۰۸ دی ۱۳۹۰ - ۱۵:۳۰
کد خبر: ۱۱۹۹۹۷
استاد موسسه امیرالمومنین اهواز:

فتنه گران نمی توانستند از حکومت، قدرت و ریاست بگذرند

خبرگزاری رسا ـ استاد موسسه آموزش عالی امیرالمومنین اهواز اظهار داشت: برای تشخیص فتنه ها نیازمند شاخص هایی هستیم که به عنوان نمونه می توان به روحیه اشرافی و قبیله گرایی اشاره کرد.
واكاوي فتنه 88


حجت الاسلام غلام حسن محرمی دارای دکترای تاریخ با گرایش تاریخ اسلام و استاد موسسه آموزش عالی امیرالمومنین(ع) اهواز است که در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری رسا در اهواز، به تحلیل وقایع صدر اسلام و استفاده از آن برای امروز جامعه اسلامی پرداخت که حاصل آن در ادامه می آید.

چگونه می توان از تاریخ به گونه ای استفاده کرد تا بتوان تحلیل درست و مطابق با واقع از مسائل روز داشت؟

گذشته چراغ راه آینده است و تاریخ بیان مسائل گذشته است. ربط تاریخ به مسائل روز آن است که موضوع حوادث کنونی و گذشته، انسان است. اینکه انسانها در گذشته چگونه زیسته اند و ما اکنون ببینیم که در آینده چگونه باید زندگی کنیم.

زندگی انسان جزیی و مقطعی نیست بلکه تجارب گذشته به نسل های بعد منتقل شده تا بتوانند آنرا چراغ راه خود قرار دهند. اگر گذشته را از ما بگیرند، دیگر چیزی باقی نمی ماند، زندگی ما بر اساس گذشته است، یعنی آنکه زندگی، آداب، رفتار و تمدن موجود بر اساس انتقال تجربیات گذشتگان است، همچنین تاریخ به قواعد عام حاکم بر جوامع می پردازد.

همانگونه که فرد در زندگی شخصی نیاز به الگو دارد، در امور اجتماعی و مسائل سیاسی نیز همین گونه است. تاریخ می تواند برای ما راه گشا باشد، زیرا موضوعی که ما و گذشتگان با آن در ارتباط هستیم انسان است. تاریخ شرح همان انسانهایی است که نسل آنان اکنون زندگی می کند. اینکه در شرایط مختلف چه عکس العملی از خود نشان داده اند انسان های کنونی نیز می توانند شبیه همان عکس العمل ها را از خود نشان دهند، البته این مسئله به صورت صد در صدی نیست. لذا کسی که از تاریخ خبر دارد می تواند حوادث آینده را پیش بینی کند.

معمولا جریانات سیاسی افراد و وقایع تاریخی را با حوادث امروزی تطبیق می دهند که بعضا چندان تناسبی ندارد. چه معیارهایی در دست هست که بتوان یک تحلیل و تطبیق درست از وقایع تاریخی داشت؟

در صدر اسلام پیامبر اکرم (ص) فرمودند علی(ع) بر حق است «علی مع الحق و الحق مع علی». یا فرمودند کسی که عمار را می کشد گروه ستمکاری هستند، ما باید چنین شاخص هایی را ببینیم. بعضی از شاخص ها را با عقل می توان تشخیص داد و بعضی از شاخص ها را برای ما گفته اند. در عصر ائمه شاخص ائمه هستند، بعد از عصر ائمه اطهار خود ائمه اطهار فرموده اند شاخص علما هستند « العلما امنا رسل ». در وقایع و حوادث مختلف باید ببینیم علمای بزرگ و برجسته در چه سمتی هستند.

ولی در بعضی مواقع مانند انقلاب مشروطه در هر دو طرف علمای برجسته دیده می شوند.

دو طرف علمایی بودند ولی بعدا بر گشتند. ما باید علمای بزرگ و برجسته را ببینیم. در حوزه نجف بحث علما بیشتر نظری بود، برخی از علما می گفتند حکومت باید پادشاهی باشد و طرف دیگر می گفت مشروطه یا شکل دیگری از حکومت باشد، اختلاف در مباحث نظری مشکلی نیست. پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: اختلاف امتی رحمة. در مباحث فکری اختلاف رحمت است، اختلاف در فتنه های اجتماعی بد است. می بینیم که علمای شاخص در ایران مانند شیخ فضل الله نوری موضع مشخصی داشتند و در مقابل روشنفکران ایستادند. زمانی که شیخ فضل الله به شهادت می رسد دیگر آخوند خراسانی در دنیا نیست. در این قضیه می بینیم که علمای بزرگ یک طرف هستند و در آن طرف کسی از علما نمی ماند.

ما با این شاخص ها جبهه حق را از باطل تشخیص می دهیم و می توانیم گذشته را با شرایط امروز تطبیق دهیم. ما با توجه به شاخص ها می توانیم بفهمیم که کدام جریان و گروه شبیه جریان اموی و معاویه کار می کند کدام گروه در مسیر امام علی (ع)است.

