۲۲ آبان ۱۳۹۱ - ۱۴:۴۵
کد خبر: ۱۴۶۶۰۷
یاد یاران سفر کرده (27)؛

در مسلخ عشق جز نکو را نکشند

خبر گزاری رسا - روحانی شهید محمد باقر الله وردی شب قبل از شهادت که مصادف بود با شب عاشورا، از شهادت خود در فردای عاشورا خبر داده بود و زمانی که در خون خود غوطه‌ور بود، برایش آب آوردند و اصرار کردند که آب بیاشامد، ولی او گفت: «روزهای زیادی منتظر چنین لحظه ای بودم و دعای من از خداوند عنایت چنین حالی بود، حال چگونه در این روز و این ساعت که حسین(علیه السلام) و یارانش تشنه شهید شدند، من آب بیاشامم؟» هرگز!
ياد ياران سفر کرده

به گزارش خبرگزاری رسا، در نگاه تو، آسمان و زمین یکی می‌گردند تا افق را تشکیل دهند برای طلوعی صادق و لاجرم هر طلوع جدیدی، غروب روز قبل را به همراه دارد و اگر غروب اینگونه خونین نباشد، آفتاب هر صبح با طلوعش سردی‌ها و تاریکی‌ها را نمی برد و بر همه چیز و همه کس با نفس مسیحایی‌اش روحی تازه نمی‌بخشید.

طلبه شهید «محمد باقر الله‌وردی» به سال 1339 در یک خانواده مذهبی در شهرستان بابل به دنیا آمد، دوران ابتدایی و راهنمایی را در بابل گذراند و بعد از اتمام دوره راهنمایی، به واسطه علاقه‌ای که به دروس اسلامی داشت تصمیم گرفت در سال 1353 وارد حوزه علمیه گردد.

تحصیل او در مدرسه علمیه «صدر» شهرستان بابل 3 سال طول کشید، در سال 1358 عازم شهر خون و قیام، «قم» گردید و در حوزه إمام صادق(علیه السلام) در کنار تحصیل علوم اسلامی به مبارزات سیاسی هم می‌پرداخت.

وی مبارزه را از سال‌های 56 و 57 با شرکت در راهپیمایی‌ها و پخش اعلامیه‌های حضرت إمام(رحمه الله علیه) شروع کرد، در همان زمان‌ها بود که زخم کین را در وجود خود لمس کرد و جراحت‌های زیادی در راهپیمایی‌ها برداشت تا آنجا که دوماه تحت درمان بود.

بعد از انقلاب جزو بسیجیان فعّال بود و در همین مدت چندین نوبت به جبهه‌ها اعزام شد و در آنجا آموزش‌های سخت چریکی دید و به عضویت گروه شهید چمران درآمد، در آخرین بار که به جبهه نور، شهر سوسنگرد اعزام شد تنها چهار روز از مأموریت قبلی او می‌گذشت و این نبود مگر به واسطه عشق و شور و شوقی که به حضور در جبهه‌ها داشت.

لذا خستگی بُعد مسافت را در خود احساس نکرد و مجددآً قدم در وادی عشق و جنون نهاد. با توجه به اینکه روز تاسوعای سال 59 یک فروند هواپیمای جنگی خودی به علت تمام کردن سوخت، در نزدیک موقعیت استقرار آنها فرود اضطراری کرده بود، روز بعد به شهید محمدباقر و دوازده نفر دیگر از همسنگرانش مأموریت داده می‌شود که محل فرود هواپیما را شناسایی کنند.

این گروه ساعت 5 صبح روز عاشورا به محل حادثه رفته و بعد از گشت‌زنی زیاد بالاخره هواپیما را پیدا می‌کنند و در ساعت 2 بعد ازظهر همگی سوار خودرو می‌شوند که برگردند. در موقع برگشت محمدباقر گفت: اگر در این ساعت کسی توفیق شهادت را پیدا کند، یقیناً به جمع شهدای کربلا می پیوندد و هنوز این کلام شیرین او تمام نشده بود که ماشین آنها مورد اصابت خمپاره قرار گرفت و محمدباقر در اثر اصابت ترکش خمپاره به خیل عظیم شهدا پیوست.

شب قبل از شهادت که مصادف بود با شب عاشورا، از شهادت خود در فردای عاشورا خبر داده بود و تصمیم گرفته بود آن روز را روزه بگیرد و در زمانی که در خون خود غوطه‌ور بود، برایش آب آوردند و اصرار کردند که آب بیاشامد، ولی او گفت: «روزهای زیادی منتظر چنین لحظه ای بودم و دعای من از خداوند عنایت چنین حالی بود، حال چگونه در این روز و این ساعت که حسین(علیه السلام) و یارانش تشنه شهید شدند، من آب بیاشامم؟» هرگز!

