۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۷:۴۱
کد خبر: ۷۳۳۶۴۵

زیر گرفتن روحانی با ماشین تکرار جنایت‌های گروهکی مانند فرقان است

زیر گرفتن روحانی با ماشین تکرار جنایت‌های گروهکی مانند فرقان است
گروهک فرقان، اولین تیم تروریستی پس از انقلاب بود که به فاصله بسیار کوتاهی از براندازی سلطنت پهلوی، به بهانه مقابله با نظام ضدتوحیدی دست به ترور زد و شخصیت‌های ارزشمندی نظیر استاد مطهری و دکتر مفتح را به شهادت رساند.

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، نام گروهک تروریستی «فرقان» را با سابقه سراسر خشن و ارعاب‌برانگیزش شنیده‌ایم. خشونت‌طلبانی التقاطی که با ملغمه افکار مختلف اسلامی و مارکسیستی دست به خلق تفکری خطرناک زدند که حاصل آن شهادت افرادی چون استاد مطهری و دکتر مفتح بود. از زمانی که ادبیات مارکسیستی و کتب چپ‌های بین‌الملل، در فضای مبارزه با رژیم شاهنشاهی رواج یافت و پای آن به محفل روشنفکران و مبارزان مسلمان باز شد، حتی برخی از طلاب جوان را نیز تحت‌تأثیر قرار داد.

قرآن با چاشنی مارکس

تطبیق عقاید مارکسیستی با آیات قرآن و کلمات نهج‌البلاغه، به عنوان آفتی که التقاط را به دنبال داشت، دامنگیر جریان مبارزه شد. یکی از آسیب‌های این آفت، نگاهی متفاوت از فرهنگ قرآنی، به مبارزه مسلحانه و حذف فیزیکی دشمن بود که متضمن اصالت مبارزه است. ناامیدی افراد مسلمانی که در جریان مبارزه علیه رژیم ستمشاهی قرار داشتند، از مبارزه مسالمت‌آمیز و شیوه پارلمانی موجب شد تغییر و تحولاتی در جریان‌های سیاسی رخ دهد.

از تفریط انجمنِ حجتیه تا افراطِ سازمان مجاهدین خلق

از طرف دیگر هم رسوخ اسلام متحجر و مقدس‌مآب که حضرت امام آن را «اسلام آمریکایی» می‌نامد موجب شد عده بسیاری از جوانان مسلمان به تصور اینکه اسلام مکتبی منفعل است، در دام گرایش‌های مارکسیستی بیفتند و آزادی را به جای «قرآن» از «مانیفست کمونیست» اخذ کنند. مسعود رجوی، مهدی ابریشمچی، حسین احمدی روحانی، وحید افروخته، علیرضا زمردیان، محمد حیاتی، علی میهن‌دوست، سید محسن سید خاموشی، و... از جمله اعضای سازمان مجاهدین خلق بودند که ابتدا در انجمن حجتیه فعالیت داشتند. تعدادی از این افراد از طریق مجموعه مدارس علوی به انجمن و سپس به سازمان راه پیدا کردند.


کتابی که بسیاری از تروریست‌های پس از انقلاب را تحت تأثیر قرار داد

با توجه به آنچه که گفته شد، از درون نهضت آزادی، سازمان مجاهدین خلق پیدا شد که برای سالیانی با نام سازمان آزادی‌بخش ایران و وابسته به نهضت آزادی معرف عموم جامعه بود. از سوی دیگر به پیدایی سازمان چریک‌های فدایی خلق از درون حزب توده انجامید. همچنین در چنین شرایطی بود که گروه فرقان به عنوان یک جریان التقاطی چپ به ظاهر اسلامی شکل گرفت.

