مسؤولان برای مقابله با بیحجابی، لکنت نداشته باشند
چند ماهی است که کشور از نظر حجاب و پوشش زنان و حتی مردان دچار نابهنجاریهایی است و شاهد بدحجابیها و حتی برهنگیهایی در سطح شهرها هستیم.
این ماجرا نشان میدهد که لازم است بازخوانی دوبارهای نسبت به قانون و ضرورت حجاب و پوشش و همچنین آسیبهای برهنگی در غرب و اهدافی که غربیها برای ترویج برهنگی در ایران داشتهاند، صورت گیرد و مسئولان امر را هم برای انجام وظایف خود در این زمینه ترغیب کرد.
برای بررسی این موضوعات، گفتوگویی با حجتالاسلام علی سرلک، استاد حوزه و دانشگاه و کارشناس دینی داشتیم که در ادامه میخوانید:
حجاب، فرمان خداست و واجب دینی و اجتماعی به حساب میآید
آیا حجاب را باید یک نگاه و دستور دینی بدانیم، یا نه یک موضوع اجتماعی است که برای مردم ثمراتی دارد؟
اینکه انسان دوست دارد در کانون توجه باشد، خیلی خوب است، اما با چه ابزاری؟ اگر بدن و زیباییهای ظاهری او موضوع جلب توجه دیگران باشد، این انسان عملاً در یک دور باطل قرار میگیرد، چون اولاً در دوران پیری بالاخره جاذبهها به صورت قهری وجود ندارد و در دوره پیری ابزار رقابت را ندارد و نمیتواند جلبتوجه عمومی کند، چه خواهد کرد؟
همه دستورات الهی برگرفته از واقعیتهای عینی و مصالح، مفاسد و مقاصد واقعی است. بحث تجسم اعمال که از مسلمات معارف قرآنی است، گویای همین حقیقت است. همان چیزی که گاهی اوقات در برنامه «زندگی پس از زندگی» به آن پرداخته میشود.
رفتار، گفتار،کردار و حتی افکار ما یک واقعیتِ حقیقیِ خارجی را شکل میدهند و میسازند. نتیجه این که نظام ارزشی و اوامر الهی براساس واقعیت عینیاند. این یک مقدمه بسیار مهم و حائز توجه است که اصطلاحاً در مباحث فنی از آن تحت عنوان «حسن و قبح ذاتی اشیاء» یاد میشود و میگویند مثلاً راستگویی یا دروغگویی، یک زیبایی ذاتی و یا یک زشتی ذاتی دارند و خدا به همین دلیل به آنها امر کرده است. بنابراین این امور از طرفی امر خداست و از طرفی، این مجموعه اوامر، مصلحت زندگی فردی و اجتماعی انسان را برای رسیدن به هدف آفرینش تأمین میکند البته در صورتی که ما به این مصلحتها باور پیدا کنیم و نسبت به آنها اعتقاد و التزام عملی داشته باشیم.
بنابراین میتوانیم بگوییم حجاب یکی از اوامر الهی است که هم فرمان خداست و هم واجب دینی است و هم یک مصلحت عقلایی و عینی اجتماعی است که فرد و جامعه را به فلاح و صلاح میرساند. مسأله حجاب از این جهت در برابر وجه تمدنی جریان باطل هم قرار گرفته است و به همین خاطر یک واجب سیاسی هم محسوب میشود. یعنی بهواقع عملاً حجاب نشان، علامت و اِلمان یک جبهه در این مواجهه تمدنی است.
عرضه زنان در ویترین مغازههای غرب برای تنفروشی
بدننمایی برای جلب توجه، رقابتی آسیبزا و خطرآفرین برای فرد و جامعه است
این برهنگی در غرب و رقابت برای دیده شدن، چه عواقبی برای زنان دارد؟
به لحاظ روانشناختی انسان همیشه مایل است، مورد توجه باشد. دوست دارد در کانون توجه و احساس دیگران باشد. منتها برای تحقق این طبع و کشش درونی چه ابزار و چه روشهایی را انتخاب میکند، اصل حرف و حرف اصلی است.
راجع به اصل اجباری بودن پوشش، تحقیقاً همه کشورها بر آن اتفاق نظر دارند؛ یعنی همین الآن کسی به لحاظ قانونی در هیچ کشوری اجازه ندارد در خیابانها برهنه بیاید و پلیس او را دستگیر میکند. پس یک حدی از پوشش، قانونی و قهری در زندگیهای جمعی همه کشورها با گرایشهای متنوع وجود دارد. منتها بحث این است که این حد چه اندازه باشد؟ و براساس عقل، تجربه و معیارهای مورد پذیرش، میزان آن چقدر باشد؟
مثل کسی که دوست دارد، قهرمان شود و بر سکوی بینالمللی بدرخشد؛ این مهم است که به چه روشی میخواهد به این مقصد برسد؟ مثلاً یکی با گرفتن مربی و تمرین و ورزش کردن و زحمت کشیدن به اینجا میرسد اما دیگری دوپینگ میکند. ممکن است این فرد موقتاً بر سر این سکو بایستد ولی نهایتاً هم به خودش آسیب زده و هم به اعتبارش آسیب زده و هم خودش را نهایتاً از میادین ورزشی محروم کرده است.
