نسخه تصحیح شده اصول فقه مظفر؛ فعالیت پژوهشی با بالاترین استانداردهای علمی
:مقدمهکتاب «اصول الفقه» تألیف علامه شیخ محمد رضا مظفر (ره) از مهمترین کتابهای درسی حوزههای علمیه تشیع است که به عنوان دومین متن درسی علم اصول در مقطع مقدمات سطوح عالیه حوزههای علمیه در سراسر جهان تشیع معین شده است. این اثر ارزشمند حاصل تفکر و بینش مکتب اصولی محقق اصفهانی (قدس سره) و ابتکارات و برخی نظریات اصولی مؤلف است که با قلمی رسا، روان و ساده توسط علامه مظفر تألیف گردیده است.
کتاب «اصول الفقه» با وجود سادگی و روانی ظاهری، حاوی نکاتی بسیار عمیق و دقیق است؛ این کتاب هم از تنظیم و تبویب بدیعی برخوردار است و هم دارای نکات ظریفی میباشد که در آثار اصولی متقدمان کمتر مورد توجه قرار گرفته بود. به قول خود مؤلف، این اثر حلقه مفقودهای میان «معالم الاصول» و «کفایة الاصول» محسوب میشود و همچون نگینی درخشان در مجموعه کتب درسی حوزههای علمیه جایگاه ویژهای دارد.
از این رو خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا در مصاحبه اختصاصی با حجت الاسلام محمد حسین واسطی معاون پژوهش مجمع الفکر الاسلامی درباره اهمیت کتاب اصول الفقه مظفر و ضرورت چاپ جدید آن پرداخته است.
رسا_ کتاب «اصول الفقه» علامه مظفر (ره) چه جایگاهی در نظام آموزشی حوزههای علمیه دارد و چرا این کتاب به عنوان متن اصلی تدریس اصول فقه در پایههای «سطوح» انتخاب شده است؟ و از سوی دیگر، وجه تمایز اصلی و ماندگاری این اثر نسبت به سایر متون متداول اصولی در چیست که مجمع را بر آن داشت تا سرمایهگذاری تحقیقی ویژهای روی آن انجام دهد؟
پاسخ: سؤال بسیار مهمی است. کتاب اصول الفقه علامه شیخ محمدرضا مظفر (قدس سره) را میتوان یکی از دستاوردهای مهم تألیفی قرن چهاردهم هجری نامید. این کتاب در نظام آموزشی حوزههای علمیه از جایگاه ویژه و کلیدی برخوردار است. این کتاب بهعنوان دومین متن درسی علم اصول در حوزههای علمیه و در مقطع مقدمات خوانده میشود و در طی دو سال و در سطح اول حوزه علمیه تدریس شده و یکی از مواد اصلی امتحانی برای کسب مدرک سطح یک حوزه علمیه محسوب میگردد
این اثر توانسته است در طول بیش از شش دهه، جایگاه خود را به عنوان مهمترین کتاب درسی اصول فقه در مرحله سطوح حوزههای علمیه جهان تشیع حفظ کند، که این خود نشان از استحکام علمی و کارآمدی آموزشی آن دارد. جایگاه ممتاز و ماندگاری این کتاب مدیون چند ویژگی منحصر به فرد است که آن را از دیگر متون متمایز میکند. این ویژگیها از چند منظر قابل بررسی هستند:
اولاً: از نظر محتوایی، علامه مظفر با نبوغی کمنظیر، توانسته است مباحث پیچیده اصول فقه را که در کتب پیشینیان به صورت متراکم و تودرتو آمده، دستهبندی و فصلبندی روشنی کند و با زبانی ساده و ساختاری نو - طبق منهج و تبویب مختار خود - ارائه دهد. او نه تنها به نقل نظریات مختلف اکتفا نکرده، بلکه تحلیلهای دقیق و استدلالهای محکمی ارائه داده که طلاب علوم اسلامی را به تفکر و فهم عمیق سوق میدهد.
