حضرت خدیجه الگوی جهاد اقتصادی برای ثروتمندان
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حضرت خدیجه(س) یکی از چهار زن برتر عالم بشریت است. او امالمومنین و به تعبیری امالائمه است. مقامش به قدری ارجمند است که خداوند در کتاب آسمانی تورات که آن برای موسی (علیه السلام) نازل کرده ، اورا به نهر آب تشبیه نموده که آب آن ، آب حیات است و در دوطرف کناره آن آب ، درخت حیات وجود دارد و آن درخت دارای دوازده نوع میوه است وبرگهای آن درخت موجب شفای امتها است[1]
در کتاب انجیل که بر حضرت عیسی(علیه السلام) نازل شده از او به عنوان بانوی مبارکه و همدم مریم در بهشت یاد شده است.[2] درعصر جاهلیت به خاطر قداست و پاکی در همه ابعاد ملقّب به طاهره بود و او را سیّده نسوان می نامیدند. پیامبرگرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) به او لقب کبری داد و او افتخارات بینظیری دارد که برترین آنها همسری اشرف پیامبران و محبوبیت مطلق نزد پیامبر و مادری اشرف زنان عالم حضرت فاطمه زهرا(علیهاالسلام)است. او کسی جز حضرت خدیجه کبری(علیهاالسلام) نیست.
نوشتار ذیل گزارشی است از کتاب ارزشمند«حضرت خدیجه همسر پیامبر، اسطوره ایثار و مقاومت» اثر مرحوم آیت الله محمد محمدی اشتهاردی، که تقدیم خوانندگان محترم می شود.
تأسف:
خیلیها سعی کردند فضایل او را پنهان کنند و نام او را لابلای وقایع تاریخی مخفی نمایند. درباره او کم نوشته اند وسطح آگاهی مسلمانان از مقام و ایثارگریهای او خیل کم است. در این نوشته به طور خلاصه به قطره ای از فضایل و کمالات او اشارهای میکنیم.
خدیجه از نسل حضرت ابراهیم
خدیجه علیهاالسلام دختر خویلدبن اسدبن عبدالعزی بی قصی بن کلاب میباشد. قصی بن کلاب جد چهارم است. بنابراین جدچهارم حضرت خدیجه(علیهاالسلام) و پیامبرگرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) متحد میشوند. ازاین رو گاهی همدیگر را پسرعموودخترعمو میخواندند. از سویی، سلسله نسب حضرت خدیجه از ناحیه مادر در جد هشتم پیامبر(صلی الله علیه و آله) به همدیگر میرسید. در نتیجه سلسله نسب حضرت خدیجه(علیهاالسلام) به حضرت اسماعیل و ابراهیم خلیل، جد بیست و هفتم و بیست و ششمش میرسد.
ایمان قلبی خدیجه به ظهور اسلام قبل از ازدواج
از ویژگیهای حضرت این که او در تماسهایی که با مسیحیان واهل کتاب درست مانند پسرعمویش ورفه بن نوفل که از دانشمندان مسیحی بود و اطلاعات وسیعی به کتابهای آسمانی و بشارتهای آن کتابها به ظهور پیامبر آخرالزمان داشت و همچنین از خوابهایی که حضرت خدیجه(علیهاالسلام) شخصا دیده بود اطمینان به ظهور اسلام داشت ودر این راستا دریافته بود که پیامبری در مکه ظهور میکند، از این رو جزء منتظران ظهور او ونجات مردم از نکبتهای آلوده جاهلیت بود. در حقیقت او با کمال آگاهی و خردمندی با حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) ازدواج نمود و همه هستی خود را فدای او وآرمان او کرد.
ثروت حضرت خدیجه
پیامبر(صلی الله علیه و آله)فرمود: هیچ ثروتی هرگز مرا آن گونه سود نبخشید که ثروت خدیجه(علیهاالسلام) به من سود بخشید.[3]
تاریخ نویسان مظاهر ثروت خدیجه در سه مورد خلاصه کردهاند:
1.هشتادهزار شتر اموال تجاری او را به مناطق مختلف حمل ونقل می کردند.
