۲۲ مهر ۱۳۹۱ - ۱۱:۴۹
کد خبر: ۱۴۲۴۲۶
نسیم هدایت، رهنمود‌های بزرگان به طلاب جوان (18)؛

وجود رشته‌های تخصصی در حوزه به قدر ضرورت لازم است

خبرگزاری رسا ـ آیت‌الله مصباح یزدی در پاسخ به پرسشی درباره اخذ مدارک دانشگاهی و حضور در دوره‌های تخصصی گفت: می‌بایست در حوزه رشته‌های تخصصی در ارتباط با رشته‌های علوم انسانی داشته باشیم.
نسيم هدايت ، علي وافي

به گزارش خبرگزاری رسا، کتاب«نسیم هدایت، رهنمود‌های بزرگان به طلاب جوان» تدوین شده از سوی علی وافی، دربردارنده چهل پرسش و پاسخ درباره آداب و رموز طلبگی و صد‌ها نکته آموزنده درباره شیوه طلبگی است.

با توجه به اهمیت طرح این مباحث برای طلاب به ویژه طلاب جوان و تازه‌وارد به حوزه‌های علمیه، خبرگزاری رسا اقدام به انتشار بخشی از محتوای این کتاب کرده است.

در بخشی از این کتاب، حضرت آیت‌الله جعفر سبحانی تبریزی به این پرسش که«با توجه به تخصصی شدن علوم(به ویژه علوم انسانی که با علوم حوزوی مرتبط است) نظرتان درباره گذارندن دوره‌های تخصصی توسط طلاب و فظلا و اخذ مدارک دانشگاهی چیست؟» این‌گونه پاسخ داده است:

اینجا دو مسأله مطرح است: یکی این‌که ما می‌بایست در حوزه رشته‌های تخصصی در ارتباط  با رشته‌های علوم انسانی داشته باشیم، یعنی باید طوری باشد که در حوزه روانشناس هم داشته باشیم، جامعه شناس و حقوق دادن هم داشته باشیم. اقتصاد‌دان هم داشته باشیم، مورخ و کارشناس علوم و حقوق‌دان هم داشته باشیم. چرا؟ برای این‌که این مسائل، با اسلام ارتباط دارد.

این کمبودی است که در حوزه وجود داشته و عمده‌اش افولی بوده که حوزه در دوران رژیم گذشته داشته و نتوانسته خودش را با شرایط زمان تطبیق بدهد و نیازهای جامعه را تأمین کند. بعد از انقلاب، این مسأله بیشتر مورد توجه واقع شد و الآن در خود حوزه مراکزی هست که در این رشته‌هاف کم و بیش، تخصص دارند و دراین زمینه کار می‌کند. یکی این مطلب است که در خود حوزه رشته‌های تخصصی معتنابهی داشته باشیم تا بتوانیم  دیدگاه‌های اسلام را در زمینه‌هالی مختلف بیان کنیم.

برای مثال، از مسائلی که در کشور ما بعد از پیروزی انقلاب، از همان آغاز مطرح بوده و هنوز در این زمینه، بسیاری از مسائل حل نشده یا تحقیق نشده یا کم تحقیق شده داریم، مسائل اقتصادی است. به عنوان مثال: بانک‌داری اسلامی چگونه باید باشد؟ مسأله جزء‌ حواله است یا جزء معدودات؟. چون هر کدام از این‌ها احکام خاصی دارد و چیزهایی از این قبیل. اگر مثلا اسکناس به جای طلا و حوافه باشد، ممکن است کسی که اسکناس را دارد بگوید: من این قدر طلا دارم؟ و ایجا آیا  زکات به آن تعلق می‌گیرد یا نه؟

این مسائل بانکی امروز مطرح است و متأسفانه روح فقه اسلامی در بسیاری از آن‌ها نیست، بلکه عملا همان اقتصاد غربی و ربوی است. اگر مسائل اقتصاد امروز را نداریم و صرفا بخواهیم به همین کلیاتی که مربوط به احکام اقتصادی هست بسنده کنیم یعنی موضوعاتش را درست نشناسیم، نمی‌توانیم نیازهای اقتصادی مردم را پاسخ بدهیم. پس ناچار باید کسانی که آشنایی با اقتصاد داشته باشند.‌ آشنایی با علم اقتصاد، نه نظام اقتصادی و فقه اقتصادی و مکتب اقتصادی، تا بتوانند احکام کلی فقه را بر موضوعات تطبیق کنند.