ثانیاً: از نظر آموزشی، این کتاب دارای سطحبندی مناسبی است. اصول فقه مظفر کاملاً آموزشی نوشته شده است؛ بر خلاف بسیاری از کتب درسی متداول در این رشته که با نگاه آموزشی نوشته نشدهاند. علامه مظفر با رویکرد آموزشی خود، ابتدا یک تصویر کلی از بحث ارائه میدهد، سپس به جزئیات میپردازد. این همان چیزی است که یادگیری را برای طلبه تسهیل میکند. این مؤلف گرانقدر با آگاهی از نیازهای طلاب در مرحله سطوح، مباحث را به گونهای تنظیم کرده که نه آنقدر ساده باشد که فایده محسوس علمی نداشته باشد، و نه آنقدر پیچیده که طلبه را خسته کند. و این تعادل دقیق یکی از رموز ماندگاری این کتاب است.
ثالثاً: جامعیت نسبی این اثر - در عین اختصار - است. علامه مظفر تقریباً تمام مباحث اساسی اصول فقه را پوشش داده و از تطویلهای غیرضروری پرهیز کرده و عصاره بحث را ارائه میدهد. دانشپژوهان پس از درس گرفتن و تدقیق در این کتاب، آمادگی لازم برای ورود به مرحله بعد تخصص در اصول فقه را پیدا میکنند. به همین دلیل، این کتاب پلی است میان مقدمات و سطوح عالی که این نقش را به بهترین شکل ممکن ایفا کرده است.

رابعاً: از منظر پژوهشی، باید به رویکرد تطبیقی علامه مظفر اشاره کرد. او در بسیاری از مباحث به دیدگاههای مختلف اصولیین پرداخته و آراء مکاتب گوناگون را مقایسه کرده است. این امر به دانشپژوه این رشته کمک میکند که افق علمیاش گسترده شود و بیاموزد که چگونه در مسائل اختلافی تحلیل کند. همچنین این کتاب یک پل ارتباطی مهمی میان سنت و نوآوری است. علامه مظفر ضمن وفاداری به عمده مبانی اصولی مکتب نجف - به ویژه منهاج استاد خود محقق اصفهانی (قدس سره) - تلاش کرده است تا مباحث نوینی را با ادبیاتی روان ارائه دهد.
خامساً: تأیید و استقبال بزرگان و مراجع عظام پیشین و فعلی. این اثر از همان ابتدای انتشار، توجه و تحسین عالمان طراز اول حوزه را به خود جلب کرد. در این میان، شهادت و تمجید مرجع بزرگ جهان تشیع، مرحوم آیت الله العظمی خویی (قدس سره)، از اهمیتی ویژه برخوردار است. نقل شده است که ایشان پس از مطالعه کتاب، آن را اثری «جامع و کامل در عین حال موجز» توصیف کردند. این ارزیابی از سوی شخصیتی که خود در قله اجتهاد و تدریس اصول قرار داشت، مهر تأییدی بر استحکام علمی و نوآوریهای آموزشی کتاب بود و به تثبیت جایگاه رفیع آن در نظام درسی حوزهها شتاب بخشید. این اقبال و پذیرش به نسل گذشته محدود نماند و در میان مراجع و مدرسان بزرگ معاصر نیز استمرار یافته است. در حقیقت، استمرار تدریس این کتاب به عنوان متن رسمی پایههای مقدماتی در حوزههای علمیه بزرگ، به ویژه حوزه علمیه قم، که تحت اشراف و نظارت مراجع عظام و شورای عالی حوزههای علمیه اداره میشود، خود بزرگترین و مستندترین گواه بر این مدعاست. این امر نشان میدهد که بزرگان معاصر نیز بر کارآمدی آموزشی و استحکام علمی این اثر برای پرورش نسل جدید طلاب علوم دینی اتفاق نظر دارند.
انتخاب این کتاب به عنوان متن اصلی در مرحله سطوح نیز بر اساس تجربه طولانی اساتید حوزه صورت گرفته است. آنها دریافتهاند که طلابی که این کتاب را با دقت درس میگیرند، بنیه علمی محکمتری در اصول فقه پیدا میکنند و در مراحل بعدی تحصیل با موفقیت بیشتری پیش میروند.
