۲۹ مهر ۱۳۹۲ - ۱۷:۰۳
کد خبر: ۱۸۷۷۰۰
نسیم هدایت، رهنمود‌های بزرگان به طلاب جوان(105)؛

هنگام تحصیلات مقدماتی حوزه، نباید به کارهای متفرقه پرداخت

خبرگزاری رسا ـ آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی در پاسخ به پرسشی درباره موقیعت زمانی و تحصیلی و شرایط تبلیغ تأثیرگذار، گفت: در جریان عادی تحصیلات حوزه، در این دوره پنج شش ساله اول که معلومات عمومی حوزه محسوب می‌شود نباید کارهای متفرقه در ردیف کار اصلی قرار گیرد.
نسيم هدايت ، علي وافي

به گزارش خبرگزاری رسا، کتاب «نسیم هدایت، رهنمود‌های بزرگان به طلاب جوان» تدوین شده از سوی علی وافی، دربردارنده چهل پرسش و پاسخ درباره آداب و رموز طلبگی و صد‌ها نکته آموزنده درباره شیوه طلبگی است.

با توجه به اهمیت طرح این مباحث برای طلاب به ویژه طلاب جوان و تازه‌ وارد به حوزه‌های علمیه، خبرگزاری رسا اقدام به انتشار بخشی از محتوای این کتاب کرده است.

در بخشی از این کتاب، آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی به این پرسش که «منبر و سخنرانی، برای ارتباط بیشتر با مخاطب،‌ در جهت انتقال مفاهیم اسلامی، از ابزارهای مؤثری است که یک روحانی، باید به بهترین نحو، از آن استفاده کند؛ در چه موقعیت زمانی و تحصیلی و با چه شرایطی، به این کار بپردازد که بیشترین تأثیر را داشته و سبب افت تحصیلی و تبلیغی او نگردد؟» این‌گونه پاسخ داده است:

اصل کلی این است که یک عالم نمی‌تواند تنها به این‌که خودش عقایدی را بداند و با معارفی آشنا باشد، اکتفا کند، چون یکی از وظایف شرعی، امر به معروف، ارشاد جاهل، نصیحت دیگران و بالاخره دعوت به خیر است.

وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُوْلَـئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

این‌ها از وظایفی است که بعضی در حد وجوب، حتی واجب مؤکد است و بعضی از آن‌ها هم که به حد وجوب نرسد، استحباب مؤکد است. به هر حال عبادتی است که بعضی مراتبش واجب و بعضی مستحب است. ولی این تعلیم و ارشاد و راهنمایی دیگران، راه‌های مختلفی دارد. مخصوصا در این زمان که روش‌های تبلیغ و ترویج دین خیلی گسترده شده است.

نوشتن مقالات و کتاب و سخنرانی‌ها و حتی بحث‌های رایانه‌ای، همه این‌ها جزء لوازم و وسایل تبلیغ است.

یک بخشی هم تبلیغ سنتی است که همان منبر،‌ بازی می‌کند و در اسلام هم به این مسأله اهمیت داده شده است؛ مصداق روشن آن هم خطبه‌های نماز جمعه است که دو خطبه واجب دارد و جای دو رکعت نماز را می‌گیرد.

این مسأله این است که کسی که درس دینی می‌خواند، باید به فکر این باشد که دیگران را هم هدایت کند. اما چگونه؟ باید از اول فکر کند، یا در جریان تحصیلش با مشورت دیگران و با سنجیدن ذوق و سلیقه و علاقه خود و شرایط محیطی که برایش فراهم است، ببیند در میان راه‌های گوناگون تبلیغ، آیا همه‌اش را می‌تواند انجام دهد یا بعضی‌هایش را باید انتخاب کند.