بسیاری از مسائل امروز مطرح است و در گذشته هم با علما مطرح می‌کردند، مثل مسأله بیمه، مسأله سرقفلی و چیزهایی بیمه، مسأله سرقفلی و چیزهایی از این قبیل که مسائل مستحدثه در امور مالی و اقتصادی هستند. اگر کسانی به ماهیت اقتصادی این موضوعات، آشنا نباشند طبعا نمی‌توانند قضاوت صحیحی درباره احکام داشته باشند.

عین همین اشکال در سایر مسائل علوم انسانی هم مطرح است وما در هر مرحله‌ای باید بگوییم نظر اسلام چیست. آیا موافق اسلام است یا مخالف؟

سال‌ها پیش، یعنی از همان اوایل انقلاب، مطرح شد که دانشگاه‌ها باید اسلامی بشود، مطالب خلاف اسلامی در دانشگاه‌ها تدریس نشود، مگر به عنوان نقد یا به عنوان شبهه‌ای که می‌بایست به ‌آن پاسخ گفت. در همه رشته‌های علوم انسانی کم و بیش این مسائل هست. خوب اگر کسانی این‌ها را نشناسند نمی‌توانند پاسخ صحیح هم بدهند.

در این رابطه ما عملا خودمان درگیر شدیم. وقتی دفتر همکاری حوزه دانشگاه را تشکیل دادیم، با این‌که کسانی را انتخاب کردیم که تا حدودی با این مسائل آشنایی داشتند، ولی دیدیم این آشنایی کافی نیست. و می‌بایست کسانی را داشته باشیم که درهر یک از این‌ها تخصص داشته باشند و بعدها به تأسیس این رشته‌های تخصصی اقدام کردیم.

بنابراین این نتیجه می‌گیریم که وجود این رشته‌ها درحوزه، به قدر ضرورت لازم است. مسؤولین برنامه ریزی حوزه می‌بایست به این ضرورت‌ها توجه کنند و در حد امکانات حوزه اقدام کنند. مسأله دیگری که در رابطه با سؤال، مطرح می‌شود این است که آیا کسانی از حوزه به دانشگاه بروند. فرض کنید اگر طلبه‌ای که چند سال درس طلبگی خوانده، برای تحصیل در رشته اقتصاد، یا جامعه شناسی، یا علوم سیاسی به دانشگاه برود. این چطور است؟ به نظر من، این یک لغزشگاه است. برای این‌که دانشگاه‌های ما هنوز در واقع دانشگاه اسلامی نیست. محتوای درسی‌شان هم 100% محتوای اسلامی نیست. بسیاری از جاها مطالبی که تدریس می‌شود، استاد همان تئوری‌های غربی را مطرح می‌کند و خودش هم چیزی بیشتر از آن نمی‌داند. حتی اگر از او سؤال شود، با قاطعیت فکر می‌کن علم همان است که از غرب فراگرفته است. این‌ها باعث گمراهی می‌شود و متأسفانه نمونه‌های فراوانی هم از این قبیل داریم. بنابراین شرکت در رشته‌های را در علوم انسانی دانشگاه‌ها باید خیلی محتاطانه باشد. بهتر است سعی کنیم این رشته‌ها را در خود حوزه داشته باشیم و لااقل متخصصینی داشته باشیم که بتوانند درباره کتب دانشگاهی و دروس دانشگاهی و مطالبی که در دانشگاه‌های دنیا مطرح است اظهار نطر کنند. البته تا خود حوزه نتوانسته باشد این رشته‌ها را به قدر کافی دایر بکند، ناچار است به قدر ضرورت از درس‌های دانشگاهی و کتاب‌های دانشگاهی واساتید دانشگاهی در جهت رفع این کمبود خودش، استفاده کند، با تلاش برای این‌که بحث‌های تطبیقی انجام بدهند واشکالات را از جهت اسلامی و دینی برطرف کنند./971/پ203/ن

ارسال نظرات