همین ویژگیها علما و اساتید دست اول حوزه را به این نتیجه رساند که این اثر، ظرفیت فوقالعادهای برای تبدیل شدن به یک متن درسی استاندارد و تحقیقشده را دارد و حیف است که چنین گوهری - به دلیل چاپهای غیردقیق یا فاقد عناصر پژوهشی یا کمکآموزشی - کارایی کامل خود را در نظام تعلیمی حوزه نداشته باشد. و به همین دلیل، مسؤلان مجمع الفکر در راستای تکمیل سلسله کتابهای درسی حوزه که پیش از این به چاپ رسانده است، به این فکر افتادند که نسخهای جدید با ویژگیهای خاص و پیشرفته به استادان و دانشپژوهان حوزه و دانشگاه ارائه دهند.
رسا_ علامه مظفر (ره) چه شخصیت علمی و فکری بوده است و چه ویژگیهایی در سبک تألیف او باعث شده که آثارش این همه مورد استقبال قرار گیرد؟
پاسخ: علامه ذوفنون مظفر (1283-1342ش) مجتهد مسلّم، فقیه، اصولی، متکلّم، منطقدان، فیلسوف و از چهرههای برجسته حوزه علمیه نجف در قرن چهاردهم است که علاوه بر عمق علمی، دارای بینش نوآورانه و درک دقیقی از نیازهای زمان خود بود. او از خاندان علمی و ادبی مشهور به «آل مظفر» برخاسته بود. ایشان تحصیلات حوزوی خود را زیر نظر اساتید بزرگی؛ همچون: سید علی قاضی طباطبایی، میرزای نائینی، آقا ضیاءالدین عراقی و محمدحسین اصفهانی گذراند. او در کنار تبحر در علوم حوزوی اعم علوم نقلی و عقلی، به آشنایی با علوم جدید و روشهای نوین تدریس نیز اهتمام داشت. آثار علمی و فرهنگی ایشان در مجموعهای با عنوان «موسوعة العلامة الشیخ محمد رضا المظفر» در ۱۰ جلد منتشر شده است.
شیخ محمد رضا مظفر همچنین با تأسیس دو نهاد ممتاز آموزشی؛ یعنی: «منتدی النشر» (در سال 1313ش / 1935م) و «کلیة الفقه» (در سال 1337ش / 1958م) و دیگر فعالیتهای علمی و فرهنگی خود، نقش برجسته و بیبدیلی در حوزه علمیه نجف آن روزگار داشت. او به دنبال اصلاح برخی ساختارها و رفع برخی نقایص و کاستیها در روند تحصیلی طلاب علوم اسلامی بود. نه تنها به فکر راهاندازی یک نهاد حوزوی منظم برای بزرگسالان بود (کلیة الفقه) بلکه به مرحله ما قبل آن، یعنی تحصیلات مدرسهای ابتدایی تا دانشگاه (منتدی النشر) نیز فکر میکرد و اقدامات عملی مثمر ثمری انجام داد. و چند نسل ممتاز و آگاهی از این دو نهاد فارغ التحصیل شدند که برخی از آنان به تنهایی سردمدار جریان های علمی و فرهنگی مهمی در جهان تشیع بودند؛ از جمله - به عنوان مثال - حضرات آیات و اساتید گرانقدر: شهید سید محمد صدر، شیخ احمد وائلی، شیخ محمد علی تسخیری، شیخ محمد مهدی آصفی، شیخ عبدالهادی فضلی و سید مصطفی جمال الدین.
علامه مظفر معتقد بود که علما باید با زبان روز سخن بگویند و از ابزارهای نوین برای ترویج معارف دینی استفاده کنند. این نگاه معاصر در آثار او نیز منعکس شده و باعث شده کتابهایش نه تنها برای نسل گذشته، بلکه برای نسلهای جدید نیز جذاب و کارآمد باشند.