فرقان از کجا سر درآورد؟

گروه فرقان در سال ۱۳۵۶، به‌وسیله اکبر گودرزی، از اهالی لرستان، فعالیت سازمانی و تشکیلاتی خود را آغاز کرد. در سال‌ ۱۳۵۵، گودرزی بر اساس آموزه‌های نشأت گرفته از تفسیرهای شخصی خود از قرآن، به شدت علیه روحانیت حمله و انتقاد کرد و تز ایدئولوژی «اسلام منهای روحانیت» را مطرح کرد. گروه فرقان رویکردی ابزاری به دین و آیات قرآنی و مفاهیمی مانند توحید داشتند. فرقانی‌ها با اثرپذیری از رهبر فکری خود، «حبیب‌الله آشوری» نگاهی کاملاً مادی‌گرایانه نسبت به احکام اسلامی را پذیرفتند، مثلاً در اندیشه آنان «روزه» گرفتن به معنای بالا بردن توان جسمی برای یک چریک مبارز بود، همچنین آنان «زکات» را با کمک مالی برای تشکیلات مسلحانه خود یکی می‌انگاشتند، در صورتیکه در هیچ یک از آثار فقهی و حدیثی اسلامی چنین نگاه سراسر ابزاری و نظامی به دستورات شرعی وجود ندارد.  


اکبر گودرزی رهبر گروه فرقان

مطهری و به چالش کشیدن عقاید گروه فرقان

استاد مرتضی مطهری در مقدمه کتاب «جهان­‌بینی توحیدی» به رویکرد اعضای فرقان پاسخ داد و آن را به چالش کشید. ایشان همینطور بارها رهبر فکری فرقانی‌ها یعنی حبیب‌الله آشوری را مورد نقد قرار داده بود و درباره کتاب «توحید» که اثر التقاطی از آشوری بود گفته است: کتاب مزخرفی است، من آن را دیده‌ام. این شیخ را من می‌شناسم، شیخ جسور روداری است. مشهدی است. چند وقت پیش هم در مسجد قبا بعد از نماز آقای مفتح منبر می‌رفت. مثل این که دستی او را می‌گرداند و جسورتر می‌کند. آمده بود خانۀ ما که نیم ساعت با شما کار دارم، ولی بیش از یک ساعت ماند و حال مرا گرفت. با جسارت گفت: تو نباید در قلهک و بالای شهر باشی، باید بروی میدان شوش و پایین شهر و میان مردم عادی. گفتم: آ شیخ! اگر من با این حجم کار که دارم بروم میدان شوش، میان آن شلوغی دیوانه می‌شوم. مگر من تکلیفم را نمی‌دانم که تو باید بیایی برایم تعیین تکلیف کنی؟!

روحانی‌ستیزی به بهانه آزادی

 این گروه، بیشترین مخالفت خود را با حوزه‌های دینی و روحانیت اظهار می‌کرد و بن‌مایۀ اصلی ایدئولوژی این گروه، مخالفت با روحانیت و به اعتقاد خودشان تبلیغ اسلام راستین بود. اعضای گروه فرقان در ظاهر خواستار سقوط رژیم شاه بودند و روحانیت را ضد توحیدی‌ترین عناصر جامعه دانسته و معتقد بودند که باید در کم‌ترین زمان ممکن با توسل به قهر و آتش و سلاح آنان را از میان برداشت. در واقع گروه فرقان یک تفسیر سلفی از مذهب شیعه بود که در تحلیل نهایی به راه‌حل ترور می‌رسید آنها در پیام قرآن (تفسیر سوره توبه) نوشته بودند: با کشتن و ترور ساختن رهبران کفر و شرک است که دستگاه رهبری و تشکیلات ضد انقلابی از سازماندهی درست محروم و متلاشی می‌گردد و مشرکین خود مجبور به عقب نشینی می‌شوند و اگر هم به جنگ و خونریزی اقدام ورزند چون سازمان رهبری و تشکیلات سیاسی و نظامی درستی ندارند کارشان به شکست می‌انجامد و پایان می‌گیرد.


