شهید نصرالله تربیت شده قرآن بود

به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، آیت الله محمدجواد فاضل لنکرانی رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) در مصاحبه با شبکه قرآن به تشریح شخصیت سیدالشهدای مقاومت شهید سیدحسن نصرالله پرداخت.
متن سخنان آیت الله فاضل لنکرانی به شرح زیر است:
مطالعه زندگی بزرگان دین از معمار کبیر انقلاب امام خمینی رضوان الله علیه و رهبری معظم انقلاب گرفته تا همه شخصیتهای بارز دینی، البته بعد از معصومین(ع)، روشن میسازد که همگی تربیت شدهی قرآنند. من یک وقتی در زندگی امام رضوان الله تعالی علیه تأمل میکردم که چه شد امام، شد امام خمینی؟ در کنار آن همه زحمتهای علمی فراوان که در تفسیر، فلسفه، فقه و عرفان کشیده بود. آنچه که بیشتر دیدم انس امام با قرآن بود و اینکه اغلب اوقات عمر شریفش را در محضر قرآن بوده است، در رهبری معظم نیز همین جهت خیلی مشهود است. نسبت به شهید بزرگوار سیدحسن نصرالله هم من فکر میکنم قبل از هر چیزی واقعاً تربیت شدهی قرآن بود، بالأخره این سؤال مطرح است که یک طلبهای مثل شهید بزرگوار شهید مقاومت سیدحسن نصرالله چطور به این مرتبه رسید؟ ما در این جلسه فعلاً در مقام بیان این ویژگی قرآنی هستیم نه بیان دایرهی کار او. در این مدت 30 سال تلاش و مجاهدت که قدرتهای بزرگ دنیا نتوانستند او را از پای درآورند و آخر کار هم ناجوانمردانه با بمبهای سنگرشکنی که از طریق آمریکا به دست اسرائیل رسیده بود به فیض شهادت که منتهای آرزوی او بود رسید و به خیل دوستان شهیدش پیوست.
لازم است مخاطبین عزیز، مخصوصاً جوانان انقلابی بدانند رکن اصلی شخصیت این شهید بزرگوار این بود که خود را تربیت شدهی قرآن قرار داد.
در تبیین ابعاد قرآنی ایشان می توان به آیات متعددی اشاره نمود. اولین آیه، آیه 23 سوره مبارکه احزاب است «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا» خدای تبارک و تعالی میفرماید در میان مؤمنین، گروهی (اعم از زن یا مرد) از برترین انسانها هستند که به عهد خودشان با خدا وفا کردند، «صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْه» یعنی به هر عهدی که با خدا بسته بودند، این کلمه «ما» به اصطلاح علمی عمومیت و اطلاق دارد و نمیگوید در یک عهد با خدا صادق هستند، در تمام عهدهایی که با خدا بسته بودند صادقند، این بسیار مسئله مهمی است. اینطور هم نیست که مصداقش افراد زیادی باشند. انسان با خدا یک عهد فطری دارد و آن توحید است، فطرت انسان در موحد بودن و توحید الهی است، عهد فقط به معنای عهد گفتاری نیست. بعضی از عهدها فطری و ذاتی است، انسانها یک عهدی با انبیای الهی دارند، یک عهدی با کتب آسمانی و الهی دارند، یک عهدی در رابطه با ولایت دارند، یک عهدی در رابطه با وظیفهای که نسبت به مردم از جانب خدا بر عهدهاش قرار داده شده دارد، تمام این عهدها در ذیل «مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْه» قرار میگیرد.
