دوهفته نامه الکترونیکی باب الجواد در پله سی و چهارم
خبرگزاری رسا ـ سی و چهارمین شماره دوهفته نامه الکترونیکی باب الجواد(ع) با هدف تولید و نشر آثار مرتبط با امام رضا(ع) در موضوعات مختلف با طرحی نو در فضای مجازی منتشر شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، شماره 34 دوهفته نامه الکترونیکی بابالجواد(ع) شامل سخن سردبیر، مناسبتنامه، داستان، دلنوشته، عیون اخبارالرضا، خاطره، معرفی کتاب و مقاله، بازنشر، مقاله و مشاهیر مدفون در حرم در فضای مجازی به منتشر شد.
وبلاگ امام رضا(ع) در بخش وبلاگهای رضوی، وبلاگهای چند لحظه، دریچه، گاه رهایی، و دلم میگوید و ساندیس نویس در بخش وبلاگ نویسندگان و موضوعاتی همچون آفتاب هشتم، غبار حرم، چه بخواهیم، امام رئوف، یا ابالحسن، حاجت و عمه سادات، آداب زیارت، آداب سفر از نگاه آیات و روایات نیز در قسمت پاکدستها و رهتوشه این دوهفته نامه الکترونیکی قابل مشاهده است.
زیارت آنلاین، آیینه نگار، پنجره فولاد، حدیث یار، شماره های پیشین، اخبار، پیوندها و تبلیغات از دیگر بخشهای این شماره است که بخش معرفی وبلاگها در سبک جدیدی به معرفی کامل وبلاگهای رضوی میپردازد و در بخش اخبار، هر روز اخبار مرتبط با امام رضا(ع) پوشش داده شده است.
در بخش نگارخانه پوسترها و عکسهای جذاب و دیدنی یا ثامن الحجج، کلمه التوحید، هدیه میلاد حضرت امام رضا(ع)،عید غیر، زهرا فقط همکفو علی بود، یا حضرت عبدالعظیم(ع)، اشفعی فیالجنه، دخیل پنجره فولاد، یا هادی(ع)، شب هم به قدر دیده تو پرستاره نیست، السلام علیک یا موسیبن جعفر(ع) و ایام فاطمیه آورده شده که با بهترین کیفیت قابل مشاهده و دانلود است.
دوباره توفیق و باب الجواد و من و امام رئوف
در بخش دلنوشته این دوهفتهنامه آمده است: سلام که میدادم باد امان نمیداد، چادرم را محکم در دستانم گرفته بودم که هوس پرواز به سرش نزند، السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا، رضا که میگویی دلم میریزد، چقدر سخت است رسیدن به این مقام.
صحن آزادی را با قدمهایی سریع پشت سر میگذاشتم که آسمان شروع به گریستن کرد، علت گریستن را نمیدانستم، حالا باد اشکهایش را می آورد و توی صورتم می پاشید، به صحن گوهرشاد رسیدم، درست روبروی گنبد طلایی، چادرم را محکم گرفته بودم که از دلم غافل شدم، چشمهایم را بستم.
صدای بال فرشته ها را میشود شنید، صدای خندهها و تبریک را، صدای همهمه کائنات را و آسمان همچنان میگرید و من شادی را در دلش حس میکنم، عرش و فرش پُر می شود از نوری الهی، بوی عطری ناب، همه غرق در شادی، صدای مژده میآید، صدای بال جبرئیل، انا اعطیناک الکوثر.
چشم هایم را باز میکنم، نگاهی به گنبد میاندازم، به سمت ضریح حرکت میکنم، می روم تا عیدیام را از دستان مبارک امام رئوف بگیرم.
آنکه دست مرا بگرفت و قدم به قدم ببرد
در بخش مناسبتنامه دوهفتهنامه الکترونیکی میخوانیم: برخی از روزهای سال، با عناوین مختلف نامگذاری شدهاند و علت نامگذاری نیز به سه دسته روزهای مذهبی، ملی و جهانی قابل تقسیم است، روز معلم در کشور ما روز شهادت استاد شهید، مرتضی مطهری است اما روز جهانی معلم 14 مهرماه مصادف با 5 ام اکتبر میلادی است، مبنای ما در نامگذاری و انتخاب روز معلم اعتقادات و شخصیتهای برجسته و تاریخ ساز ما بودند که ارزش والایی در نزد مردم داشتند، روز معلم، روزی است برای قدردانی از تمامی معلمان و کسانی که در راه تربیت و پرورش نسل جدید تلاش میکنند.
