عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تبیین کرد؛
رابطه مسؤولین حکومتی و مردم در نظام اسلامی
خبرگزاری رسا ـ عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت: با حذف دین از حضور فعال در اجتماع، بیماریهای اخلاقی چون هواپرستی و دنیاطلبی و رذایل اخلاقی گسترش پیدا میکنند و بدنبال آن حساسیت و نگرانی مردم در مقابل بوجود آمدن انواع منکرات و منهیات، از بین میرود و جامعه با شیوع انواع مفاسد دچار بیماری مهلکی میشود.
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاعرسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار برای استمرار و دوام حکومت، کیفیت رابطه آن با مردم و رابطه مردم با آن است، اگر حکومت در صدد حل و فصل مشکلات مردم در زمینههای مختلف باشد، متقابلاً مردم نیز پشتیبان چنین نظامی بوده و خواستار استمرار و بقاء چنین نظامی خواهند بود، در این یادداشت که به قلم حجتالاسلام ملکی راد عضو هیأت علمی پژوهشگاه نگاشته شده، رابطه متقابل حکومت و مردم بر طبق سیره و روش عملی امام امیرالمؤمنین(ع) مورد بحث و گفتگو قرار داده شده است.
یکی از عوامل مهم در استحکام پایههای نظام اسلامی و تعالی آن، رابطه خوبی است که بین مسؤولین و مردم میتواند بر قرار شود. امام امیرالمؤمنین(ع) در سخنان بسیاری بر این امر تأکید دارد و در این زمینه ضمن بر شمردن حقوق متقابل مسؤولین و مردم میفرماید:
«ثُمَّ جَعَلَ ـ سُبْحَانَهُ ـ مِنْ حُقُوقِهِ حُقُوقاً افْتَرَضَهَا لِبَعْضِ النَّاسِ عَلَی بَعْضٍ، ... وَ أَعْظَمُ مَا افْتَرَضَ ـ سُبْحَانَهُ ـ مِنْ تِلْکَ الْحُقُوقِ حَقُّ الْوَالِی عَلَی الرَّعِیَّةِ، وَ حَقُّ الرَّعِیَّةِ، عَلَی الْوَالِی، فَرِیضةً فَرَضَهَا اللهُ ـ سُبْحَانَهُ ـ لِکُلٍّ عَلَی کُلٍّ، فَجَعَلَهَا نِظَاماً لاِلْفَتِهِمْ، وَ عِزّاً لِدِینِهِمْ، فَلَیْسَتْ تَصْلُحُ الرَّعِیَّةُ إِلاَّ بِصَلاَحِ الْوُلاَةِ، وَ لاَ تَصْلُحُ الْوُلاَةُ إِلاَّ بِاسْتِقَامَةِ الرَّعِیَّةِ.
فَإِذا أَدَّتِ الرَّعِیَّةُ إِلَی الْوَالِی حَقَّهُ، وَ أَدَّی الْوَالِی إِلَیْهَا حَقَّهَا، عَزَّ الْحَقُّ بَیْنَهُمْ، وَ قَامَتْ مَنَاهِجُ الدِّینِ، وَ اعْتَدَلَتْ مَعَالِمُ الْعَدْلِ، وَ جَرَتْ عَلَی أَذْلاَلِهَا السُّنَنُ، فَصَلَحَ بِذلِکَ الزَّمَانُ، وَ طُمِعَ فِی بَقَاءِ الدَّوْلَةِ، وَ یَئِسَتْ مَطَامِعُا لاْعْدَاءِ وَ إِذَا غَلَبَتِ الرَّعِیَّةُ وَالِیَهَا، أَوْ أَجْحَفَ الْوَالِی بِرَعِیَّتِهِ اخْتَلَفَتْ هُنَالِکَ الْکَلِمَةُ، وَ ظَهَرَتْ مَعَالِمُ الْجَوْرِ، وَ کَثُرَ الاْدْغَالُ فِی الدِّینِ، وَ تُرِکَتْ مَحَاجُّ السُّنَنِ، فَعُمِلَ بِالْهَوَی، وَ عُطِّلَتِ الاْحْکَامُ، وَ کَثُرَتْ عِلَلُ النُّفُوسِ، فَلاَ یُسْتَوْحَشُ لِعَظِیمِ حَقٍّ عُطِّلَ، وَ لاَ لِعَظِیمِ بَاطِلٍ فُعِلَ!
