مهدی موعود از دیدگاه اهل سنت و وهابیت
به گزارش سرویس مانیتورینگ خبرگزاری رسا، محمد انصاری کارشناس شبکه وهابی وصال حق در برنامه «آن روی سکه» مدعی شد که عقیده به ظهور مبارک حضرت مهدی(ع) از مختصات شیعه بوده و تمام منابع و مدارک آن هم مربوط به آنان است و راویان روایات مربوط به ظهور نیز همه دانشمندان و بزرگان و علمای شیعه هستند.
در پاسخ به این مدعا باید گفت: عقیده به ظهور مبارک حضرت مهدى(ع) از مختصات شیعه و منحصر به شیعه نیست و بسیارى از فرقههاى اسلامى در این عقیده و مرام با هم اتفاق نظر دارند و آن را جزء عقاید قطعى و مسلم خود مىدانند.
ایمان و عقیده به ظهور حضرت مهدى(ع) در اسلام به قدرى اصیل و ریشه دار و با اهمیّت است که از دیدگاه دانشمندان و بزرگان اهل سنّت نیز مانند شیعیان یکى از ضروریّات دین مبین اسلام به شمار مىرود و منکر آن از آیین اسلام بیرون است.
در اینباره علماى اهل سنّت در«عقد الدرر، ص 157؛ منتخب الاثر، ص 149؛ البرهان، ص 170، باب 12، ح 2» از پیامبر گرامى اسلام(ص) روایت کردهاند که آن حضرت فرمود: «من کذّب بالمهدی فقد کفر؛ هرکس مهدى(ع) را انکار کند به راستى کافر است».
گروهى ازعلماى اهل سنّت به مضمون این حدیث فتوا دادهاند، و در این باب، شیخ سلیمان قندوزى حنفى، در کتاب «ینابیع المودّه، ج 3، ص 108، باب 78، ح 1» از کتاب «فرائد السمطین، ج 2، ص 334»، از جابر بن عبداللّه انصارى روایت کرده است که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «من أنکر خروج المهدیّ فقد کفر بما اُنزل على محمّد(ص)؛ هر که ظهور مهدى(ع) را انکار کند، به آنچه بر محمّد(ص) نازل شده، کفر ورزیده است».
احادیث حضرت مهدى(ع) علاوه بر کتب شیعه در بسیارى از کتب معروف اهل سنّت نیز آمده است، در اکثر این کتابها، از اوصاف و خصوصیّات نسبى و زندگى حضرت مهدى(ع)، علایم ظهور، محلّ بیعت، تعداد اصحاب، مکان ظهور و دیگر ابعاد مربوط به آن حضرت نیز سخن رفته است.
بهعلاوه، در35 کتاب از کتب این دانشمندان تصریح شده که مهدى(ع) فرزند بلا فصل امام حسن عسکرى(ع) است و حتّى عدّه زیادى از آنها نیز اعتراف کردهاند که این احادیث(احادیث مربوط به حضرت مهدى(ع)) از احادیث مشهور یا از احادیث متواتر است.
اینک ما وجدان پاک افراد منصف را«حَکَم» قرار داده، به طور اختصار دور نمایى از این اعتقاد را که در منابع و مدارک معتبر اهل سنّت و حتّى در«صحاح ستّه» آمده است، از نظر مىگذرانیم:
یکى از کتابهاى معتبر اهل سنّت، کتاب«مسند احمد بن حنبل» است که کهنترین و معتبرترین مدرک حدیث اهل سنّت می باشد.، در این کتاب مجموعاً 136 حدیث درباره حضرت مهدى(ع) روایت شده است.
ابو داوود سیستانى نیز در کتاب«سنن» خود که از کتب «صحاح ستّه» است، روایات مربوط به حضرت مهدى(ع) را در بخشى از آن کتاب به عنوان«کتاب المهدى(ع)» بیان داشته است.
باز در همین عصر، محمّد بن عیساى ترمذى در کتاب«سنن» خود که آن هم یکى از کتب صحاح است، درباب «الفتن، باب ما جاء فی المهدی(رضی الله عنه)» روایات مربوط به حضرت مهدى(ع) را روایت کرده است.
این محدّثان نامى اهل سنّت که سرآمد همه محدّثان و دانشمندان آنها هستند، روایات مربوط به حضرت مهدى(ع) را همانطور که از کتاب«دانشمندان عامّه و مهدى موعود(ع) ص13 ـ 15» اقتباس شده است از: عمر بن خطّاب، عبداللّه بن مسعود، عبداللّه بن عبّاس، ثوبان، جابر بن عبداللّه انصارى، جابر بن سمره، عبداللّه بن عمر، عبداللّه بن عمرو بن عاص، أنس بن مالک، ابوسعید خدرى، اُمّ سلمه( همسر پیامبر(ص)) و غیر اینها نقل کردهاند.
به هر حال، آنچه از مجموع منابع تاریخى و حدیثى اهل سنّت استفاده مىشود این است که: مسأله ظهور حضرت مهدى(ع) مورد اتفاق و اجماع مسلمین است؛ از این رو، در هر عصرى کتابهایى در مسائل مختلف مهدویّت نوشته شده، به طورى که هم اکنون بیش از پنجاه جلد کتاب مستقل از علماى اهل سنّت درباره حضرت ولىّ عصر(ع) در دسترس قرار دارد که این خود نشانه اهمیّت مسأله مهدویّت در نزد مسلمانان است.
استاد على محمد على دخیّل اسامى 205 نفر از بزرگان علماى سنّى را در کتاب نفیس خود«الامام المهدى(ع)، ص260 ـ 275» آورده است که سى نفر از آنها مستقلاً درباره حضرت ولى عصر(ع) کتاب نوشتهاند و 31 نفرشان فصلى را در کتابهاى خود به روایات حضرت مهدى(ع) اختصاص دادهاند و 144 نفرشان به تناسبهاى مختلف، روایات مربوط به حضرت مهدى(ع) را در کتابهاى خود آوردهاند.