سپهبد قرنی تنها به دلیل همراهی با انقلاب ایران از سوی فرقان اتهام مزدوری گرفت و سرآخر به شهادت رسید

اتهام‌زنی فرقانیان علیه علامه طباطبایی

در واقع برای گودرزی که شیفته آموزه‌های چپ و ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق شده بود اصالت مبارزه و تفسیری ابزاری از قرآن اهمیت داشت. او تفسیری را می‌پسندید که لزوماً رادیکال باشد و به رفتارهای مبارزاتی جهت بخشد. بر این اساس، او بدون آن که بهره‌ای از علم تفسیر قرآن داشته باشد با گرته‌برداری از برخی آثار و ادبیات دکتر شریعتی به تأویل و یا به عبارت دیگر به «تفسیر به رأی» قرآن روی آورد. او بر اساس همین نگرش ابزاری به قرآن تفسیرهای مفسران عالم را نمی‌پسندید و درباره تفاسیری که توسط مفسران بزرگی چون علامه طباطبایی (ره)، از قرآن صورت گرفته بود، با هتاکی هر چه تمام‌تر می‌نوشت: به‌رغم همه دگرگونی‌ها و غرض‌ورزی‌ها و خودخواهی‌های پوچ و تعصبات کور و تحمیل عقاید و دخالت قدرت‌های حاکم و الینه بودن مفسران و کج‌اندیشی‌های ملایان، چگونه این کتاب در فراز و نشیب‌های تاریخ طولانی خود توانسته حقیقت خویش را ثابت کند.

 ملغمه‌ای از علی شریعتی و سازمان مجاهدین خلق

دورۀ تدوین ایدئولوژی گروه فرقان، کاملاً در زمان رژیم پهلوی بوده است و پس از پیروزی انقلاب با ترور شخصیت‌های انقلابی، دست به عمل زدند. از این نظر که زمان تکوین گروه در زمان حکومت پهلوی بود، این گروه به عنوان یک گروه ضد رژیم شاه جلوه‌گر شد و در آن زمان بخشی از اطلاعیه‌ها و کتاب‌های تفسیر خود را منتشر ساخت. رهبر گروه، این نشریات را ایدئولوژی مدون معرفی کرده و معتقد بود که محتوای آن‌ها را از دروسی که در حوزه علمیه خوانده نگرفته است. ایدئولوژی این گروه به شدت متأثر از ایدئولوژی «سازمان مجاهدین خلق ایران» و نوشته‌ها و آثار علی شریعتی بود به طوری که معمولاً بر روی جزوات خود جملاتی از این دو منبع به چاپ می‌رساند.

کلیشه معروفِ ضد انقلاب برای توجیه خشونت خود

گروه فرقان، اعتقاد داشت که بعد از پیروزی انقلاب، روحانیت بدون خواست مردم به شکل کودتا به قدرت رسیده، فرقان و دیگر گروه­های انحرافی رادیکال، نه تنها حاضر به استفاده از روحانیت نبودند، بلکه آن را مانعی بر سر راه خود می‌دیدند. در این ارتباط رسول جعفریان نویسنده کتاب تاریخ جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی، سیاسی ایران معتقد است: «با وجود اینکه، گروه فرقان از برخی از رویکردهای علی شریعتی در تفسیرهای مذهبی و ایدئولوژیک استفاده می‌د، اما، نمی‌توان نقش شریعتی را در انقلاب اسلامی نادیده گرفت. این افزون بر آن است طرح اسلام علوی، زینبی و ابوذری توسط شریعتی، نوعی فضای انقلابی در کشور پدید آورد که در تحولات سال ۵۶، مورد استفاده قرار گرفت. به نظر می‌رسد، آثار حرکت حسینیه ارشاد، در جریان انقلاب و پدید آمدن آن مثبت بوده است، اما این آثار در جدا کردن بخشی از  بدنۀ جامعه از روحانیت و موضع‌گیری در برابر تفسیر رسمی مرجعیت از دین، بعد منفی را نشان داد».


