شعله شمعی در دیار تاریک کفر

یکی از ابتکارات آن مرحوم، اعزام فضلای معظم حوزه به اقصی نقاط کشور و گاه خارج کشور بود.
در ترسیم سپهر تبلیغی این دوره، ابتدا به قلمرو خارج از کشور میپردازیم.
یکی از شخصیتهایی که در این بخش درخشیده است مرحوم صدر بلاغی است که تلاش داریم سیمایی از چهره تبلیغی وی ارایه کنیم:
سید صدر الدین محمد تقی بلاغى نائینی در سال 1290 شمسى در نایین در خانوادهاى روحانى به دنیا آمد. پدرش حجت الاسلام سید محمد حسن حسینى متولد سال 1288 قمری در قریه مظفر آباد (پنج فرسخى نایین و نوزده فرسخى شهر اصفهان)، فقیهی زاهد و عالم بود که هفتم خرداد 1312 مطابق سوم صفر 1352 وفات یافته و در امامزاده حسن تهران به خاک سپرده شد.
سید صدرالدین با تربیت چنین پدری رشد یافت و دوران کودکى و نوجوانى را در شهر خود گذراند و پس از تحصیل مقدمات در خدمت پدرش راهی اصفهان و شیراز شد و بیست سال تمام به تحصیل علوم منطق، فلسفه، اصول، فقه و حدیث در نزد اساتید بزرگ مشغول شد و سپس در سال 1318 از شیراز به مشهد مقدس رفت و مدت دو سال در آن سامان ضمن تعلیم و تدریس به ایراد سخنرانى در مجامع و محافل مذهبى پرداخت و از سال 1320 به تهران آمد و به تبلیغ و ارشاد در مساجد و محافل اسلامى مشغول شد و در همین دوران بود که همانند مرحوم آیت اللَّه طالقانى(م1358ش) و مرحوم آیت الله فلسفی(م1377)، گفتارهاى مذهبى وى از « رادیو » پخش گردید.
زندگی سیاسی صدر بلاغی از همین دوره و همزمان با نهضت ملی شدن صنعت نفت آغاز شد و به عنوان نماینده مرحوم آیت الله العظمی بروجردی فعالیت میکرد و در همین ایام به نشر مقالات و تالیف کتابهای اعتقادی و آموزنده مشغول بود.
مجموعهاى از آثار او که چاپ شده عبارت است از:
1. سخنرانیهاى بلاغى
2. قصص قرآن
3. برهان قرآن
4. عدالت و قضا در اسلام
5. جاهلیت قرن بیستم
6. ترجمه صحیفه سجادیه
7. پیامبر در صحنه کارزار بدر
8. پیامبر رحمت
9. صلح حدیبیه
10. محاکمه گلدزیهر صهیونیست
سفر به اروپا
پس از فراز و فرودهای نهضت ملى، وی نیز بیشتر روی کارهای فرهنگی تمرکز کرد و در همین راستا به نمایندگی از سوی آیت الله العظمی بروجردی به انگلیس و اروپا اعزام شد و در آن دیار به تبلیغ اسلام همت گماشت.
نامه خرسندی آیت الله بروجردی از این سفر نشان دهنده اهمیت آن و همچنین نگاه مرجعیت دوران به سفر تبلیغی خارج از کشور است.
آیت الله بروجردی خطاب به نماینده خویش، صدر بلاغی مینویسد: « بسم الله الرحمن الرحیم/ بعرض عالى مىرساند، مرقوم محترم که حاکى از صحت مزاج عالى بود واصل گردید، مطالبى را که مرقوم داشته بودید مکرراً با دقت مطالعه نمودم بىاندازه از این مسافرتى که به منظور تقویت اسلام انجام دادهاید مسرور شدم و از این که اظهار رضایت به مسافرت لندن هم فرموده بودید نیز کمال مسرت حاصل شد، ولکن جمع مابین این مسافرت فعلاً با انتظار شرکت در آکادمى یا معهد که مرقوم شده بود چه نحو مىشود، متحیر شدم. هر قسم بنظر خودتان صلاح است و جمع مابین دو مقصد حاصل مىشود مرقوم دارید. مکتوبى به یکى از آقایان تجار که در طهران هستند نوشتم تحقیق کنند وضع عائله جناب مستطاب عالى را بهتر اطلاع دهند. پس از اطلاع امیدوارم رفع نگرانى جنابعالى از این حیث بشود و چنانچه خودتان هم احتیاجاتى داشته باشید با تعیین آدرس کامل اطلاع دهید. حقیر بىاندازه مسافرت امثال جناب مستطاب عالى را بممالکى که ممکن است موجب توسعه و تقویت دیانت مقدسه اسلام باشد لازم مىدانم ولکن تا حال کمتر اشخاصى را واجد اوصاف احراز کردهام. در مواقع توجه و دعاء امیدوارم حقیر را فراموش نفرمایید. والسلام علیکم و رحمةاللَّه برکاته، 18 محرم 1380. حسین الطباطبایى/ چنانچه میسر باشد با جناب مستطاب حجةالاسلام آقاى حاج آقا مهدى حائرى تماس داشته باشید ولو بمکاتبه گمان مىکنم مفید باشد. »
این سند نشان میدهد که آیت الله بروجردی در آن زمان اندیشهای جهانی برای تبلیغ اسلام داشته اما نیروی کافی و ماهر برای این کار وجود نداشته است. این در حالی است که خود صدر بلاغی نقل میکند در آن زمان، مسلمانان اندک اروپایی حتی در مسائل اولیه اسلام دچار مشکل بودند و خود وی حتی گاه به تجهیز و تدفین اموات مسلمان میپرداخته است.
