۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۱:۰۳
کد خبر: ۱۶۴۱۳۴

خصوصیات منحصر به فرد حضرت زهرا در بدو تولد

خبرگزاری رسا ـ کارشناس شبکه های وهابی، عنایات خاص پروردگار نسبت به حضرت زهرا (س) درهنگام تولد را منکر شده و مدعی شد دلیلی از کتب تشیع برای این گونه خصوصیات وجود ندارد.
123

به گزارش سرویس مانیتورینگ خبر گزاری رسا، محمد انصاری مدیر و کارشناس شبکه وهابی وصال حق در برنامه آن روی سکه با پخش سخنرانی از بزرگان تشیع درمورد خصوصیات تولد حضرت زهرا (س) که به تفصیل درزیر بیان می شود، آن ویژگیها را مورد انکار قرار داده و مدعی شد؛ دلیلی از کتب تشیع نسبت به این مقام حضرت، وجود ندارد .

ما در این جا برای آگاهی فطرت های پاک، تنها به ذکر ده مورد از روایت مفضل بن عمر «بحار الانوار، ج 43، ص 2» از امام صادق (ع) اکتفا مى کنیم، که هر کدام به عظمت آن بانوى بزرگ در حین ولادت و بعد از آن اشاره دارد:


«مفضل بن عمر مى گوید، به امام صادق (ع) عرض کردم: ولادت فاطمه (س) چگونه بود؟


حضرتش بعد از ذکر جریان یارى نکردن زنان قریش و بنى هاشم در هنگام وضع حمل خدیجه (س) و... مى فرمایند:
1-  لذا خدیجه (س) غمگین و دل افسرده شد و پیوسته بر این حال بود که ناگهان چهار خانم گندم گون و بلند بالا که گویى از زنان بنى هاشمند، داخل شدند. خدیجه چون ایشان را دید، هراسید.

 

2- در ادامه  می خوانیم: یکى از آنان گفت:
« اى خدیجه، غمگین مباش، ما از جانب پروردگارت به سوى تو آمده ایم و خواهران تو هستیم.
من ساره ام، و این آسیه دختر مزاحم، که در بهشت رفیق و مصاحب ماست و این مریم دختر عمران، و این کلثوم خواهر موسى بن عمران است. خداوند ما را فرستاده تا کارهایى را که زنان هنگام زایمان نیازمند هستند انجام دهیم. سپس یکى به جانب راست، و دیگرى طرف چپ، و سومى روبرو، و چهارمى پشت سر خدیجه نشستند».


آیا این چهار خانم به صورت مادى ظاهر شده اند، و یا غیر مادى؟
مسلم آنان به صورت مادى ظاهر نشده اند، بلکه صور قبل از عالم ماده ایشان بوده که ظاهر شده و خود را به آن خصوصیاتى که در روایت آمده است، معرفى کرده اند. و اما اینکه آیا به صورت برزخى ظاهر شده اند، و یا تمثلات پیش از برزخ؟ روشن نیست، ولى مى توان گفت: ظهورشان به صور مثالیه، یا به حساب سیر صعودى ایشان در کمالات نفسانى بوده است، و یا این مشاهده به حساب سیر صعودى حضرت خدیجه است که قدرت مشاهده صور کمالیه آنان را داشته است.
بنابراین مى توان گفت: اگر در آن مجلس کسان دیگرى حضور داشته اند که در معنویت و صفاى باطن در ردیف حضرت خدیجه (س) نبوده اند، قدرت دیدن آن خانمها را نداشته اند.


3- امام صادق (ع) در ادامه حدیث مى فرمایند:
« و به این ترتیب، خدیجه، فاطمه علیهاالسلام را پاک و پاکیزه به دنیا آورد».

لفظ «طاهره و مطهره» خواه صفت براى فاطمه (س) باشد، و خواه براى خدیجه (س) باز فضیلتى است براى حضرت فاطمه (س) ، اگر چه با توجه به قسمت نهم همین روایت، مى توان گفت: صفت براى حضرت زهرا (س) است.


4- در ادامه روایت آمده: هنگامى که حضرت زهرا (س) به دنیا آمد ، « از او نورى ساطع شد که به همه خانه هاى مکه رسید، و در مشرق و مغرب زمین جایى نماند مگر اینکه آنجا را روشن کرد».