فرقان و سازمان مجاهدین همواره به دروغ مدعی مالکیت انقلاب بودند

گروه فرقان که از آغازین روزهای فراگیر شدن انقلاب اسلامی اهدافی خاص را دنبال می‌کرد و در پیگیری همین اهداف، در اولین ماه برقراری نظام اسلامی، این نظام را از دیکتاتوری پهلوی‌ها خطرناک‌تر معرفی کرده و گفته بود: دیکتاتوری آخوندیسم به مفهوم واقعی کلمه، حاکمیت خود را بازیافته است، که برای مردم ایران و انقلاب توحیدی خلق، خطرناک‌تر و انحراف‌زاتر از دیکتاتوری رژیم دست‌نشانده قبلی است. این هشداری است به تمامی فرزندان غیور که مانع رشد هر چه بیشتر آخوندیسم گردیده و برای سرنگونی آن بکوشند. آخوندیسم هم، به حکم مفسدفی‌الارض، باید دیر یا زود محاکمه گردیده و نابود شود (نشریه فرقان، شماره ۱۳، اسفند ۱۳۵۷.)

فرقان چه کسانی را ترور کرد؟

نخستین قربانی ترورهای گروه فرقان شهید محمدولی قرنی بود. که در سوم اردیبهشت ۱۳۵۸ ترور شد. در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۵۸، استاد شهید مرتضی مطهری دومین هدف این گروه قرار گرفت. در کم‌تر از یک ماه بعد از ترور شهید مطهری در چهارم خرداد، آیت‌­الله هاشمی رفسنجانی مورد حمله قرار گرفت که جان سالم به در برد. در اطلاعیۀ گروه، هاشمی رفسنجانی به طراحی سیاست‌های دیکتاتوری در قبال جنبش توحیدی خلق مستضعف ایران متهم و به اعدام انقلابی محکوم شده بود. در ۱۷ تیر‌‌ ۱۳۵۸ نیز، تقی حاج طرخانی بنیان‌گذار مسجد قبا ترور شد. در بیست و پنجم‌‌ همان ماه آیت‌الله سید رضی شیرازی رئیس کمیته منطقه سه بود، مورد هدف قرار گرفت که این عملیات ناموفق بود. در فاصله زمانی ۳۰ تیر تا ۱۶ آذر سال ۵۹ نیز ترورهای گروه منافقین ادامه یافت که می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: ترور سید محسن بهبهانی، حاج مهدی عراقی رئیس مالی موسسه کیهان و پسرش حسام، آیت­‌الله قاضی طباطبایی نمایندۀ امام و از روحانیون مبارز تبریز، دکتر مفتح عضو شورای انقلاب و رئیس دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران و همچنین ترور ناموفق آیت‌الله موسوی اردبیلی.


دکتر مقتح، رئیس دانشکده الهایت دانشگاه تهران توسط فرقان به شهادت رسید

سرکردۀ گروه درباره تصمیم گروه به مبارزه مسلحانه چنین توضیح می­‌دهد «خط­ و مشی کلی، همان مخالفت با نظامات ضدتوحیدی و مبتنی بر سلطه و استبداد و ظلم است که نهایتاً به گونه مسلحانه خودنمایی می­‌کند که این مسأله در ارتباط با رژیم قبل مطرح بود (هرچند هیچ اقدام مسلحانه‌ای علیه رژیم پهلوی انجام نشد) و در ارتباط با جمهوری اسلامی موضع‌گیری و مخالفت از وقتی مطرح شد که روحانیت مدعی رهبری حرکت مردم شد که این امر با پیشنهاد حمید نیکنام و رضا یوسفی (از اعضای گروه) شروع و با موافقت من ادامه پیدا کرد.»

افزون بر ترور شهید مفتح و شهید مطهری، لیست ترور گروه منافقین عبارت بودند از: دکتر محمد بهشتی، محمدجواد باهنر، حقی، حجت‌­الاسلام امامی کاشانی، حجت­‌الاسلام ناطق نوری، آیت­‌الله موسوی اردبیلی، تیمسار فلاحی، بنی‌صدر، حجت‌­الاسلام هاشمی رفسنجانی و حضرت آیت‌­الله خامنه‌­ای که با دستگیری اعضا و رهبری گروه ادامه ترورها متوقف شد.

مالک شریعت ناصری
ارسال نظرات