شکل و مصادیق عینی دولت مطلوب در دیدگاه شهید صدر
شهید صدر ایده تغییرناپذیری دولت در تفکرات ذهنگرایان را رد میکند و معتقد است که دولت همواره به یک شکل نیست و شدن مقتضیات زمانی و شرایط مختلف، امکان دگرگونی در ساختار و شکل دولت وجود دارد. ایشان در «اقتصادنا» میگوید: «تأکید ذهنگرایان بر وجود حقیقتهای مطلق، مستلزم باور آنان بهوجود ارزشهای تغییرناپذیر در وضع اجتماعی قلمداد میشود. شدن این نگرش تا زمانی که ذهنگرایان یا معتقدان به ماورای طبیعت (متافیزیک) باور دارند که بالاترین حقیقت در وجود (خدا) مطلق و تغییرناپذیر است، بهناچار باور خواهند داشت که پدیدههای والا در جامعه، از قبیل حکومت و اوضاع سیاسی و اقتصادی، حقایق مطلق و ثابتی هستند که ایجاد دگرگونی در آنها یا عوض کردنشان روا نیست. حقیقت آن است که وجود حقایق مطلق شدن نظریه معرفت فلسفی در نزد معتقدان به ماورای طبیعت و برداشت این نظریه از وجود، هرگز به معنی اعتراف به نظیر چنین اطلاق و شمولی در زمینه اجتماعی و سیاسی نیست. به همین جهت، میبینیم که ارسطو، پیشوای متافیزیک فلسفی، در زمینه سیاسی معتقد به نسبیت است و ثابت میکند که دولت شایسته، تعریف ثابتی ندارد و با دگرگونی اوضاع و شرایط، دگرگون میشود. این باور او به شایستگی نسبی در قلمرو اجتماعی، وی را از اعتقاد به وجود حقایق مطلق در فلسفه متافیزیک باز نمیدارد.»
دولت مطلوب شهید صدر به نظام ریاستی نزدیکی زیادی دارد اما رویکرد اصلی آن به این شرح است که ریاست دولت مشروعیت خود را از قانون اساسی منطبق با اسلام یا مشارکت سیاسی امت از طریق انتخاب مستقیم به دست میآورد؛ البته باید در نظر داشت که به اعتقاد وی، شریعت اصل نظارت ولی امر بر فعالیت عمومی جامعه و نیز اصل دخالت دولت برای حمایت از منافع عمومی و به طور مشخص مراقبت از این منافع را در برابر آزادیهای فردی در زمانی که افراد به فعالیتهای شخصی خود مشغولاند، تأسیس کرده است. بنابراین، دولت مورد نظر شهید صدر یکی از ابزارهای حمایت از منافع عمومی در نظام سیاسی اسلام خواهد بود.
بعد از بررسی اندیشه شهید صدر میتوان به این نتیجه دست یافت که دولت مطلوب مورد نظر ایشان، دارای دو رکن کلیدی است:
الف. دینمداری
ب. قانونمداری.
ازاینرو، بهترین شکل دولت، دولتی است که قانون بر جامعه حکمرانی میکند و شریعت اسلام به طور برابر بر تمامی نیروهای اجتماعی (حاکم و امت) حاکمیت دارد. بنابراین، دولت قانونی نمونه ایدهآل شهید صدر در زمینه دولت مطلوب است. به تعبیر ایشان، «در زمینه شکل دولت، دولت دینی، دولتی قانونی به شمار میرود؛ به این معنا که دولت دینی به بهترین وجه مقید به قانون است؛ زیرا در این حکومت، شریعت به طور مساوی بر حاکم و مردم چیره است. همچنین دکترین حکومت اسلامی نظام پادشاهی، نظام دیکتاتوری فردی با شکلهای مختلف آن و نظام اریستوکراسی را مردود میشمارد و شکل جدیدی از حکومت ارائه میدهد که تمامی نقاط مثبت نظام دموکراتیک را دارا است با تفاوتهایی در ساختار که عدم انحراف آن را تضمین میکند. در نظام دموکراتیک، مردم منشأ سلطه هستند، در صورتی که در نظام اسلامی، مردم، در جایگاه خلافت الهی و مرکز مسئولیت در مقابل خداوند قرار دارند. قانون اساسی در نظامهای دموکراتیک، ساخته اندیشه انسان است و در بهترین فرض و در حالت آرمانی، ترجمان حکومت اکثریت بر اقلیت است. در صورتی که بخشهای ثابت قانون اساسی اسلامی را شریعت الهی و عدالت او تشکیل میدهد و این مسئله، بیطرفی و عدم جانبداری قانون اساسی را تضمین میکند. بنابراین شریعت اسلامی که بهعنوان مثال مالکیت عمومی و مالکیت دولتی را در کنار مالکیت خصوصی قرار داده، نباید آن را دستآویز این موضوع قرارداد که اسلام بر اختلاف طبقاتی و یا ترجیح مصالح جزئی از اجتماع بر جزء دیگر، مهر تأیید زده است، بلکه باید آن را بیانی از معیارهای حق و عدالت دانست. ازاینرو میتوان گفت: از نظر تاریخی، اسلام از تمامی توجیهات مادی یا طبقاتی برای ظهور این نوع از قانونگذاری پیشی گرفته است.»