سبک تألیفی ایشان - به طور عام - دارای چند مشخصه است:
اول: اینکه وضوح و صراحت بیان. او از عبارات مبهم و پیچیده پرهیز میکرد و سعی داشت هر مطلب را با روشنترین عبارات توضیح دهد. توانایی فوقالعاده او در سادهسازی مفاهیم پیچیده بود، بدون اینکه چیزی از عمق علمی آنها کاسته شود - به طور واضح - در سبک نگارشی ایشان مشهود است. او میدانست که چگونه باید یک مطلب دشوار را به زبان قابل فهم برای طلبه بیان کند. این مهارت در تألیف کتاب «المنطق» و همچنین «اصول الفقه» به اوج خود رسیده است.
دوم: نظم و ترتیب منطقی. مباحث کتابهای درسی او به گونهای چیده شده که هر فصل مقدمه فصل بعدی است و خواننده به صورت تدریجی از ساده به پیچیده هدایت میشود.
سوم: تحلیلگری و استدلالمحوری. این استاد زبردست و مؤلف گرانمایه در کتابهای خود، صرفاً به نقل اقوال بسنده نمیکند، بلکه هر نظریه را تحلیل کرده، ادله آن را بررسی میکند و خواننده را در فرآیند استدلال شریک میسازد. این رویکرد باعث میشود طلبه نه تنها حافظه خود را تقویت کند، بلکه قدرت تفکر و استنباط خویش را نیز پرورش دهد.
چهارم: نوآوری در روش و محتوا: این ویژگی صرفاً یک ادعا نیست، بلکه در ساختار آثارش کاملاً هویداست. ایشان ضمن احترام کامل به میراث غنی اصولی، خود را مقید به تکرار ساختارهای پیشین نمیدید. برجستهترین نمونه این نوآوری، جایگاهی است که به مباحث «مستقلات عقليّه» و «غير مستقلات عقليّه» در کتاب «اصول الفقه» داده است. در حالی که در کتب متقدم، این بحثها اغلب به صورت پراکنده و در ذیل مباحث دیگر مطرح میشد. در نظر بگیرید که علامه مظفر بخش مستقلی را تحت عنوان «الملازمات العقلیة» به آن اختصاص داد. این کار صرفاً یک جابجایی در فصلبندی نبود، بلکه یک اقدام روشمند برای تأکید بر نقش بنیادین عقل در فرآیند استنباط و بازگرداندن جایگاه شایسته آن در کنار کتاب و سنت بود. یکى ديگر از نوآورىهاى مفيد كتاب بحث «دلالت اقتضاء» و «دلالت تنبيه» و «دلالت اشاره» است كه بهصورت بحث مستقلى مطرح شده است و همانطور كه مؤلف متذكر شده، در كتابهاى اصولى متعارف، این بحث مطرح نشده است.
پنجم: روزآمدی: تلاش برای بهروزرسانی معارف دینی و تطبیق آن با نیازهای زمانه، در تار و پود اندیشه و آثار علامه مظفر تنیده شده است. روزآمدی برای ایشان به معنای دست کشیدن از مبانی نبود، بلکه به معنای ارائه معارف اصیل دینی در قالبی نو و پاسخگو به شبهات و پرسشهای عصر جدید بود. کتاب «عقائد الإمامیة» بهترین گواه این مدعاست. ایشان در این کتاب، پیچیدهترین مباحث کلامی شیعه را با زبانی شیوا، منطقی و به دور از اصطلاحات فنی و جدلهای تاریخی، برای نسل تحصیلکرده و جوان آن روزگار تبیین کرد. این کتاب پاسخی بود به نیاز جامعه برای داشتن یک متن اعتقادی موجز، کارآمد و امروزی. این رویکرد نشان میدهد که علامه مظفر دغدغه ارتباط با دنیای معاصر را داشت و تلاش میکرد محصولاتی علمی تولید کند که نه تنها در حصار حوزهها باقی بماند، بلکه در سطح جامعه نیز تأثیرگذار و راهگشا باشد.

