۰۴ مهر ۱۳۹۲ - ۱۵:۳۵
کد خبر: ۱۸۵۴۷۷
عضو هیأت علمی پژوهشکده مهدویت تبیین کرد؛

حج و اعلام پایبندی به ولایت

خبرگزاری رسا ـ عضو هیأت علمی پژوهشکده مهدویت گفت: اگر کسی حقیقت ولایت را عمداً رها کند گرچه به نماز، روزه، زکات و حجّ عمل کند، چون فاقد آن سرّ است، قهراً انسانیت را هم از دست داده است.
حجت‌الاسلام الهي نژاد عضو هيأت علمي پژوهشكده مهدويت
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، مقاله زیر یادداشتی به قلم حجتالاسلام الهینژاد عضو هیأت علمی پژوهشکده مهدویت و آیندهپژوهی در تبیین نقش حج در ترویج فرهنگ مهدویت است که توجه خوانندگان را به آن جلب می‎کنیم.
بیشک در پرتو حج و برنامه های آن است که اجتماع میلیونی باورمندان اسلامی شکل می‌گیرد و نیز از لحاظ موقعیت زمانی حج، بهترین زمان برای اعلام و اعلان پذیرش ولایت امام زمان(ع) از طرف حجاج است. و بر این اساس رسالت مهمی که بر دوش حاجیان سنگینی نموده و لازم است بدان پایبند باشند تا حج خویش را مزین به شاخصه های ابراهیمی و اسلامی کنند به قرار ذیل است:
اولاً، به امام زمان(ع) که امیر الحاج است، معرفت کامل پیدا کنند
ثانیاً، اعلان و اعلام ولایت امام زمان(ع) نموده و بدان اعتقاد قوی داشته باشند
ثالثاً ، مودت و دوستی خود را نسبت به امام زمان(ع) اعلان کنند
رابعاً ، در انجام حج به این مسأله باور داشته باشند که امام زمان(ع) ناظر بر اعمال آن‌ها است
خامساً، نصرت و یاری خویش را به امام زمان(ع) اعلام کنند     
چنانکه در این زمینه فضیل از قول امام باقر(ع) نقل می‌کند:
َ نَظَرَ إِلَى النَّاسِ یَطُوفُونَ حَوْلَ الْکَعْبَةِ فَقَالَ هَکَذَا کَانُوا یَطُوفُونَ فِی الْجَاهِلِیَّةِ إِنَّمَا أُمِرُوا أَنْ یَطُوفُوا بِهَا ثُمَّ یَنْفِرُوا إِلَیْنَا فَیُعْلِمُونَا وَلَایَتَهُمْ وَ مَوَدَّتَهُمْ وَ یَعْرِضُوا عَلَیْنَا نُصْرَتَهُمْ ثُمَّ قَرَأَ هَذِهِ الْآیَةَ«فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِم‏»
امام باقر (ع) به مردمى که گرد کعبه طواف می‌کردند، نگاه کرد و فرمود: در زمان جاهلیت این گونه طواف می‌کردند. همانا مردم دستور دارند که گرد کعبه طواف کنند و سپس سوى ما کوچ کنند و ولایت و دوستى خود را به ما اعلام دارند و یارى خود را نسبت به ما عرضه کنند، سپس این آیه را قرائت فرمود: «دل‌های برخى از مردم را متوجه ما گردان»
ابی حمزه ثمالی می‌گوید:
دَخَلْتُ عَلَى أَبِی جَعْفَرٍ (ع) وَ هُوَ جَالِسٌ عَلَى الْبَابِ الَّذِی إِلَى الْمَسْجِدِ وَ هُوَ یَنْظُرُ إِلَى النَّاسِ یَطُوفُونَ فَقَالَ یَا أَبَا حَمْزَةَ بِمَا أُمِرُوا هَؤُلَاءِ قَالَ فَلَمْ أَدْرِ مَا أَرُدُّ عَلَیْهِ قَالَ إِنَّمَا أُمِرُوا أَنْ یَطُوفُوا بِهَذِهِ الْأَحْجَارِ ثُمَّ یَأْتُونَا فَیُعْلِمُونَا وَلَایَتَهُم‏
بر حضرت ابى جعفر علیه السّلام داخل شدم، آن حضرت بر دربى که به طرف مسجد نصب شده بود نشسته و به مردمى که طواف مى‏کردند مى‏نگریستند، حضرت به من فرمودند: اى ابو حمزه این مردم به چه امر شده‏اند؟ من ندانستم چه جواب بگویم لذا از جواب فرو ماندم، حضرت خودشان فرمودند: ایشان مأمورند که این سنگ‌ها را طواف کرده سپس نزد ما آیند و دوستى خود را به ما نشان دهند.