پس اینکه انسان دوست دارد در کانون توجه باشد، خیلی خوب است اما با چه ابزاری؟ اگر بدن و زیباییهای ظاهری او موضوع جلب توجه دیگران باشد، این انسان عملاً در یک دور باطل قرار میگیرد، چون اولاً در دوران پیری بالاخره جاذبهها به صورت قهری وجود ندارد و در دوره پیری ابزار رقابت را ندارد و نمیتواند جلبتوجه عمومی کند، چه خواهد کرد؟
افسردگی و بیمعنایی زیادی بر چنین فکر و بینش پوچی سایه خواهد افکند، حتی در دوران جوانی و زیبایی هم رقابتهایی که میتواند با بدننمایی انجام دهد، رقابتهای بسیار آسیبزا و خطرآفرینی هستند.آمار بالای افسردگی و مبادرت به خودکشی ناشی از احساس پوچی بیانگر همین امر است.
اینکه احساس نارضایتی علیرغم ظاهر جذاب در میان برخی افراد مشهور وجود دارد، به همین دلیل است. با چنین نگرش و رویکردی حتی آنهایی که اهل ازدواج هستند، بسیاری با چندین مورد ازدواج و جدایی روبرو هستند. در ازدواج یک تعلق خاطری شکل میگیرد و بعد از بهم ریختن این تعلقخاطر و ورود به ازدواج بعدی چه آسیبهای روانی و چه اختلالات عاطفی و احساسی به وجود میآورد؟
به هر حال زیبایی معرفتی و ایمانی زن از ارزشهای وجودی اوست نه زیباییهای جسمی او که اگر بخواهد به این جنبه بپردازد، حتماً مانند یک مسابقهای است که این مسابقه را باخته است. چنین کاری مثل قمار کردن است. ممکن است طرف یکی دو بار هم ببرد ولی قمارباز نهایتاً بازنده بازی است، پس قماربازی غلط است. کسی که راجع به خودش و سرمایه وجودی اش قمارکند، بسیار خطرناک است.
اینجا منطقه آزاد در جمهوری اسلامی است!
نمیتوانیم بگوییم حجاب یک امر شخصی است!
خیلی از افرادی که امروز به هر دلیلی حجابشان را برداشتهاند، میگویند حجاب رابطه شخصی ما با خداست و حکومت نباید در این زمینه ورود و دخالت کند. آیا این گزاره از نظر شما پذیرفته است؟
مسئولان واقعاً از این انفعال و بیدست و پایی و بیسر و زبانی در مسائل گوناگون مخصوصاً در این مسأله که دغدغه خیلیهاست و پیامدهای فراوانی هم داشته، خارج شوند. باید یککاسه و با یک وحدت روحیه، روشن و واضح ایده، ابرروایت و داستان اصلی را که با مشورت کارشناسان در بخشهای مذهبی، روانشناسی، جامعهشناسی، مردمشناسی، کارشناسان حقوقی به دست آوردهاند، با مردم در میان بگذارند
شهروندی و عضو یک جامعه بزرگ بودن اقتضائاتی را دارد؛ یعنی من اگر آمدم در یک جمع بزرگتری قرار گرفتم، باید اقتضائات و الزامات آن جمع بزرگتر را بپذیریم و گرنه من دچار نوعی دیکتاتوری و خودمختاری شدم و آنارشیگری و هرج و مرج را مجاز دانستهام که منجر به رفتارهای ارتجاعی میشود.
اینکه حجاب در عین حال که انتخاب فردی است و باید متناسب با سلایق و روحیات فردی شخص باشد اما در عین حال یک ابزار ارتباطی است، شکی در آن نیست، یعنی اساساً پوشش وسیله ارتباطی زن و مرد در چارچوب سلامت و امنیت است.
راجع به اصل اجباری بودن پوشش، تحقیقاً همه کشورها بر آن اتفاق نظر دارند یعنی همین الآن کسی به لحاظ قانونی در هیچ کشوری اجازه ندارد در خیابانها برهنه بیاید و پلیس او را دستگیر میکند. پس یک حدی از پوشش، قانونی و قهری در زندگیهای جمعی همه کشورها با گرایشهای متنوع وجود دارد. منتها بحث این است که این حد چه اندازه باشد؟ و براساس عقل، تجربه و معیارهای مورد پذیرش، میزان آن چقدر باشد؟
پس با این توضیح نمیتوانیم بگوییم حجاب صرفاً یک امر شخصی است! مثل اینکه کسی در رانندگی بگویید، این ماشین من است و هر طور که دوست داشته باشم و با هر سرعتی رانندگی میکنم. در صورتی که وقتی ماشین من در جادهای است که تمام ماشینهای دیگر هم هستند، باید به مقررات ترافیکی تن بسپارم. نمیتوانم بگویم ماشین خودم است، بله ماشین شماست اما چون این ماشین در نسبت با ماشینهای دیگر قرار میگیرد، باید قواعد ترافیکی را رعایت کند.