رسا_ تبویب و تقسیمبندی مباحث در کتاب اصول الفقه علامه مظفر تا چه میزان ابتکاری بوده و چه تفاوتهایی با تبویب اساطین این علم و اساتید پیشین - از جمله استاد ایشان محقق اصفهانی (ره) - دارد؟
پاسخ: تبویب علامه مظفر در کتاب «اصول الفقه» متأثر از تبویب محقق اصفهانی (قدس سره) هست اما به طور کامل عین تقسیم مختار استاد نیست و تفاوتهای بنیادین با آن دارد. این فصلبندی جدید، حاصل تفکر مکتب اصولی میرزای نائینی، با طرح و شاکله محقق اصفهانی و ابداعات مؤلف بود. عمدهترین نوآوریهای مظفر عبارتند از: تقسیم مباحث به چهار بخش به جای دو بخش معمول و برجسته کردن مباحث «مستقلات عقلی». تفاوت دیگر در محل بحث «استصحاب» است که علامه مظفر آن را در «اصول عملیه» مطرح کرده و همچنین ترک تبویب مستقل برای «تعارض ادله». ایشان مباحث «قیاس» و «استحسان» را نیز مطرح کرده که مدتها فراموش شده بود. این تبویب از نظم بدیع و آسانی برای حفظ مطالب برخوردار است و به تعبیر خود مظفر، حلقه مفقودهای میان «معالم» و «کفایه» محسوب میشود.
رسا_ بنابر آنچه بیان داشتید، قاعدتا باید شخصیت علمی علامه مظفر (ره) و رویکرد اصلاحی ایشان در حوزه علمیه نجف، تأثیر مستقیمی بر سبک نگارش این کتاب داشته است. این رویکرد چگونه در ساختار و محتوای کتاب تجلی یافته؟
پاسخ: دقیقاً. همانگونه که اشاره شد، علامه مظفر صرفاً یک عالم اصولی نبود؛ او یک مجتهد مسلّم و در عین حال استاد حوزوی مصلح و یک متفکر دردمند بود که به دنبال ارتقای نظام آموزشی حوزه بود. تأسیس «کلیة الفقه» خود گواه این مدعاست. این روحیه اصلاحی در کتاب «اصول الفقه» کاملاً مشهود است. ایشان تلاش کرد تا علم اصول را از یک علم صرفاً انتزاعی، به علمی کاربردی و ابزاری برای استنباط دقیق تبدیل کند. به همین دلیل شما در کتاب، مثالهای متعدد، تقسیمبندیهای روشن و پرهیز از ورود به مباحث صرفاً ذهنی و کمثمر را مشاهده میکنید. هدف ایشان تربیت مجتهد بود، نه صرفاً یک متخصص در جدلهای علمی.
برای گروه پژوهشی مجمع الفکر، حفظ این «روح» یک اصل بود. ما نمیخواستیم با افزودن تعلیقات و پاورقیهای سنگین و نامرتبط، آن سادگی و روانی متن را از بین ببریم یا تعلیقهها را تبدیل به شرح و حاشیه کنیم. تمام تحقیقات ما در جهت تقویت همان هدف مؤلف بوده است. یعنی اگر عنوانی افزودهایم، برای روشنتر شدن همان ساختار مد نظر مؤلف بوده و اگر ارجاعی دادهایم، برای مستند کردن همان مطلبی است که ایشان به اجمال از آن عبور کرده است. ما تلاش کردیم پژوهش ما در خدمت متن باشد، نه اینکه متن را تحتالشعاع خود قرار دهد.
رسا_ چه کارهای پژوهشی و علمی روی این چاپ جدید انجام شده است که آن را از چاپهای قبلی متمایز میکند؟ تیم پژوهشی مجمع چه فرآیندی را طی کرده است؟
پاسخ: کار پژوهشی روی این چاپ جدید یک پروژه دو ساله و چندمرحلهای بوده است که با جدیت کامل و با بالاترین استانداردهای علمی انجام شده است. مجمع الفکر این کار را نه به عنوان یک پروژه چاپ صرف، بلکه به عنوان یک تحقیق علمی جامع تلقی کرده است. مهمترین جنبههای مورد اهتمام گروه تحقیق این کتاب، موارد ذیل هستند:
اول: جمعآوری و مقابله چاپها بود. گروه تحقیق مجمع الفکر تمام - یا اغلب - چاپهای قدیمی و جدید این کتاب را که در دسترس بود، جمعآوری و آنها را با یکدیگر مقایسه کرد. صحیحترین گزینهها در متن قرار گرفتند و به اختلاف نسخهها در پاورقی اشاره شد.
