۲۳ مهر ۱۳۹۱ - ۰۷:۳۵
کد خبر: ۱۴۲۵۲۱

قناعت؛ برترین بی نیازی

خبرگزاری رسا ـ افراد خودساخته و آراسته دارای روحیه قناعت و عزت هستند و در پرتو این روحیه عالی هیچ‌گاه چشم طمع به مال و منال دیگران نمی‌دوزند.
لوگو و آرم خبرگزاري رسا
 
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از رسالت، از مجموع تعالیم و آموزه‌های دین اسلام در خصوص الگوی مصرف فهمیده می‌شود که الگوی مصرف در اسلام مبتنی بر سه اصل اساسی است:1 - انتفاع و استفاده از مواهب و نعمتهای الهی2 - پرهیز از اسراف، تبذیر و اتراف3 - قناعت. مطابق اصل اول، دین اسلام بر خلاف پندار کسانی که گمان می‌کنند تقرب و بندگی خداوند با انتفاع و استفاده از نعمت‌های الهی، منافات دارد، تمتع و برخورداری از مواهب زندگی را برای مسلمانان نه تنها جایز، بلکه امری ضروری می‌شمرد و کناره‌گیری از لذات مادی در حد مشروع را به عنوان رهبانیت، امری ناپسند و غیرمشروع دانسته، تحریم اعتقادی یا عملی نعمت های مباح و استفاده نکردن از آنها را مورد نکوهش قرار داده است. در خصوص اصل دوم، دین اسلام مسلمانان را از اسراف و تبذیر، تجمل‌گرایی در مصرف بر حذر داشته و آنها را به اعتدال و رعایت میانه‌روی در استفاده از نعمت‌های الهی و امکانات رفاهی، دعوت می‌کند. الگوی نظری اسلام در باب مصرف، این آیه کریمه است: "کلوا و اشربوا و لا تسرفوا انه لا یحب المسرفین؛ بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید، همانا خداوند اسراف‌کاران را دوست نمی دارد"(اعراف: 31). مطابق اصل سوم، علی رغم آنچه فرهنگ غرب القاء می‌کند که انسانها را در مصرف هر چه بیشتر، به رقابت بکشاند، اسلام به قناعت فرا می‌خواند و انسان را به پرهیز از حرص و نزاع بر سر برخورداری‌های مادی، تشویق و ترغیب می نماید.
 
قناعت یکی از ویژگی‌های افراد با ایمان و از امتیازات انسانهای بافضیلت است، افراد خودساخته و آراسته دارای روحیه قناعت و عزتند و در پرتو این روحیه عالی هیچ‌گاه چشم طمع به مال و منال دیگران نمی‌دوزند. واژه قناعت در لغت به معنای "روی آوردن به چیزی" است و مفهوم رضایت و خشنودی از آن برداشت می‌شود. در اصطلاح، این واژه گاه صفت فعل و به معنای "بسنده کردن به اندک در کالاهای مورد نیاز" دانسته شده است و گاه صفت نفس است و به مفهوم "صفت پایدار نفسانی که موجب اکتفا کردن به اندازه نیاز و ضرورت از مال" می‌شود. بنابراین، افراد قانع در زندگی به مقدار ضرورت و کفاف بسنده کرده و به کمتر از آن نیز خشنودند. مهمترین بارزه صفت قناعت همان رضایت خاطر و روحیه بالای انسانهای قانع نسبت به مقدرات عالم است.
 
در آموزه‌های دینی، سفارش به قناعت دو هدف را دنبال می‌کند: نخست آنکه سرشت آدمی به دنیا آزمند و حریص است، در مقابل، دین او را به قناعت و پرهیز از حرص فرا می‌خواند. برآیند این دو نیرو، ایجاد اعتدال و توازن در آدمی نسبت به زندگی دنیاست. دوم آنکه بر اساس نظام حکیمانه آفرینش، افراد از نظر استعدادها، توانمندیهای فکری و جسمی و ویژگی‌های بسیار دیگر، متفاوت از هم آفریده شده‌اند و در نتیجه از نظر ثروت و قدرت اقتصادی نیز، برابر نیستند. بنابراین همواره کسانی یافت می‌شوند که در برخی زمینه‌ها از دیگران برترند و این خود می‌تواند عامل شعله ور شدن آتش حسد، کینه توزی، و حسرت و افسوس در جان آدمی و برهم زدن آرامش روحی او گردد. از این رو عناصری مانند قناعت و خشنودی از خواست الهی، نقش موثری در حفظ آرامش روان آدمی خواهد داشت.
 
با این همه قناعت هرگز به معنای رها کردن کار و تولید و راضی شدن به مشکلات و عامل عقب ماندگی اقتصادی نیست، بلکه خود زمینه ساز رشد اقتصادی است، زیرا جامعه‌ای که مصارف اضافی خود را حذف کند و از تجملاتی که بر اساس نیازهای کاذب و روحیه اشرافی گری به‌وجود می‌آید دوری کند، می‌تواند پس انداز بیشتری برای سرمایه‌گذاری‌های لازم برای توسعه داشته باشد. از سوی دیگر، با تامین بهداشت روانی جامعه، زمینه بروز مفاسد اقتصادی ناشی از حسد، آزمندی و چشم و همچشمی را کاهش می‌دهد و موجب سالم سازی فعالیتها و افزایش امنیت اقتصادی می‌گردد.
 