نمونه تاریخی دولت مطلوب و مصداق عینی آن در اندیشه شهید صدر، «حکومت حق و عدل پیامبران و امامان» است که در تاریخ اسلام تحقق یافته و در جهان امروز، الگویی راستین برای امت اسلامی در مسیر دولتسازی است. مصداق دولت مطلوب در عصر حاضر از دیدگاه شهید صدر، نظام «جمهوری اسلامی» است. به اعتقاد ایشان، طرح جمهوری اسلامی به عنوان شعار، هدف و حقیقت، توسط مرجعیت حکیمانه، تعبیری زنده از وجدان امت و نتیجه طبیعی و زیبای مبارزه او و تضمینی برای استمرار این ملت در راه پیروزی که اسلام فراروی او قرار داده است، به شمار میرود. وی جمهوری اسلامی ایران را «تجلی حکومت خدا بر روی زمین» میدانست: «طرح شعار جمهوری اسلامی از جانب امام خمینی چیزی جز تداوم دعوت انبیاء و ادامه نقش محمد(ص) و علی(ع) در برپایی حکومت خدا بر روی زمین نمیباشد. طرح این شعار بیانی صادق از اعماق ضمیر امتی است که شکوهی را برای خود جز در سایه اسلام نمیشناسد و هرگز زیر بار ذلّت و زبونی و بیچارگی و محرومیت و وابستگی به کفار استعمارگر زندگی نکرد مگر آنگاه که اسلام را رها کرد و رسالت عظیم تاریخی خود را در زندگی فراموش نمود.»
ایشان در جایی دیگر میگوید: «مردم مسلمان ایران با انتخاب جمهوری اسلامی به عنوان برنامه زندگی و چارچوبی برای حکومت، یکی از بزرگترین فرایض الهی را انجام دادید و حقیقت تجربهای را که پیامبر اعظم(ص) به آن دست زد و تمام زندگی خود را وقف آن نمود و امام امیرالمؤمنین(ع) به خاطر آن جنگید و برای رسیدن به آن با مارقین و قاسطین مبارزه کرد و حقیقت انقلابی را که امام حسین (ع) تا آخرین قطره خونش را در راه آن نثار کرد، به واقعیت زندگی بازگرداندید. شما با انتخاب بزرگ خود، خونهای پاکی را که سیزده قرن پیش در میدان کربلا برای هدفی عالی ریخته شد به ثمر رساندید. طبیعی است که تمدن غربی، انتخاب آگاهانه شما را که اسلام را به عنوان برنامه زندگی برگزیدهاید، به عنوان مبارزهطلبی آشکار با بنیادهای فکری و ایدئولوژی متمدن خویش به شمار آورد. چنانکه این تمدن، پافشاری شجاعانه شما بر برکناری شاه از حکومت و نابودی حکومتش را مخالفت صریح با مصالح سیاسی و اندیشههای استعماری خود قلمداد کرد؛ زیرا تمدن اروپایی برای انسان اروپایی و امریکایی از دیرباز این پندار را به وجود آورده بود که حساب اسلام را رسیده و توانسته مسلمانان را از نظر نظامی یا سیاسی و یا فرهنگی، تهی کند و به جای آن، برنامهها و شیوههای انسان غربی را در زندگی مسلمانان بنشاند.»
منبع: نظریه دولت در مکتب کلامی و فقهی علامه شهید سید محمدباقر صدر، محمدجواد قربی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی