۰۴ دی ۱۴۰۴ - ۱۳:۰۲
کد خبر: ۸۰۱۵۷۹
آیت الله علیدوست:

استنباط فقهی در همه معارف دینی کاربرد دارد/ بخش زیادی از قرآن آیات الاحکام است

استنباط فقهی در همه معارف دینی کاربرد دارد/ بخش زیادی از قرآن آیات الاحکام است
آیت الله علیدوست با بیان اینکه استنباط فقهی در همه معارف دینی کاربرد دارد، به نقل قولی از آیت الله معرفت پرداخت و گفت: برخی برای آیات الاحکام قرآن عدد گفته اند اما باید گفت از شماره خارج است و طبق عقیده مرحوم معرفت همه آیات قرآن را می توان در استنباط احکام مورد استفاده قرار داد.
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، آیت‌الله ابوالقاسم علیدوست، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، در نشست علمی «نقش فقه در تفسیر قرآن» که عصر چهارشنبه ۳ دی‌ماه در مؤسسه اسراء برگزار شد، گفت: پیش از حضور در نشست، بحث کردم که باید مشخص شود به دنبال فهم نقش تفسیر قرآن در فقه هستیم یا به دنبال نقش فقه در تفسیر قرآن. دلیل این ابهام، اشتباهاتی است که در خصوص معنا و دامنه «فقه» رخ می‌دهد؛ زیرا گاهی فقه با شریعت اشتباه گرفته می‌شود.
 
وی با بیان اینکه شریعت بشری نیست، ابراز کرد: شریعت معصوم است و خطا و اختلاف ندارد، در حالی که فقه بشری است و خطا و اختلاف نیز در آن وجود دارد. فقه قابل تغییر و محل گفت‌وگو است و کاشف شریعت به شمار می‌رود؛ به این معنا که فقه، تلاش بشر برای کشف شریعت است. گاهی به‌کار بردن واژه «فقه» ناظر به دانش فقه است که دانشی در کنار سایر دانش‌ها محسوب می‌شود و گاهی نیز همین واژه به معنای عملیات استنباط به کار می‌رود که از سنخ دانش خارج شده و در سنخ رفتار قرار می‌گیرد؛ در این صورت، فقیه کسی است که عملیات استنباط را انجام می‌دهد، هرچند این عملیات جدای از دانش نیست. در معنای سوم نیز باید گفت گاهی فقه نه به دانش اطلاق می‌شود و نه به عملیات، بلکه به مجموعه‌ای از گزاره‌ها گفته می‌شود که با عملیات استنباط در دانش فقه به منصه ظهور می‌رسد.
 
وی با تأکید بر اینکه در این جلسه به دنبال بحث درباره نقش قرآن در فقه نیستم، افزود: نقش قرآن در فقه مورد کم‌توجهی قرار گرفته است و لازم است این بحث مهم بیش از گذشته مورد توجه قرار گیرد. ما به قرآن توجه داشته‌ایم، اما نه آن‌گونه که بایسته و شایسته است. تمام قرآن در استنباط اثرگذار است و اگر بخواهیم نظام‌ها، احکام اتمیک، بسیاری از قواعد فقهی یا پارادایم‌های مهم را به دست آوریم، باید به قرآن مراجعه کنیم. قاعده حرج، قاعده عدالت و امثال آن، طبق قرآن صرفاً قاعده نیستند، بلکه پارادایم‌های شریعت به شمار می‌روند.
 
این استاد برجسته درس خارج حوزه علمیه با تأکید بر این نکته گفت: استنباط احکامِ ریزگزاره‌ها، قواعد، پارادایم‌ها و حتی قواعد اصولی، همگی از قرآن قابل استخراج است. به دنبال آن هستم که نقش قرآن در فقه را به‌صورت منسجم بنویسم تا روشن شود بزرگان ما چه میزان از قرآن استفاده کرده‌اند. مرحوم آیت‌الله معرفت، کل قرآن را آیات‌الاحکام می‌دانست و از نظر من، شمارش آیات‌الاحکام رویکرد درستی نیست؛ زیرا نگاه انسان در تعیین تعداد آن‌ها تأثیرگذار است.
 
وی در تبیین عنوان «نقش فقه در تفسیر قرآن» اظهار داشت: در تشریح این عنوان باید پرسید آیا منظور نقش گزاره‌های فقهی در تفسیر قرآن است یا نقش دانش فقه در تفسیر قرآن؟ ترجیح می‌دهم به این دو معنا نپردازم. بحث امروز من درباره نقش عملیات استنباط در تفسیر قرآن است؛ یعنی فقیه همان عملیات استنباطی را که برای کشف حکم شرعی به کار می‌گیرد، در تفسیر قرآن نیز به کار ببرد. بنابراین، مقصود من تبیین «نقش عملیات استنباط در تفسیر قرآن» است.
 
