۱۵ اسفند ۱۳۹۴ - ۰۰:۵۱
کد خبر: ۳۲۰۲۸۶
گفت و گوی رسا با روحانی ـ مجری کودک و نوجوان؛

خلأ 80 درصدی نشر کودک از محتوای تربیتی/ روش غلط در تربیت کودک و نوجوان مقدمه تربیت غلط

خبرگزاری رسا ـ طراح نقش‌های هنری قرآنی و اسباب‌بازی کودکان گفت: بالای هشتاد درصد نشر آثار کودک چه در بازی، کتاب و ادبیاتی که با کودک و نوجوان صحبت می‌کنند عامل تخریب کننده هستند نه عامل تربیت کننده، ادبیات کودک و نوجوان ستون فقرات اثرگذاری است؛ ما در تربیت موفق نیستیم.
حجت الاسلام مهديزاده

 

اشاره

دنیای کودکان دنیایی متفاوت و پر از جذابیت های خاص خود است. کودکان به راحتی با برنامه ای و یا شعری و یا کتابی دوست نمی شوند، آنها موجودات زلالی هستند که درونشان، ذائقه شان و بازی های شان را شکل می دهد؛ برای همین است هر بزرگسالی نمی تواند دنیای کودکان را جهت دهی کند و یا همزبان آنها شود.

 

بودند و هستند کارشناسان و مجریان فرهنگی و اجتماعی ای که توانسته اند مقتضیات دنیای کودکان را به خوبی بشناسند و در این مسیر از خسته نشوند و دست به ابداعات و فعالیت های فاخری در حوزه کودک و نوجوان بزنند.

 

در این میان «حوزه علمیه ی پس از انقلاب اسلامی» توانسته است با تربیت طلاب و روحانیان، در عرصه کودک و نوجوان نقش آفرینی کند؛ این ادعا را می توان در پرپایی نشست ها و دوره های پربار دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم و همچنین تلاش های وافر حجت الاسلام والمسلمین راستگو اثبات کرد. جلسات پرشوری که مبلغان را به سمت دنیای کودکان سوق می داد تا بتوانند در کنار آموزش و پرورش و رسانه های دیداری و نوشتاری، در تربیت دینی نسل انقلاب سهیم باشند. 

 

از خروجی های حوزه علمیه حجت الاسلام مهدی زاده است که به شایستگی و به خوبی توانسته جنس مخاطب خود را بشناسد و با اجرای برنامه های تلویزیونی و همچنین سفر به استان ها و دم‌خور شدن با کودکان، نقش یک روحانی همزبان را به خوبی ایفا کند.

 

 

خبرنگار خبرگزاری رسا برای آشنایی بیشتر مخاطبان با ادبیات کودک و نوجوان و راهکارها و شیوه‌های این عرصه گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام احمد مهدیزاده، مجری برنامه های تربیتی کودک و نوجوان و مبلغ و طراح نقش‌های هنری قرآنی و اسباب‌بازی کودکان انجام داده‌ است که تقدیم خوانندگان محترم می‌شود.

 

رسا ـ وضعیت ادبیات کودک و نوجوان را از نظر کیفی چگونه ارزیابی می کنید؟

بسم‌الله الرحمن الرحیم. آنچه را که رایج است در سطح کشور این است که مخاطب را به چالش می‌کشند ولی از آنجا که من توفیق این را داشتم در طول سی سالی که کارم با کودک است، همه جا تلاش کردم خودم را به چالش بکشم قبل از اینکه مخاطبم را به چالش بکشم در این عرصه ادبیات کودک و نوجوان.

 

بالای هشتاد درصد نشر آثار کودک جنبه تربیتی ندارند

آنچه که شاهد است و عیان است و اسنادش موجود است، می‌شود گفت که بالای هشتاد درصد نشر آثار کودک چه در بازی، کتاب و ادبیاتی که با کودک و نوجوان صحبت می‌کنند عامل تخریب کننده هستند نه عامل تربیت کننده.