برای اینکه این قسمت از آیه یک مقدار روشنتر بشود لازم است به آیه 177 سوره مبارکه بقره اشاره شود که خداوند متعال در مقام بیان نمادهایی از نیکی میفرماید «لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ» نیکی آن است که انسان ایمان به خدا آورد، ایمان به روز قیامت و ملائکه الهی و کتب آسمانی و انبیاء گذشته آورد، ایمان در این آیه همان عهدی است که در «مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْه» ذکر شده است، «وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَی وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ» از اموال خود به ذوی القربی، یتیمان، مساکین، ابن سبیل و سائلین کمک کند، «وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ» نماز اقامه کرده و زکات میپردازد «وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ» به عهد خود وفا کرده و در تنگدستی و تهیدستی، در سختیها و گرفتاریها صبر پیشه میکنند، بأساء و ضراء را هم به تنگدستیها و تهیدستیهای اقتصادی میتوان تطبیق داد و هم به تنگدستیها و تهیدستیهای امکانات مبارزاتی و هم به فشارهای جهانی، «و حین البأس» یعنی در زمان جنگ، «أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا» این افراد همان صادقان هستند.
شهید بزرگوار ما که به تعبیر دقیق رهبر معظم انقلاب مجاهد کبیر بود وتمام عمرش را به جهاد گذراند، از مصادیق این آیه است، یعنی سعی کرد در زندگی خودش مصداقی برای این آیه «وَمِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْه» باشد.
در ذیل این آیه سوره احزاب این روایت نقل شده که «عاهد الله علی بن ابیطالب و حمزة بن عبدالمطلب و جعفر بن ابی طالب أن لا یفرّوا من زحف ابدا» این البته یکی از مصادیق ما عاهدوا الله است، که امیرالمؤمنین، حمزه و جعفر با خدا پیمان بستند که هیچگاه به دشمن پشت نکرده و از جنگ فرار نکنند.
در روایت دیگر کسی میگوید خدمت امام صادق(ع) بودم که ابو بصیر داخل شد و امام صادق به ابوبصیر فرمود «لقد ذکرکم الله فی کتابه»، خدا از شما در قرآن یاد کرده است، ابوبصیر عرض کرد کجای قرآن از ما یاد کرده؟ همه میدانیم قرآن در زمان پیامبر نازل شده درحالیکه حیات ابوبصیر در زمان امام صادق(ع) بوده، ذکر این نکته برای این است که گاهی بعضیها وقتی آیهای را بر یک شخصیتی تطبیق میدهیم بلافاصله با ذهن جامد خاموششان میگویند مصادیق آیات همان افرادی هستند که در زمان پیامبر میزیستند. امام در جواب ابو بصیر میفرماید در آیه شریفه «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْه»، اصحاب حضرت هم عهد بسته بودند که دین را از امام صادق یاد بگیرند و بدون کم و زیاد به مردم منتقل کنند، مثل مراجع و فقهای زمان ما، یعنی الآن هم به تصریح این روایت مجتهدین و مراجع زمان ما نیز از مصادیق «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْه» هستند.
در زمان ما که مخالفت با مرجعیت و روحانیت به انحاء و اشکال مختلف حتی در داخل کشور از سوی برخی از افراد مطرح میشود، لازم است مردم متدین و جوانان عزیز بدانند این آیه «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْه»، از محکمات قرآن است، و در این زمان، شهید مقاومت و شهدای انقلاب و امام راحل جای خود، اگر بخواهیم مصداق دیگری پیدا کنیم از شخصیتهایی که به عهد خدا وفا میکنند، به نظرم یکی از برترین مصادیق مراجع و بزرگان هستند چون اینها دین را فهمیدهاند و آن را را دقیقاً برای مردم بیان میکنند.
امام صادق(ع) به ابوبصیر فرمود «انکم وفیکم بما اخذ الله علیه میثاقکم»، چون به آن میثاقی که بین خدا و شما بوده وفا کردید. پس مطلب اول این است که شهید مقاومت شهید سیدحسن نصرالله از مصادیق «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْه»، جوانان و عزیزان بدانند مسیر صحیح زندگی این است که ما نیزدر همین مسیر قرار بگیریم ان شاء الله.