این سفر را میتوان جرقه آغاز حضور اسلام ناب در اروپا دانست که یک روحانی برجسته شیعی از سوی مرجع عالیقدر تشیع آن را در سرزمینهای دور غرب برافروخت. یکی از اهداف این سفر بنای مسجدی در انگلیس بود که در آن زمان محقق نشد.
صدر بلاغی پس از بازگشت، بیشتر به کار فرهنگى و روشن ساختن ذهن و فکر نسل جوان پرداخت و در همین راستا علاوه بر سخنرانیهاى پربها در حسینیه ارشاد و دیگر محافل، به تألیف مقالات و کتابهای خود پرداخت که برخی از آن هنوز هم به چاپ نرسیده است.
یکى از کارهاى برجسته استاد صدر بلاغى ترجمه کتاب یک جلدى « جرج جرداق» نویسنده مسیحى لبنانى است که باز به دستور آیت الله بروجردی صورت گرفت.
آیت اللَّه بروجردى در نامهاى خطاب به استاد صدر بلاغى چنین مىنویسد:
« بسم اللَّه الرحمن الرحیم/ بعرض عالى مىرساند مرقوم محترم واصل و از محتویات آن مستحضر شدم. امیدوارم زحماتى که در راه نشر معارف الهیه و تألیف کتب مفیده متحمل شدهاید مورد استفاده عموم و مقبول صاحب شریعت مقدسه باشد. سابقاً نسخهاى هم از کتب خودتان فرستاده بودید. مقدارى از آن را ملاحظه نمودم، گمان مىکنم براى جوانان از ذکور و اناث مفید باشد. فعلاً نسخهاى که از کتاب جرج سجعان جرداق فرستاده بودید خود شخص مرقوم در ماه رمضان گذشته نسخهاى از آن کتاب به عنوان هدیه براى حقیر فرستاده و مکتوبى هم که حاوى سبب تألیف کتاب و زحماتى که متحمل شده، نوشته بود. حقیر مقدارى که وقت مساعدت مىکرد و مطالعه کردهام کتابى است مفید و ممکن است گفته شود که در موضوع خود عادمالنظیر است. روز عید اضحى جماعتى از تجار طهران به وشنوه آمدند و حقیر این موضوع را مذاکره کردم. جناب عمدةالاعیان آقاى حاج حسین آقا شالچیلار اظهار میل کرد که اگر ترجمه شود این کتاب به فارسى، ما در طبع آن حاضر هستیم لذا گمان مىکنم مقتضى است یا خود جناب مستطاب عالى یا دیگرى را وادار نمایید که ترجمه شود. سپس از ترجمه وسائل طبع آن از این طریق و یا غیر این طریق فراهم خواهد شد. امیدوارم خداوند عزّ شأنه موجبات آسایش جناب مستطاب عالى را فراهم فرماید. مرجو آنکه در مواقع توجه حقیر را فراموش نفرمایید. والسلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته 18 محرم 1376، حسین الطباطبایى ».
جالب این که رژیم طاغوت و شخص شاه از این ماجرا مطلع میشود و شبانه مترجم کتاب « الامام على صوت العدالة الانسانیة » بازداشت و بازجویی شده و کتاب و نسخه ترجمه آن نیز ضبط میگردد.
مأمور ساواک به نام سرهنگ «عیسی پژمان» بازجویی صدر بلاغی را بر عهده داشته و البته تحت تأثیر شخصیت وی قرار میگیرد. او درباره این بازجویی در کتاب خاطرات خود مینویسد: « ... تیمور بختیار یک برگ کاغذ به من داد که نامهاى بود از یکى از دوستانش که از لبنان براى او فرستاده شده بود. راجع به موضوع کتابى بود از سخنان على علیه السلام که نویسنده لبنانى استفاده کرده و جنبههاى چپ گرایى و سیستم سوسیالیزم را با آن تطبیق داده بود... زیر نامه نوشته بود، مراتب از شرف عرض پیشگاه شاهنشاه گذشت».