آیت‌الله علیدوست افزود: رویکرد استنباطی در تفسیر و نگاه فقهی به تفسیر این پرسش را پیش می‌آورد که آیا استنباط فقط برای احکام شریعت است؟ من این تلقی را کاملاً رد می‌کنم؛ زیرا استنباطی که در فقه به کار می‌رود، فقط برای کشف احکام نیست. اگر کسی بخواهد مسئله‌ای کلامی یا معرفتی را کشف کند نیز به استنباط نیاز دارد. اجتهاد دو معنا دارد: یکی به معنای اخص که مربوط به احکام دین است و دیگری به معنای اعم که کل دین را دربرمی‌گیرد. هرچه مفسر در استنباط قوی‌تر باشد، در تفسیر قرآن نیز تواناتر ظاهر می‌شود.
 
وی با بیان اینکه اصول فقه منطق استنباط است، گفت: ظلم به این علم است که آن را فقط در خدمت فقه معنا کنیم؛ اصول فقه، اصول فهم است و مباحث آن در علوم دیگر نیز به‌راحتی به کار می‌رود. در داستان «دزد انار و دزد نان» که فردی مال دزدی را صدقه داد و با استناد به دو آیه قرآن عمل خود را توجیه کرد، امام در پاسخ، آیه «لَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ إِلَّا مِنَ الْمُتَّقِینَ» را یادآور شدند. امام به ما آموختند که قرآن را باید در یک نظام حلقوی یا نظام طولی معنا کرد؛ اصول فقه آچارفرانسه مفسر در تفسیر قرآن است وگرنه مفسر دچار تناقض می‌شود.
 
آیت‌الله علیدوست با اشاره به خاطره‌ای از دهه ۵۰، مباحث مربوط به خلقت انسان را در آن برهه بسیار گسترده دانست و افزود: در آن دوران، نظریه داروین به‌تازگی مطرح شده بود و برخی از علمای حوزه کتاب‌هایی در این موضوع نوشتند. وقتی در خدمت قرآن قرار می‌گیریم، می‌بینیم خلقت انسان به اشکال مختلف بیان شده است؛ یک‌بار از «تراب» سخن گفته می‌شود و در جایی دیگر از «حمإٍ مسنون». همان‌گونه که در فقه، در بحث نماز مسافر مثلا، در نظام‌ها و کلان‌نظام‌ها استنباط می کنیم، در تفسیر قرآن نیز باید همین رویکرد را به کار ببریم.
 
استاد درس خارج حوزه علمیه قم تصریح کرد: اگر بخواهیم تفسیری سترگ، فنی و منضبط بنویسیم، باید از قوت استنباط و استدلال برخوردار باشیم و نگاه و جهت‌گیری فقیهانه را در تفسیر اعمال کنیم.
 
وی برای توضیح نگاه فقیهانه در آیات قرآن، به آیه ۱۱۹ سوره بقره اشاره کرد و گفت: این آیه از آیات محکم قرآن است. پیامبر(ص) در این آیه با نگاه بشارت و انذار معرفی می‌شود. با رویکرد فقهی می‌توان از این آیه بایدها و نبایدهای تبلیغ و تربیت را استنباط کرد. این خطاب مخصوص پیامبر نیست و شامل ما نیز می‌شود. 
 
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با قرائت آیه شریفه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ» اظهار داشت: این آیه هم جمله خبریه دارد، هم امر و هم نهی. آیه ناظر به مدیریت ارتباط با مخالفان است و فقیه باید در تفسیر این آیه، الگوی مدیریت ارتباط را استخراج کند و به سؤالات پاسخ دهد. آیا باید مانند کره شمالی منزوی باشیم یا مانند گاو شیرده و همسایگان خود «بطانه» یهود و نصاری باشیم؟ «بطانه» به پارچه برگردانده شده در داخل لباس گفته می شود که به بدن می‌چسبد. قرآن بیان می‌کند که یهود و نصاری زمانی راضی می‌شوند که مسلمانان آنان را بطانه خود قرار دهند. از این آیه می‌توان به‌خوبی در فقه سیاسی و در بحث ارتباط با دیگران استفاده کرد.
ارسال نظرات