نکته دوم اینکه در تتبع قرآنی به آیات فراوانی برخورد میکنیم که این سید بزرگوار با استضاعه از این آیات، خود را تربیت شدهی قرآنی کرده است، نظیر همین آیه معروفی که هر روز در نماز میخوانیم و به خدای تبارک و تعالی عرض میکنیم «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ* صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيهِمْ»، به عزیزان توصیه میکنم در نمازهای خود هنگام قرائت این آیات قدری تأمل کنند، ما شبانهروز به خدا عرض میکنیم که ما را به راه مستقیم هدایت کن، تردیدی نیست بعد از مقام ائمه معصومین که خود صراط مستقیم هستند «نحن الصراط المستقیم» یکی از برجستگان صراط مستقیم سید مقاومت است که خود را در صراط مستقیم الهی قرار داده بود، این سؤال را خیلیها میپرسند که ما چطور در صراط مستقیم قرار بگیریم؟ مبادا در زمره آن دو گروه دیگر قرار بگیریم «غَيرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيهِمْ وَلَا الضَّالِّين»، مبادا عمرمان تمام شود و چشم باز کنیم ببینیم در صراط مستقیم نبودیم.
چنانچه این آیه را در کنار آیه 69 سوره مبارکه نساء «وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ» قرار دهیم معیار قرار گرفتن انسان در صراط مستقیم بدست میآید. اطاعت از خدا و رسول و ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین، این اطاعت است که انسان را در صراط مستقیم قرار میدهد، انسان زندگی سید مقاومت را که بررسی کند بهوضوح مییابد او دنبال اطاعت خدا بود، همین روزها در صدا و سیما قطعههایی از صحبتهای ایشان پخش میشود که دائماً مسئله اطاعت از خدا و رسول و ائمه معصومین و در زمان غیبت تبعیت از ولی فقیه را مطرح میکند، این مسئلهی مهمی است که باید به آن توجه کنیم.
شهید سیدحسن نصرالله از مصادیق بارز این آیه بود و خدای متعال میفرماید «فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ» این افراد یک معیّتی پیدا میکنند، با چه کسانی؟ چهار گروه را خدای تبارک و تعالی مطرح میکند انبیاء، صدیقین، شهداء، صالحین و بعد میگوید «وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا». نکته این است که این معیت چه معیتی است؟ آیا مراد معیت در درجه است؟ پیداست که کسی در درجه نبوت به انبیاء نمیتواند برسد، اما در مورد سه گروه دیگر معیت در درجه ممکن است مثل صدیقین، البته اینجا مفسران مخصوصاً مفسرین عامه معمولاً معیت در بهشت را بیان کردهاند، یعنی خدا میخواهد بگوید در بهشت در کنار انبیاء هستند ولی به نظر میرسد معیت در درجه درست باشد هرچند در انبیاء نمیشود معیت در درجه را مطرح کرد، یعنی واقعاً شهید بزرگوار ما از مصادیق بارز صدیقین بود، صدیق یعنی چه؟ یعنی کسی که آنچه را خدا فرموده تصدیق میکند، آنچه را که خدا فرموده باور نموده و به آن عمل میکند، سیدِ مقاومت به مبدأ و معاد و قیامت و جهاد باور داشت و لذا هیچ خوفی از شهادت نداشت، بیش از سی سال بود که جانش را در کف دست گرفته بود و هیچ خوفی از دشمن نداشت، لذا میتوانیم این آیه شریفه را بر این شهید بزرگوار تطبیق بدهیم.