أَبی عبیدة از امام باقر (ع) نقل می‌کند:
 وَ رَأَى النَّاسَ بِمَکَّةَ وَ مَا یَعْمَلُونَ قَالَ فَقَالَ فِعَالٌ کَفِعَالِ الْجَاهِلِیَّةِ أَمَا وَ اللَّهِ مَا أُمِرُوا بِهَذَا وَ مَا أُمِرُوا إِلَّا أَنْ یَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ فَیَمُرُّوا بِنَا فَیُخْبِرُونَا بِوَلَایَتِهِمْ وَ یَعْرِضُوا عَلَیْنَا نُصْرَتَهُم‏
ابى عبیده گوید: شنیدم امام باقر (ع) وقتى مردم را در مکه دید و کارهاى آن‌ها را ملاحظه کرد، فرمود: این کارها به مانند کارهاى دوران جاهلیت است. به خدا مأمور بدان نیستند، آنچه دستور دارند این است که حج را انجام دهند و به نذر خود وفا کنند و نزد ما آیند و ولایت خود را به ما اظهار کنند و نصرت خود را در اختیار ما گذارند
روایت بالا این نکته را گوش زد می‌کند که حجِ بدون امامت و بدون پذیرش ولایت با حجی که انسان‌ها در دوران قبل اسلام انجام می‌دادند هیچ تفاوتی ندارد. بلکه با پذیرش ولایت و امامت است که حج به شاخصه راستین و واقعی مزین شده و از فضای تاریک جاهلیت به فضای روشن اسلام منتقل می‌شود. همین نکته را می‌توانیم در معرفت و شناخت امام نیز تجربه کرد یعنی انسان با معرفت به امام و پی بردن به جایگاه او از زندگی ظلمانی و جاهلی به زندگی روشن و بالنده خواهد رسید.
چنانکه رسول گرامی اسلام(ص) می‌فرماید:
مَن ماتَ وَ لَیسَ لَهُ اِمام مِن وُلدی ماتَ میتة الجاهلیة؛ هر کسى بمیرد و امامى از فرزندان مرا قبول نکند در جاهلیت و نادانى مرده است‏.
امام حسن عسگری(ع) می‌فرماید:
أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَى خَلْقِهِ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ أَنَّ مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً فَقَالَ(ع) إِنَّ هَذَا حَقٌّ کَمَا أَنَّ النَّهَارَ حَقٌّ فَقِیلَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَنِ الْحُجَّةُ وَ الْإِمَامُ بَعْدَکَ فَقَالَ ابْنِی مُحَمَّدٌ هُوَ الْإِمَامُ وَ الْحُجَّةُ بَعْدِی مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْهُ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً أَمَا إِنَّ لَهُ غَیْبَةً یَحَارُ فِیهَا الْجَاهِلُونَ وَ یَهْلِکُ فِیهَا الْمُبْطِلُونَ وَ یَکْذِبُ فِیهَا الْوَقَّاتُونَ
زمین تا روز قیامت از حجت خدا بر خلقش خالى نیست و هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مردن جاهلیت مرده است،فرمود به راستی این درست است چنانچه روز درست است به او عرض شد ای پسر رسول اللَّه، حجت و امام بعد از تو کیست؟ فرمود پسرم محمد، او است امام و حجت بعد از من هر کس بمیرد و او را نشناسد به مردن جاهلیت مرده است آگاه باشید که براى او غیبتى است که نادانان در آن سرگردان شوند و مبطلان در آن هلاک گردند وقت‏گذاران در آن دروغ گویند.
