دغدغه قرآنی حوزه های علمیه
قرآن، کتابی آسمانی است که در جنبه های گوناگون فردی، اجتماعی، سیاسی و غیره در بر گیرنده دستورات و نکاتی است که توجه به آن زندگی انسان را در مسیر صحیح هدایت می کند.
حوزه های علمیه پیوسته در طول قرن ها، وظیفه نشر و ترویج معارف اسلامی را برعهده داشته اند و در این مسیر به تناسب شرایط و موقعیت ها و فراخور زمان، در راستای ترویج قرآن و عترت برآمده اند. اما حقیقت آن است که ساحت های گوناگون قرآن در حوزه های علمیه مورد غفلت قرا گرفته و توجه جدی به آن نشده است.
در این نوشتار قصد داریم با نگاهی به گذشته، جایگاه مباحث قرآنی در حوزه های علمیه و ارزیابی فعالیت های قرآنی کنونی، مسیر نرفته را تبیین و افق آینده را ترسیم کنیم.
قرآن در قدمت حوزه
اگر نگاهی به تاریخ حوزه های علمیه بیندازیم، می بینیم این فقه است که سردمدار بحث های رائج حوزوی بوده و فقه مداری در اندیشه اسلامی، چنان جایگاه داشته که مستشرقان، تمدن اسلامی را با فقه شناسایی کرده اند؛ همان گونه که تمدن یونانی را با فلسفه و حکمت می شناسند.
قرآن اگر چه کتابی است که تاکنون هیچ کتابی را در دامنه و وسعت شرح و تفسیر و علوم مرتبط با آن نمی توان پیدا کرد، اما عوامل و گزاره های گوناگونی باعث شده تا همیشه فعالیت ها در خور توقع نباشد.
نبود بحث های تفسیر قرآن در حوزه، چنان بوده است که اولین حلقه های بحث تفسیری در حوزه علمیه قم با جمعی محدود برگزار شده و با گوشه و کنایه های دیگر طلاب همراه بوده است.
تحلیل اینکه حوزه های علمیه چرا به مباحث قرآنی اعم از قرائت، مباحث علوم قرآنی و تفسیر اهمیت نمی دادند، مجال بیشتری می طلبد؛ اما می توان به تلقی های باطلی مانند علم نبودن این معارف، نیاز به بحث و بررسی علمی نداشتن، عدم امکان درک عمیق قرآن، باقی ماندن تلقی های باطل مسلک اخباری گری مبنی بر عدم حجیت ظواهر قرآنی و... اشاره کرد که عدم اهتمام بزرگان حوزه به مباحث تفسیری و کاربردی نبودن آن در بحث های جاری فقه و اصول حوزه، جریان مهجوریت قرآن را تشدید می کرد.
متروک بودن مباحث قرآنی به گونه ای بود که شهید مطهری با انتقاد از وضعیت آن روز حوزه در سال 41 می گوید: امروز از این نسل گله داریم که چرا با قرآن آشنا نیست؟ البته جای تأسف است. اما باید از خودمان بپرسیم آیا با همین فقه و شرعیات و قرآن که در مدارس است، توقع داریم نسل جوان با قرآن آشنایی کامل داشته باشد؟ عجبا! که خود نسل قدیم قرآن را متروک و مهجور کرده، آن وقت از نسل جدید گله دارد که چرا با قرآن آشنا نیست. قرآن در میان خود ما مهجور است. اگر کسی علمش علم قرآن باشد و تفسیر قرآن را کاملا بداند، در میان ما چندان احترامی ندارد. اما اگر کسی کفایه آخوند ملا کاظم خراسانی را بداند، یک شخص محترم و با شخصیتی شمرده می شود. عجیب است که اگر کسی عمر خود را صرف قرآن بکند، به هزار سختی و مشکل دچار می شود؛ از نان، زندگی، شخصیت، احترام و از همه چیز محروم می شود، اما اگر عمر خود را صرف کتاب هایی از قبیل کفایه بکند، صاحب همه چیز می