دوم: ویرایش و تصحیح کامل متن بود. در این مرحله، تمام متن کلمه به کلمه خوانده شد و اشتباهات تایپی، املایی و نحوی شناسایی و اصلاح گردید و اگر اصلاح متن موجب شود دست از کلمه مورد استفاده چاپهای قبل برداشته شود، به این قضیه در پاورقی اشاره شد.
سوم: تحقیق علمی و تخریج ارجاعات خارجی متن بود. علامه مظفر در کتاب خود به آیات قرآنی، روایات، اقوال علما و منابع مختلف اشاره کرده است. گروه تحقیق مجمع الفکر تمام این ارجاعات را پیگیری و منابع دقیق آنها را شناسایی کرد. این کار شامل مراجعه به منابع اصلی بسیاری بود و در مواردی که منبع مشخص نبود، تحقیقات گستردهای انجام شد تا منبع اصلی یافت شود. در این جنبه از کار، ارجاعات کامل با ذکر نام کتاب، جلد، صفحه و در مورد روایات، سند و منبع، در پاورقی درج شد. این کار ارزش علمی کتاب را چند برابر کرده و به طلبه و محقق اجازه میدهد که به راحتی به منابع اصلی مراجعه و عمق بحث را بیشتر درک کند.
چهارم: مستندسازی ارجاعات داخلی متن بود. مؤلف محترم در سراسر کتاب، مکرراً خواننده را به مباحث گذشته یا آینده کتاب خود ارجاع داده است. گروه تحقیق، تمامی این ارجاعات را - یک به یک - استخراج و موضع دقیق هر یک را با ذکر عنوان و شماره صفحه (مطابق با همین چاپ)، در پاورقی مشخص کرده است.
نکتهای که باید تأکید کنم این است که ما در تمام این مراحل، به امانتداری علمی کامل پایبند بودیم. هیچ دخل و تصرفی در متن اصلی شیخ مظفر صورت نگرفت. تمام کاری که کردیم، ارائه دقیقترین و معتبرترین شکل از همان متن اصلی بود.
جا دارد در اینجا از اساتیدی که در تحقیق این کتاب ارزنده مشارکت داشتند یاد کنم و تشکر ویژهای داشته باشم؛ حجج اسلام: موسیزاده، ورمزیار، خانی، مختاری، آصفآگاه، رفیع، جوادی، غفوری و کاشانی.

رسا_ علاوه بر این کارهای پژوهشی و علمی، آیا ویژگی خاص شکلی، قالبی یا کمکآموزشی هم روی این چاپ جدید انجام شده است که چاپهای دیگر این کتاب ندارند یا کمتر دارند؟
بله، علاوه بر جنبههای تحقیقی، جنبههای شکلی و کمکآموزشی نیز با دقت و وسواس خاصی طراحی شدهاند تا تجربه مطالعه و تدریس را به کلی متحول کنند. این ویژگیها صرفاً تزئینی نیستند، بلکه در راستای همان «رویکرد آموزشی» علامه مظفر طراحی شدهاند:
اولاً: با تنظیم دقیق فاصلهگذاری بین سطرها و انتخاب قلمهای خوانا، از خستگی چشم دانشپژوه کاسته شده است. این صفحهآرایی، بخشی از یک «هویت بصری واحد» برای مجموعه کتب درسی مجمع (همچون: رسائل و مکاسب) است که به ایجاد یک تجربه آموزشی یکپارچه کمک میکند.
ثانیاً: افزودن «نمایههای متنی» در حاشیه صفحات، یک ابزار کمکآموزشی کلیدی است. این عناوین، نقشه راهی برای استاد جهت ارائه منظم درس و ابزاری برای طلبه جهت مرور سریع و بازیابی مطالب است.