سدیر از امام باقر(ع) نقل می‌کند: قَالَ(ع) لَهُ ابْدَءُوا بِمَکَّةَ وَ اخْتِمُوا بِنَا: بمکه آغاز کنید، و بما ختم نمائید.
باز حضرت فرمودند:
یَنْبَغِی لِلنَّاسِ أَنْ یَحُجُّوا هَذَا الْبَیْتَ وَ أَنْ یُعَظِّمُوهُ لِتَعْظِیمِ اللَّهِ إِیَّاهُ وَ أَنْ یَلْقَوْنَا أَیْنَمَا کُنَّا نَحْنُ الْأَدِلَّاءُ عَلَى اللَّه‏
سزاوار است مردم این خانه (کعبه) را زیارت کنند و او را بزرگ شمارند چون خدایش بزرگ دانسته و ما را در هر کجا بودیم ملاقات نمایند که ما راهنمایان بسوى خدا و نشانگران او هستیم.
باز امام باقر(ع) در روایت دیگری می‌فرماید:
َُ إِنَّمَا أُمِرَ النَّاسُ أَنْ یَأْتُوا هَذِهِ الْأَحْجَارَ فَیَطُوفُوا بِهَا ثُمَّ یَأْتُونَا فَیُعْلِمُونَا وَلَایَتَهُمْ لَنَا وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى‏ ثُمَّ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ إِلَى وَلَایَتِنَا‏
همانا مردم مأمور شدند که نزد این سنگ‌ها (کعبه) آیند و گرد آن طواف کنند. سپس نزد ما آیند و ولایت خود را نسبت بما اعلام دارند، و همین است گفته خدا «همانا من آمرزنده‏ام آنکه را ایمان آورد و کار شایسته کند و سپس رهبرى شود» آنگاه با دست بسینه‏اش اشاره کرد و فرمود: بسوى ولایت ما «رهبرى شود».
در ملاقاتی که بین امام سجاد (ع) و زهری صورت گرفته به خوبی وضعیت کسانی که حجشان مزین به شاخصه های ابراهیمی و ناب اسلامی نیست، بر ملا می‌شود:
 چنانکه امام سجاد(ع) در عرفات به زهرى فرمود: مردمى را که در اینجا هستند جمعیت‌شان را چه قدر مى‏دانى؟ گفت: چهار میلیون و پانصد هزار همه حاجیند، از اموالى که صرف کرده‏اند خدا را قصد دارند و با ناله‏هایشان خدا را مى‏خوانند، حضرت به او فرمود: اى زهرى چه قدر سر و صدا زیاد است و چه قدر حاجى اندک است! زهرى گفت: همه این جماعت حاجیند، آیا اندکند؟
فرمود: اى زهرى صورت خود را نزدیک من بیاور، صورتش را به سوى آن حضرت خم کرد حضرت دست مبارکش را به صورت او کشید، سپس فرمود: به مردم نگاه کن زهرى گفت: همه ایشان را دیدم میمون هستند در بین ایشان از هر ده هزار نفر یکى به صورت انسان بود سپس به من فرمود: نزدیک بیا، نزدیکش رفتم دستش را به صورتم کشید و فرمود: نگاه کن زهرى گفت: دیدم همه مردم خوکند، سپس به من گفت: نزدیک بیا، دستش را به صورتم کشید دیدم همه ایشان چهار پا هستند مگر تعداد اندکى که به صورت انسان بودند، گفتم: پدر و مادرم فدایت باد، نشانه‏هایت مرا به وحشت انداخت و کارهاى عجیبت مرا دچار حیرت کرد، فرمود: اى زهرى حاجى نیست از این جمعیت فراوان مگر تعداد اندکى که بین این مردم دیدى، سپس فرمود: دستت را به صورتت بکش، دستم را به صورت خود کشیدم ملاحظه کردم که همه آنان در چشمم مثل اول، انسان هستند.