در خاطرات دوران دبستان در روزهایی چون روز پرستار، روز معلم، روز درختکاری از دانشآموزان خواسته میشد درباره آن موضوع انشاء بنویسند، برای آنان موضوعات این چنینی تکالیفی بود که باید انجام میشد و ارزش آن روز یا موضوع چندان برای دانشآموزان دبستانی مشخص نبود.
معلمی شغل انبیاست، ما دانشآموزان همیشه به یاد زحمتهای معلمان خود هستیم.
بسیاری از بزرگسالان امروزی با این جملات آشنا هستند و چهره معلمی که حرفهای تکراری دانشآموزان خود را با لبخند میشنید را بر خاطر دارند، معلم کلاس اول یکی از شخصیتهای مهم زندگی هر یک از ماست که هیچگاه از خاطر نمیرود زیرا اولین نوشتن و خواندن را با وی تجربه کردیم و لذت سوادآموزی را چشیدیم.
به همین دلیل رفتار و نحوه برخورد معلم کلاس اول در خوشایند یا تلخ بودن روزهایی ابتدایی ورود به مدرسه در زندگی تحصیلی دانش آموزان نقش بسزایی داشت، وظیفه معلمان در آموزش به کودکان کلاس اول سختتر بود زیرا هم وظیفه آموزش را بر عهده داشتند و هم ایجاد اشتیاق و انگیزه به تحصیل را باید در کودکان ایجاد و تقویت میکرد، صبوری معلمها را در سالهای بعد و با یادآوری رفتارهای کودکانهمان میتوان درک کرد.
معلمان از افراد مهم و تأثیرگذار بر نسلهای بعد هستند که به دلیل محوریت در کلاس درس در تمامی مقاطع تحصیلی الگوهای رفتاری برای دانشآموزان محسوب میشوند، وظیفه معلم تنها آموزش علم نیست یک الگوى با نفوذ اخلاق و رفتار نیز است، کلاسهای درس نیز به نوعی چینش یافته که جایگاه معلم در کلاس کانونی و متفاوت باشد.
در فرهنگ دینی ما نیز جایگاه معلم رفیع و ستودنی است و احادیث بسیاری در این باره گفته شده که شاید رایجترین و مهمترین جمله از سخنان امیرمؤمنان علی علیه السلام است که میفرماید هر کس کلمهای به من بیاموزد، مرا بنده خویش کرده است.
اعتبار شغل و جایگاه معلم در جامعه اسلامی بسیار بالاست و امام خمینی(ره) نیز در این باره فرمودند که معلمی شغل انبیاست، پس روز معلم روز ارج نهادن به آموزش و پروش علمی و اخلاقی، ایجاد الگوهای اسوه، سالم سازی جامعه و گام نهادن در مسیر کمالجویی و پیشرفت علمی و اخلاقی است.
تقدیر و تشکر از معلمان به یک روز خاص اختصاص ندارد اما نامگذاری این روز و تشکر از زحمات و تلاشهای آنان برای پرورش علمی و دینی نسل آینده کشور از وظایف انسانی و شرعی هر یک از ما محسوب میشود.
حال زیارت
در بخش دیگری از دوهفتهنامه با عنوان داستان مطالبی در باب حال زیارت به چشم می خورد که به این شرح است: از راه که میرسد، میرود همان هتل همیشگی، کمی استراحت میکند و بعد از غسل زیارت، راهی حرم میشود، نماز مغرب و عشا را که میخواند، زیارتنامهای برمیدارد، رو به قبله میایستد و مشغول خواندن میشود اما حال و هوای همیشگی را برای زیارت و دعا ندارد، خودش میداند که خوابش نمیآید، خسته هم نیست ولی مدام خمیازه میکشد، از مردمی که اطرافش هستند، خجالت میکشد، زیارتنامه را جلوی صورتش میگیرد تا متوجه خمیازههایش نشوند.
میرود تجدید وضو میکند و برمیگردد، نسیم خنکی میوزد، یک گوشه دنج مینشیند، جایی که بتواند گنبد را هم ببیند، مشغول دعا خواندن میشود ولی حالش فرقی نمیکند، گیج شده است، سرش را به دیوار تکیه میدهد و با خودش میگوید: نخیر، انگار فایده نداره.