قرآن بدون عترت هیچ معنایی ندارد، نه معنای تحت اللفظی، یعنی حقیقت هدایتش بدون ارتباط با عترت نمیشود، فهم آن بدون ارتباط با عترت نمیشود. جوانان ما باید به سمت قرآن بروند و قرآن محور قرار بگیرد تا این نتایج را دارد. یکی دیگر از آیات آیه 46 سوره مبارکه سبأ است که خدای متعال میفرماید: «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى»، این آیهای است که امام خمینی رضوان الله علیه در سال 1323 یا 32 در کتابخانه وزیری یزد نوشته بودند. سالها قبل از قیام 42، معلوم میشود که امام هم تربیت شدهی قرآن بود و شهیدِ مقاومت هم فرزند معنوی امام و تربیت شدهی رهبری بود.
ایشان در یک سفری که در زمان حیات والد ما خدمت ایشان رسیده بود گفته بودند که من یک سال هم درس خارج شما شرکت کردهام، او تربیت یافته همین حوزه بوده. در این آیه شریفه خدا میفرماید من یک موعظه به شما میکنم، این خیلی حرف است، خدای تبارک و تعالی از میان همهی این مواعظ میفرماید یک موعظه میکنم و آن این است که أن تقوموا لله، قیام برای خدا کنید، گاهی اوقات جوانان عزیز به بزرگان که میرسند میگویند یک نصیحتی به ما کنید، یک مطلبی را به یادگاری بگوئید، چه مطلبی از این بهتر که خدای تبارک و تعالی فرمود قیام کنید برای خدا؛ یعنی همهی امور انسان باید برای خدا باشد، حرف زدنش، نگاه کردنش، موضعگیریاش، کارش، تحصیلش، سلوک در خانواده، با بچهها و همسر، با پدر و مادر، فقط ببیند خدا از او چه خواسته؟ این میشود قیام لله، شهید بزرگوار سیدحسن نصرالله رضوان الله تعالی علیه از جمله شخصیتهایی بود که به این آیه شریفه عمل کرد. البته مصداق بارز قیام لله جهاد در راه خداست، چون یکی از دستورات مکرری که خدای تبارک و تعالی در قرآن فرموده این است که چرا جنگ نمیروید، چرا جهاد نمیکنید، چرا به فکر نجات مردم مستضعف از دست کفار نیستید؟ این آیات به عنوان آیات جهاد دفاعی یا ابتدایی، یا قسم سومی که خود ما مطرح کردهایم به نام جهاد ذبی در قرآن فراوان است.
شهید سیدحسن نصرالله از کسانی بود که در طول این 30 سال از کیان اسلام دفاع کرد و حسب تشخیصی که از امام و رهبری معظم فرا گرفت که اسرائیل دنبال هدم اسلام است، با تمام وجود برای حفظ اسلام ایستاد، عزیزان! در این حرف تأمل کنید، اسرائیل دنبال نجات ایران نیست، اسرائیل دنبال اینکه مردم ایران در رفاه قرار بگیرند نیست، او دنبال هدم اسلام است، اسرائیلی که این همه زن و کودک را در غزه و غیرغزه میکشد، آیا دنبال رفاه مردم ایران است؟ این ربط و یابسهایی که این روزها نتانیاهو خطاب به مردم ایران اظهار داشته، نشانه حماقت اوست که هنوز به سطح آگاهی مردم ایران پی نبرده است. مردم ایران حتی کودکانشان امروز خباثت اسرائیل، دنائت و پستی و رذالت او که اصلاً برای وحشیگریهایش هیچ عنوانی را نمیتوانیم در کتب پیدا کنیم، میشناسند. اسرائیل به دستور امریکا دنبال تسلط بر خاورمیانه و کشورهای اسلامی است. شهید بزرگوار ما در برابر چنین هدف خبیثانهای ایستاد و با ساماندهی جبهه مقاومت و رهبری حزبالله ابتدا اسراییل را مجبور به عقبنشینی از مناطق اشغالی لبنان کرد و بعد هم خار چشم مستکبرین و امید مظلومین فلسطین گردید.
