عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی:
هنر بدون دین همچون قالبی است که قلب متعالی در آن وجود ندارد
خبرگزاری رسا ـ استاد دانشگاه مشهد با تأکید بر ضرورت تبیین مفهوم حقیقی هنر در بررسی رابطه دین و هنر اظهار داشت: در طول تاریخ هرگاه هنر در سایه سار دین آرمیده، توانسته به تعالی محتوای خود بپردازد و تثبیت شود لذا هیچ تفکر و نظری تا با هنر آمیخته نشود هرگز توفیق ندارد تا حقیقت خود را در بستر تاریخ نهادینه کند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، دکتر علیرضا باوندیان، عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی روز گذشته در دومین نشست از سلسله نشست های تخصصی جلوه های مهندسی در آموزه های دینی با عنوان «تجلی اموزه های دینی در سازه های تاریخی» به تبیین حکمت هنر و معماری اسلامی پرداخت و گفت: دین برای هنر به منزله قلب است و هنر برای دین به منزله قالب؛ اگر هنری پیدا شود که مفاهیم و ارزش های دینی را برنتابد و تأسی به دین نداشته باشد همچون قالبی است که قلب پرشکوه و متعالی در آن وجود ندارد.
وی افزود: وقتی بحث هنر و معماری دینی پیش می آید از دشواری هایی که سر راه داریم این است که به درستی به تنویر محل مناقشه بپردازیم.
باوندیان اظهار داشت: اساسا بحث هنر نیازمند توضیح است چراکه هنر در حوزه تحول دارای دو شأن است؛ همانطور که علم می تواند معانی مختلفی داشته باشد. مثلا علم تجربی به معنای شناخت عقلی تجربی حاصل از معرفت کمی میان پدیدارها است که به دریافت قانون ثابت حاکم بر آن علم منجر شود(البته علمی که به قدرت انسان ختم شود نه اقتدار او). گاهی علم به معنای اگاهی ساده است و گاهی به معنای آموزش یعنی هرآنچه بتوانید یادبگیرید و بیاموزید. گاهی علم را در معنای حقوقی یا عرفانی به کار می برند.
وی افزود: با وجود اینکه هنر چیزی غیر از علم است اما گاها به معنای علم به کار می رود. هنر در هیچ جای فرهنگ مکتوب ما در طول این چند هزار سال به معنای امروزی خود به کار نرفته که هنرمند را با آرتیست و بازیگر مساوی بدانند.
مدیر گروه معماری موسسه آموزش عالی اقبال با بیان اینکه هنر در زبان انگلیسی و اصطلاح شریف آن، به معنای فضیلت است تصریح کرد: انسان ها می میرند ولی فضایل انسانی نمی میرند این اشتباه که هنر و هنر مند را به معنای آرتیست بگیریم به معنای محدود و فانی کردن هنر است. اینکه به جای صنایع مستظرفه، واژه هنر را استفاده می کنیم و کژتابی هایی از این دست، نشان دهنده این است که در تاریخ آموزش خود اهمال داشته ایم.
باوندیان ابراز داشت: متاسفانه امروز مراد از تاریخ هنر، تاریخ فضیلت نیست، تاریخ آرتیستی و هنرمندی است در صورتی که نمی توان هرکه را نقش ظریف ایجاد می کند و باعث برانگیختن ذوق زیباشناختی انسان شود هنرمند دانست. در بازیگری، منظور، معنای اصطلاحی لفظ هنر است نه معنای شریف آن.
وی ادامه داد: سی سال است از هنر دینی و معماری اسلامی صحبت می کنیم ولی کسی نیست پاسخ این سوال را بدهد که منظور از هنر در اینجا کدامیک از این دو معناست؟ اصولا هنر متعالی یا هنر دینی به چه معناست؟ به معنای هنری که قرآن آن را تأکید و سفارش کرده و معماری ای که مرجعیت اسلامی بر آن تأکید دارد ؟ یا هنری که موضوعات دین را دست مایه تبیین ذوقی خود قرار می دهد؟ یا هنری که صرفا یک مقوله دینی را بیان می کند یا هنری که در سرزمین دین داران پدید آمده و تولید هنری سرزمین متدینان است؟ یا هنری که ظاهرا دینی نیست اما رفتار دینی در ما ایجاد می کند؟
عضو انجمن بین المللی همکاری های علمی ایران شناسی گفت: سوال اصلی این است که قبل از اینکه همانندی های دین و هنر را بشکافیم لازم است به شیوه نفی و اثبات، ابتدا ناهمانندی های آن را بدانیم؛ نخستین ناهمانندی موجود میان دین و هنر این است که منشأ فاعلی دین خدا و اراده حکیمانه اوست در حالی که منشأ فاعلی هنر، وجود ابداعی و خلاقیت وجود خود هنرمند است، هنرمند کسی است که با عواطف ناب وجودش پیوسته در حال زندگی ودر حال الهام و جذب است.
وی ادامه داد: سایه دین بر سر همه جنبه های مادی ومعنوی انسان گسترده است حال انکه هنر شمولیت کمتری داشته و دربرگیرنده بخش اندکی از وجود انسان است و هنرمند فقط جاجت های ذوقی انسان را بر می آورد. همچنین ارائه هنر، بدون توسل به فرم محقق نمی شود. در حوزه هنر، اندیشه ها و مفاهیم انتزاعی باید در هیئت فضا، واژه، رنگ و بافت و....محسوس و مجسم شود تا به سرزمین ذهن مخاطب کوچ دل انگیز داشته باشند در صورتی که دین اینگونه نیست و می تواند بدون این هم وجود داشته باشد.
این نویسنده و پژوهشگر در عرصه هنر با بیان اینکه جوهر اصلی دین، قرین تقدس است ولی هنر بدون رویکرد قدسی می تواند هنر غیرقدسی هم باشد خاطرنشان کرد: ادراک حقایق دینی برای مردم بیشتر از مسیر تعقل و تدبر امکان می یابد اما درک لطایف خاص و ظریف آثار هنری به مدد وجود عاطفه مخاطب است.
باوندیان گفت: الهام پذیری کار نخستین هنر است اما کار نخستین واصلی دین، الهام بخشی است، غایت قوانین دین، مبتنی بر ارتباط چهارگانه انسان با خود، خدا، هستی و انسان هاست اما هنر این همه گستردگی در ارتباط سازی ندارد و خاص قلمرو توسعه رابطه انسان با انسان است. دین نیاز ندارد که همه ارکان ترکیبی آن دارای جاذبه و کشش صوری باشد اما هنر به اقتضای خصوصیت شکلی اش همیشه باید از کشش صوری برخوردار باشد.
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی یادآور شد: در طول تاریخ هرگاه هنر در سایه سار دین آرمیده، توانسته به ارتقاء و تعالی محتوای خود بپردازد و تثبیت شود به راستی می توان اینگونه نتیجه گرفت که هیچ تفکر و نظری تا با هنر آمیخته نشود هرگز توفیق ندارد تا حقیقت خود را در بستر تاریخ نهادینه کند./930/پ202/ص
ارسال نظرات