۱۳ دی ۱۳۸۹ - ۰۹:۰۱
کد خبر: ۹۴۶۶۷
آیت‎الله نمازی:

اطلاع‎رسانی عمومی در منکرات از اختیارات حاکم شرع است

خبرگزاری رسا ـ آیت الله نمازی افشاگری و اطلاع‎رسانی عمومی در منکرات را از اختیارات حاکم شرع دانست.
آيت الله نمازي


به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، آیت‎الله عبدالنبی نمازی در گفت‌وگو با نشریه پنجره گفت: افشاگری در اسلام، با ادبیات نهی از منکر، پیوند خورده است. به‎گفته این دین‎شناس، در صورتی‎که برخی افراد، بدون اذن حاکم شرع، اتهام دروغی را درباره موضوعی به کسی یا گروهی نسبت بدهند، باید مجازات شوند و این مجازات ممکن است به‎صورت «تعزیر» یا «حد» اعمال شود.

آیت‎الله نمازی درباره این‎که در صدر اسلام کار‎هایی از ناحیه بزرگانی مانند ابوذر غفاری صورت گرفته، معتقد است این کار‎ها «قضایای شخصیه» است و استنباط حکم کلی از آن‎‎ها نمی‎توان کرد و نباید از این قضایا، الگوبرداری در کل زمان کرد. به‎گفته این اسلام‎شناس، تنها حاکم شرع می‎‎تواند بر اساس صلاحدید و استنباط خود از قضایا، برای تنبیه دیگران و جلوگیری از تکرار فساد، ماجرای منکری را که اثبات شده، در اختیار افکار عمومی قرار دهد. دیگران فقط می‎‎توانند در حد امر به معروف و نهی از منکر، این مسایل را بررسی کرده و در صورتی که نیاز به دخالت‎های بیشتر دارد، مسایل را به مراجع ذی‎ربط (حاکم شرع) اطلاع دهند.

این اسلام‎شناس، منکراتی را که ممکن است درباره آن‎‎ها، مباحثی تحت عنوان افشاگری طرح شود، به منکرات خصوصی، گروهی و حکومتی تقسیم‎بندی می‎‎کند و درباره آن‎‎ها توضیح می‎‎دهد.

 نظر شما را درباره بحث شرعی موضوعی با عنوان «افشاگری» می‎‎خواهیم بدانیم؟ اسلام در این‎باره چه حکمی دارد؟

افشاگری به این صورت و تحت یک عنوان کلی نداریم؛ ولی در باب نهی از منکر، اگر چنان‎چه در جایی منکری صورت بگیرد (حالا آن منکر هم فرق می‎‎کند؛ زمانی، منکر فردی و خصوصی است، زمانی، منکر جمعی و گروهی است و زمانی، منکری در ساختار حاکمیتی است) هرکدام برای خود حکمی دارد. آن‎جایی که منکر شخصی و خصوصی باشد آن‎‎هایی که مطلع می‎‎شوند وظیفه دارند گوشزد کنند و نهی از منکر کنند.

درباره منکراتی که به‎صورت گروهی مطرح می‎‎شود، آیا موضوع افشاگری می‎‎تواند مشروع باشد؟
در جایی‎که منکر دسته‎جمعی و گروهی باشد وظیفه این است که به آن‎‎ها تذکر داده شده، نصیحت و راهنمایی شوند، اگر تبعیت کنند، که بسیار خوب؛ اما اگر تبعیت نکردند، بسته به آن منکری که انجام شده با نظر حاکم شرع باید تصمیم گرفت. که اگر با نصیحت و تذکر لسانی قابل اصلاح نیستند، باید دستگاه قضایی وارد کار شود.

بحث منکر به‎صورت اعلام عمومی، از طرح افراد یا حکومت، در اسلام چه حکمی دارد؟
این‎هم باید اطلاع‎رسانی شود چون مردم نمی‎‎دانند آن‎‎هایی که این کار را می‎‎کنند، می‎دانند که این منکر است یا نه. چراکه آن‎‎ها نیز منکر خود را در قالب جامعه‎پسند و یا مردم‎پسند عرضه می‎‎کنند. البته شما اگر مثال بزنید، بهتر می‎‎شود درباره آن صحبت کرد.