فَهُنَالِکَ تَذِلُّ الاْبْرَارُ، وَ تَعِزُّ الاْشْرَارُ، وَ تَعْظُمُ تَبِعَاتُ اللهِ عِنْدَ الْعِبَادِ عَلَیْکُمْ بِالتَّنَاصُحِ فِی ذلِکَ، وَ حُسْنِ التَّعَاوُنِ عَلَیْهِ ...»
«پس خدای سبحان برخی از حقوق خود را بر بعضی از مردم واجب کرده است... و در میان حقوق الهی بزرگترین حق، حق رهبر بر مردم و حق مردم بر رهبراست، حق واجبی که خداوند بر هر دو گروه واجب کرده است و آن را عامل پایداری پیوند ملت و رهبر و عزت دین قرار داد، پس مردم اصلاح نمیشوند جز آن که رهبر و زمامدار اصلاح گردد و زمامدار و رهبر اصلاح نمیشود جز با درستکاری مردم و اصلاح آنان،
آنگاه که مردم حق رهبر را اداء کنند و رهبر حق مردم را بپردازد، حق در آن جامعه عزّت یافته و راههای دین و نشانههای عدالت بر قرار و سنّت پیامبر(ص) پایدار و جاری میشود، و با توجه به این مطلب: پس روزگار اصلاح میشود و مردم در تداوم حکومت امیدوار و دشمن در آرزوهایش مأیوس میگردد.»
(و در مقابل اگر رهبران و زمامداران اصلاح نشده باشند و اگر مردم درستکار نباشند و به وظیفه خود عمل نکنند در آن صورت: ظلم و ستم برجامعه حاکم شده و بدعتها و نیرنگها جایگزین سنّت و سیره پیامبر(ص) و سیره ائمه(ع)خواهند شد.)
پس اگر مردم بر حکومت چیره شدند یا مسؤولین بر مردم ظلم و ستم روا دارند، وحدت کلمه از جامعه رخت برمیبندد و بدنبال آن نشانههای ظلم و ستم آشکار و نیرنگ بازی در دین فراوان میگردد و راه گسترده سنت پیامبر(ص) متروک شده و هواپرستی زیاد و احکام دین تعطیل و بدنبال آن بیماریهای دل فراوان میشود، نتیجه چنین عملکردی این است که مردم دیگر در مقابل رواج منکرات احساس مسئولیت و نگرانی نخواهند کرد و از اینکه حق بزرگی فراموش شود یا باطل خطرناکی در جامعه رواج پیدا کند دیگر احساس وحشت و نگرانی، نخواهند کرد.
بدنبال رواج منکرات و تعطیل حقوق الهی و رواج کارهای باطل، افراد صالح و نیک و درستکار خوار و ذلیل شده و در مقابل افراد شرور و جاهل، عزت و عظمت و شکوه و جلالت پیدا خواهند نمود، و در یک کلام ارزشهای الهی و کرامتهای انسانی به فراموشی سپرده خواهد شد.
راه حل برطرف نمودن چنین بیماری مهلکی جلب اعتماد میان نظام و مردم است، علاوه بر آن امر به معروف و نهی از منکر باید به عنوان یک ارزش تلقی شود و همگان خود را هم در برابر نظام اسلامی و هم در برابر مردم مسؤول بدانند، و همدیگر را نصیحت کنند و امر به معروف و نهی از منکر نمایند.