 

برای مثال در کشور ما، حرفه‌ای وارد شده است، پاساژ قدس یک مثال آن است؛ کتابفروشی بوستان کتاب، دفتر تبلیغات یک سند آن است؛ یا نشریات کودک و نوجوان در کشور نگاه کنید سند بعدی آن است؛ مدارس ما سند بعدی آن است؛ کتاب‌های موجود در مدارس سند بعدی است و همین‌طور سندهای مختلف وجود دارد؛ این‌ها مشکلشان این است که مثلاً در قالب آموزشی مثل شعر بگویم که هر ننه قمری از راه رسید فقط قافیه بلد بوده، شعر گفته است.

 

جذب کودکان نیازمند استفاده از ادبیات کارآمد در این عرصه است

شعر گفتن که ملاک نیست؛ ادبیات صحیح را باید به شعر در بیاوری نه ادبیات ناکارآمد. مثلاً شعر دوازده امام، اول آن‌ها علی دوم حسن مجتبی خوب این را خواستیم چک کنیم ببینیم که ادبیات کودک است اولا؛ کدام کودک را دیده‌اید بدون اینکه چیزی به او بدهید و بدون اینکه رشوه‌ای چیزی بدهید که اسمش را جایزه و تشویق می‌گذاریم، بدون اینکه چیزی به یک کودک بدهیم این را حفظ کند؛ از این خوشش بیاید.

 

چرا بچه‌ها جذب نشدند به این شعر و نمی‌شوند؟ چون ادبیات بچه‌ها نیست؛ ادبیات بچه‌ها مثلاً اگر من برای بچه‌ها می‌خواهم بگویم النظافة من الایمان در قالب همان شعری که مثال زدم برایشان می‌آورم؛ اگر بخواهم بگویم النظافة من الایمان نظافت جزئی از ایمان است آنچه که رایج است می‌گوییم که خوب حدیث کوتاه است و بچه‌ها زود حفظ می‌کنند.

 

بروید نگاه کنید مربی می‌گوید هرکی این حدیث را حفظ کند جایزه می‌دهم یعنی اگر جایزه را حذف کنید هیچ کس آن را حفظ نمی‌کند، اما اگر این حدیث را اینطور بگویم که گوش کنید:

من دیگه بچه نیستم

بزرگ شدم یک مَردَم

خانه تکانی کردم

خانه را جارو کردم

کار خونه چه سخته

کاشکی مامان نفهمه آشغالا زیر تخته

 

مطابق با ادبیات خود کودک، کودک تمیز و نظیف نه، چون حدیث نظافت می‌خواهی بگی باید مطابق با مخاطبت بگویی، مخاطب این حدیث کیست؟ کسی که این حدیث را رعایت نمی‌کند.

 

اگر خواستی با ادبیات با هر کسی روبه‌رو بشوی پیامبر اکرم فرمودند کلم الناس علی قلب عقولهم؛ باید او بشوی و حرف بزنی و در حرف زدن خود بدانی که عیار آنچه را که منطقت هست کم کنی به مخاطب انتقال دهی؛ به این می‌گویند ادبیات صحیح؛ ادبیات وقتی صحیح شد آن وقت جمله معروف که ریشه قرآنی دارد و من در قرآن آن را پیدا کردم، در قرآن داریم «و ما علی الرسول الا البلاغ المبین» اگر بلاغ ما مبین باشد دست معلم ار بود زمزمه محبتی، جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را؛ ریشه قرآنی آن در قرآن ما این است که گفتم.

 

رسا ـ ادبیات کودک و نوجوان در تربیت پذیری این گروه سنی چه نقش هایی دارد؟

ادبیات کودک و نوجوان ستون فقرات اثرگذاری است؛ ما در تربیت موفق نیستیم چون روش غلط است؛ در جامعه ما و جهان تماشا کنید کسانی که بچه‌های بی‌لیاقت‌تری دارند یا استاد دانشگاه هستند، یا روحانی هستند، یا معلمند یا مربی تربیتی هستند؛ این اتفاق به این خاطر افتاده است که در این طور خانواده‌ها تربیت به جای حکومت تربیتی و تربیت حکومتی است؛ تربیت حکومتی یعنی اینکه مرتب بچه‌مان را دیکته می‌کنیم به کاری، به چیزی، به برنامه‌ای، به نگاهی، به مشقی؛ پسرم نماز خواندی؟ پسرم برو نمازت را بخوان؛ پسرم پاشو نماز صبحت قضا شد؛ به این می‌گویند تربیت حکومتی.