اگر به این نتیجه رسید که از طریق سخنرانی و منبر ـ که هنوز هم شدیدا مورد نیاز ما هست ـ بهتر می‌تواند تبلیغ کند، باید مقدماتش را فراهم سازد. اما این‌که چه موقع باید به این کار پرداخت، مسأله‌ای است که اصولا کسی که مشغول تحصیل در حوزه می‌شود، باید بداند هدفش از درس خواندن چیست؟ بعضی از کسانی که وارد حوزه می‌شوند، از اول در فکر فقاهت و اجتهاد و نهایتا مرجعیت هستند و در ذهنشان است که سی سال، چهل سال و یا حتی بیشتر فقط در فقه و اصول زحمت بکشند، تخصصشان در فقه و اصول باشد و در این رشته به اجتهاد برسند.

در این باره طبعا کار اصلی چنین کسی همان تفقه است، نباید زیاد وقتش را صرف منبر و کارهای دیگر کند؛ اگر واقعا هدف نهایی‌اش این است و می‌خواهد به هدفش برسد، همه فکر و تلاشش را باید روی همان تحصیلات فقه و اصول متمرکز کند.

گاهی هم که منبر می‌رود، برای این است که فراغتی دارد، یا مورد خاصی پیش آمده یا این‌که برایش تنوعی در کار باشد، وگرنه کار اصلی‌اش چه در درس خواندن، چه در درس دادن و تحقیق کردن و کتاب نوشتن، همان فقه و اصول است.

در مقابل، ممکن است کسانی از اول، هدفشان این باشد که مبلغ شوند. این هم هدف بسیار مهمی است و شاید در بعضی موارد ارزشش کمتر از فقاهت و اجتهاد نباشد.

اگر یک مبلغ بتواندن میلیون‌ها انسان را هدایت کند، از گناه باز دارد، به دین حق راهنمایی کند و جلوی انحرافات را بگیرد، معلوم نیست ثوابش کمتر از مجتهدی باشد که فقط در فقه و اصول اجتهاد می‌کند.

به هر حال این هم یکی از رشته‌های روحانیت است. کسی که هدفش این است که مبلغ شود، پس از این‌که مشورت کرد، امتحان کرد، استعداد خودش را سنجید  و دید به درد این کار می‌خورد، ذوقش را هم دارد، نیاز جامعه را هم درک کرد و بالاخره تصمیم گرفت که مبلغ شود، باید عمده سنگینی کارش را روی مسائل تبلیغ بگذارد.

درس خواندن و تحصیل علوم دینی برای او یک مقدمه است و اهمیتش به اندازه‌ای است که برای تبلیغش مؤثر باشد.

کسانی هم هستند که به هر دلیلی می‌خواهند جامع باشند. بعضی از مراجع ما سال‌ها منبری بودند و لااقل سالی دو سه ماه در محرم و صفر و ماه رمضان، عمده کارشان منبر رفتن بود و اکنون در مسند مرجعیت هستند. این‌ها در واقع جامع هستند، هم هنر تبلیغ را دارند، هم می‌توانند از روش تبلیغ منبر، برای ارشاد مردم استفاده کنند و هم مقام فقاهت و مرجعیت دارند.

به هر جال اگر تبلیغ به عنوان هدف اصلی یا به عنوان یکی از دو هدف اصلی برای کسی مطرح است، طبعا باید برنامه داشته باشد و طبق برنامه پیش برود. همان‌طور که در درس‌های عادی، دوره راهنمایی،‌ دبیرستان و دانشگاه، یک دوره عمومی داریم که همه باید این دوره را بگذرانند.

مثلا بعد از دوره ابتدایی، سه سال دوره راهنمایی است. در این سه سال باید استعداد دانش‌آموز سنجیده شود که برای کدام رشته مناسب است و با راهنمایی مشاور، همان رشته را انتخاب کند. برای ورود به دانشگاه هم باید همین مراحل را بگذراند.

به هر حال پنج سال، یا هشت سال یا دوازده سال طبق نظام‌های مختلف آموزشی یک دوره معلومات عمومی وجود دارد که هر کس در هر رشته‌ای باید آن را بیاموزد.