یکی از شاخصه های خط معاویه اشرافیت بود، این ها می گفتند که چرا نباید بین من و غلامی که سه روز پیش آنرا آزاد کرده ام در بیت المال فرقی نباشد. پست ها را حق خود می دانستند مسئله ای که امام علی (ع) با آن مبارزه می کرد، ولی معاویه آنرا تایید و امضا می کرد.

در جریانات امروز هم باید ببینیم کدام یک اشرافیت را قبول دارد و کدام یک آن را رد می کند.

مسئله دیگر رانت خواری بود که امام با آن مقابله می کرد و به والیانش می فرمود: مسولیت تو برای تو طعمه نیست که فکر کنی شما را آنجا فرستادم که برای خود مال و اموال جمع کنی، بلکه محل مسولیت و امتحان است. باید دید که چه کسی در این مسیر عمل می کند.
 
اسلام به قبیله گرایی روی خوشی نشان نمی دهد. اسلام می گوید: ان اکرمکم عندا... اتقیکم. 

توجه به این شاخص ها است که می تواند موقعیت هر یک از جریانات سیاسی روز را برای ما مشخص کند.

نحوه رهبری و مدیریت امام علی (ع) با عامه مردم و گروه هایی که در فتنه ها وحوادثی که پیش می آمد مقابل او بودند چگونه بود؟

تا زمانی که بحث علمی بود و اقدام عملی علیه حکومت نمی کردند، با آنها مدارا می شد، مخصوصا با خوارج؛ ولی اجازه اقدام عملی نمی دادند تا نظم جامعه را به هم بزنند. مثلا در فتح مکه پیامبر اکرم (ص) کسانی را که شعر می خواندند و جنگ تبلیغاتی علیه اسلام می کردند، دستور قتل آنان را صادر کردند.

این شیوه را امام علی (ع) نیز داشتند. تا زمانی که بحث اختلاف نظر بود، اجازه اظهار نظر داشتند، ولی وقتی که جنگ فیزیکی و روانی به راه می انداختند، با آنها برخورد می کردند .

شرایط دوران حکومت پیامبر(ص) با امام علی (ع) چه تفاوتی داشت؟

عصر پیامبر عصر تنزیل است و عصر امیرالمومنین را عصر تاویل می گویند. امیرالمومنین می فرماید من با این افراد هم برای تنزیل قرآن جنگیدم و قرآن را قبول نمی کردند، اکنون نیز به خاطر تاویلش با آنها می جنگم. نازل شدن قرآن را قبول دارند، ولی معنا و تفسیر آن را قبول ندارند.

ریشه حوادث در هر دو عصر یکی بود و آن جریان قریش بود. قریشیان دو سال مانده به اتمام عمر پیامبراکرم(ص)، اسلام را پذیرفتند و در 23 سال عصر بعثت، 21 سال آن با پیامبر نبودند و با ایشان در جنگ بودند.

ولی در زمان امام علی(ع)، علاوه بر معاویه، گروه هایی مانند خوارج و اصحاب جمل اضافه می شوند!

در سقیفه رهبران قریشیان هستند و امیرالمومنین را کنار می زنند. بعد از آنکه امام به حکومت می رسد، باز معاویه دشمن اصلی و محوری است و جمل و خوارج باز به تحریک و فتنه معاویه اتفاق می افتد. البته این افراد انگیزه های مادی و سایر انگیزه ها را داشتند، ولی این بنی امیه بودند که آنها را بر ضد امام تحریک و حمایت مالی می کرد.

در عاشورا هم این جریان ادامه پیدا می کند. ظاهرش تغییر می کند، ولی ماهیتش همان است. باز این بنی امیه و قریش است که در کربلا مقابل امام حسین(ع) می ایستد.

از این تحلیلی که ارائه دادید، چه اصل و قاعده تاریخی را می توان اثبات کرد و چه تحلیلی از مسائل کنونی می توان ارائه داد؟ آیا در بین جریانات و افرادی که در عرصه سیاست کشور فعال هستند، می توان نشانه های این قدرت طلبی و انحراف را دید؟

در این زمان هم عده ای به حکومت کردن و در راس امور بودن عادت داشتند و نمی خواستند آن را از دست بدهند. در جامعه هم یک عده ناراضی و مخالف نظام بودند که آنها را حمایت کردند و عده ای را هم فریب دادند و آن اتفاقات افتاد.

این شاخصه در این ها بود که از حکومت، قدرت و ریاست نمی توانستند بگذرند و می گفتند که حکومت باید در دست ما باشد و آن را به کس دیگر نمی دهیم. دعوای قریش با امیر المومنین(ع) هم به همین دلیل بود. همان روحیات اکنون در افرد امروزی هم وجود دارد، روحیه ها یکی است، ریاست و تفوق طلبی باعث شد که این اتفاقات بیفتد و در هر زمانی این افراد هستند، زمانی که ریاست و پول زیر زبان این افراد مزه کرد، دیگر از آن نمی گذرند و حاضر به واگذاری آن به دیگران نیستند./9462/گ403/ر



ارسال نظرات