2.بارگاهی از حریر سبز با طنابهای ابریشم بر بام خانه باشکوهش برافراشته بودو او در آن خانه باشکوه به زیردستان کمکهای شایانی می کرد.
3.چهارصد کنیز و غلام امورزندگی او را رسیدگی وسرپرستی میکردند.
ازدواج حضرت خدیجه با پیامبراسلام
پس از ماجرای بازگشت حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) از سفر تجاری شام که با کرامتها و معجزات همراه بود حضرت خدیجه(علیهاالسلام) از دیدن پیامبر بسیار خوشنود گشت ودر یک گفتگوی خصوصی با آن حضرت اظهار تمایل به ازدواج با آن حضرت را مطرح کرد. حضرت خدیجه(علیهاالسلام) فرمود: ای سرور من! آیا دوست نداری که برای تو زنی را خواستگاری کنم تا قلبت را مسرور کند. پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمودند: آری، چنین همسری را میخواهم.
حضرت خدیجه(علیهاالسلام): همسری برای تو از قوم تو از اهالی مکه یافتهام که از نظر مال، جمال، کمال، عفت، سخاوت و پاکدامنی از همه زنان برتری داردو ...
پیامبر(صلی الله علیه و آله): نام او چیست؟
حضرت خدیجه(علیهاالسلام): او کنیز تو خدیجه نام دارد....
نکته ای تاریخی
محقق دانشمند لبنانی جعفرمرتضی مؤلف کتاب « الصحیح من سیره النبی الاعظم(صلی الله علیه و آله) » و کتاب «نبات امربائبه» با ارائه تحلیل جالبی چنین نتیجه میگیرد.
1.شواهد متعددی وجود دارد که حضرت خدیجه(علیهاالسلام) قبل از پیامبر(صلی الله علیه و آله) ازدواج نکرده است و هنگام ازدواج با پیامبر(صلی الله علیه و آله) دوشیزه بوده است و از ابن شهرآشوب نقل می کند: همانا پیامبر(صلی الله علیه و آله) با خدیجه(علیهاالسلام) که دوشیزه بود ازدواج کرد.
2.بیشتر محققین معتقدند که حضرت خدیجه(علیهاالسلام) هنگام ازدواج با پیامبر(صلی الله علیه و آله ) 28 سال داشتند.
3.رقیه و زینب، دختران هاله خواهر خدیجه(علیهاالسلام) بودند.
4.ازدواج رقیه و ام کلثوم با پسران ابولهب، سپس با عثمان از امور واهی است و ثابت نشده است که در مورد عثمان تشابه اسمی موجب این اشتباه گردیدهاست.
مباهات امامان به وجود شریف حضرت خدیجه
1.امام حسن مجتبی(علیه السلام): من شبیه ترین مردم به حضرت خدیجه کبری(علیهاالسلام) بودم.
2.امام حسین(علیه السلام)درروز عاشورا: شما را به خدا سوگند می دهم آیا می دانید که مادر بزرگ من خدیجه(علیهاالسلام) دختر خویلد نخستین زن این امت بود که اسلام را پذیرفت؟ همه حاضران گفتند آری.[4]
3.امام سجاد(علیه السلام) در مجلس یزید: من فرزند خدیجه کبرایم(علیهاالسلام).
4.دعای ندبه: این بن النبی المصطفی(صلی الله علیه و آله) و ابن علی المرتضی و ابن خدیجة الغرَاء.
خدیجه شریک غمهای شوهر و تسلی بخش او
پیامبر (صلی الله علیه و آله) هنگامی که در بیرون از خانه به خاطر دعوت مردم به اسلام با انواع مشکلات، ناراحتیها و زخمزبانها مواجه میشد، خسته و کوفته به خانه باز میگشت، خدیجه(علیهاالسلام) مرهم زخمهای پیامبر(صلی الله علیه و آله) بود وآرام بخش قلب تپنده پیامبر(صلی الله علیه و آله) میشد و این موضوع بیانگر مقام خدیجه(علیهاالسلام) است که مایه تسکین قلب عالم امکان گردید.
