۱۰ تير ۱۳۹۲ - ۱۵:۱۹
کد خبر: ۱۷۴۲۰۹
مدیر پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت تبیین کرد؛

تولید و خودکفایی در سیره اقتصادی رسول اکرم

خبرگزاری رسا ـ مدیر پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت علیهم‌السلام گفت: از بررسی آیات قرآن و روایات به این نتیجه می‌رسیم که اصل اولیه بر تولید است نه بر گداپروری و ما باید به سمتی حرکت کنیم که دیگر نیازمندی در جامعه نباشد نه این که تعداد نیازمندان را زیاد کرده و آن‌ها را وابسته به خزانه اسلام کنیم.
محمد الله اکبري مدير پژوهشکده تاريخ و سيره اهل بيت
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، در سیرۀ رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم؛ چه قبل از هجرت و چه بعد از هجرت، چه در زمانی که قدرت اسلام به لحاظ سیاسی و اقتصادی محدود بود و چه در زمانی که اسلام قدرتمند شد، مواردی از اقتصاد مقاومتی قابل بررسی است.
به این منظور گفت‌وگویی در رابطه با اصل تولید و خودکفایی با محمد الله‌اکبری، مدیر پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت علیهم‌السلام انجام شده است که از منظر فرهیختگان محترم می‌گذرد.
- آیا نمونه‌ای در زمان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم وجود دارد که بتوان از آن، اصل خودکفایی افراد در امور اقتصادی را استنباط کرد؟
نمونه ای هست که هم فقر مردم مدینه را نشان می‌دهد و هم تدبیر پیامبر را در قبال آن را. خانواده ای فقیر بود که چند شبی شام شب نداشتند. خانم خانه به همسرش توصیه می‌کند که امشب وقتی به مسجد رفتی که با پیامبر نماز بخوانی، شرح حال ما را برای ایشان تعریف کن. شاید حضرت توانست کاری برای ما انجام دهد. مرد خانه اظهار می‌کند که پیامبر خودش چیزی ندارد که به ما بدهد؛ ولی خانم خانه اصرار می‌کند که تو برو شاید پیامبر راه حلی برای مشکل ما پیدا کند.
مرد فقیر خدمت پیامبر می‌رسد و قبل از اینکه حرفی بزند پیامبر می‌فرماید: اگر کسی از ما چیزی بطلبد ما دریغ نمی‌کنیم، و اگر از خدا بخواهد بهتر است و خدا به او برکت می‌دهد. مرد فقیر چیزی نمی‌گوید و خواسته‌اش را اظهار نمی‌کند؛ چون خودش احساس می‌کند که پیامبر ذهنش را خوانده است که چه چیزی می‌خواهد. مرد به خانه بر می‌گردد و قصه را برای همسرش تعریف می‌کند. خانم خانه مجدد از همسرش می‌خواهد که فردا شب دوباره خواسته‌اش را خدمت پیامبر مطرح کند. فرداشب دوباره داستان تکرار می‌شود و پیامبر قبل از این که مرد خواسته‌اش را بیان کند، جوابش را می‌دهد. این داستان تا سه بار تکرار می‌شود و این شخص قبل از این که خواسته‌اش را مطرح کند پیامبر جوابش را می‌دهد.
مرد به همسرش می‌گوید که حتماً حکمتی است که پیامبر نمی‌خواهد به ما چیزی بدهد. از همسایه‌اش طناب و تیشه ای قرض می‌گیرد. به بیرون مدینه می‌رود و هیزم جمع آوری می‌کند. در مدینه می‌فروشد و خرج روزش را در می‌آورد. به تدریج اندکی پس انداز می‌کند و تیشه و طنابی برای خود می‌خرد و کم کم برای خود الاغ می‌خرد و به این ترتیب هیزم فروش مدینه می‌شود. آنقدر درآمد پیدا می‌کند که زکات هم می‌دهد. وضع مالی‌اش بهبود پیدا می‌کند و چند شتر می‌خرد و چند غلام می‌خرد و مغازه ای را در مدینه اداره می‌کند و به مرور زمان یکی از افراد ثروتمند جامعه می‌شود.
روزی پیامبر او را می‌بیند و جمله‌اش را تکرار می‌کند. می‌فرماید: اگر کسی از ما چیزی بخواهد از او دریغ نمی‌کنیم، و اگر از خدا بخواهد بهتر است.
اگر بخواهیم از آیات قرآن و روایات پیامبر یک مدل اقتصادی استنباط کنیم، به این اصل می‌رسیم که اصل اولیه بر تولید است نه بر گداپروری. ما باید به سمتی حرکت کنیم که دیگر نیازمندی در جامعه نباشد نه این که تعداد نیازمندان را زیاد کنیم و آن‌ها را وابسته به خزانه اسلام کنیم. به عبارت دیگر اصل بر حذف نیاز است و باید تدبیری اندیشید که نیازمندان خودکفا شده و دست به تولید بزنند.
- می‌توانید نمونه‌ دیگری از اعمال پیامبر که به اصل تولید و حذف نیاز اشاره دارد را برای ما بفرمایید؟
یکی از برنامه های اقتصادی پیامبر در زمینه تولید و خودکفایی، واگذاری زمین‌های بایر به مسلمانان بود که به شرط احیاء به آن‌ها واگذار می‌شد.