ثالثاً: تقسیمبندی مباحث با سرفصلهای مشخصشده، صرفاً یک کار صفحهآرایی یا گرافیکی محض نیست؛ بلکه تلاشی است برای آشکارسازی ساختار منطقی و نهفته در متن اصلی مؤلف، بدون آنکه پژوهش، متن را تحتالشعاع قرار دهد. این ویژگیها در کنار هم، کتاب را از یک متن صرفاً خواندنی به یک «ابزار آموزشی-پژوهشی» کارآمد تبدیل میکنند.
رسا_ با توجه به این کارهای پژوهشی انجامگرفته، چگونه این نسخه جدید میتواند به طور مشخص به «استاد» در تدریس و به «طلبه» در فهم عمیقتر و پژوهشهای بعدی کمک کند؟
برای طلاب، مهمترین مزیت، وثوق به صحت متن است. زمانی که دانشپژوه این کتاب را مطالعه میکند، میداند که متنی که در دست دارد، تصحیح شده و قابل اعتماد است. او نگران این نیست که مبادا عبارتی اشتباه چاپ شده باشد. این اطمینان خاطر، به تمرکز بهتر و یادگیری عمیقتر کمک میکند. مزیت دیگر، دسترسی آسان به منابع است. با وجود ارجاعات کامل در پاورقیها، طلبه میتواند هر زمان که بخواهد عمق بیشتری در موضوعی پیدا کند، مستقیماً به منبع اصلی رجوع کند. این امر به پرورش روحیه تحقیق و پژوهش در طلبه کمک شایانی میکند و او را تنها به حفظ مطالب محدود نمیسازد.
همچنین برای مدرسین، مزایای بسیاری دارد؛ از جمله اینکه: این کتاب یک «طرح درس» آماده و تحقیقشده است. دیگر لازم نیست استاد وقت زیادی را صرف یافتن منابع اقوال یا تنظیم ساختار بحث کند. عناوین دقیق جانبی به او کمک میکند تا بحث را به صورت منظم و مرحله به مرحله پیش ببرد و پاورقیها، مستندات لازم برای پاسخ به سؤالات طلاب یا توسعه بحث را در اختیار او قرار میدهد. وجود ارجاعات دقیق به مدرس این امکان را میدهد که در خلال درس، طلاب را به منابع اصلی ارجاع دهد و بحث را عمیقتر کند. مدرس میتواند بگوید: «این استدلال را صاحب معالم یا صاحب فصول، صفحه فلان آورده است» و دانشپژوهان میتوانند آن را پیگیری کنند. همچنین: اطمینان به صحت متن، به مدرس اجازه میدهد که بدون نگرانی از اشکالات چاپی، روی محتوای علمی تمرکز کند. او میداند که اگر طلبهای سؤالی دارد، مشکل از فهم اوست؛ نه از اشتباه در چاپ کتاب.
در نهایت، استفاده از این نسخه، نوعی همراهی با یک حرکت علمی است. مجمع الفکر در حال ایجاد یک مجموعه یکپارچه از کتب درسی حوزه است و استفاده از این کتابها، به طلبه این امکان را میدهد که در تمام مراحل تحصیل، از کیفیت ثابت و بالایی بهرهمند شود.
در نهایت، توصیه میکنم که جامعه علمی حوزه، بازخوردهای خود را درباره این چاپ به مجمع الفکر اعلام کنند. اگر نکتهای، پیشنهادی، یا حتی انتقادی دارند، ما آمادهایم که گوش کنیم و در چاپهای بعدی یا پروژههای آینده، آنها را در نظر بگیریم. این کتاب متعلق به همه حوزه علمیه است و باید با مشارکت همگانی به کمال برسد و امیدوارم این چاپ جدید، سرآغاز دوره جدیدی در ارتقای کیفیت آموزش اصول فقه در حوزههای علمیه باشد و نسلهای آینده طلاب بتوانند از این میراث علمی گرانبها به بهترین شکل بهرهمند شوند.