به مناسبت هفته وحدت/بخش نخست
آمریکا و اسرائیل تنها برنده اختلاف بین شیعه و سنی
خبرگزاری رسا ـ با توجه به بیداری اسلامی و اتفاقاتی که اکنون در جهان اسلام در حال وقوع است، اهمیت وحدت اسلامی از نان شب هم بیشتر شده است. شیعه و سنی دارای اهداف مشترک بوده و هر دو به دنبال اعتلای اسلام اند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، امام راحل(ره) به عنوان رهبر آگاه امت اسلامی، درباره وحدت مسلمین کلمات بسیار دقیقی دارد که مطالعه هر یک از آنها افق های روشنی را در مقابل مسلمانان ایجاد می کند. از جمله این فرمایشات، عبارت زیر است که می فرماید: مسلمین به حسب دستور خدای تبارک و تعالی، «ید واحده» [اند] نه دو تا دست، «ید واحده علی من سواهم»(1) همه مثل این که یک دست، باز دو دست هم نفرموده است؛ برای این که دو دست هم ممکن است این از این طرف برود، آن از آن طرف. نه، دست واحد، همه شان مثل دست واحد می مانند. مسلم این طوری است و اگر مسلمین این طور باشند که آن طور وحدت با هم داشته باشند، که مثل یک دست باشند، ید واحده باشند، این دیگر آسیب بردار نیست. آسیب از داخل خود آدم، داخل خود ملت و کشور بر ما وارد می شود و بر شما. از خارج هیچ ترسی نداشته باشید، از داخل خودمان بترسید. از این که با توطئه ها شماها را از هم جدا کنند.(2)
با توجه به این فرازها و جملات مشابه معلوم می شود بنای انقلاب عظیم مردم ایران، از اول بر مبنای وحدت و هم دلی با سایر مسلمانان بوده است. پایه گذاری هفته وحدت در نظام جمهوری اسلامی نیز در راستای همان سیاست ها بوده است. اکنون به بهانه آغاز هفته وحدت، گفت و گویی انجام داده ایم با حجت الاسلام فرمانیان، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب؛ که مطالب مهمی در این زمینه مورد بررسی قرار گرفته است.
رسا - در عرصه کنونی وحدت از اهمیت بسزایی برخوردار است. به نظر شما بی توجهی به این موضوع چه آثار زیانباری برای آینده جهان اسلام و شیعه به دنبال خواهد داشت؟
با توجه به بیداری اسلامی و اتفاقاتی که اکنون در جهان اسلام در حال وقوع هست، اهمیت وحدت اسلامی از نان شب هم بیشتر شده است. دلیل این سخن هم این است که وقتی کشورهای اسلامی گسترش بیابند و بخواهند حکومت اسلامی تأسیس بکنند؛ یقینا حکومت اسلامی آنان بر اساس فقه و عقاید اهل سنت خواهد بود و شاید در برخی کشور ها حکومت بر اساس تفکر سلفی شکل بگیرد؛ یعنی حاکمان تفکر سلفی داشته باشند. ما نمی گوییم باید دست از عقیده برداشت، عقیده را باید داشت؛ اما برخی از حرکات و سکنات ما می تواند باعث تحریک عواطف و احساسات اهل سنت بشود. اگر ما بر آن عقاید و نکاتی که باعث تحریک احساسات و عواطف اهل سنت می شود، پافشاری کنیم و این تحریک احساسات و عواطف غلظت و غلیان پیدا کرده وحکومت های اسلامی را وارد منازعه بکند و از آن طرف نیز عده ای از اهل سنت کارهایی انجام بدهند که باعث تحریک احساسات شیعه بشود؛ در آن صورت خود مردم شیعه ایران، حاکمیت را تحریک می کنند که وارد جنگ مذهبی بشوند! خود مردم اهل سنت حاکمان شان را تحریک می کنند که ارتباط تان را با شیعه قطع کنید و ارتباط خود را به حالت تهاجمی برده و به سمت جنگ بروید.