نظیر این مراحل، در دروس روحانیت و طلبگی هم وجود دارد. بالاخره اگر کسی بخواهد فقیه شود، یا مبلغ، یا محدث، یا فیلسوف یا مفسر یا مورخ و...، در هر رشته علمی بخواهد کار کند، یک سلسله معلومات را حتما باید داشته باشد.

در حوزه، یک دوره پنج شش ساله‌ای را برای این کارها در نظر گرفته‌اند که به اصطلاح طلبه‌ها می‌گویند «تا اتمام لمعتین» طلبه باید این دوره را خوب بگذراند. در این دوره باید تمام هم و غمش خواندن همین درس‌ها باشد.

اگر به کار دیگری هم می‌پردازد باید جنبه تفننی داشته باشد. مثلا در اوقات فراغت، برای تنوع و آزمایش استعداد خود برنامه‌ای بگذارد، وگرنه کار اصلی در این دوره فقط باید تحصیل باشد.

این همان معلومات عمومی است که همه باید بخوانند. بعد از این دوره هم ذوق خودش را بهتر می‌سنجد که به کدام یک از این رشته‌ها بیشتر علاقه دارد، هم نیاز جامعه را بهتر می‌شناسد که در آن محیطی که زندگی می‌کند به کدام رشته بیشتر احتیاج است، یا جامعه اسلامی و انسانی به چه چیزهایی بیشتر احتیاج دارد و آن‌وقت با توجه به هدفی که دارد، مراتب تحصیلی‌اش را تعیین و برای آن برنامه‌ریزی می‌کند.

بنابراین در این دوره پنج شش ساله اول، با توجه به نظام درسی که الآن در حوزه حاکم است، پرداختن به مسائل تبلیغی و امثال آن باید جنبه فرعی و استطرادی و تطفلی داشته باشد، همان‌طور که عرض کردم در ایام فراغت برای تنوع و این‌که استعداد خودش را بسنجد، مثلا ذوق منبر رفتن را دارد یا ندارد، یا اتفاقا در محیطی است که سلسله مسائلی نیاز دارند و کلاسی برایشان می‌گذارد، یک سخنرانی هفتگی داشته باشد و امثال این برنامه‌ها.

این‌ کارها باید در همان محدوده ایام فراغت انجام گیرد، اما این‌که بخواهد در کنار درس، وقت مفیدش را برای کار و تمرین و تبلیغ قرار بدهد، بنده توصیه نمی‌کنم.

علاوه بر این‌که یک مبلغ باید با معارف دینی کاملا آشنا باشد تا بتواند به تبلیغ آن بپردازد. اگر هنوز خودش با مسائل و اطلاعات عمومی دینی آشنا نباشد، برای مردم چه می‌خواهد بگوید؟ مگر این‌که در کنار آن، درس‌های دیگری هم بخواند که آن هم به هدف اصلی‌اش ضرر می‌زند.

بله، اگر کسی بخواهد مثلا چند سالی در حوزه درس بخواند و بعد از آشنایی با مقدمات، به یک روستا یا مسجد خاصی برود و به کار تبلیغی مشغول شود، چنین کسی باید برنامه‌ای برای خودش تنظیم کند و با کمک مشاورین آنچه برای آنجا لازم است، در این دوره یاد بگیرد و طبعا از سال سوم و چهارم می‌تواند به مقدماتش بپردازد.

خلاصه این‌که در جریان عادی تحصیلات حوزه، در این دوره پنج شش ساله اول، که معلومات عمومی حوزه محسوب می‌شود نباید کارهای متفرقه در ردیف کار اصلی قرار گیرد. این کارها باید جنبه تطفلی داشته و در همان ایام تعطیل و فراغت انجام شود.

شایان ذکر است، علاقه‌مندان به تهیه این کتاب می‌توانند به انتشارات شفق به نشانی قم ـ خیابان شهدا ـ کوچه 22 مراجعه کنند یا با شماره 37741028 پیش شماره 025 تماس بگیرند./997/پ201/ی

ارسال نظرات