شود. در نتیجه هزارها نفر پیدا می شوند که کفایه را چهار لا بلدند، یعنی خودش را می دانند، رد کفایه را هم می دانند، رد رد آن را هم می دانند، رد رد رد آن راهم می دانند، اما چندان کسانی که قرآن را به درستی بدانند، پیدا نمی شوند. از هر کسی درباره آیه ای قرآن سؤال شود می گوید: باید به تفاسیر مراجعه کرد. در رهبری نسل جوان، بیش از هر چیز دو کار باید انجام شود: یکی باید درد این نسل را شناخت و آن گاه در فکر درمان و چاره شد. زیرا بدون شناختن آن، هر گونه اقدامی بی مورد است. دیگر این که نسل کهن باید اول خود را اصلاح کند. نسل کهن از بزرگ ترین گناه خود باید توبه کند و آن مهجور قرار دادن قرآن است.1
قرآن در جاری زمان
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، که یک نهضت اصلاحی محسوب می شود، امام خمینی(ره) به عنوان منادی بازگشت به قرآن، تأثیر جدی در اندیشه اجتماعی می گذارند2 و حوزه های علمیه با عرصه های جدیدی در تبلیغ مواجه می شوند که مقدمه اش تجهیز علمی طلاب حوزه های علمیه است.
بی شک مهمترین رسالت حوزه علمیه پس از انقلاب که موانع نشر و تبلیغ برداشته شد، شناساندن قرآن به عنوان اصیل ترین منبع معارف عقیدتی، اخلاقی و فقهی به مردم بود و این مهم محقق نمی شد، مگر با پذیرش جایگاه و منزلت علمی و عملی قرآن که این حقیقت پس از پیروزی انقلاب اسلامی بیش از پیش آشکارشد؛ بنابراین به موازات تحول در دیگر عرصه های علمی کشور، می طلبید در این زمینه نیز اقداماتی صورت گیرد.
حوزه علمیه در راستای رسیدن به این مهم و به منظور ترویج فرهنگ قرآن در جامعه اسلامی، فعالیت های قرآنی خود را تشدید کرد، تا اهدافی از قبیل تربیت قرآن پژوه و محقق، در زمینه تفسیر و علوم قرآن، تربیت و پرورش اساتید جهت تدریس در حوزههای علمیه، تربیت و پرورش اساتید جهت تدریس در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی، پرورش نیروهای توانمند برای رفع نیازهای فرهنگی و تبلیغی مراکز مختلف و پاسخ گویی به نیازهای روز افزون جامعه به معارف قرآن و تفسیر را دنبال کند.
امروز فعالیت های قرآنی در حوزه جان گرفته، مراکز علمی و فرهنگی گوناگونی مانند مرکز تخصصی تفسیر حوزه علمیه، ستاد تفسیر قرآن، مؤسسه اسراء، مرکز معارف و فرهنگ قرآن زیر نظر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، مرکز قرآن و عترت حوزه علمیه قم و گروه های تفسیر و علوم قرآن در پژوهشگاه های متعدد وابسته به حوزه علمیه، هر کدام در تلاش هستند تا فرهنگ قرآنی را در حوزه و به تبع آن در جامعه گسترش دهند.
در این سال ها، هر روز خبری قرآنی به گوش می رسد؛ ایجاد پایگاه های مجازی متعدد قرآنی، تدوین فرهنگنامه قرآن توسط توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، در دست اقدام بودن دانشنامه قرآن از سوی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، برگزاری مسابقات قرآنی در رشته های گوناگون برای طلاب حوزه های علمیه، برگزاری همایش های قرآنی و نشست هایی که در محور مباحث قرآنی دائر می شود.