ساطع شدن نور از ایشان هنگام تولد، به حساب غیرطبیعى بودنش مانعى ندارد، چنانکه در جریان تولد رسول اکرم (ص) امور غیر عادى ظهور یافت. و نیز هنگام تولد حضرت على (ع) آنگونه که در در «بحارالانوار، ج 35، ص 37، از روایت 37» آمده، امور غیر مترقبه اى پیش آمد. و به طور کلى؛ وقوع امور غیر عادى نسبت به انبیا و اولیاى گذشته، قابل انکار نیست، حال چرا نسبت به حضرت زهرا (س) که در خلقت نورى و در مقام و منزلت نورانیت بر انبیا مقدم است، قابل انکار یا تردید باشد؟! ولى ممکن است منظور از این نور، نور ولایت کلى و مقام و منزلت نورانیت ایشان باشد که انوار ظاهرى و اشراق غیر طبیعى از آثار آن است.


5- در بخش دیگر روایت  آمده:
«و ده نفر از حورالعین، که با هر کدام طشتى و ظرفی از بهشت، که در آن آب کوثر بود، حضور یافتند. خانمى که پیش رو نشسته بود، حضرت زهرا (س) را گرفت و با آب کوثر شست، و دو پارچه که از شیر سپیدتر، و از مشک و عنبر خوشبوتر بود، بیرون آورد، یکى را به بدنش پیچید و با دیگرى سرش را پوشاند.»


مسأله حضور ده حورالعین، با بیانى که در ذیل قسمت اول و دوم روایت گذشت، حل مى شود، زیرا خدیجه کبرى (س) در مقام و منزلت، از آنان بالاتر بوده و بنابراین قدرت دیدن آنها را داشته است.


بعلاوه، چه مانع دارد همانگونه که اهل کمال در بهشت به مشاهده آنان راه دارند، در این عالم نیز راه داشته باشند، البته نه با دید مادى!


خلاصه آنکه: کسى که نطفه و ریشه و خمیر مایه اش بهشتى است هیچ استبعادى ندارد که با آب کوثر و ظروف بهشتى شستشو داده شده، و با پارچه بهشتى خشک شود. این استبعادها مربوط به اشخاص عادى در نشأة مادى است.


حدیثی از امام محمد باقر (ع) در «اصول کافى، ج 2، ص 4، روایت 4» آمده که با هم می خوانیم:


«خداوند ما را از اعلى علیین خلق کرد، و قلوب شیعیان ما را نیز از آن آفرید، و بدنهایشان را از پست تر از آن (یا: غیر آن) خلق نمود».


و نیز على بن الحسین (ع) در روایتى که در «اصول کافى، ج 2، ص 1، روایت» آمده فرمودند:
« خداوند قلبها و بدنهاى پیامبران را از طینت علیین خلق نمود».


چنانکه حدیثی در « بحارالانوار، ج 17، ص 299، روایت 10» و در کتاب خرائج آمده چنین است: «... و معجزه بدن مبارک رسول الله (ص) آن بود که سایه اش بر زمین نمى افتاد، زیرا آن نور بود، و نور سایه ندارد، مثل چراغ».


همچنین  روایت دیگری  در «بحارالانوار، ج 16، ص 175 روایت 19» آمده است: « سایه اش بر زمین نمى افتاد، زیرا سایه از ظلمت است، و هنگامى که آن بزرگوار در برابر آفتاب و ماه و چراغ مى ایستاد، نورش بر انوار آنها غلبه مى کرد».


 و نیز روایات شبیه به آن،از جمله  روایت زراره از امام باقر (ع) است که در «بحارالانوار، ج 16، ص 172، روایت 7» آمده و از قول رسول الله (ص) نقل شده که ایشان فرمودند: « ما جماعت پیامبران چشمهایمان به خواب مى رود، ولى قلبهایمان به خواب نمى رود، و چنانکه از پیش رو مى بینیم، از پشت سر نیز مى بینیم».