 

قرآن ادبیات و تربیت حکومتی را رد می‌کند

قرآن ما سخت این نوع تربیت را رد می‌کند و می‌گوید که تربیت حکومتی سر به دیوار برخورد کردن است؛ یعنی هیچ تأثیری که نمی‌گذاری به شدت مخاطبت را از خودت دور می‌کنی مثل اینکه معلم در کلاس درس می‌دهد به جای اینکه بچه‌ها گوش کنند با کناریشان حرف می‌زنند و شروع می‌کنند که کلاس را به هم بریزند اینجا معلم باید بفهمد که روش تدریسش اگر جذاب باشد کسی حرف نمی‌زند ولی متأسفانه معلم به بچه‌ها می‌گوید که ساکت؛ ساکت یعنی خفه ‌شو؛ سکوتی که در کلاس لازم است، سکوت به معنای آرامش است؛ سکوت به معنای آرامش موقع تدریس معلم به وجود می‌آید؛ موقعی که ادبیات معلم مطابق با ادبیات کودک و مخاطبش باشد؛ قطعاً بچه‌ها در کلاس آرام می‌شوند.

 

ادبیات کودک و نوجوان نقش ردیف اول دارد در تربیت؛ به همین خاطر خداوند در قرآن می‌فرماید لا یمسحوا الا المطهرون؛ خدا هدفش این نبوده است که بگوید هر کس خواست دست به یک مشت کاغذ می‌زند وضو بگیرد؛ بلکه خداوند با این کار می‌خواهد بگوید که هر کس گواهینامه ندارد پشت ماشین ننشیند و هر کس نمی‌تواند تربیت کند بی خیال تربیت بشود؛ هر کس بلد نیست از نماز حرف بزند حرف نزند؛ هر کس بلد نیست چطور امر به معروف و نهی از منکر کند دست نزند و هیچ چیزی نگوید.

 

چون ثابت شده است که در دنیا، بچه‌هایی که بی‌خیال‌تر بوده‌اند بچه‌های موفق‌تری به دست آورده‌اند مانند ادیسون؛ چند درصد از مردم می‌دانند که باباش کی بود یا مادرش کی بود؛ پس مادر یا پدر با سواد یا بی سواد باشند ملاک نیست؛ بابا مامان اگر سواد داشته باشد اگر بیخیال تربیت بشود و در کنار این بی خیالی همه کارهایی که نباید بکند را نکند بچه‌اش بهترین گل سرسبد دنیا می‌شود؛ و از این رو خداوند در قرآن نمی‌گوید که العاقبة للمصلین؛ نمی‌گوید که خوشبختی از آن نمازخوان‌ها هست؛ نمی‌گوید که العاقبة للمسلمین؛ خوشبختی برای مسلمین است؛ بلکه می‌گوید؛ العاقبة للمتقین؛ یعنی خوشبختی فقط مال کسانی است که کارهایی که نباید بکنند، نکنند؛ این‌ها خوشبخت هستند.

 

از این رو در لیست موفق‌ترین فرد جهان نگاه می‌کنیم می‌بینیم که مادر ادیسون از طریق پسرش نامه‌ای از مدیر مدرسه‌اش آمد، در خانه داد دست مادرش و گفت مامان این نامه را از مدرسه دادند؛ مادر ادیسون نامه را نگاه کرد و دید که در آن نوشته بود این بچه آنچنان کودن است که ما از پس آن بر نمی‌آییم، از این رو این بچه را بهتر است که مدرسه نفرستید؛ این چهاردهمین مرتبه بود که این بچه را اخراج می‌کردند و آخرین نامه این بود که این بچه را دیگر شما مدرسه نفرستید ما و هیچ مدرسه دیگری آن را قبول نمی‌کنند.

