۰۷ دی ۱۴۰۴ - ۱۶:۴۸
کد خبر: ۸۰۱۸۷۱

پروژه‌های تجزیه‌طلبانه آمریکا در اسناد لانه جاسوسی

پروژه‌های تجزیه‌طلبانه آمریکا در اسناد لانه جاسوسی
اسناد لانه جاسوسی آمریکا، که پس از تسخیر سفارت در سال ۱۳۵۸ به دست آمد، پرده از تلاش‌های سیستماتیک ایالات متحده برای تضعیف انقلاب اسلامی از طریق حمایت از جریان‌های تجزیه‌طلبانه در مناطق قومی ایران برمی‌دارند.

به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، اسناد لانه جاسوسی ایالات متحده، که در پی تسخیر سفارت آمریکا در تهران توسط دانشجویان پیرو خط امام در آبان‌ماه ۱۳۵۸ به دست آمد، یکی از ارزشمندترین منابع تاریخی برای درک استراتژی‌های مداخله‌جویانه قدرت‌های خارجی در ایران پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به شمار می‌رود. این اسناد، که در چندین جلد منتشر شده‌اند، پرده از تلاش‌های سیستماتیک آمریکا برای تضعیف انقلاب اسلامی برمی‌دارند. در برخی جلدها، به طور خاص به پروژه‌های تجزیه‌طلبانه در مناطق قومی ایران پرداخته شده است.

ایران از دیرباز دارای تنوع قومی، مذهبی و زبانی بوده و در دوره‌های ضعف قدرت مرکزی، برخی اقوام به سمت خودمختاری گرایش یافته‌اند. کرد‌های ایران در مناطق مرزی حساس با عراق، عرب‌زبانان جنوب در استان‌های خوزستان و فارس و سواحل خلیج فارس، بختیاری‌ها در کوهستان‌های غرب اصفهان، قشقایی‌های ترک‌زبان در نواحی اطراف شیراز، قبایل لار در جنوب شرقی سیستان و بلوچستان، اقلیت‌های مذهبی مانند سنی‌ها در میان کردها، اعراب، بلوچ‌ها و ترکمن‌ها، یهودیان و ارمنیان عمدتاً در تهران و اصفهان، و آسوری‌ها، بهاییان و مسیحیان نستوری در نواحی اطراف دریاچه ارومیه (رضاییه) سکونت دارند (جلد اول، سند شماره ۸).

این نوشتار، بر پایه اسناد لانه جاسوسی، به بررسی جامع پروژه‌های تجزیه‌طلبانه، روش‌ها و اهداف بیگانگان در این زمینه می‌پردازد. اسناد تأکید دارد که آمریکایی‌ها به طور مکرر به نارضایتی‌های قومی و محلی در برخی استان‌ها اشاره کرده‌اند. در اواسط ۱۹۷۹، رهبران کرد و حامیانشان با قانون اساسی جدید و رسمی بودن مذهب شیعه مخالفت ورزیدند و آن را زمینه‌ساز برخورد‌های فرقه‌ای دانستند (جلد سوم، اسناد ۱ تا ۴۸). گزارش‌های متعدد، مناطق کردستان، بلوچستان، خوزستان و ترکمن‌صحرا را نقاط آسیب‌پذیر ایران معرفی کرده‌اند که می‌توانند ساختار ملی را تهدید کنند. اقوام ایرانی به عنوان اهرم‌های فشار برای کنترل سیاسی کشور دیده شده‌اند و آمریکا از تقویت هویت‌های محلی برای مهار انقلاب اسلامی سخن گفته است (جلد نهم). یکی از تحلیلگران سفارت در جلد ششم می‌نویسد: «ایران دارای تنوع قومی قابل توجهی است و این تنوع، در شرایط مناسب، می‌تواند نقش تعیین‌کننده‌ای در شکل‌گیری آینده سیاسی کشور ایفا کند.» این دیدگاه، بیانگر نگرش امنیتی و راهبردی آمریکا است.

مناطق هدف پروژه‌های تجزیه‌طلبانه آمریکا

۱- کردستان: در سند شماره ۱۲۳ جلد نهم آمده که روس‌ها قصد دارند با بهره‌گیری از نارضایتی کردها، حکومت‌های همسایه غیرهمسو با خود را تحت فشار قرار دهند. در سند شماره ۸ جلد ششم، عراق به عنوان فعال‌ترین دشمن ایران معرفی شده که تروریسم شهری در ایران را از طریق تحریک کرد‌ها هدایت می‌کند. گزارش‌هایی از ارتباط غیرمستقیم آمریکا با برخی گروه‌های مسلح کرد وجود دارد. اسناد، کردستان را محور بالقوه فشار بر دولت مرکزی جدید دانسته و بر جمع‌آوری اطلاعات از گروه‌های سیاسی و مسلح کرد، ارزیابی امکان خودمختاری و استفاده از آن به عنوان اهرم چانه‌زنی علیه انقلاب تأکید دارند.