مثلث مبارک وجود رسول اکرم، حضرت خدیجه، و امام علی سه رکن اسلام
از قدیم معروف است که اسلام در آغاز براثر اخلاق نیک پیامبر(صلی الله علیه و آله) و شمشیر و مجاهدات علی(علیه السلام) و اموال و ایثار خدیجه تحکیم گسترش یافت.
سلیمان کتَانی ، دانشمند و نویسنده معروف عرب میگوید:خدیجه(علیهاالسلام) دوستی خود را به پیامبر (صلی الله علیه و آله) بخشید و حال آنکه احساس بخشش نمیکردف بلکه احساس میکرد محبت و دوستی از او میگیرد و همه سعادت را از او کسب میکند، ثروتش را به او بخشید و حال آنکه احساس نداشت که میبخشد بلکه احساس میکرد که او هدایت را که بر همه گنجهای روی زمین برتری دارد کسب مینماید.
پیامبراسلام(صلی الله علیه و آله) به نوبه خود به او دوستی و قدرشناسی داد که همین امر او را به عالی ترین درجه رسانید و او هم احساس نمیکرد که آن را به خدیجه(علیهاالسلام) داده بلکه میفرمود: ما قام الاسلام اِلاَ سیفِ علیَ و ثروة خدیجه:اسلام برپانشد مگر با شمشیرعلی(علیه السلام) وثروت خدیجه(علیهاالسلام).
در ماجرای سه ساله محاصره شعب ابی طالب درمتن روایت آمده: ابوطالب و خدیجه علیهاالسلام همه اموال خود را برای حفظ اسلام و محاصرهشدگان انفاق کردند.
طبق بعضی از روایات در ماجرای محاصره از اموال خدیجه(علیهاالسلام) دیگر چیزی باقی نماند و حضرت خدیجه(علیهاالسلام)گفت: چیزی جز دو پوست باقی نمانده که هنگام استراحت یکی را زیرانداز و دیگری رو روانداز خود قرار میدهیم.
یاد همشیگی پیامبر اکرم از حضرت خدیجه
پیامبر(صلی الله علیه و آله) بعد از حضرت خدیجه(علیهاالسلام) دوازده سال و اندی زندگی کرد و در این مدت همواره ازخدیجه یاد می کرد و گاهی وقتی به یاد او میافتاد سرشک اشک از دیدگانش جاری میگشت. به چندنمونه اشاره می کنیم:
1.روزی پیامبر(صلی الله علیه و آله) درنزد چند نفر از همسران خود بود ناگاه سخنی از حضرت خدیجه(علیهاالسلام) به میان آمد. پیامبر(صلی الله علیه و آله) آشفته وپر احساس شد که قطرههای اشک از چشمانش سرازیر گشت. عایشه به آن حضرت گفت: چراگریه میکنی؟ آیا برای یک پیرزن گندمگون از فرزندان اسد باید گریه کرد؟ پیامبر(ص) در پاسخ به او فرمود: او هنگامی که شما مرا تکذیب میکردید، تصدیق کرد و همگامی که کافر بودید او به من ایمان آورد وبرای من فرزندانی آورد در حالی که شما نازا هستید.[5]
2.عایشه گفته است: همواره با یاد خدیجه(علیهاالسلام) به پیشگاه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) تقرب میجستم.
3.عایشه در روایتی میگوید: هرگاه پیامبر(صلی الله علیه و آله ) گوسفندی ذبح میکرد می فرمود: از گوشتش برای دوستان خدیجه بفرستید. یک روز دراین باره با آن حضرت سخن گفتم فرمود: من دوست خدیجه(علیهاالسلام) را دوست دارم.[6]
رحلت جانسوز حضرت خدیجه
وقتی که مشرکان پایان دوران محاصره در شعب ابی طالب را اعلام کردند، پس از آزادی چندان نگذشت که ابوطالب(علیه السلام) و خدیجه(س) هر دو با فاصله چند روز در بستر رحلت افتاده و پس از اندک مدتی رحلت کردند ودر حقیقت به شهادت رسیدند.
از معاذبن جبل نقل شده است: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به بالین خدیجه(علیهاالسلام) آمد ، دید اودر حال جان سپردن است. فرمود: ای خدیجه برای آنچه از رنج و اندوه برای تو پیش آمده نگران واندوهگین هستم ولی خداوند متعال در رنج و اندوه خیر بسیار قرار داده است. هنگامی که نزد همدمهای خود وارد شدی سلام مرا به آنها برسان....
