۱۵ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۵:۰۸
کد خبر: ۱۵۹۱۰۶
نسیم هدایت، رهنمود‌های بزرگان به طلاب جوان (62)؛

یکی از عوامل تقویت حافظه رعایت تقوا و ترک گناه است

خبرگزاری رسا ـ حضرت آیت‌الله محمد تقی مصباح یزدی در پاسخ به پرسشی درباره عوامل حفظ و تقویت حافظه، از منظر دین و روایات، گفت: انسان با تقوا، نوعی تمرکز دائمی دارد و مواظب است که کار خلاف شرع نکند.
نسيم هدايت ، علي وافي

به گزارش خبرگزاری رسا، کتاب«نسیم هدایت، رهنمود‌های بزرگان به طلاب جوان» تدوین شده از سوی علی وافی، دربردارنده چهل پرسش و پاسخ درباره آداب و رموز طلبگی و صد‌ها نکته آموزنده درباره شیوه طلبگی است.

با توجه به اهمیت طرح این مباحث برای طلاب به ویژه طلاب جوان و تازه‌وارد به حوزه‌های علمیه، خبرگزاری رسا اقدام به انتشار بخشی از محتوای این کتاب کرده است.

در بخشی از این کتاب، حضرت آیت‌الله محمد تقی مصباح یزدی به این پرسش که« داشتن یک حافظه قوی، برای حفظ و به کارگیری آموخته‌ها،‌ بسیار مؤثر است. به نظر حضرتعالی عوامل حفظ و تقویت حافظه، از منظر دین و روایات چیست و چه راه‌هایی را شخصا تجربه فرموده‌اید؟» این‌گونه پاسخ داده است:

یادم نمی‌آید کار خاصی برای تقویت حافظه انجام داده باشم. این‌که عرض کردم، همان تجربه‌ای است که اکنون چگونگی آن را مرور می‌کنم. مثلا اشتغال ذهنی و تمرکزی که روی کار تحصیل داشتم و به کارهای دیگر نداشتم. مطالعات شصت سال پیش هم که یادم هست، چون به درس علاقه‌مند بودم و روی آن تمرکز داشتم.

طبعا می‌توانم بگویم اگر کسان دیگری هم واقعا عشق به تحصیل داشته باشند، عشق به علم، عشق به دین و معارف دینی داشته باشند،  این محبت و علاقه باعث می‌شود کارهای متفرقه را که ضرورتی ندارد از برنامه‌شان حذف کنند، در نتیجه با کم رنگ‌تر شدن مطالب غیرضروری، مطالب مورد علاقه بیشتر در ذهنشان می‌ماند.

اما دو عامل هست  که می‌شود به عنوان توصیه ذکر کرد و بزرگان هم گفته‌اند:

یکی رعایت تقواست که تحلیل روان شناختی هم دارد. انسان با تقوا، نوعی تمرکز دائمی دارد و مواظب است که کار خلاف شرع نکند. در این صورت خواه و نا خواه، بسیاری از چیزها اصلا در ذهنش وارد نمی‌شود،‌ به سراغش نمی‌رود و درباره‌اش فکر نمی‌کند.

مثلا چنین کسی معمولا در مورد گناه فکر نمی‌کند، بلکه از مقدماتش، عواملش و حتی شوخی‌هایش می‌پرهیزد و این نوع پرهیز،‌ خود به خود، تمرکز می‌آورد و ذهن خیلی پراکنده نمی‌شود.

در این رابطه از جمله چیزهایی که از شصت سال پیش به یادم مانده، و شاید در این مدت بیش از یک بار هم آن را نخوانده‌ام این شعر است:

شکوت الی و کیع سوء حفظی               فارشدنی الی ترک المعاصی

و قال اعلم بأنّ العلم فضل                       و فضل الله لا سؤتاه عاصی

از کندی حافظه به وکیع گله نمودم،‌ او مرا به ترک گناهان رهنمون گردید،‌ و گفت: بدان که علم، تفضل الهی است. و فضل الهی به گناهکار عطا نمی‌شود و نمی‌رسد.