 

تربیت کردن مانع تربیت شدن است

بچه نامه را به مادرش می‌دهد، مادرش می‌خواند، بعد به مادرش می‌گوید که در نامه چه نوشته بود؛ مادر به بچه می‌گوید که در نامه نوشته بود بچه‌تان خیلی نابغه است و از بس نابغه است مدرسه ظرفیت پذیرش و تحمل این بچه را ندارد؛ برای همین بهتر است که خودتان یک فکری برای این بچه بکنید؛ از آن روز به بعد وقتی این مادر می‌خواست این بچه را صدا کند نمی‌گفت ادیسون یا توماس بلکه می‌گفت نابغه؛ ادیسون شد کسی با 1400 اختراع و به ریش تمام آدم‌هایی که هر کار رسید می‌کنند و می‌زنند به پای تربیت کردن و حالا که امام صادق ما فرموده است تربیت کردن مانع تربیت شدن است، به ریش تمام مربیان و معلمان و پدر و مادرهای بی لیاقت خندید.

 

رسا ـ نویسندگان و شاعران کودک و نوجوان از نظر شخصیتی و فکری باید دارای چه معیارهایی باشند؟

باید تخصص این کار را داشته باشند؛ مانند اینکه طلبه حوزه علمیه می‌آید در حوزه علمیه درس می‌خواند و فقه و اصول می‌خواند؛ فوق آخرش تفسیر هم می‌خواند مثلاً فوق آخرش دوره‌های پودمانی که مانند 1400 سال پیش دوره برای مربیان می‌گذارند، بعد می‌گویند که تو برو کلاس قرآن برای بچه‌ها باز کن، این معیار نیست؛ این تخریب کننده تربیت است نه آباد کردن تربیت.

 

من اعلان آمادگی دارم برای حوزه علمیه ده‌ها متخصص کار با کودک، متخصص، نه به صرف اینکه طلبه باشند؛ بین طلبه‌ها نخبه‌های قشنگ و خوبی داریم، متخصص کارکشته چه طلبه و چه غیر طلبه متخصص بگذارید من نظرات خودم را درباره تربیت دینی کشور و جهان برایتان می‌گویم مو بر بدن متخصصانی که آمده‌اند نظر بدهند راست کنم؛ این هم از اینکه چه معیارهایی باید داشته باشند، باید تخصص این کار را داشته باشند هر کسی از راه رسید بگوییم که برو تبلیغ فعلاً نیرو نداریم تو برو بهتر از هیچی هست، این بدتر از هیچی هست؛ چون اگر هیچی مربی نداشته باشیم لااقل کسی خرابترش نمی‌کند، مربیانی که ما می‌فرستیم می‌روند و کار را خراب‌تر می‌کنند.

 

رسا ـ چگونه باید در برابر برخی نشریات و کتاب های زرد در عرصه کودک ایستاد، راهکار حضرتعالی چیست؟

در مقابل هر چی بایستیم تکثیر می‌شود؛ در واقع این جمله را بگویم که کسانی که چوب بر دست بی‌لیاقت می‌زنند در واقع چوب بر ناتوانی خودشان می‌زنند؛ مثل اینکه وقتی معلم سر کلاس می‌گوید ساکت در واقع به بچه‌ها می‌گوید که بچه‌ها شما را به خدا به من فقیر کمک کنید؛ من عرضه جذب شما را ندارم؛ خواهش می‌کنم وقتی می‌گویم ساکت ساکت شوید تا کسی نفهمد که من بی عرضه هستم.

 

یعنی وقتی معلم سر کلاس می‌گوید ساکت در واقع ناتوانی خودش را و نقطه ضعف خودش را و در مقابل بچه‌ها کم آوردن خودش را لو می‌دهد؛ این هم از این سؤال، پس در مقابلشان اگر بایستیم؛ بلکه می‌شود در مقابلشان ایستاد اما نباید لو برویم که ما با چه مخالفیم؛ بنده در این زمینه روش حرفه‌ای دارم؛ در وقت امر به معروف و نهی از منکر معادلش را رفتم و در مسکو اجرا کردم، در پاکستان رفتم اجرا کردم؛ در پاکستان طوری اجرا کردم که حوزه‌های علمیه اهل تسنن هم دعوت کردند من رفتم مهارت‌های تدریس را آموزش دادم، مهارت‌های تبلیغ را آموزش دادم.