احمد حنبل، در کتاب«مسند، ج 3، ص 38» از پیغمبر اکرم(ص) نقل مىکند که فرمود: شما را به ظهور مهدى(ع) بشارت مىدهم، او در میان اُمّت من برانگیخته مىشود، ظهور وى پس از اختلاف زیاد و تزلزل و عدم امنیّت خواهد بود، پس از ظهور، زمین را پر از عدل و داد مىکند، همانگونه که پر از ظلم و جور شده است، ساکنان آسمانها و زمین از او راضى مى شوند و اموال را به طور صحیح تقسیم مىکند، مردى پرسید«معنى صحیح چیست؟» فرمود«مال را به طور مساوى در میان مردم تقسیم مىکند»
سپس فرمود«خداوند دلهاى پیروان محمّد(ص) را پر از بى نیازى مىکند و عدالت مهدى(ع) همه جا را فرا مىگیرد، تا آنجا که دستور مىدهد کسى با صداى بلند اعلام کند: هرکس نیاز مالى دارد برخیزد، هیچ کس اظهار نیاز نمىکند جز یک نفر، امام دستور مىدهد نزد خزینهدار برود و به او بگوید«مهدى(ع) به تو فرمان مىدهد که مالى در اختیار من قرار دهى» خزینه دار مىگوید«بگیر» و دامن او را پر مىکند چون در اختیار او قرار مىگیرد پشیمان مىشود که چرا آزمند و حریص شده است لذا مال را بر مىگرداند، ولى خزینه دار نمىپذیرد و مىگوید«ما آنچه را که بخشیدیم پس نمى گیریم».
همچنین احمد حنبل، در کتاب«مسند، ج 3، ص 28» خود از ابوسعید خدرى نقل مىکند: «قال رسول اللّه(ص) «پیامبر اکرم(ص) فرمود: «هنگامى فرا مىرسد که زمین پر از ظلم و جور شود، آن وقت مردى از خاندان من قیام مىکند هفت(یا نُه) سال در روى زمین حکومت مىکند، و زمین را پر از عدل و داد مىکند».
در کتاب«صحیح، ج 2، ص 672، کتاب الفتن و اشراط الساعه، ح 67» خود، از جابر بن عبداللّه انصارى نقل مىکند که پیامبر گرامى اسلام(ص) فرمود: «در پایان روزگار اُمّت من، خلیفهاى مىآید که مانند سیل بخشش مىکند و آن را نمىشمارد».
و نیز دوباره ابن ماجه در«سنن، ج 2، باب خروج المهدى(ع)، ح 4082 و 4087» خود آورده است که رسول خدا(ص) فرمود: ما اهل بیتى(ع) هستیم که خداوند به جاى این دنیا، آخرت را براى ما برگزیده است، همانا اهل بیتم(ع) پس از من دچار آوارگى، سختى و گرفتارى خواهند شد، تا این که گروهى از مشرق برخیزند که با خود پرچمهاى سیاه دارند، آنها حقّ(و یا خیر) رامىطلبند که به آنها داده نمىشود، پس مىجنگند و پیروز مىشوند و هرچه بخواهند به آنها داده مىشود ولى آنها نمىپذیرند(و زیر بار نمىروند) تا این که حکومت را به دست مردى از اهل بیتم(ع) بسپارند که جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد پس از آن که پر از ظلم و ستم شده باشد، پس هر که آن زمان را دریابد به سوى آنان بشتابد، هرچند چهار دست و پا بر روى برف و یا یخ به سوى آنان برود».
دیگر عالم سنی ابو داوود سیستانى در کتاب«سنن، ج 2، ص 207» از ابى الطفیل از على(ع) نقل مىکند که رسول خدا(ص) فرمود: «اگر از عمر دنیا جز یک روز باقى نماند، خداوند مردى از اهل بیت(ع) مرا بر انگیزد تا زمین را پر از عدل و داد کند بعد از آن که پر از ظلم و ستم شده باشد».
ترمذى در کتاب«سنن، ج 4، ص 505، کتاب الفتن، باب ما جاء فی المهدى(ع)، ح 2231»، از ابو هریره نقل مىکند که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «اگر به پایان دنیا جز یک روز باقى نماند، خداوند آن روز را به حدّى طولانى مىسازد تا مردى از اهل بیت من(ع) که همنام من است، زمام اُمور را به دست بگیرد».
نسائى در کتاب«سنن» خود بنابر نقل«غایه المرام، ص 697، ح 43» و«ینابیع المودّه، ج 3، ص 388، ح 21»، از مسعده نقل کرده است که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «مژده باد شما را و به دیگران نیز مژده دهید که مَثَلِ اُمّت من چون باران است که معلوم نیست، آخر آن بهتر است یا اوّل آن و مانند بوستانى است که گروهى در مدّت یک سال از آن استفاده کنند و سپس گروهى دیگر از آن بهرهبردارى کنند، (کسى چه مىداند) شاید آخرین گروه مردمى داناتر، کنجکاوتر، و نیکوتر باشند، چگونه هلاک مىشود اُمّتى که من در اوّل آن و مهدى(ع) در وسط آن و مسیح(ع) در آخر آن باشد و لکن در این میان مردمانى کج و گمراه خواهند بود که نه آنها از منند و نه من از آنها هستم».
در روایاتى که شیعه و سنى از پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) نقل کردهاند، تنها به ذکر کلیات اکتفا نشده است، بلکه از اوصاف، خصوصیات و ویژگى هاى آن حضرت نیز سخن رفته است./9161/2233/خ