آن حضرت میفرماید: پس برشما است که یکدیگر را نصیحت کنید و در این رابطه با همدیگر به خوبی همکاری نمایید.
با توجه به سخن مذکور نتایج و ثمرات مراعات حقوق متقابل رهبر و امت را میتوان در چند چیز خلاصه نمود:
1ـ عامل پایداری پیوند و الفت میان ملت و رهبر
2ـ عزت و سربلندی دین، زیرا در صورت پایداری پیوند ملت و رهبر، زمینههای مناسب برای تربیت دینی در جامعه بوجود خواهد آمد و در سایه تربیت صحیح دینی، مردم به راه حق و صراط مستقیم هدایت شده و به تبع آن راههای ظلم و ستم و بدعتها سد خواهند شد و بدین وسیله دین در اجتماع حضور همه جانبه پیدا کرده و در روابط مختلف فردی و خانوادگی و اجتماعی نقش خودش را بخوبی ایفاء خواهد نمود و بدین جهت دین عزّت و سربلندی پیدا میکند.
3ـ عزت و سربلندی حق و عدالت در اجتماع.
4ـ زنده شدن و پایدار گردیدن سنّت و سیرت رسول اکرم(ص).
5ـ امیدواری مردم نسبت به تداوم و استمرار چنین حکومتی.
6ـ اصلاح روزگار و زمانه، زیرا با برقرار شدن ارتباط سالم میان رهبر و مردم و اداء حقوق همدیگر چنانکه ذکر گردید دین عزّت پیدا میکند با عزّت دین، مردم و ملت نیز عزیز خواهند شد و با عزت دین و مردم، جامعه و روزگار و زمانه نیز اصلاح میشود.
7ـ یأس و ناامیدی دشمنان از نفوذ و استیلاء بر چنین جامعهای.
8ـ برقرار شدن اتحاد و وحدت کلمه در میان مردم.
و در مقابل عدم مراعات حقوق متقابل رهبر و امت، آثار بسیار تلخی برای اجتماع به ارمغان خواهد آورد از آنجمله:
1ـ ایجاد تفرقه و اختلاف و از بین رفتن وحدت کلمه.
2ـ ظهور و بروز ظلم و ستم در اجتماع.
3ـ فراموشی سنّت و سیرت پیامبر اسلام(ص).
4ـ گسترش نیرنگ و حیلهگری.
5ـ تعطیلی احکام دینی و حذف دین از حضور فعال در اجتماع، و در نتیجه بدنبال حذف دین از حضور فعال در اجتماع و زندگی افراد، بیماریهای اخلاقی چون هواپرستی و دنیاطلبی و رذایل اخلاقی گسترش پیدا میکنند و بدنبال آن حساسیت و نگرانی مردم در مقابل بوجود آمدن انواع منکرات و منهیات، از بین میرود و جامعه با شیوع انواع مفاسد دچار بیماری مهلکی میشود و از خصوصیات چنین عصر و زمانه این است که افراد نیک و حزب اللهی، خوار و ذلیل گردیده و افراد بد و شرور و فاسد الاخلاق، عزیز و الگو میگردند.
برای جلوگیری از چنین عواقب سوء، هم مسؤولین نظام و هم مردم باید تلاش کنند که حقوق متقابل همدیگر را مراعات کنند. از دیدگاه امام امیرالمؤمنین(ع) حقوق متقابل رهبر و امت عبارت است:
«اَیُّهَا النّاسُ اِنَّ عَلَیْکُمْ حَقّا دَلَکُمْ عَلَی حَقٌّ فَامّا حَقُّکُمْ عَلَی فَالنَّصیحَةُ لَکُمْ وَ تَوْفیرُ فَیْئِکُمْ عُلَیْکُمْ وَ تَعْلیمُکُمْ کَیْلا تَجْهَلُوا وَ تَأْدیبُکُمْ کَیْما تَعْلَمُوا»
«ای مردم مرا بر شما حقی و شما را بر من حقی واجب است، حق شما بر من آن است که از نصیحت وخیرخواهی شما دریغ نورزم و بیتالمال را در میان شما عادلانه تقسیم کنم، شما را آموزش دهم تا بیسواد و نادان نباشید و شما را تربیت کنم تا راه و رسم زندگی را بدانید.»