 

تربیت همراه با ادبیات حرفه‌‌ای دشمن را زمین می‌زند

من یک مدت پیش قشم بودم و در  قشم مهارت‌هایی اجرا کردم که امام جمعه روستای سلخ که پای برنامه‌ام بود دست مرا کشید که ببوسد و من نگذاشتم که دستم را ببوسد. گفتم چرا این کار را می‌کنید؛ گفت خیلی شخصیت خاصی هستید، این است که در تربیت دین شما موفق هستید، خواهش می‌کنم که برای ما خیلی اهمیت قائل شو، بیا اینجا که هم برای طلبه‌هایمان دوره بگذاریم و هم برای مردم؛ هم برای معلمان، گفت هر هزینه‌ای هم بخواهی به شما می‌دهیم، از این رو وقتی مهارت باشد و حرفه‌ای عمل کنیم، آنچه را که مخالفش هستیم خودش زمین می‌خورد؛ این آثار تلاش و توان ماست و نباید از آن غافل شویم و کم بگذاریم.

 

رسا ـ وجه تمایز مبلغان حوزوی کودک و نوجوان با دیگر فعالان این عرصه چیست؟

فقط این را بگویم که تا مادامی که روش تبلیغ حوزه‌های علمیه و طلبه‌هایی که می‌روند این‌گونه فعالیت می‌کنند، این باشد روز به روز می‌توانید چک کنید که جذب بیشتر به تربیت غیر مذهبی می‌شود؛ فقط این را بگویم که اینقدر فرق دارد، این به این دلیل است که ما نرفتیم آموزش را تعریف کنیم؛ آموزش تعریف جهانی دارد که ریشه قرآنی دارد و همه جهان بر این تعریف آموزش هستند که آموزش یعنی رساندن مخاطب به آهان؛ رساندن مخاطب به آهان یعنی چی؟ من یک مطلب آموزشی به شما می‌گویم که شما اگر توانستی در آخر آهان نگویی!

 

خیلی برایم جالب است این گندم زیبا و سرد

از روی خطش می‌توان آن را به دو قسمت تقسیم کرد

نصفش برای مورچه نصفش برای یاکریم

شاید خدا خواسته این دانه را تقسیم کنیم

خط خدا این شکلی است؛ به به چه خط جالبی

پس بی خودی پیدا نشد خط‌های روی طالبی

 

شما توانستی آهان نگی؟ این را می‌گویند آهان؛ حالا بگو ببینم که چند طلبه سراغ دارید به من بگوید که نماز چیست، وقتی گفت چیه من در دلم بگویم که آهااااان؛ چند تا داریم؟ اصلاً در حوزه علمیه وجود دارد؛ من رفتم در مسکو با زبان صد در صد غیر مستقیم قرآن را گفتم، کجا گفتم؟ در جشن سالانه کمونیست‌ها؛ کمونیست‌ها پیاده‌تر از بت‌پرست‌ها هستند؛ بت‌پرست‌ها بت را قبول دارند به عنوان خدا ولی کمونیست‌ها بت را هم دیگر به عنوان خدا قبول ندارند؛ در جشن سالانه کمونیست‌ها قرآن را گفتم صد در صد غیر مستقیم گفتم جمعیت 10 دقیقه دست می‌زد؛ بعد شک کردم گفتم شاید نفهمیدند و منظورشان نبود که من چی گفتم؛ بعد نماز را گفتم جمعیت بیشتر از 10 دقیقه برایم دست می‌زد؛ آنجا اشک آمد در چشم‌هایم، گفتم خدای من چه دین قشنگی داریم که حتی کمونیست‌ها که پیاده‌تر از همه بشر روی زمین هستند اینطور آماده شنیدن و جذب شدن هستند؛ وا اسفا که دین مبلغ ندارد.

 

شیوه تبلیغ دین را غلط انجام می‌دهیم

بعد از 1400 سال ما هنوز داریم برای تبلیغ دین به بچه‌ها برای اینکه به قرآن جذب کنیم وقتی می‌خواهیم کلاس قرآن بگذاریم اطلاعیه‌ای می‌نویسیم؛ اول می‌نویسیم کلاس‌های اوقات فراغت؛ کلاس خوش نویسی؛ کلاس شنا؛ کلاس فوتبال؛ برنامه‌های ورزشی بسیار جذاب؛ برنامه‌های تفریحی؛ اردو به کجا؛ دیدار از کارخانجات، آخرش می‌نویسیم و کلاس قرآن؛ اگر راست می‌گویی کلاس قرآن را تنها تبلیغ کن؛ چند نفر می‌آید در کلاس؛ اینجا غیر مستقیم خود این اطلاعیه داد می‌زند به جمعیت مردم می‌گوید مردم قرآن خودش جذاب نیست؛ اینطور چیزها را تنگش می‌کنیم تا جذابش کنیم.کی این کار را می‌کنیم؛ موقعی که مفهوم آموزش را دقت نکرده‌ایم چیست؛ داریم غلط جلو می‌رویم.