اگر جنگ مذهبی پیش بیاید، برنده میدان اولا و بالذات امریکا و اسرائیل خواهد بود. اتفاقی که می افتد این می شود که ما تمام فکر و نیروی خود را برای کشتن مسلمانان هزینه کنیم. یعنی سنی از تمام امکانات خودش استفاده خواهد کرد که شیعه بکشد و شیعه هم از همه امکاناتش برای کشتن سنی استفاده خواهد کرد. در این صورت تمام زیر ساخت های جهان اسلام از بین خواهد رفته و آدم های متدین بیشترین ضربه را خواهند خورد. امریکا و اسرائیل هم از این فضای پیش آمده بیشترین استفاده را کرده و تسلیحات شان را هم به ما و هم به آنها فروخته، تفرقه انداخته و سودش را خودشان خواهند برد. سود اصلی را آنها می برند و ضربه اش را جهان اسلام می بیند. الآن شبکه های ماهواره ای شروع کرده اند و دقیقا دست گذاشته اند روی مسئله عواطف. شیعه وسنی را تحریک می کنند. حاکمان هم تا یک حدی می توانند جلوی این را بگیرند. اگراین احساسات رشد کرده و به جوشش بیاید و عامه مردم فضای تندی ایجاد کنند، دیگر حکومت ها نمی توانند جلوی این جوشش را بگیرند.
رسا - به نظر می رسد برخی از جبهه گیری ها در مقابل اندیشه وحدت، ناشی از روشن نبودن مفهوم دقیق وحدت باشد. اینجا چه وحدتی مورد نظر است؟
گاهی معنای "وحدت" وحدت در هدف است و در هدف مشترکیم. آنها اسلام و اعتلای اسلام را می خواهند، ما هم اعتلای اسلام را می خواهیم. آیا این وحدت ممکن هست یا نیست؟ قطعا ممکن است. پس چرا ما نتوانیم پشت یک میز بنشینیم و نسبت به "وحدت در هدف" باهم به توافق برسیم. گاهی وحدت در عمل منظور ماست که عمل هایمان را در یک راستا قرار دهیم. همه می دانیم امریکا دشمن ماست، اسرائیل دشمن ماست، همه باید نماز بخوانیم، نماز هر چه با صلابت باشد بهتر است، هر چه نماز جمعه ها با شکوه تر باشد، به نفع اسلام است، حج باشکوه تر باشد، به نفع اسلام است. این وحدت در عمل است. آیا کسی مخالف این وحدت است؟ خوب شاید برخی تندروهای داخل شیعه و داخل سنی مخالف باشند؛ ولی اکثریت اینها، این وحدت را هم قبول دارند؛ چون باز در راستای وحدت در هدف است. وحدت در عمل را هم می توانیم بر اساس مشترکات ببندیم. در فقه حدود هفتاد درصد مشترکات داریم. در عقاید و اخلاق اشتراکات بسیار زیادی داریم. آیا ما نمی توانیم روی اشتراکات تأکید کنیم؟ چرا روی این بیست درصد اختلاف خیلی تأکید می کنیم؟
رسا - علت اصلی مخالفت با وحدت چیست؟
مخالفت با وحدت به دو علت ممکن است باشد؛ علت خارجی و علت داخلی. علت داخلی آن است که از درون یک مذهب می جوشد. مثلا عده ای در شیعه یا در اهل سنت وجود دارند که به صراحت می گویند ما نباید هیچ گونه ارتباط و تعاملی با مخالف خودمان داشته باشیم و باید تمام عقایدمان را بدون هیچ ملاحظه ای بیان کنیم! حتی در این راه شهید هم بشویم، نصف شیعیان شهید شوند، چه اشکالی دارد! پس یک علت مخالفت با وحدت، برخی افکار افراطی داخل مذهب است که با استناد به آیات و روایات می گویند که هیچ ارتباطی با مخالف خودمان نباید داشته باشیم و شیعه می گوید مخالف من اهل سنت است. سنی هم می گوید مخالف من شیعه است؛ چه برسد که وحدت و تقریب ایجاد کنیم. در هر دوی شیعه و سنی هم اینها وجود دارند. سلفی ها به صراحت اعلام می کنند اصلا با شیعه ارتباط برقرار نکنید و به هیچ وجهی از وجوه با شیعیان تعامل نداشته باشید و حتی اگر از خیابانی شیعه رد می شود، از آن جا عبور هم نکنید! اگر این تندروها درون شیعه وجود دارد؛ درون آنها هم هستند. برای مثال وقتی در الجزایر، جماعت اسلامی می خواستند برای خود اسم انتخاب بکنند، یکی از اعضا پیشنهاد داد اسم جماعت را حرکت بگذاریم؛ گفته اند حرکت اسلامی نیست؛ چون شیعیان از این کلمه استفاده می کنند! این تندروها آنجا هم هستند و اگر فرصت پیدا کنند، تک تک شیعیان را می کشند. کم هم نیستند. امثال القاعده، طالبان و سپاه صحابه که همه همین گونه اند و در جهان اسلام رشد می کنند.