شعری که در زمان شهادت در جیب او پیدا کردند با دست خط خودش اینگونه نگارش شده بود:

در مسلخ عشق جز نکو را نکشند                روبه صفتان زشت‌خو را نکشند

گر عاشق صادقی ز مردن نهراس                 مـــردار بود هرآنکه او را نکشند

و بدین سان در روز عاشورای سال 1359 به جمع عاشوراییان سنه 61 پیوست و بعد از انتقال پیکر شریفش به شهرستان بابل در گلزار شهدای این شهر به خاک سپرده شد.

وصیت نامه

سلام بر شما پدر و مادرقهرمان پرور، امید است سلام گرم مرا که از عمق جانم سرچشمه می گیرد، پذیرا باشید.

پس از عرض سلام امید است حال همگی شما خوب باشد و هیچ گونه کسالتی نداشته باشید، اگرحالی از این جانب محمد باقر خواسته باشید، بحمدالله خوب هستم و ملالی ندارم.

«والذین هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله اولئک یرجون رحمه الله.» «ان الذین آمنوا وهاجروا و جاهدوا باموالهم و انفسهم فی سبیل الله و الذین آووا و نصروا اولئک بعضهم اولیاء بعض». «الذین امنوا وهاجروا و جاهدوا باموالهم و انفسهم و اعظم درجه عندالله» «والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا»

چه خوش است صورت قرآن زتو دلربا شنیدن به رخت نظاره کردن سخن خدا شنیدن آری؛ این گونه است عاقبت مومنین و متقین! خدایا! تو خود یاری نما که جز حق سخنی بر زبان جاری نسازم.

آری؛ پدر عزیز! جنگ بین ایران و عراق در واقع جنگ بین حق و باطل است و این دو نیز همیشه در نبرد بوده اند و خواهند بود و این ماییم که با حضورخود در جبهه به کمک حق شتافته و قدرت باطل را تا آخرین قطره خون خود منهدم سازیم و اکنون نیز آماده برای سفر پرفیض و سعادت هستیم.

خاطرات

در مدت کوتاهی که توفیق همسنگری با روحانی شهید «باقر الله وردی» را داشتیم، از روحیه بالا و شاداب و نترس او و نیز از اخلاق حسنه اش، کسب فیض نمودیم و درس ها گرفتیم.

او علاوه بر امام جماعت بودن، مثل یک چریک در خط مقدم می جنگید، ما یک هفته در سوسنگرد بودیم تا این که شب عاشورا فرا رسید، ایشان بعد از نماز جماعت مقداری درباره آن شب سخنرانی کردند؛ سپس روضه خوانی و مداحی نمودند که همه برادران به عشق امام حسین -علیه السلام- و در سوگش گریستند.

ساعت دو نیمه شب ایشان برخاست و وضو گرفت و مشغول خواندن نماز شب شد، یکی از رزمندگان به شوخی گفت: حاج آقا! الان که وقت نماز خواندن نیست؟ پس از نماز خواندن گفت: «فردا روزی است که شهید می شوم. فلذا می خواهم روزه بگیرم و همچون مولایم امام حسین -علیه السلام- تشنه از دنیا بروم».

فرمانده به ایشان گفت: حاج آقا! ما فردا باید زیاد راه برویم و شما خسته می شوید، در پاسخ فرمود: «عیبی ندارد». ایشان از آنجایی که به او الهام شده بود و حرکات و رفتارش نشان می داد که به شهادت خواهد رسید، می خواست به یاد عاشوراییان سال 61 هجری با لب تشنه به دیدار معبود و معشوقش برود و به لقای الهی برسد.

ساعت پنج صبح روز عاشورا، یک گروه دوازده نفری که ایشان همراه ما بود برای شناسایی مکانی که یک فروند هواپیما در حین ماموریت سوختش تمام شده و فرود آمده بود رفتیم.

پس از انجام ماموریت در حال بازگشتن بودیم که ایشان در خودرو به ما گفت: «هرکس الان شهید بشود، به جمع شهدای کربلا می رود»؛ هنوز کلامش به پایان نرسیده بود که انفجار خمپاره ای، قامت مردانه و مصمم او را در هم شکست و او را به مهمانی شهدای کربلا فرستاد.

قبل از جان دادن ظرف آبی را برایش آوردند ولی او ننوشید و در حالی که مشغول ذکر بود، فرمود: «مگر شما نمی دانید امروز عاشورای حسینی است، امام حسین-علیه السلام- و یارانش تشنه باشند و من آب بنوشم؟ هرگز!»

در لباس او، این دو بیت شعر را که به خط خودش در کاغذی نوشته بود، یافتیم:

در مسلخ عشق جز نکو را نکشند            رو به صفتان زشت خو را نکشند

گر عاشق صادقی، ز مردن مهراس               مردار بود هر که او را نکشند

شایان ذکر است، علاقه‌مندان به کسب آگاهی بیشتر از زندگی‌نامه، وصیت‌نامه و خاطرات شهدای روحانی، می‌توانند به پایگاه اینترنتی«جلوه ایثار، روایت حماسه شهدای روحانی» به نشانی http://www.jelveisar.ir مراجعه کنند./995/د101/ن

ارسال نظرات