«وَ أَمَّا حَقِّی عَلَیْکُمْ: فَالوَفَاءُ بِالبَیْعَةِ، وَ النَّصِیحَةُ فی الْمَشْهَدِ وَ الْمَغِیبِ، وَ الاْجَابَةُ حِینَ أَدْعُوکُمْ، وَ الطَّاعَةُ حِینَ آمُرُکُمْ»
«و اما حق من بر شما این است که به بیعت با من وفادار باشید و در آشکار و نهان برایم خیر خواهی کنید هرگاه شما را فراخواندم اجابت کنید و هر وقت به شما فرمان دادم اطاعت کنید.»
براساس کلام یاد شده حق مردم نسبت به رهبری و مسؤولین جامعه عبارت است از:
1ـ جمعآوری بیتالمال و تقسیم عادلانه آن در میان اقشار مختلف مردم.
2ـ تعلیم و تربیت: جامعهای که در آن مردم از دانش و سواد کافی برخوردار نباشند چنین جامعهای روی سعادت و بهروزی را نخواهد دید. بر این اساس علم آموزی و کسب دانش و مهارت لازم جهت ارتقاء سطح علمی و صنعتی و فن آوری، از مسائل بسیار ضروری و لازم یک کشور میباشد و بر حکومت است تا زمینههای لازم برای تقویت و رشد علم آموزی و کسب مهارتهای ضروری را فراهم آورد تا در سایه فراهم آوردن امکانات کافی، استعدادهای افراد در زمینههای گوناگون رشد پیدا کرده و شکوفا گردد.
از طرف دیگر علاوه بر تواناییهای علمی و پژوهشی و کسب مهارتهای مورد نیاز لازم است زمینههای تربیت و تعالی اخلاقی و انسانی افراد جامعه مد نظر بوده و در راه تحقق آن از هیچ کوشش و تلاشی نباید دریغ کرد. بنابراین بر نظام و حکومت فرض و لازم است هم زمینههای لازم برای تعلیم و هم زمینههای لازم برای تربیت صحیح و دینی را فراهم آورد.
امام امیرالمؤمنین(ع) در این زمینه میفرماید:
«إِنَّهُ لَیسَ عَلَی الاْمَامِ إِلاَّ مَا حُمِّلَ مِنْ أَمْرِ رَبِّهِ الاْبْلاَغُ فَی الْمَوْعِظَةِ، وَ الاِجْتِهَادُ فِی النَّصِیحَةِ، وَ الاْحْیَاءُ لِلسُّنَّةِ، وَ إِقَامَةُ الْحُدُودِ عَلَی مُسْتَحِقِّیهَا، وَ إِصْدَارُ السُّهْمَانِ عَلَی أَهْلِهَا فَبَادِرُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِ تَصْوِیحِ نَبْتِهِ، وَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُشْغَلُوا بَأَنْفُسِکُمْ عَنْ مُسْتَثَارِ الْعِلْمِ مِنْ عِنْدِ أَهْلِهِ...»
«بر امام واجب است آنچه را که خدا امر کرده انجام دهد، امام در پند و نصیحت و خیرخواهی مردم و زنده داشتن سنّت پیامبر(ص) و جاری ساختن حدود الهی بر مجرمان و رساندن سهمهای بیتالمال به طبقات مردم نباید کوتاهی کند، پس در فراگیری علم و دانش پیش از آنکه درختش خشک شود تلاش کنید و پیش از آنکه به خود مشغول گردید از معدن علوم، دانش استخراج کنید./9191/د101/ن
ارسال نظرات