وی در ادامه، صدر بلاغی را این گونه معرفی میکند: « روحانى قد کوتاه، لاغر اندام، با ریش فلفل نمکى، چشمانى سیاه با عینک ذره بینى، عمامهاى سیاه نشانه از خانواده سادات بر سر، عبایى قهوهاى خوش رنگ نایینى بر دوش و لباس و یقه پیراهن و جوراب همه تمیز و مرتب بود. خیلى شمرده و با صرف لغات مؤدبانهاى خطاب به من صحبت مىکرد»
گزارش بازجویی سرهنگ پژمان را بختیار که دوره دبیرستان را در لبنان گذرانده و به زبان عربی آشنا بوده همراه با مقدمه عربی کتاب میخواند و پس از اخذ دستور از شاه، میگوید کتاب را برای تکمیل ترجمه پس بدهند و تعهد بگیرند که رونوشت آن به کسی داده نشود. اما پس از پایان کار، ترجمه ضبط شده و هیچگاه اجازه چاپ آن داده نمیشود.
خود مترجم در این باره میگوید: « من به دستور آیت الله بروجردى به ترجمه کتاب پرداختم ... بعد از مدتى در بعضى از محافل صحبت از کتاب شد. بعضىها انتقاد مىکردند که مؤلف یک اشتراکى است و افکار کمونیستى دارد؛ من دفاع کردم و گفتم که این چنین برداشت منطقى و صحیح از دیدگاههاى اجتماعى اقتصادى امام على علیه السلام توسط یک مسیحى واقعاً موجب افتخار است و کتاب به قول آیت الله بروجردى بى نظیر و یا عادم النظیر است... رژیم شاه فرهنگ شناس نبود و اصولاً هر نظام سلطنتى، به تعبیر قرآن مجید اهل فساد است نه اهل صلاح. فرض کنیم که کتاب، گرایش سوسیالیستى هم داشت، به نظر من حق آن بود که براى روشن شدن اندیشهها، آن را منتشر سازیم... اینها از این کتاب جلوگیرى کردند و نسخه ترجمه مرا دزدیدند، اما کتابهاى لنین، مارکس و مائو در خارج چاپ مىشد و به طور رایگان در اختیار جوانان ما قرار مىگرفت و به هر حال در قرن بیستم و در آستانه تمدن بزرگ! ضبط و توقیف یک کتاب، واقعاً نشان دهنده اوج حماقت و ضد فرهنگ بودن رژیم بود... »
او در سال 1331 شمسی همراه با آیت الله میرزا خلیل کمرهای (م1363ش) ، سید محمود طالقانی و سید رضا زنجانی (م1362ش) در کنفرانس بینالمللی شعوب المسلمین در کراچی شرکت کرد.
در واقع صدرالدین بلاغی یک روحانی نوگرا و دارای پیوند دیرینه با شریعتمداری (م1365ش) و ملی گرایان بود. از سخنرانان دائم حسینیه ارشاد و نیز از نویسندگان ثابت نشریات دارالتبلیغ اسلامی و ماهنامه مکتب اسلام .
استاد صدر بلاغی در فن بیان و شعر هم تبحر داشت و از مرحوم آیت الله مرعشی نجفی (م1369ش) اجازه روایت گرفته بود.
در سالروز ولادت امام علی علیه السلام در دهه پنجاه در مراسمی که در سرای امینالدوله بازار کاشان برگزار شده بود در کنار مرحوم محققی (م1348ش)، اولین رئیس مرکز اسلامی هامبورگ آلمان، و امام موسی صدر سخنرانی کرد. یک سخنرانی مشهور در سال 1348 هم از وی گزارش شده که در آن نسبت به حضرت امام خمینی (ره) بیمهری کرده بود. از دیگر فعالیتهای وی سخنرانی در مسجد قبا در سال 1357 به شمار میرود.
وی پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) همراهی با شریعتمداری را ادامه داد و عضو صوری هئیت مؤسس حزب خلق مسلمان نیز بود که پس از آشکار شدن دستهای پنهان افراد نفوذی، همگی استعفا دادند.
استاد صدر بلاغی تا واپسین روزهای زندگی، همچنان به کار فرهنگی و علمی اشتغال داشت و به تکمیل آخرین اثر خود « مفاهیم قرآن» مشغول بود که سوگمندانه به سرانجام نرسید اما خود در روز پنجشنبه اول اردیبهشت 1373 ، به پایان زندگی رسید و به دیار باقی شتافت.
استاد «سید هادی خسرو شاهی» از دوستان قدیمی استاد صدر بلاغی، مجلس ترحیم او را در حسینیه ارشاد، پایینتر از شأن او توصیف کرده است.
حامد عبداللهی