 

رسا ـ توصیه جنابعالی برای مشارکت هدفمند و منظم حوزه علمیه در زمینه تربیت کودک و نوجوان کشور چیست؟

من به عنوان یک شخص نوعی احساس وظیفه می‌کنم هر چه سریعتر هر جور ضرر کنیم برنامه‌هایمان را تعطیل کنیم و کارشناس تخصصی این رشته را بگذاریم و هر چه سریعتر برنامه جدید فعال کنیم، باز هم سود می‌کنیم چون به سرعت داریم همه برجک‌هایمان را از دست می‌دهیم؛ به سرعت داریم همه چیز را خراب می‌کنیم.

 

ما در خانواده‌های طلبه‌مان هنوز بلد نیستند که بچه‌شان را جذب به نماز کنند؛ جذب به نماز چطور است؟ به بچه‌شان می‌گویند که عزیزم قربانت بروم هر آیه‌ای حفظ کنی اینقدر پول بهت می‌دهم؛ هر دفعه‌ای که نماز بخوانی اینقدر چی بهت می‌دهم؛ به تربیت که نیست؛ این رشوه پروری تربیت کردن است، رواج دادن رشوه گیری و رشوه دادن است؛ این که تربیت نیست.

 

ان الصلاة تنهی عن الفحشا و المنکر

به بچه‌ات می‌گویی اگر نماز خواندی چی بهت می‌دهم، در واقع به بچه‌ات می‌گویی که نماز برای خدایت نمی‌خوانی که، چشم‌هایت را باز کن ببین چه کسی به تو هزینه را پرداخت می‌کند؛ برای نماز خواندن تو خرج می‌کند؛ غیر مستقیم آموزش دادی که جامعه نمازخوان بشود، اولاً نمازخوان نمی‌شوند ثانیاً آنی هم که نمازخوان می‌شود نمازخوانی می‌شود که نماز می‌خواند دروغش را هم می‌گوید، نمازش را می‌خواند رانندگی غلط هم می‌کند؛ نماز می‌خواند زن هم طلاق می‌دهد؛ نماز می‌خواند چشم‌چرانی در خیابان هم دارد؛ نماز می‌خواند هزار جور کار حرام هم انجام می‌دهد؛ این نماز نیست که؛ نماز علامتش را پیامبر اکرم بیان کرده است؛ «ان الصلاة تنهی عن الفحشا و المنکر».

 

نماز یعنی اینکه اگر نماز خواندی سرطان نمی‌گیری؛ چطور نمازی است که من سرطان نمی‌گیرم؛ اگر راست می‌گویی که نماز خواندی دقت کن آخرش چه گفتی؟ گفتی السلام علیکم و رحمت الله و برکاته؛ یعنی این نماز نبود این فروع دین بود؛ فروع دین یعنی اینکه فرعی که ما را به اصل می‌رساند، من نباید سرطان بگیرم، من نباید تصادف کنم، من نباید دندان درد بگیرم، من نباید دندانم را بکشم، وقتی اینطور می‌شود که مطابق با نمازم با همین دقتی که کردم و رویم را طرف دیگری نکردم موقع خواندن گریه نکردم حرف نزدم چیزی نخوردم و چیزی نیاشامیدم، وقتی گفتی السلام علیکم و رحمة الله و برکاته بلند شو با همین دقت راه برو زمین می‌خوری؟ با همین دقت رانندگی کن تصادف می‌کنی؟ با همین دقت از دندانهایت مراقبت کن دندان کشیدن لازم می‌شود؟ با همین دقت غذا را بخور که چه می‌خوری و چه می‌آشامی سرطان می‌گیری؟

 

رسا ـ آموزه‌های دینی را با بهره‌مندی از ظرفیت کدام قالب هنری داستان، قصه و شعر می‌توان آسان‌تر برای کودک و نوجوان بیان کرد.