جهاد ذبی، دفاع از کیان اسلام است. چطور اگر کسی خانوادهاش در خطر باشد با همه وجود برای حفظ خانوادهاش میایستد و از کیان خانواده دفاع میکند؟ و این امر فطری است، دین هم مقدسترین امری است که در میان ما وجود دارد و باید با تمام وجود از آن دفاع کنیم. خدای تبارک و تعالی میفرماید «إِنَّ اللَّهَ يحِبُّ الَّذِينَ يقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ»، خدا آن کسی که در راهش مقاتله و جنگ میکند را دوست دارد، یک وقت جنگ برای قدرتطلبی و کشورگشائی و رسیدن به یک مقام دنیوی است که ارزش ندارد، اما آن کسی که جانش را کف دست میگذارد برای دفاع از دین خدا، جهادش فی سبیل الله است. گاهی انسان فکر میکند که من چطور میتوانم محبوب خدا قرار بگیرم، یکی از راههایش همین جهاد فی سبیل الله است. راهی که شهید سیدحسن نصرالله با عمل به این آیات انتخاب کرد، «وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا»، قاعد یعنی کسی که نشسته و به میدان نمیرود و اهل مقاومت نیست، اما آن کسی که مجاهدت میکند اجر بسیار بزرگی دارد که اصلاً قابل مقایسه با اجری که به سایر مؤمنین داده میشود نیست. آیا این آیات جهاد منسوخ شده و فقط مخصوص زمان پیامبر اکرم بوده یا نه؟ خداوند با بیان «فَلْيقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّه»، امر میکند که برای همیشه مسلمانان باید به دفاع از دین خدا برخیزند.
نکته این است که رمز موفقیت سیدحسن نصرالله این بود که با عقل و تدبیر به آنچه وظیفهی شرعی خود میدانست عمل کرد، اولاً هر کسی باید ببیند در زمانه ما عقل و تدبیر چه اقتضاء میکند؟ وقتی نبرد دشمن هوایی و با بمب و موشک است، گسیل نیروی انسانی به لبنان کار صحیحی نیست، البته شور جوانان انقلابی و اعلام آمادگی آنها که تا فرودگاه میروند و میخواهند به دنیا اثبات کنند که ما قرار نداریم، قابل تقدیر است. ولی باید ببینیم رهبری چه دستور میدهند؟ باید با عقل و تدبیر خودمان را برای هر اقدامی آماده کنیم، امکانات مورد نیازشان را فراهم کنیم.
در بحث امت و امام، امت واقعی کسی است که نه جلوتر و نه عقبتر از امامش باشد و ببیند او چه دستوری میدهد و واقعاً همه گوش به فرمان رهبری معظم باشند، شرایط بسیار شرایط حساسی است، اگر کسی بخواهد یک حرفهایی به میل خودش بزند که متأسفانه از بعضی از تریبونها بعضی از مطالب شنیده میشود که بسیار ناراحت کننده است گویا میخواهند بگویند سهلانگاریهایی از جانب برخی از مسئولین بوده، نه! این مسئله کاملاً در اختیار رهبری معظم به عنوان فرمانده کل قواست. مسئولین ما به حمدالله همه از روی ایمان و اعتقاد و نه از روی مسئولیتهای ظاهری، تبعیت از رهبری میکنند. کاری نکنیم خدای ناکرده قضایای ناگواری که در زمان بعضی از ائمه معصومین پیش آمد و بعضی از اصحاب جلوتر از امام افتادند و کار به جایی رسید که حتی امیرالمؤمنین(ع) را تکفیر کردند و گفتند اینکه ما میگويیم باید انجام شود، تکرار گردد. این شبها صدا و سیما با بعضی از چهرههای اصلی نظامی گفتگو میکند. مقاومت منتظر فرمان هستند که دستور صادر بشود، باید کاری کنیم هدف که ریشهکن شدن اسرائیل است محقق شود ولو ده سال آینده، نباید کاری کنیم که اسرائیل یک سال به عمرش افزوده شود و بتواند زمان بیشتری برای جنایت داشته باشد.