آموزه‌های دینی با اشاره به این مطلب دو گونه تاثیر برای قناعت در زمینه رشد اقتصادی بیان نموده است: ‏
نخست تاثیر روانی یعنی احساس بی‌نیازی، رضایت از زندگی و آرامش روحی در عین فقر مادی، چنانکه امیر مومنان علی (ع) می‌فرمایند: "لا کنز اغنی من القناعه ... و من اقتصر علی بلغه الکفاف فقد انتظم الراحه...؛ هیچ گنجی بی نیاز کننده تر از قناعت نیست... آن که به مقدار کفاف بسنده کند آسایش خود را فراهم ساخته است"(نهج البلاغه، حکمت363 ). دوم، تاثیر مادی به گونه‌ای که قناعت عاملی برای فقرزدایی به شمار رفته است. امام علی (ع) می‌فرمایند: "من لزم القناعه زال فقره؛ هر که با قناعت همراه شد، فقر و تهیدستی‌اش از میان برود"(غررالحکم، ص393). در روایتی از امام صادق (ع) قناعت از مکارم اخلاق و از خصایص پیامبر اکرم (ص) دانسته شده است: "خداوند امتیاز پیامبرش را مکارم اخلاق قرار داد، شما نیز خود را در این مورد بیازمایید. اگر این ویژگی‌ها در شما بود خدا را سپاس گویید و از او بخواهید که آنها را زیادتر کند. این امتیازات عبارت است از: یقین، قناعت، صبر، شکر، رضا، حسن خلق، سخاوت، غیرت، شجاعت ومردانگی"(وسائل الشیعه، ج11، ص 139). از رسول خدا (ص) روایت شده است: "مال اندکی که نیاز انسان را برآورد بهتر از مال زیادی است که انسان را از یاد خدا باز دارد"(امالی صدوق، ص395). نیز فرمودند: "بهترین روزی آن است که به اندازه کفایت باشد"(الترغیب و الترهیب، ج2، ص 537) در حدیث دیگری فرمودند: "خوشا به حال کسی که مسلمان باشد و زندگی اش به قدر کفاف"(اصول کافی، ج2، ص 14). از امیرالمومنین (ع) نیز روایت شده است: "خوشا به حال کسی که به یاد معاد و بازگشت باشد و برای روز حساب کار کند و در زندگی به اندازه کفایت و رفع نیاز قناعت نماید و از خدا راضی باشد"(نهج البلاغه،41 ).قناعت در بعد مثبت و منفی دارای آثار متفاوتی است. یعنی چنانچه در انسان روحیه قناعت حکمفرما باشد به‌دنبال آن آثار بسیار خوبی مشاهده می‌شود، اما در بعد منفی یعنی به جای قناعت ضد آن یعنی روحیه حرص و طمع حاکم باشد، آثاری متضاد با آثار قناعت پدید می‌آید. برخی از آثار مثبت قناعت عبارتند از:
 
1- عزت و سرافرازی: امیرالمومنین علی (ع) می‌فرماید: "هیچ کس از شخص قانع عزیزتر نیست"(فهرست غرر، ص330) نیز فرمودند: "قناعت وسیله عزت است"(همان). در بیان دیگری نیز فرمودند: "قناعت سبب عزت و بی‌نیازی از مردم است"(همان). بقول استاد شهریار:
تشنه جوی کریمان نشوید
که قناعت همه دریا باشد
مرد را پای قناعت به زمین
سر همت به ثریا باشد
 
2- گنج بی‌پایان: رسول گرامی اسلام (ص) فرمودند: "قناعت گنجی است که فانی نمی‌شود"(مشکوه الانوار:132 ). نیز فرمودند: "قناعت مالی است که تمام نمی‌شود"(همان).
3- بی‌نیازی: از امام صادق (ع) روایت شده: "هر کس به آنچه خدا روزیش کرده قانع باشد از بی‌نیازترین مردم است"(اصول کافی، ج2، ص 139). نیز فرمودند: "برترین بی‌نیازی‌ها، قناعت است"(مشکوه الانوار: ص130).
 
برخی از آثار سوء عدم قناعت عبارتند از:
ذلت و خواری: کسی که به آنچه خدا برای او مقدر کرده است راضی نباشد خواه ناخواه چشم طمع به مال دیگران خواهد داشت که در نتیجه، دست نیاز به سوی آنان دراز خواهد کرد و این خود موجب ذلت و خواری او خواهد شد. امام صادق (ع) فرمودند: "چه زشت است برای مومن که میل و رغبتی در او باشد که او را خوار و ذلیل کند"(اصول کافی، ج2، ص320). مرحوم مجلسی می‌فرماید: "منظور از میل و رغبتی که نکوهش شده و سبب ذلت و خواری انسان
می گردد آن است که دست به سوی مردم دراز کند و از آنان چیزی بخواهد، اما خواستن از خدا و توجه و رغبت به پروردگار مایه سربلندی و عین عزت است"(مرآه العقول، ج10، ص258).
 
نگرانی دائم:از نتایج آز و طمع، نگرانی و تشویش خاطر است. امامصادق (ع) می‌فرماید: "پیامبر اکرم (ص) وقتی آیه "لا تمدن عینیک الی ما متعنا بهازواجا منهم زهره الحیوه الدنیا ... هرگز چشم خود را به نعمتهای مادی که بهگروههایی از آنها داده ایم میفکن که اینهاشکوفه های زندگی دنیاست"(طه: 131) راشنید فرمود: هر کس به خدا دل نبندد حسرت دنیا او را از پای درمی آورد، و هر کس چشماز مال و ثروت مردم برندارد حزنش طولانی شود و خشمش فرو ننشیند، و هر کس نعمت خدارا تنها در خوردنیها و نوشیدنیها ببیند عمرش کم و عذابش نزدیک شود"(تفسیر صافی، ج2،ص 83)./971/پ202/ج
ارسال نظرات