مجلات تخصصی قرآنی گاهنامه آفاق نور، دو ماهنامه بشارت، فصلنامه بینات وابسته به مؤسسه معارف اسلامی امام رضا(ع)، فصلنامه پژوهش های قرآنی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، دو فصلنامه ترجمان وحى وابسته به مرکز ترجمه قرآن مجید به زبان هاى خارجى، دو فصلنامه قرآن پژوهی خاورشناسان، دو فصلنامه قرآن شناخت مؤسسه اموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) از جمله نشریات تخصصی است که در حوزه علوم و معارف قرآنی از سوی سازمان های مرتبط با حوزه علمیه در حال چاپ است.
پایگاه های اطلاع رسانی قرآنی هم، مانند پایگاه اسلامی حوزه، پارسا، پایگاه مرکز فرهنگ و معارف اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه، شبکه قرآن کریم وابسته به مرکز اطلاع رسانی جهانی آل البیت(ع)، المیزان، اسراء، در فضای مجازی به کاربران، معارف قرآنی را ارائه می دهند.
اما واقعیت این است که فعالیت های قرآنی حوزه های علمیه اگر چه در طول این سال ها رشد چشمگیری داشته است، اما باور دلسوزان را تغییر نداده و کارشناسان قرآنی هنور بر مهجوریت قرآن در حوزه های علمیه تاکید و توافق دارند. 3- 4
قرآن در نگاه آینده
قرآن دارای ابعاد گسترده ای است و به همین تناسب، مهجوریت هم دارای دامنه ای وسیع می گردد و تلاش حوزه های علمیه اگر چه در طول این سه دهه، توانسته تا حدودی مهجوریت قرآن را در بعد تلاوت قرآن، تفسیر و فهم آیات و کاربردی کردن به منظور عمل در جامعه بزداید، اما با توجه به جایگاه و ظرفیت قرآن و رسالت جهانی حوزه های علمیه در ترویج دین، این فعالیت ها ناچیز است.
نبود بحث های تخصصی قرآنی در سلسله دروس عمومی حوزه های علمیه باعث شده تا دانش آموختگان حوزوی که راهی مراکز تخصصی می شوند، کمتر در ادامه مسیر علم آموزوی خود به مباحث قرآنی توجه کنند و کمتر در بحث های میان رشته ای به مطالب قرآنی نظر داشته باشند.
توضیح اینکه، از آنجا که وظیفه اصلی در بحث تولید علم و اسلامی شدن علوم انسانی بر دوش حوزه های علمیه و آشنایان به مبانی علوم اسلامی است، قرآن که جایگاه بنیادی در شناخت اندیشه اسلامی دارد، باید مورد توجه بیشتری قرار گیرد 5 و نظام درسی حوزه باید به گونه ای باشد که محصلین خود را برای رسیدن به این مبانی آماده کند و قرآن در رأس هرم درسی حوزه های علمیه قرار گیرد و این در حالی است که امروز با ناباوری باید گفت، فقط حدود 3 % دروس سطح حوزه مخصوص قرآن است و هنوز تفسیر قرآن در حوزه های علمیه، به عنوان درس جنبی در کنار دروس اصلی قرار گرفته است! 6
مهجوریت قرآن در بعد علمی به همین جا محدود نمی گردد، بلکه به ضعف استنادی به قرآن در تحقیقات، برداشت های غیر علمی نادرست، ترجیح غیر قرآن بر قرآن، کم رونق بودن درس های تفسیر، فقدان گرایش و شاخه های تخصصی در حوزه تفسیر و علوم قرآن، کند بودن روند ترجمه قرآن به زبان های خارجی و عدم توجه به قرآن در مسائل علمی جدید هم باید اشاره کرد.
حقیقت آن است که قرآن هنوز راه خود را در متن حوزه پیدا نکرده و نتوانسته مسیر علمی حوزه را با خود همراه کند!
تبلیغ هم عرصه ای است که اقدامات قرآنی حوزه باید در آن شدت گیرد و این نیازمند توجه بیشتر حوزویان به مباحث قرآنی در فعالیت سازماندهی شده و سوق دادن مبلغان به ترویج قرآن در فعالیت های تبلیغی خود است.