به‎طور مثال اختلاس اگر از طرف یک مقام عمومی و دولتی شکل بگیرد، آیا این مسئله باید به مردم اطلاع داده شده و در ملاء عام مطرح شود؟ حکم دقیق آن در اسلام چیست؟
ابتدا به ساکن، این در اسلام جایز نیست. چون باید ثابت شده و مراحل قانونی خود را توسط دستگاه‎‎های امنیتی، نظارت و بازرسی و بعد هم توسط دستگاه‎‎های قضایی صالح پشت سر بگذارد. اگر ادله کافی و وافی بود برای اثبات این تخلس، و دادگاه هم حکم محکومیت صادر کرد، آن‎وقت باید به جامعه اعلام کرد که این مسأله برای دیگران عبرت شده و مسئولین هم حساب خود را کرده و دست و پای‎شان را جمع کنند و مواظب خودشان باشند، و یا اگر خدای ناکرده افراد مسأله‎دار، ناسالم، ضعیف در سیستم حاکمیتی پیدا کردند، از این ماجرا عبرت بگیرند.

بحث رسانه‎ای یک موضوعی در روزنامه‎‎ها به‎صورت افشاگری مطرح شود، حکم آن چیست؟
اگر ثابت نشده باشد، خود این عمل یک منکر است. اگر هنوز ثابت نشده در جامعه منتشر شود، خود این یک شایعه و اتهام است.

یعنی می‎‎توان آن را نیز مانند بحث افتراء مورد تعقیب قرار داد؟
خود کسی که این حرف را زده، اگر نتواند ثابت کند، باید تعزیر یا حد شود. نسبت سرقت، منکر یا کاری حرام به یک مسلمان دادن، حد قذف دارد.

گفته می‎‎شود در صدر اسلام و در زمان حضرت امیر (علیه‎السلام)، درباره یک سارق، افشاگری صورت گرفت تا مردم او را بشناسند، معادل این وضعیت را امروز به چه صورت می‎‎توان در نظر گرفت؟
آن مسأله که اشاره کردید بعد از ثابت شدن بوده، بعد از این‎که جرم کسی ثابت شد، در اختیار ولی امر و حاکم شرع است که در موارد مختلف با مقتضیات و شرایط زمان، یک تصمیمی بگیرد. در آن شرایط، وضعیت به‎گونه‎ای بوده که بازتاب اجتماعی داشته، دستور دادند این کار را بکنند که زهر چشم از دیگران گرفته شود و مایه عبرت دیگران باشد.

پس می‎‎فرمایید این در اختیار مأمومین و دیگر افراد جامعه نیست؟
نه، این موضوع، اذن حاکم را لازم دارد.
پس با این تفسیر حضرت عالی، باید پذیرفت که بحث افشاگری در اسلام با شرایط دقیق ذکر و همراه شده است؟
بله، مورد باید معلوم شود که چه چیزی قرار است افشاگری شود. یک وقتی یک توطئه بزرگ علیه نظام است، مثلا یک باند انتحاری و مسلح هستند که قصد دست‎زدن به‎کار‎های خطرناکی دارند، این را اگر کسی بداند، باز هم نیاز به افشاگری نداشته و باید فوری فرد مطلع، به مقامات مسئول اطلاع دهد، تا مسئولین به صورت سریع از این مسأله پیش‎گیری کنند.

در صدر اسلام، مواردی مانند افشاگری بزرگوارانی مانند ابوذر غفاری را داریم؛ اگر بخواهیم امروز این موارد را پیگیری کنیم، بحث به چه صورتی خواهد شد؟
ببینید، این‎‎ها یک سری قضایای شخصیه بوده در صدر اسلام. قضایای شخصیه نمی‎‎تواند استنباطی باشد برای دریافت و صدور حکم کلی. فقها در این شرایط وقتی بحث می‎‎کنند، می‎‎گویند «قضیه فی واقعه»، این‎ها موردی بوده، نه این‎که الگویی باشند تا ما در همه موارد، این‎چنین تصمیم بگیریم.
این‎ها جزو احکام حکومتی و از اختیارات حاکم است که در هر موردی که صلاح می‎‎دانند، تصمیم‎گیری کنند./916/د102/ع

ارسال نظرات