اما اینکه چگونه حضرت زهرا (س) را در ردیف انبیاى سلف و رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) آوردیم؟ برای حل این مشکل به فصل اول کتاب جلوه نورآیت الله سعادت پرورمراجعه شود.


6- سپس از امام صادق (ع) در ادامه همان حدیث در «بحارالانوار، ج 43، ص 3» مى فرمایند:
« سپس او را به سخن درآورد، و حضرت زهرا (س) شهادتین را به زبان آورد و فرمود: شهادت مى دهم که معبودى جز خدا نیست و پدرم رسول خدا (ص)، سید و سرور همه پیامبران، و شوهرم، سید و سرور اوصیاء، و فرزندانم، سرور همه اسباط و نوادگان هستند. سپس بر چهار خانمى که در اطرافش بودند سلام کرد و هر کدام را به اسم نام برد، و آن بانوان متوجه ایشان شده و به او خندیدند».


مسأله سخن گفتن حضرتش در هنگام ولادت نیز، با بیان قسمت چهارم حل مى شود، زیرا استبعادى ندارد که شخصیت بزرگوارى همچون ایشان بر خلاف عادت، هنگام ولادت زبان به شهادتین گشوده و سخنان فوق را بفرماید. ولى ممکن است که این امر نیز مقتضاى طینت بهشتى  وى بوده باشد.


7- در ادامه روایت  چنین آمده است:
« و حورالعین (در بهشت) و نیز اهل آسمان یکدیگر را به ولادت حضرت زهرا (س) بشارت دادند».
این قسمت نیز، اشاره به عظمت آن بزرگوار دارد.


8- همچنین حضرت می فرمایند:
« و نور درخشنده اى در آسمان ظاهر شد که ملائکه پیش از آن ندیده بودند».


9- در ادامه این روایت مى خوانیم:
« و آن چهار خانم گفتند: اى خدیجه، فاطمه را در حالى که طاهره و مطهره و زکیه و با میمنت است بگیر، که در او و نسلش برکت است».


این فقره و نیز قسمت سوم از روایت، با بیان قسمت پنجم روشن مى شود، زیرا این قذارات مربوط به عالم طبیعت است، اگر چه مانعى ندارد که تولد وى بدون آلودگیهایى که براى سایر اطفال است، برخلاف عادت بوده باشد.


10- در آخر روایت نیز می خوانیم:
«حضرت زهرا (س) هر روز به قدر یک ماه کودکان عادى، و در یک ماه به اندازه ى یک سال دیگر کودکان رشد مى کرد».


گویا منظور از «رشد» در این روایت، رشد جسمانى نباشد، بلکه رشد روحانى است، چنانکه این بیان نسبت به انبیاى گذشته و دیگر معصومین (ع) نیز وجود داشته و امر مستبعدى نیست.


اما رشد روحانى حضرات معصومین (ع) را ممکن است این گونه بیان کنیم که: همه انسانها غیر از انبیا و اوصیا، در خلقت مادى (با اینکه به فطرت توحیدى خلق شده اند) باید سالها بگذرد تا با مجاهدات بسیار، حجابهاى عالم طبیعت ایشان مرتفع گردد، تا باز به فطرت و عالم حقیقى خود باز گردند، ولى انبیا و اولیاى دین و حضرت زهرا (س)، این راه را در خلقت بشرى به مختصر زمانى طى خواهند کرد، چون حجابى میان آنها و فطرتشان نبوده و نخواهد بود، و اگر تاریکى اى فرض بشود تنها همین خلقت مادى است، که آن هم به کوتاه زمانى برطرف خواهد شد. 

 

 رشد سریع غیر عادى وى در ایام کودکى، که در متن روایت مورد بحث بدان اشاره شده، همانند رشد غیر طبیعى رسول اکرم (ص) و سخن گفتن حضرت عیسى (ع) در گهواره و حضرت ولى عصر (عج) بلافاصه بعد از ولادت، یا امرى بر خلاف عادت و کرامتى براى آن بزرگوار است، و یا اساساً این امر به حساب مقتضاى طینت بهشتى علیینى وى مى باشد. و بالاخره، مسلماً مراد از رشد در حدیث، رشد جسمانى تا آخر عمر شریف آن حضرت نیست./1406/9161/خ

ارسال نظرات