امروز جامعه ما تشنه معارف اسلامی است و مبلغان باید بکوشند تا فرهنگ غنی اسلام را از سر منشاء آن به مردم برسانند و در جهت نهادینه کردن تعالیم قرآنی در بین اقشار مردم بکوشند.
مبلغان باید توجه داشته باشند، یکی از ابعاد مهجوریت قرآن، راه نیافتن تعالیم انسان ساز قرآن در زندگی مسلمانان است که باید در جهت اعتقاد و باور جامعه به الگو بودن قرآن در تمام ابعاد، تصحیح فرهنگ استفاده از قرآن در بین افراد، توجه به معانی و مفاهیم قرآن، دعوت افراد جامعه به تدبر و اندیشه در قرآن، توجه دادن مراکز علمی فرهنگی به مباحث قرآنی و محور قرار دادن قرآن در سخنرانیها، عمل کنند.
مهجوریت قرآن در جامعه پیامدهای ناگواری به همراه دارد، که به کناره رفتن شریعت، گسسته شدن رشته اتحاد و برادری در جامعه، جدا شدن مردم از فرهنگ قرآن، رانده شدن حاملان و عاملان قرآن از صحنه اجتماع و عدم راهیابی دستورات قرآن به زندگی روزانه مردم از پیامدهای مهم آن است که مبلغان باید در راستای حاکم کردن فرهنگی قرآنی در جامعه از تمام ظرفیت های خود بهره گیرند.
علیرضا استادیان/701/ر
منابع:
1- مطهری، مرتضی؛ ده گفتار، ص 222 - 219
2- در مقدمه وصیت نامه سیاسی، الهی امام خمینی(ره)، می خوانیم: ما مفتخریم و ملت عزیز سرتاپا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است که پیرو مذهبی است که می خواهد حقایق قرآنی، که سراسر آن از وحدت بین مسلمین بلکه بشریت دم می زند، از مقبره ها و گورستان ها نجات داده و به عنوان بزرگ ترین نسخه نجات دهنده بشر از جمعی قیودی که برپای و دست و قلب و عقل او پیچیده است و او را به سوی فنا و نیستی و بردگی و بندگی طاغوتیان می کشاند نجات دهد.
3- مقام معظم رهبری(ره) در پیام به کنفرانس اندیشه اسلامی دز سال 64 می گویند: امروز نگاهی به صحنه زندگی مسلمانان بیفکنید، ببینید قرآن در کجاست؟ در دستگاه های حکومت؟ در نظام های اقتصادی؟ در تنظیم روابط و مناسبات مردم با یکدیگر؟ در مدرسه ها و دانشگاه ها؟ در سیاست خارجی و روابط با دولت ها؟ در تقسیم ثروت های ملی میان قشرهای مردم؟ در خلق و خوی مدیران جوامع اسلامی و همه قشرهای ملت ها که کم یا بیش از آنان تأثیر می پذیرند؟ در رفتار فردی حکام اسلامی؟ در روابط زن و مرد؟ در خوراک و پوشاک؟ در کدام جلوه اصلی زندگی؟ در کاخ ها؟ در سپرده ها و اندوخته های بانکی؟ در معاشرت ها؟ در کجای حرکت عمومی و اجتماعی انسان ها؟ از این همه میدان های زندگی، تنها مساجد و مأذنه ها و احیاناً برای ریاکاری و مردم فریبی بخش ناچیزی از رادیوها مستثناست. اما آیا قرآن برای همین است؟ سیدجمال صدسال پیش از این می گریست. می گریاند که قرآن مخصوص هدیه دادن و زینت کردن و خواندن بر مقبره ها و نهادن بر طاقچه هاست، در این صدسال چه تغییری حاصل شده است؟ آیا وضع قرآن برای امت قرآن نگران کننده نیست؟
4- حجت الاسلام محسن قرائتی بارها با طرح مساله مهجوریت در قرآن، خواستار بسیج طلاب برای ایجاد نهضت قرآنی شده اند که می توان به نامه وی ببه آیت الله فغاضل لنکرانی، نامه سرگشاده به طلاب حوزه های علمیه و سخنرانی این فعال عرصه قرآنی در جمع طلاب و روحانیون اشاره کرد. که در بخش از نامه دررمندانه وی به ایت الله فاضل لنکرانی(ره) می خوانیم:
ای کاش نژاد تربیتی حوزه از روز اول با محوریت قرآن بود و به جای «ضرب زید عمراً» به ما یاد می دادند: «ضرب الله مثلا» و ای کاش در درس اخلاق، آیات اخلاقی قرآن محور بود و ای کاش بخشی از شهریه ها براساس محوریت قرآن بود. خدا را شکر که نام تفسیر از درس جنبی بودن خارج شد.
