربلایی پیش نمیآمد. یـک راحت طلبی بود و کـناره گیری از جـامعه لکن وضـع تفکر امام حسین علیه السلام طور دیگری بود.
3- شهادت طلبی: هر چه روز عاشورا شهادت به امام حسین علیه السلام نزدیک تر می شد حضرت افروخته تر میشد. جوانانِ او مسابقه می دادند بر سر این که شهیـد شونـد، همه میدانستنـد که بعد از چند ساعت دیگر شهیدند.
4- صبر و استقامت: روز عاشورا و شب یازدهم مصائب و مخایفی اتفاق افتاد که تحمل این همه سختی و رنج و مشقت را کسی جز حضرت زینب سلامالله علیه نداشت.
5- تجلیات عرفانی و جود مقـدس امـام حسین علیه السلام: ما که تابع امام حسین علیه السلام هستیـم، بـایـد بـه تفکر در مسائل عرفانی و ملکوتی امـام حسیـن علیه السلام بـپردازیـم و ببینیم ایشان چه وصفی در زندگی داشت. قـیـامـش، انگیزهاش نهی از منکر بود که منکری باید از بین برود. مناجات شعبانیه، دعای عرفه امام حسین و...
فلسفه نهضت عاشورا
اگر در رابطه با فلسفه نهضت امام حسین علیه السلام بخواهیم صحبت نماییم، باید به یک متفکر و اسلام شنـاس ژرف اندیش رجوع کنیم؛ در این زمینه بهتر از امام راحل پیدا نمـی شود. امام راحل اهداف مختلفی را برای قیام امام حسین علیه السلام بیان کرد که اولاً همه اینها در طول یکدیگرند و نه تنها با هم مناقاتی ندارند، بلکه مکمل هم هستند.
1- بازگرداندن جامعه به سنت وسیره پیامبر: به دلـیل انحراف جامعه اسلامی از سنت وسیرهی نبوی در دورهی حاکمیت یزید امام حسین علیه السلام تلاش اصلی ومحوری خود را در بازگرداندن جامعه به سنت وسیرهی نبوی صرف کرد. امام حسین علیه السلام درخطبهای میفرماید «پیامبر اکرم فرموده است: کسی که ببیند یک سلطان جائری حلال می شمرد حرمـات الله را و مـع ذالک سـاکت شود و تغییر ندهد باقول و یا عمل خودش ایـن انحرافی که سلطـان جائر پیداکرده حتم اسـت برخدای تبارک وتعالی که جای اوراهم همان جای سلطان جائر درآخرت قرار بدهد.
2- حفظ و احیای شریعت: در طول هدف پیشین، احـیای شریعت اسلام از دستبرد و تطاول معاندان از جمله هدفهـای والای حسینی است. خطری که معاویه و یزید برای اسلام داشتند، منصب خلافـت نبود؛ این کمترین خطر بود و خطرهای جدی تری هم بودند:
الف) اسلام را به صورت سلطنت در بیاورند.
ب) معنویت را به صورت طاغوت درآورند.
ج) اسلام را منقلب کنند و به یک رژیم کاملاً طاغوتی درآورند.
3- اقامه عدل و معروف و رفع مـنکر: امام از هـمان روز اول فـرمودند: می بینید که به معروف عمل نمی شود و به منکر عمل میشود. او انگیزهاش این بود که معروف را اقامه کند و منکر را از بـین ببرد.
4- تشکیل حکومت اسلامی: آنها که خیال میکـنند کـه سیدالشهدا برای حکومت نیامده بود و خود اینها برای حکومت آمدند، سخت در اشتباهند. برای اینکه حکومت باید در دست کسی مثل سید الشهدا باشد، زیرا اصل قیام انبیاء از اول تا آخر این بوده است.
5- شهادت: خون شهید رسواگر ظالم ونشانه نزدیک تر شـدن پیروزی مکتب است. هر دلاوری که در راه خدا شهید میشد ابتهاج حسین علیه السلام هم زیادتر میشد؛ چرا که قیام، یک قدم به هدف و پیروزی نـزدیـک تر میشد.
6- انجام اصلاحات بنیادی: بنیامیه چه کسانی هستند؟ شجره ملعونهای که ناگزیر، اسلام آوردند در حالی که درونی سراسر کفر و ظاهری اسلامی داشتند؛ نمونههای بارز نفاق.
دستاوردهای قیام عاشورا
1- حفاظت از اندیشه های اسلامی: پیغمبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: «انا من حسین» یعنی دیانت را او نگه میدارد و ایـن فدا کاری و دیانت، اسلام را نگه داشته است.
2- عاشورا نماد غلبه حق بر باطل: امام حسین علیه السلام و یارانش کشته شـدهاند؛ اما پیروزی نهـایی از آن آنهاست؛ چرا که مکتبشـان شکـست نخورد و یزیـد و یـارانـش در مـزبـله تـاریـخ دفـن شدند تا ابد. این همان پیروزی خـون بر شمشیر و حق بر باطل است.