«آنچه از سخنان امام سجّاد بر می‌آید این است که: حضرت این مطلب را به زهری فهماندند که، گرچه جمعیت حاضر در عرفات در حدود چهار میلیون یا پانصد هزار نفر است، لیکن حقیقت افراد را باطن آن‌ها می‌سازد، نه ظاهرشان. ممکن است افراد در سرشماری و آمار ظاهری به حساب بیایند و لکن در سرشماری که مربوط به اسرار حجّ است، این‌ها انسان نیستند. و این بحث گرچه در باب حجّ مطرح است لیکن به سرّ ولایت برمی گردد، نه سرّ حج، مگر آن که بگوییم از آن جهت که ولایت بر اعمال و عبادات سایه افکن است، حقیقت ولایت به عنوان سرّ اعمال و عبادات ظهور می‌کند.
آن‌ها ممکن است برای خدا و با مال حلال به مکّه روند. مناسک حجّ و زیارت را هم بحسب ظاهر طبق دستور فقهی شان انجام دهند، امّا وقتی فقه و احکامشان را از امام باقر و امام صادق ـ علیهماالسلام ـ نمی‌گیرند و به رهبری عترت طاهر ایمان ندارند و به ولایت تکوینی و تشریعی آن‌ها معتقد نیستند، باطنشان انکار ولایت است و به صورت حیوانیت ظهور می‌کند، در نتیجه حجّ و زیارت و صوم و صلوة آن‌ها عبادت مقبول نخواهد بود.
این صحنه گرچه در عرفات اتفاق افتاده است لیکن ممکن است مشابه این در صفوف طولانی نمازهای جماعت هم اتفاق بیفتد. در صفوف طولانی نمازهای جماعت که رقم آن‌ها به چهارصد یا پانصد هزار می‌رسد نیز نمازگزار واقعی کم باشد. بنابراین ولایت نقش کلیدی دارد و در روایات آمده است که: والی دلیل و راهنمای خطوط کلّی دین است. اگر دین مبنا و پایه های اوّلیه ای دارد و به نام نماز، روزه، زکات، حجّ و مانند آن، والی دلیل و راهنما بر آن‌ها است. مُجرِی، مفسّر، مبیّن و حافظ حدود احکام دین است. متخلّفان را مجازات و امتثال کنندگان را تشویق و تأیید می‌کند و حدود الهی را حفظ می‌نماید.
همان‌گونه که امیرمؤمنان علی ـ علیه السلام ـ در وصیت نامه‌اش فرمود: «وَ مُحَمَّداً (ص) فَلَا تُضَیِّعُوا سُنَّتَهُ أَقِیمُوا هَذَیْنِ الْعَمُودَیْنِ وَ أَوْقِدُوا هَذَیْنِ الْمِصْبَاحَیْنِ وَ خَلَاکُمْ ذَمٌّ مَا لَمْ تَشْرُدُوا؛ و راجع به محمد (ص) سنّت و روش او را گم نکنید و از دست ننهید این دو ستون دیانت را بر پا دارید و این دو چراغ هدایت را بر افروزید و از نکوهش بر کنار باشید تا از حق نگریزید» مراد از دو عمود و دو مصباح، قرآن و عترت است که وصیّت فرمود: که این دو مشعل فروزان; قرآن و عترت (ولایت) را همچنان افروخته و روشن نگاه دارید که کار و امور شما به دست این‌ها انجام گیرد که اینان رهبران الهی هستند.
اگر کسی حقیقت ولایت را عمداً رها کند گرچه به نماز، روزه، زکات و حجّ عمل نماید، چون فاقد آن سرّ است، قهراً انسانیت را هم از دست داده است، زیرا سرّ عبادات است که تربیت کننده و انسان ساز است و اگر کسی به سرّ عبادت نرسد انسان نیست»./9191/د101/ی
ارسال نظرات