اگر در قیامت سوال کنند که مدرسین حوزه که مقدمات علمی بیشتری را در دست داشتند چرا سهم تدبر را ادا نکردند، چه پاسخی دارند؟
چرا فقهای ما حاضر نیستند تفسیر بگویند و اگر مرجعی مانند آیت الله العظمی خویی تفسیر شریف البیان را می نویسد به او فشار می آورند که تفسیر شأن شما را پایین می آورد!
البته رشته تخصصی تفسیر بحمدالله راه افتاده اما علوم قرآن از قبیل شناخت تاریخ قرآن، ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه، تحدی و کتابت و آشنایی با انواع تفسیر و مفسران وشیوه آنان، غیر از تدبر در قرآن است. این افراد به جای شنا، دور استخر می دوند. باید اگر غفلتی بوده در سال پیامبر اکرم از حضرتش عذرخواهی کنیم و هر کس
به هر مقدار که می تواند و در هر سطحی که هست قرآن را از مهجوریت بیرون آورد.
5- آیت اللّه سید محمد باقر صدر(ره) ـ با ژرف نگری ـ توانست مشکل اقتصادی جهان را از خلال آیه زیر بدست آورد: «و اتاکم من کل ما سألتموه و ان تعدوا نعمة اللّه لاتحصوها انّ الانسان لظلوم کفار؛ و از هر چیزی که از او خواستید، به شما داد، و اگر نعمت های خدا را بشمارید، هرگز آنها را شماره نتوانید کرد. انسان، ستمگر و ناسپاس است.»(ابراهیم/ 34) ایشان می فرماید: اسلام مانند سرمایه داری معتقد نیست که مشکل ـ اقتصاد ـ در طبیعت و کمبود منابع آن است زیرا بر این باور است که طبیعت توانایی این را دارد که پاسخگو و ضامن همه ی نیازهای بشر باشد. همچنین اسلام مشکل اقتصاد را در تناقض و نابرابری بین تولید و شیوه های توزیع نمی داند؛ که مارکسیستها به آن معتقدند. بلکه اسلام مشکل اساسی را پیش از هر چیز مربوط به انسان می داند نه طبیعت و نه شیوه ی تولید.
اسلام در فرازهایی از آیات زیر این مطلب را بیان می کند: «اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الاْءَرْضَ وَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَآءِ مَآءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقًا لَّکُمْ وَسَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْکَ لِتَجْرِیَ فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَ سَخَّرَ لَکُمُ الاْءَنْهَار» (ابراهیم/ 32)
«ستم آدمیان در بخش نابرابر نعمت های الهی است ـ یعنی سوء توزیع ـ و کفران نعمت آنها در اهمال کاری از بهره برداری از طبیعت و خود را از کار کنار کشیدن ـ یعنی توسل به شیوه ی منفی ـ است.»
6-چشم انداز بیست ساله تفسیر در حوزه، مجله پژوهش و حوزه، شماره 19و20