مسئولان برای مقابله با بدحجابی لکنتزبان را کنار بگذارند
پیشنهاد شما به مسئولین در خصوص نحوه برخورد و مواجههشان با وضعیت بیحجابی اخیر چیست؟
چقدر خوب است که ما زنان و دختران و کسانی را که پوشش خودشان را رعایت میکنند، مورد ستایش قرار دهیم. اگر از نزدیکان و بستگان ما هستند بیشتر از دیگران، یا به عنوان رهگذر عبوری، یک مغازهدار، یک راننده، خانمها و دختران محجبه را مورد ستایش و تمجید صادقانه قرار دهیم
یک حرفی را به مسئولین میشود گفت و آن اینکه واقعاً از این انفعال و بیدست و پایی و بیسر و زبانی در مسائل گوناگون مخصوصاً در این مسأله که دغدغه خیلیهاست و پیامدهای فراوانی هم داشته، خارج شوند. باید یک کاسه و با یک وحدترویه، روشن و واضح، ایده، ابرروایت و داستان اصلی را که با مشورت کارشناسان در بخشهای مذهبی، روانشناسی، جامعهشناسی، مردمشناسی، حقوقی، به دست آوردند، صریح و شفاف با مردم در میان بگذارند.
من فکر میکنم آن چیزی که توانسته بخش عمدهای از آسیبهای موجود را خلق کند، همین زیگزاگی رفتار کردن بعضی از مسئولین و متولیان امر و مبهم و با لکنت حرف زدن آنهاست. باید خیلی واضح و شفاف بر یک مسیر روشن، عقلانی و خردپسند بایستند و متناسب با اجرای آن ایده کلی، نیروی انسانی لازم مثلاً گشت ارشاد که یک مدتی غائله بزرگی را به وجود آورده بود و دیگر ملزومات لازم هماهنگ عمل کنند.
آیا واقعاً تمام کسانی که در گشت ارشاد متصدی این کار بودند، آموزشهای لازم، روانشناختی و ارتباط موثر را دیده بودند؟ در مورد فلسفه حجاب خودشان توجیه شده بودند یا نه؟ به هر حال متصدیان امر و مجریان کار باید کاملاً توجیه باشند. مسئولان به نظرم در این قصه کوتاهیهای جدی و تاخیرهای بزرگی مرتکب شدند و این سبب بسیاری از اختلالات رفتاری و حتی لجاجتها و تعصبهای کور شده است.
۲ کاری که مردم برای مقابله با بیحجابی میتوانند انجام دهند
مردم هم در مقابله با این ناهنجاریها مسئولیت دارند؟ پیشنهادتان برای اقدامات مردمی در این مسأله چیست؟
بله مردم هم دارای وظیفه هستند و راه همیشه برای مردم باز است. من دو کار را به مردم پیشنهاد میدهم که خیلی موثر است و اصلاً جنبه دوقطبیسازی و ایجاد تنش هم که ما گاهی مشاهده میکنیم، ندارد.
یکی اینکه مردم در گستره اطرافیان، بستگان و دوستان و کسانی که با آنها رفت و آمد دارند، مثلاً به مهمانی آنها میروند؛ اگر کسی حجاب را رعایت نمیکند، خیلی دوستانه و مودبانه و دور از چشم و نگاه دیگران این مسأله را به او تذکر دهند. مردم تذکر زبانی و تذکر لسانی را جدی بگیرند و به بستگان، حضوری، پیامکی یا تلفنی بعد از ابراز علاقه و محبت، خیلی دوستانه بگویند، انتخاب بیحجابی، انتخاب غلطی است. این کاری است که میتواند خیلی موثر باشد.
کار دوم این است که مردم و کسانی که دغدغه حجاب را دارند، خانمها و بانوانی که پوشششان را رعایت میکنند، مورد تکریم قرار دهند. این خیلی مهم است که قرآن میگوید: «وَالْعَصْرِ إِنَّ الإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍإِلا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ» یعنی اهل ایمان برای رهایی از خسران همدیگر را تواصی به حق میکنند.
چقدر خوب است که ما زنان و دختران و کسانی را که پوشش خودشان را رعایت میکنند، مورد ستایش قرار دهیم. اگر از نزدیکان و بستگان ما هستند بیشتر از دیگران، یا به عنوان رهگذر عبوری یا یک مغازهدار آنها را ستایش و تحسین کنیم. برابر قرآن خوبیها، بدیها را از بین میبرد.
به نظرم این دو روش کاملاً دست خودمان است و میتوانیم دوستانه، صادقانه و بدون هزینه، آنها را انجام دهیم. این اقدامات تا حدود زیادی علاقمندان به پوشش و حجاب را در این مسیر مقاومتر و پابرجاتر میکند.