علت دوم مخالفت برون مذهبی است. یعنی اشتباهات مدیریتی که از طرف مقابل صورت می گیرد. به طور مثال خیلی از اهل سنت قائل به تقریب اند؛ ولی شیعه نگاه می کند به اهل سنت و می بیند برخی از اهل سنت تهمت به شیعه می زنند، شیعه را کافر می دانند و حرف هایی را به شیعه نسبت می دهند که در قاموس شیعه وجود ندارد. نسبت های اخلاقی می دهند که خیلی زشت هستند. این ها باعث می شود کسی که درون شیعه است، می گوید ببینید؛ سنی نسبت غیر اخلاقی به ما می دهد. پس ما چرا به بهانه وحدت و تقریب بنشینیم نگاه کنیم؟ این اتفاق از آن طرف هم رخ می دهد. یعنی یک سنی که درون اهل سنت وجود دارد، می گوید نگاه کنید؛ فلان شیعه تندرو به بزرگان ما فحش می دهد! نعوذبالله به عایشه نسبت ناروا می دهد. آقای یاسرالحبیب کتابی به نام "الفاحشه، الوجه الآخر لعایشه" نوشته است. اینها با آقای اللهیاری می نشینند بسیار راحت به بزرگان اینها فحش می دهند! وقتی سنی اینها را می شنود، تحریک می شود و می گوید ما به هیچ وجه با شیعه وارد وحدت و تقریب نمی شویم.
رسا - آیا معنای وحدت این است که از عقاید خودمان دست برداریم؟
وحدت به این معنا نیست که ما از عقاید خودمان دست برداریم. عقاید خودمان را مطرح می کنیم و برای اثباتش حرف می زنیم. اگر بخواهیم اهل سنت را هم نقد کنیم، هیچ مشکلی ندارد، نقد می کنیم؛ ولی نقد علمی محترمانه. در عین احترام گذاشتن به چیزهایی که باعث تحریک احساسات آّنها می شود. روی برخی چیزها حساس اند و عواطف شان جریحه دار می شود؛ خوب لازم نیست وارد آن بحث ها بشویم. نمی گوییم اختلافات بیان نشود؛ اما می شود اختلافات را در یک فضای صمیمانه، محترمانه و علمی مطرح کرد. درست نیست این اختلافات را آن قدر پر رنگ کنیم که آن مشترکات اصلا دیده نشوند. اختلافات را طوری مطرح کنیم که احترام طرف مقابل حفظ نشود. طوری که تهمت به طرف مقابل باشد.
من تخصصی، فرق و مذاهب تدریس می کنم و در موارد متعدد، می بینم نسبت هایی که سنی به شیعه می دهد، یا نسبت هایی که شیعه می دهد،غالبا از روی عدم شناخت است! جالب است حتی آنجایی که اشتراک وجود دارد، به اسم اختلاف مطرح می شود. خوب این کار چه دلیلی دارد؟ اگر به خاطر خدا هم بخواهیم این کار را انجام بدهیم؛ باید دست به دست هم بدهیم که کار بهتری انجام دهیم. عده ای می گویند تقریب اسلامی و بیشتر وحدت در هدف منظور شان هست. برخی نیز از کلمه تقریب بدشان می آید و می گویند تعامل و انسجام. انسجام اسلامی و تعامل؛ که همان وحدت در عمل است. اما به هیچ وجه، از عقاید مان دست بر نمی داریم. من به عنوان یکی از مدافعان تقریب صراحتا اعلام می کنم، هیچ یک از تقریبی های ما از امام خمینی(ره)، مقام معظم رهبری و تمام تقریبی های امروز، نگفته اند از عقاید خودمان دست برداریم.
رسا - اختلاف بین تقریبی ها و مخالفین وحدت، در چیست؟
فقط دعوای بین تقریبی ها و غیر تقریبی ها این است که، این عقیده را کجا مطرح بکنیم و کجا مطرح نکنیم. اختلاف در روش وجود دارد. یکی می گوید این مسئله را اینجا مطرح کن، دیگری می گوید آنجا مطرح کن. لذا میان تقریبی ها و غیر تقریبی ها هیچ تفاوتی در هدف وجود ندارد و هر دو هدف شان اعتلای شیعه در جهان اسلام است. ولی هر کدام روشی خاص را در پیش گرفته اند که متفاوت از دیگری است. غیر تقریبی معتقد است باید تمام عقاید مان را بدون هیچ تقیه ای به تمام عالم بگوییم؛ ولی از نظر تقریبی ها نباید برخی قسمت های عقاید را همه جا مطرح کرد. حال این قسمت عقاید را درون خانه هم نباید بگوییم؟ سر کلاس های درس هم بیان نکنیم؟ بیان کنید؛ ولی سر کلاس درس هم، اولا باید با احترام بگویید؛ ثانیا بیان کنید که این عقیده ماست و به آن پایبند و ملتزم هستیم. اما هر عقیده ای را نباید هر جایی بیان کرد.
رسا - راه برون رفت از این افراط و تفریط ها را چیست؟
متأسفانه در هر دو طرف اشتباه وجود دارد. ضد تقریبی ها اشتباه می کنند و تقریبی ها هم گاهی اوقات اشتباه در عمل و مدیریت داشته اند که باعث شده است، ضد تقریبی ها روی این اشتباه تأکید کنند و تقریبی ها را چنین و چنان معرفی کنند. تقریبی ها هم سراغ افعال اشتباه آنها رفته اند و آن را بزرگ می کنند. در صورتی که می توانیم در یک فضای تعاملی بهتر، درباره این مسائل بحث کنیم. ممکن است هر کدام حرف دیگری را نپذیرند؛ ولی می توانیم روش هایمان را کمی اصلاح کنیم و مدیریت منسجمی داشته باشیم.
رسا - محور وحدت شیعه و سنی چیست؟
محور وحدت در جهان اسلام مشترکات است.مشترکات مان آنقدر زیاد است که اگر بخواهیم یک عمر روی مشترکات کار کنیم؛ باز جا دارد. در بخش عقاید؛ سه اصل اساسی دینی توحید، نبوت و معاد اصلا مورد اختلاف نیستند. حتی در بسیاری از مفاهیم زیر مجموعه هم اختلاف نداریم. در معاد و نبوت اختلافات خیلی کم است. مقداری اختلاف در باب توحید داریم که اینجا هم اشتراکات زیادترند. اشتراکات را مطرح و پر رنگ کنیم و اختلافات را هم با نقد علمی محترمانه بیان کنیم که این نوع بیان اختلافات هیچ اشکالی ندارد. معنای تقریب، به صورت خیلی جدی بر مشترکات تأکید کردن، بیان اختلافات به صورت علمی و محترمانه و سکوت در مسائلی است که باعث تحریک احساسات می گردند.
1-بحارالأنوار، ج 28، ص 104، «یک دست هستند در برابر دیگران».
2-صحیفه ی امام، ج12، ص 406
967/401/ر
ارسال نظرات