می‌گوید: من نزد این شخص از سوء حفظ و کم حافظه‌گی شکایت کردم. او گفت: اگر می‌خواهی حافظه‌ات قوی بشود،‌ گناه نکن. برای این‌که حافظه قوی یک نعمت الهی است،‌ یک فضل الهی است و خدا عنایتی به گناهکارها ندارد که به او تفضل کند.

این یک عاملی است که توجیه روانشناسی هم دارد، وقتی انسان تقوا داشته باشد، طبعا حافظه‌اش پراکنده نمی‌شود. مثل یک شهر بی در و دروازه نیست، مثل کاروان سرا نیست که همین‌طور کاروان‌ها بیایند و بروند و تقریبا چیزی آن‌جا ثابت نماند.

اگر ذهن آدم مثل کاروان سرایی شد که از یک درش می‌آیند و از در دیگرش بیرون می‌روند، کسی آنجا اقامت نمی‌کند. اما اگر مثل خانه‌ای باشد و در و دیوار و قفل و بستی داشته باشد، مناسب برای ماندن می‌شود و کسانی در آن‌جا سکوت می‌کنند.

ذهن بسیاری از جوان‌های امروز، ذهن کاروان‌سرایی و قهوه خانه‌ای است. همان‌طور که در قهوه خانه‌های سر راه، ماشین می‌ایستد و پس از یک توقف چند دقیقه‌ای می‌رود؛ معلوماتی هم که در ذهن آن‌ها می‌آید، چند لحظه‌ای هست و بعد خارج می‌شود. مگر این‌که ذهنشان در و پیکر داشته باشد، متوجه باشند در را ببندند تا همه چیز وارد نشود، آن وقت چیزهایی که می‌خواهند در ذهن بماند، می‌ماند.

پس یکی از عوامل تقویت حافظه، رعایت تقوا و ترک گناه است.

اما عامل دوم: این‌که حالا صرف نظر از مسائل دینی و تقوا، سعی کند به چیزهایی که می‌داند برایش مفید نیست، بلکه ضرر هم دارد، کمتر فکر کند.

این توصیه حتی برای غیر مؤمن هم کاربرد دارد. هر کس که باشد، با هر عقیده و ایده‌ای، می‌داند فکر کردن درباره بعضی مطالب فایده ای برایش ندارد؛ نه تنها فایده‌ای ندارد که ضرر هم دارد، او را ناراحت می‌کند، گاهی از ناراحتی خوابش نمی‌برد، دچار نگرانی و اضطراب می‌شود و...

و نیز می‌داند این گونه مطالب کمتر به او مجال درست فکر کردن را می‌دهند. پس با توجه به این واقعیت، که آدم هر قدر راه ورودی ذهن خود را به روی افکار گوناگون باز بگذارد،‌ آن‌ها بیش‌تر هجوم می‌آورند، باید تلاش کند جلوی هجوم آن‌ها را بگیرد.

انسان یک حالت درونی دارد که می‌تواند با بعضی واردات ذهنی برخورد کند، به آن‌ها بی اعتنایی و بی رغبتی نشان دهد، مثل این‌که آن‌ها را می‌زند و بیرونشان می‌کند. آن‌ها وقتی با بی اعتنایی و عدم استقبال مواجه شوند، خودشان هم زیاد سراغ او نمی‌آیند، اما برعکس، وقتی کسی چیزهایی به ذهنش آمد، و مرتب به آن دامن زد، بیش از اندازه در اطرافش فکر کرد، در گذشته و آینده‌اش به جست‌وجوی مصادیق و نظائرش برآمد، تقریبا دیگر جایی برای ذخیره مطالب علمی نمی‌ماند.

بنابراین می‌توان به طور کلی دو عامل را که نزدیک به هم و تقریبا از یک ریشه هستند موجب تمرکز دانست: یکی رعایت تقوای دینی و یکی هم تمرین و ممارست در پرهیز و دوری از افکار مضر یا بی فایده.

شایان ذکر است، علاقه‌مندان به تهیه این کتاب می‌توانند به انتشارات شفق به نشانی قم ـ خیابان شهدا ـ کوچه 22 مراجعه کنند یا با شماره 7741028 پیش شماره 0251 تماس بگیرند./997/پ201/ن

ارسال نظرات