دروس عاشورا
1- رابطه دین و سیاست و لزوم بر خورداری از بینش سیاسی
2- لزوم فداکاری در راه احیای شریعت
3- درس جاودانگی در پرتو شهادت
4- تحمل رنجها و مشقتها
5- درس شجاعت
6- ادای تکلیف در هر صورت
7- چگونگی مبارزه انقلابی و تسلیم نشدن
احیای دین امروزه چگونه محقق می شود؟ امام خمینی می فرماید: «احیای دین در این عصر بدون احیـای عاشورا ممکن نیست؛ چون تـنها راهکار بـرای احیای دین انقلاب بوده و تنها راهِ به حـرکت درآوردن چرخ عظیم انقلاب احـیای عاشورا حسینی است.
امام باقر(ع): «اگر مردم میدانستند که زیارت قبر حسین(ع) چه فضیلتی دارد؟ از شوق جان میدادند و از حسرت، پیکرشان پاره پاره میشد». گفتم: آن چه [فضیلتی] است؟ فرمود: «کسی که از روی شوق به زیارت او آید، خداوند هزار حج مقبول، هزار عمره نیکو، پاداش هزار شهید از شهدای بدر، پاداش هزار روزه دار، ثواب هزار صدقة پذیرفته شده و هزار بنده آزاد کردن با نیت خالص برای خدا را برایش مینویسد و در آن سال از هر آفت و بلایی که کمترین آن شیطان است، محفوظ میدارد و فرشته ای گرانمایه بر او گماشته میشود که او را از روبرو، پشت سر، سمت راست، سمت چپ، بالای سر و پائین پا نگاه میدارد. اگر در آن سال بمیرد، فرشتگان رحمت نزد او حضور مییابند و در مراسم غسل و کفن او شرکت میکنند و برایش طلب آمرزش مینمایند و با استغفار بر او وی را تا قبرش مشایعت میکنند. [بعد از اینکه او را در قبر نهادند] قبر به اندازه دیدش برایش گسترده میشود، خداوند او را از فشار قبر و ترس دو فرشته منکر و نکیر ایمن میدارد و دری به سوی بهشت برایش گشوده میشود. [در محشر نیز] نامه اعمالش را به دست راستش میدهند و روز قیامت به او نوری میبخشند که ما بین شرق و غرب را روشن میسازد و ندا کننده ای ندا در میدهد این پاداش کسی است که حسین(ع) را از روی شوق زیارت کرده است. پس از قیامت کسی باقی نمیماند مگر اینکه آرزو کند که [کاش] از زائران حسین(ع) میبود».
امام صادق(ع): «ای ابوعمار، درباره حسین بن علی(ع) شعری برایم بسرای». ابوعمار گوید: شعری سرودم و امام گریست؛ به خدا سوگند پی در پی شعر میسرودم و آن حضرت میگریست، تا اینکه صدای گریه از اهل خانه نیز به گوش رسید. سپس به من فرمود: «ای ابوعمار، کسی که شعری برای حسین(ع) بسراید و پنجاه نفر را بگریاند پاداش بهشت خواهد داشت، کسی که شعری برای حسین(ع) بسراید و سی نفر را بگریاند پاداش بهشت خواهد داشت. کسی که شعری برای حسین(ع) بسراید و بیست نفر را بگریاند پاداش بهشت خواهد داشت، کسی که شعری برای حسین(ع) بسراید و ده نفر را بگریاند پاداش بهشت خواهد داشت، کسی که شعری برای حسین(ع) بسراید و یک نفر را بگریاند پاداش بهشت خواهد داشت، کسی که شعری برای حسین(ع) بسراید و [خود] بگرید پاداش بهشت خواهد داشت و کسی که شعری درباره حسین(ع) بسراید و خود را به گریه درآورد پاداش بهشت خواهد داشت».
پیامبراکرم(ص): ای مردم، این حسین بن علی است، او را بشناسید؛ قسم به آن که جانم در دست اوست، او در بهشت است، دوستدانش در بهشتاند و دوستداران دوستدارانش نیز در بهشتاند».
باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو کار جهان و خلق جهان جمله درهم است
گویا طلوع می کند از مغرب آفتاب کاشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست این رستخیز عام که نامش محرم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه می کنند گویا عزای اشرف اولاد آدم است
خورشید آسمان و زمین، نور مشرقین پرورده ی کنار رسول خدا، حسین
کشتی شکست خورده ی طوفان کربلا در خاک و خون طپیده میدان کربلا
گر چشم روزگار به او زار می گریست خون می گذشت از سر ایوان کربلا
نگرفت دست دهر گلابیبه غیر اشک زآن گل که ش د شکفته به بستان کربلا
از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دد همه سیراب و می مکید خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
زان تشنگان هنوز به عیوق می رسد فریاد العطش ز بیابان کربلا
آه از دمی که لشگر اعدا نکرد شرم کردند رو به خیمه ی سلطان کربلا
آن دم فلک بر آتش غیرت سپند شد کز خوف خصم در حرم افغان بلند شد
کاش آن زمان سرادق گردون نگون شدی وین خرگه بلند ستون بیستون شدی
با دشمنان دین نتوان کرد آن چه تو با مصطفی و حیدر و اولاد کرده ای
حلقی که سوده لعل لب خود نبی بر آن آزرده اش به خنجر بیداد کرده ای
ترسم تو را دمی که به محشر برآورند از آتش تو دود به محشر درآورند
محتشم کاشانی
منبع : کتاب چهل حدیث صفحه 16 و 12
/934/703/ر