۲- خوزستان: اسناد به گرایش‌های تجزیه‌طلبانه در میان برخی گروه‌های عرب خوزستان تمرکز دارند. در سند شماره ۱۲ جلد چهارم (بند ۹ قسمت ج) به آسیب‌پذیری اقتصادی بخش نفت پس از انقلاب اشاره شده؛ صادرات نفت، پایه اقتصادی ایران است، اما از نظر استراتژیک نقطه ضعفی برجسته به شمار می‌رود. اکثر چاه‌های نفت در خوزستان قرار دارند که با خطر تجزیه‌طلبی، تهدید عراق و اتحادیه‌های چپ‌گرا مواجه است. اهمیت ژئوپلیتیکی خوزستان به دلیل منابع نفتی بار‌ها یادآوری شده و تجزیه آن، اهرم فشار مؤثری دانسته شده است. محور‌های اصلی شامل ارتباط با گروه‌های عرب فعال، تحریک تجزیه‌طلبی توسط عراق و نقش شرکت‌های نفتی غربی است.

۳- بلوچستان: در سند شماره ۸ جلد ششم آمده که حدود نیم میلیون بلوچ در جنوب شرقی ایران زندگی می‌کنند و این قبیله بخش‌هایی از پاکستان و افغانستان را نیز کنترل دارد. گاه جنبش‌هایی برای تجزیه بلوچستان از سوی آنها بروز کرده است. بلوچستان فرضی، از بخش‌هایی از سه کشور پدید می‌آید، با مرز مشترک با اقیانوس هند و شوروی، که برای ایران مسئله‌ای حاد امنیتی است.

۴- ترکمن‌صحرا: در جلد نهم به شورش‌های پس از انقلاب در این منطقه اشاره شده که به دلیل موقعیت جغرافیایی و پیوند‌های تاریخی با آسیای میانه، ظرفیت بالایی برای مداخله خارجی دارد.

آمریکا برای تقویت جریان‌های تجزیه‌طلب، روش‌هایی، چون جمع‌آوری اطلاعات قومی (آمار جمعیتی، شرایط اقتصادی و فرهنگی)، ارتباط غیرمستقیم از طریق واسطه‌ها (دیپلمات‌های خارجی، شرکت‌های نفتی، خبرنگاران) و بررسی نقش کشور‌های همسایه (عراق در خوزستان، پاکستان در بلوچستان، ترکیه و عراق در کردستان) را به کار برد. این رویکرد، همان سیاست «جنگ نیابتی آرام» بود.

اهداف آمریکا از حمایت جریان‌های تجزیه‌طلب

هدف اصلی، جلوگیری از تثبیت انقلاب اسلامی و تشکیل دولت مرکزی قدرتمند بود. سپس، نابودی انقلاب، اعمال فشار ژئوپلیتیکی، ایجاد بی‌ثباتی در مناطق مرزی و مشغول کردن دولت به بحران‌های داخلی. کنترل منابع نفتی، به ویژه در خوزستان، از دیگر اهداف کلیدی بود تا با تجزیه، بر انرژی این منطقه مسلط شود. ایران متحد و باثبات، تهدیدی جدی برای منافع آمریکا در خاورمیانه به شمار می‌رفت.

روش‌های دستیابی به این اهداف شامل حمایت رسانه‌ای و اطلاعاتی، مشروع جلوه دادن خودمختاری، بهره‌برداری ابزاری از حقوق بشر، برجسته‌سازی مفهوم «الاحواز» در رسانه‌های خارجی، ارتباط با گروه‌های تبعیدی، القای ملت‌های تحت ستم و تقویت هویت قومی در برابر هویت ملی بود.

جمهوری اسلامی با ترکیبی از اقدامات امنیتی، مذاکره با سران قومی، ارائه خدمات محلی و استقرار نیرو‌های انقلابی، بخش عمده این توطئه‌ها را خنثی کرد. مطالعه دقیق اسناد لانه جاسوسی نشان می‌دهد که آمریکا انتظار تداوم شورش‌ها را داشت، اما تدبیر جمهوری اسلامی و انسجام اجتماعی ملت ایران، به ناکامی تجزیه‌طلبان و شکست پروژه منجر شد. در نهایت، تجزیه‌طلبی نه پدیده‌ای خودجوش، بلکه پروژه‌ای هدایت‌شده و سازمان‌یافته از سوی بیگانگان بود.

منابع

۱- غرب و براندازی جمهوری اسلامی ایران، ولی‌الله حامی، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، خرداد ۱۳۹۴.

۲- قومیت و امنیت ملی در اسناد لانه جاسوسی آمریکا، محمدرضا رنجبر، ۱۳۸۸،

۳- عوامل خارجی مؤثر بر پان‌کردیسم در غرب و شمال غرب ایران، رضا پارسای و سید علی مرتضویان، پژوهش‌نامه مطالعات مرزی، سال هفتم، شماره دوم، ۱۳۹۸.

۴-  بررسی تأثیر قومیت بر امنیت ملی و اثر آن بر تجزیه‌طلبی (مطالعه موردی استان خوزستان)، محمد امین ظفری، نشریه علمی تخصصی شباک، ۱۴۰۳.

ارسال نظرات