خوف حضرت خدیجه از مرگ
با این که حضرت خدیجه(علیهاالسلام) نهایت فداکاری را برای اسلام نمود به طور مکرر از سوی پیامبر(صلی الله علیه و آله ) به او مژده بهشت داده شد، در عین حال خائف بود و از درگاه خداوند متعال میخواست که در عالم قبر و برزخ خشنود گردد، از پیامبر تقاضای مغفرت نمودن داشت و از آن حضرت میخواست که هنگام مرگ و خاکسپاری او را مورد لطف خاص قراردهدف در قبرش بخوابد و با این کار رحمت الهی را وارد قبر سازد و به دخترش حضرت فاطمه(علیهاالسلام) فرمود: دختر جان نزد پدر برو و از او بخواه پیکرم را بایکی از روپوشهای خود کفن نموده بپوشاند.
این تقاضای او رواگردید. این تقاضای خدیجه(علیهاالسلام) از اینرو بود تا آن لباس موجب نورهایی از رحمت الهی گردد و او را در عالم برزخ و روز قیامت خشنود سازد.
درکتاب «الخصائص الفاطمیه»نقل شده طبق روایت مشهور هنگامی که حضرت خدیجه(علیهاالسلام) رحلت کرد فرشتگان رحمت از جانب خداوند کفن مخصوصی برای خدیجه(س)نزد رسول خدا(صلی الله علیه و آله)آوردند و این علاوه بر این که مایه برکت برای خدیجه(علیهاالسلام) بود مایه تسلی خاطر رسول خدا(صلی الله علیه و آله ) شده و به این عنوان تقدیر و تجلیل جالبی از طرف خداوند متعال به حضرت خدیجه(علیهاالسلام) به عمل آمد.
پیامبر(صلی الله علیه و آله) پیکر مطهر حضرت خدیجه(علیهاالسلام) را با آن کفن پوشانید ، سپس جنازه او را با همراهان به سوی قبرستان معلّی دردامنه کوه حجون در بالای مکه قرار گرفته بردند تادر کنار مادرش حضرت آمنه(علیهاالسلام) به خاک سپارند. در آنجا قبری برای حضرت خدیجه(س) آماده کردند ، رسول خدا(صلی الله علیه و آله) درمیان آن قبر رفت و خوابید، سپس بیرون آمد و آن گوهر پاک را در آنجا به خاکسپرد.
قبرهای عبدالمطلب و ابیطالب(علیه السلام) و خدیجه(علیهاالسلام) در کنار هم با فاصله یکی دو متر هستند. مسلمانان در سال 727هـ.ق بارگاهی بر سر مرقد منور حضرت خدیجه(علیهاالسلام) بنا کردند لی متأسفانه در سال 1344 هـ.ق یا تسلط وهابیان بیرحم و سبک مغز، آن بارگاه مقدس به بهانه باطل مبنی بر این که توسل به آنها یک نوع شرک است ویران گردید.
عام الحزن
مطابق نقل معروف حضرت خدیجه(علیهاالسلام) در روز دهم ماه مبارک رمضان سال دهم بعثت از دنیا رفت، دراین سال با فاصله اندک دو یار استوار و مخلص پیامبر یعنی ابیطالب(علیه السلام) و خدیجه(علیهاالسلام) رحلت کردند. پیامبر(صلی الله علیه و آله) از رحلت آنها بسیار ناراحت و غمگین شد و آن سال را عام الحزن(سال اندوه) نامید و به نقل علامه مجلسی(قدس سره) پیامبر(صلی الله علیه و آله)در این هنگام خانهنشین شد و کمتر از خانه بیرون میآمد.
-------------------------------------------------------------------------------
[1]عهد عتیق، مکاشفه یوحنا، باب33
طبق نقل زندگی حضرت فاطمه(س) عمادزاده
[2] کحل البصر، محدث قمی
[3] بحار،19.
[4] بحار، 44.
[5] بحار، 16
[6] ریاحین الشریعه،ج2
پایان/918/502/س