یک منطقه ای در نزدیک مدینه وجود داشت به نام وادی عقیق. این منطقه در غرب مدینه است که هم اکنون دولت عربستان، سدی در آن احداث کرده است که سیلاب‌ها پشت آن جمع آوری می‌شود و زمین‌های کشاورزی مدینه را آبیاری می‌کند. عرب به درّه وادی می‌گوید. این وادی‌ها در فصل بارندگی آب دارند. در وادی عقیق چشمه هم وجود دارد. این وادی از جنوب به سمت شمال جریان دارد و کم کم به سمت غرب می‌پیچد و در انتهای مدینه نزدیک احد از شهر بیرون می‌رود و سرانجام آبش به دریای سرخ می‌ریزد. این وادی یک دره ای حاصل خیز است که در زمان پیامبر در این وادی کشت می‌کردند و نخل می‌کاشتند. پیامبر یک منطقۀ وسیع و مشخصی از این وادی را برای احیا و تولید محصولات کشاورزی با سند به بلال واگذار کرد.
- چه راهکارهایی برای حمایت از فعالیت‌ها و تولیدات اقتصادی در سیرۀ رسول خدا وجود داشت؟
در رابطه با راهکارهای حمایتی پیامبر به موارد زیادی می‌توان اشاره کرد. مثلاً در باب تجارت مشاهده می‌کنیم بعد از این که در سال ششم پیامبر به مدت 10 سال با قریش مصالحه می‌کنند و یا بعد از این که مکه فتح می‌شود، تجارت بین‌الملل راه می‌افتد و پیامبر مسلمانان را به تجارت تشویق می‌کند. تشویق‌ها و سفارشات پیامبر به مسائل کشاورزی محدود نمی‌شود. همان‌طور که از حضرت داریم که اگر کسی یک درخت بکارد خداوند در بهشت معادل آن را به او می‌دهد، یا اگر کسی آب و زمین پیدا کند ولی گرسنه بماند ملعون است،سفارشات ایشان به امر تجارت هم در روایات مشاهده می‌شود. برای نمونه داریم که حضرت می‌فرمایند: «اگر خداوند روزی را ده قسمت کرده باشد، 9 قسمت از آن در تجارت است».
وقتی با قریش مصالحه می‌شود، علاوه بر این که تجارت داخلی وجود داشت، تجارت خارجی هم راه می‌افتد. یعنی باز نقشی را ایشان که در مکه داشتند را در مدینه ایفا می‌کنند. هجرتی که به مدینه انجام می‌شود و به تبع آن تجمع مسلمانان در مدینه، سبب می‌شود که در خود مدینه شغل‌های جدیدی ایجاد شود. در یک جامعۀ کوچک، به خاطر جمعیت کمش، نیازهای کمی وجود دارد. به همین خاطر شغل تخصصی کم ایجاد می‌شود؛ چون در این جامعه هر کس خودش نیازهایی از قبیل کشاورزی و دامداری را خود تأمین می‌کند. ولی اگر جمعیت این جامعه زیاد شد و تبدیل به یک جامعۀ بزرگ شد، نیازها بیشتر می‌شود و برای پاسخ به این نیازها می‌طلبد که شغل‌های تخصصی متعددی از قبیل نجاری، خیاطی و... ایجاد شود. به تدریج این زمینه ایجاد می‌شود که برخی افراد بدون این که در تولید نیازهای اولیه انسان از قبیل خوراک و پوشاک دخالت مستقیم داشته باشد، می‌توانند به راحتی زندگی کنند.
گزارش‌هایی وجود دارد که برخی از صحابه پیامبر در عصر ایشان با کشتی تجارت می‌کردند که بعد از پیامبر نیز این تجارت به مراتب رونق پیدا می‌کند.
یا اینکه در روایات دیده می‌شود که پیامبر سفارش اکیدی بر استخراج آب‌های زیرزمینی، حفر چاه و قنات دارد که از این طریق بتوانند زمین‌ها را احیا و باغ‌ها را احداث و یا برای شرب استفاده نمایند. داریم که یک فرد یهودی چاه آبی داشت. پیامبر سفارش کرد که اگر کسی این چاه را بخرد و وقف مسلمانان کند ثواب زیادی خواهد برد که یک مسلمانی این چاه را می‌خرد و وقف می‌کند و افراد زیادی از آن استفاده می‌کنند.
نمونه‌ی دیگر اینکه در نزدیک مسجد، فاصله ای بین مسجد و سقیفۀ بنی‌ساعده، پیامبر مکانی را به عنوان بازار مرکزی مدینه مشخص می‌کند و برای رونق و تقویت آن مالیات را از این بازار معاف می‌کند. در مدینه به تدریج چند بازار شکل می‌گیرد که اولین بازارش هفتگی و فصلی است. اولین بازار دائمی در زمان پیامبر ایجاد می‌شود. بعدها اطراف آن دیوار می‌کشند و مغازه های متعدد ایجاد شده و رونق زیادی می‌گیرد. تا اواخر قرن اول حکومت‌های بعدی نیز سنت پیامبر را ادامه می‌دهند و از این بازار مالیات نمی‌گیرند.
این کار پیامبر که در عصر حاضر نیز مورد توجه مدیران اقتصادی است به تعبیر امروزی تمرکز اصناف در نزدیک یکدیگر نامیده می‌شود.
این تدابیر مخصوص زمانی است که اسلام محدود به مدینه است. وقتی شهرهای دیگر به تصرف اسلام درمی آید یا شهرهای دیگر را مسلمانان ایجاد می‌کنند. بر اساس سنت پیامبر مسجد، دارالاماره و بازار معمولاً در کنار هم ایجاد می‌شوند. این یعنی عبادت و تجارت و سیاست ارتباط تنگاتنگی دارند که بعدها حوزۀ علمیه نیز به مسجد اضافه می‌شود که تاجر با آموختن احکام شرعی به داد و ستد بپردازد./9191/د101/پ
ارسال نظرات