این تنها سؤالی است که شما که البته شما نه، حق دارید این سؤال را بکنید ولی به اصطلاح آنچه رایج است این سؤالات را نوشته‌اید؛ قالب آموزشی تعریف ساده‌ای دارد که همه کس می‌فهمد، قالب آموزشی یعنی روشی که مخاطب بفهمد که چه می‌گویید؛ مخاطب باید تعیین کند که من چطور بگویم؛ با شعر بگویم، با قصه بگویم، با دست زدن بگویم با نگاه کردن بگویم، با راه رفتن بگویم، با لطیفه بگویم، با قصه بگویم، با داستان بگویم، با قصه‌های قرآنی بگویم، با قصه‌های بزرگان بگویم، با قصه‌های اندیشمندان بگویم و یا با کتابی که در اروپا نوشته شده است بگویم، آنچه را که مخاطب ما بهتر جذب می‌شود به این می‌گویند قالب آموزشی.

 

قالب آموزشی یعنی روشی که مخاطب بفهمد

یعنی قالب آموزشی قیفی است که حلب عسل ما را به داخل شیشه‌ای که سوراخش خیلی ریز است انتقال می‌دهد؛ مثلاً در جایگاهی که من بخواهم قالب آموزشی به کار ببرم یک مرتبه نثر است، یک مرتبه شعر است، یک مرتبه جدول است، یک مرتبه طنز است؛ یک مرتبه نمایشنامه است؛ فیلم است،؛ فیلم استریپ است؛ بازی است و یا سرگرمی است، میلیاردها قالب آموزشی داریم.

 

مثلاً حدیث النظافة من الایمان را من با شعر بهتان گفتم؛ اگر دیدم تأثیر نداشت، این دفعه با نثر می‌گویم و یک ادبیات دیگر، می‌روم سر کلاس خدایا پدرم کمرش درد می‌کند، به خودش می‌پیچد و می‌گوید آخ کمرم، آخ کمرم، خدایا پدرم مرتب می‌گوید اگر بدانم که بود پوست موز را در کوچه انداخته بود، خودم می‌دانم چکارش کنم، خدایا کمک کن پدرم کمرش خوب شود من هم قول می‌دهم که دیگر پوست موز در کوچه نیندازم، امضا فسقلی ناقلا.

 

این هم از آخرین سؤال بود حالا یک چیزی در پرانتز به شما بگویم که اخیراً من با استفاده صد در صد از قرآن، یعنی هیچ سراغ احادیث و روایت نرفتم به خاطر اینکه بتوانم هم اهل تشیع و تسنن را به این روش متحد کنم.

 

قرآن رد کرده است که حتی بچه‌ات را برای نماز بیدار کنی، به بچه‌ات بگویی عزیزم برو مسواکت را بزن، این خطا است در بحث تربیت، ما روشی را طراحی کردیم که مثل هندوانه به شرط چاقو است، یعنی ما راحت می‌توانیم آن را ضمانت کنیم که آنچه را که پدر و مادر یا معلم از دانش آموزش، پدر و مادر از فرزندش انتظار دارد دقیقاً مطابق با انتظارات پدر و مادر و انتظارات معلم در کلاس یا در منزل اتفاق بیفتد؛ مثلاً شما عاشق این هستی که بچه‌ات نماز بخواند حتی ما ضمانتی که به شما می‌دهیم به این قید است که شما حتی یک مرتبه در طول عمر بچه‌ات لازم نیست بگویی که نماز واجب است؛ یک مرتبه هم لازم نیست برای نماز بیدارش کنی؛ من این مهارت را اعلام آمادگی دارم که برای دوره آموزشی برای روحانیان بگذارید مثل دو دو تا چهار تا هر طور اعتراض کنند من جواب بدهم.

 

این روش را کارآمدترین روش کار با کودک است؛ اگر این کار را بکنید به خدا قسم موتور هزاران ماهواره را پیاده می‌کنید.

 

رسا ـ با تشکر از حضرت عالی که فرصتی را در اختیار ما قرار دادید./907/گ403/س

 

خبرنگار: محمدباقر محجوب

ارسال نظرات