زانوهایش را بغل میکند و شروع میکند با آقا به حرف زدن و شکایت کردن، سرش را میگذارد روی زانوهایش و فکر میکند، به اینکه چرا حالش دگرگون شده، چه خطایی از او سر زده، بعد از مدتی خوابش میبرد، با ویبره پیامک از خواب بیدار میشود، یکی از همکارانش است «بامرام، میدونی که بدهیت دو هفته است عقب افتاده»، پیامک را که میخواند، اشک از چشمهایش سرازیر میشود.
قبولت دارم
در بخش خاطره دوهفتهنامه الکترونیکی بابالجواد میخوانیم: دستهایش را روی زانوهایش گذاشت و در حالی که نیم خیز شده بود میگفت: اسلام علیک یا علی ابن موسی الرضا(ع)، آقا قبولت دارم، بعد به سمت آشپزخانه رفت تا برای ما که مهمانهایش بودیم چای بیاورد.
خیلی برایم جالب بود رفتم جلوتر طوری که متوجه من بشود آرام گفتم چی، خنده زیبایی کرد و میان خنده اش گفت: مگه تو قبولش نداری، من که خیلی قبولش دارم.
قیافه حق به جانبی به خود گرفتم و با جدیت گفتم: البته که من قبولش دارم اما شما چطور شده که اینطور مخلصانه می گویید که قبولش دارید، اخمی کرد و گفت: من از اول قبولش داشتم اما الان یه طور دیگه قبولش دارم.
گفتم: خوب میشه برام تعریف کنی، لبخند زیبایی زد و گفت: البته که تعریف میکنم چرا تعریف نکنم، بعد ادامه داد: چند ماهی بود که از درد زانو نمی توانستم از جایم بلند بشوم و به سختی حتی نمازم را روی میز می خواندم خیلی دلم می خواست که یه بار دیگر راحت بتوانم نمازم را بخوانم اما انگار که دیگر قرار نبود که من سر پا بشوم، تا اینکه قرار شد که به مشهد الرضا(ع) برویم، درد زانوهایم طوری بود که همسرم دائم تأکید میکرد: اگر بین راه قطار نگاه داشت برای نماز پیاده نشو، چون امکان داره قطار راه بیفتد و از قطار جا بمانی آنوقت خیلی مشکل پیدا میکنی آن هم با این زانو دردت.
اما وقتی صدای مهماندار قطار که میگفت نماز نماز را شنیدم دیگر دلم طاقت نیاورد همسرم دائم میگفت گناهش پای من، تو در قطار بمان، دلم طاقت نمیآورد صدای مهمان دار حسی داشت که من را از خودم بیخود کرده بود رو به همسرم کردم و گفتم: مگر میشود انسان به زیارت امام رضا (ع) برود و نمازش را قضا کند، گناه من به پای شما یعنی چه.
بعد از قطار پیاده شدم و با سختی راه می رفتم پاهایم را میکشیدم تا به نمازخانه رسیدم، هر کس در راه من را میدید با احساس ترحمی میگفت: چرا خودت رو اذیت میکنی چرا در کوپه نماندی و بیخیال نماز نشدی و من میگفتم: زائر امام رضا که نمازش رو قضا نمیکنه.
به نماز خانه رسیدم، به نماز ایستادم احساس کردم که تمام قامت در مقابل حرم هستم، نماز غریبی بود، بعد از نماز خانم میان سالی آمد و در حالی که گریه می کرد من را در آغوش گرفت و گفت: وقتی رفتی حرم برای پسر جوان من که بیمار هست هم دعا کن بعد صورتم را بوسید و رفت.
سوار قطار شدم و به سمت مشهد حرکت کردیم، وقتی در مقابل حرم آقا ایستادم ناگهان متوجه چیزی شدم، پای من از آن وقت که نماز را با آن همه سختی خوانده بودم دیگر درد نمی کرد، الان چند ماه است که از آن سفر می گذرد پاهایم آنقدر خوب شده که دیگر حتی یادم نمیآید که زمانی درد هم میکرد.
بعد دستانش را روی زانوهایش گذاشت و با لبخند گفت آقا را دوست دارم و بلند شد و رفت تا برای مهمانها چای بیاورد.
سی و چهامین شماره دوهفته نامه الکترونیکی باب الجواد(ع) به همراه پنج شماره پیشین، به مدیرمسؤولی و سردبیری زهرا باقری در فضای مجازی به نشانی اینترنتی www.baboljavad.com بارگذاری شده و قابل استفاده برای علاقه مندان است./907/ت302/پ
ارسال نظرات