در گفتوگو با یک فعال دانشبنیان مطرح شد؛
هوش مصنوعی؛ موتور تازه صنعت نشر ایران

به گفته مدیرعامل یک شرکت داشن بنیان؛ ورود هوش مصنوعی به عرصه کتاب و نشر، شیوه تولید و مصرف محتوا را دگرگون کرده است. از افزایش سرعت ترجمه و ویراستاری گرفته تا امکان گفتوگوی مستقیم با متن، همه نشان میدهد مطالعه در حال ورود به مرحلهای تازه است.
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، هوش مصنوعی جهان نشر را متحول کرده و با افزایش سرعت تولید، ترجمه و ویراستاری، دسترسی به اطلاعات را سادهتر و مطالعه را تعاملیتر کرده است. این فناوری مسیر تازهای برای گسترش کتابخوانی و نوآوری در محتوا باز میکند. داوود کیانیزادهپور، مدیرعامل یک شرکت دانشبنیان در زمینه تولید نرمافزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی، در گفتوگو با ما درباره اهمیت توجه به زبان فارسی در بومیسازی فناریها گفت: وجود هوش مصنوعی باعث میشود نویسندگان و شاعران بیش از گذشته به سمت نوآوری بروند. چون اگر صرفاً تقلید کنند، خروجی هوش مصنوعی کافی است، اما اگر بخواهند ماندگار شوند باید سبکهای تازه خلق کنند. وی که بهتازگی محصولی جدید در حوزه کتاب و نشر با نام «لیبرا» را تولید کرده است، میگوید؛ این سامانه میتواند دسترسی سریع، دقیق و مستند به محتوای کتابها را برای مخاطبان فراهم کند و به ناشران در افزایش تولید و ترجمه آثار کمک شایانی برساند. شرح کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید؛
هوش مصنوعی در حوزه فرهنگ و کتاب چه کارکردهایی میتواند داشته باشد و بیشترین تأثیر آن در صنعت نشر بر کدام بخش است؟
با توجه به همهگیر شدن هوش مصنوعی از ۴ یا ۵ سال گذشته و تولید محصولاتی در حوزه زبان طبیعی از جمله چتباتها، میتوان گفت، تولید محتوا وارد مرحله نوینی شد. هرچند دغدغه هوش مصنوعی بیش از پنجاه یا شصت سال است که همراه بشر بوده، اما امروز به نقطهای رسیدهایم که میتوان آن را با اختراع موتور خودرو مقایسه کرد؛ یعنی همانطور که بشر از جابهجایی با چهارپایان به وسیلهای رسید که امکان سفرهای طولانیتر و تجارت گستردهتر را فراهم کرد، هوش مصنوعی نیز ما را وارد عصری تازه کرده است.
با وجود پیشرفتهای سریع هوش مصنوعی در زمینه متن و زبان طبیعی، این فناوری قطعاً در صنعت نشر، فرهنگ کتابخوانی و حتی ارتباط میان فرهنگها نقشآفرین خواهد بود. ترجمه یکی از مهمترین عرصههایی است که میتواند دگرگون شود. انتظار میرود تولید کتاب در کشور افزایش پیدا کند، زیرا ترجمه از زبانهای دیگر به فارسی سادهتر خواهد شد. البته این به معنای حذف مترجم نیست، بلکه بیشتر شبیه این است که کسی که پیشتر بستهها را با پای پیاده جابهجا میکرد، حالا موتورسیکلت در اختیار دارد. یعنی توان و بازدهی فرد افزایش پیدا میکند. به عبارت دیگر اگر یک مترجم میتوانست هر دو یا سه ماه یک کتاب حدود دویست صفحهای آماده کند، امروز با کمک هوش مصنوعی میتواند در همان ابعاد، هر هفته خروجی داشته باشد. در حال حاضر هنوز نظارت انسانی لازم است، اما پیشبینی میشود در آینده نزدیک حتی این میزان نظارت هم کاهش یابد.
علاوه بر ترجمه، در ویراستاری هم این مدلهای زبانی میتوانند سرعت و کیفیت کار را بالا ببرند. آنچه امروز در اختیار عموم قرار دارد، چه نسخههای رایگان و چه حرفهایتر، عملاً ابزاری است که سرعت فرایند تولید را افزایش میدهد. درست مانند گذر از تلفنهای دکمهای به تلفنهای هوشمند، اینجا هم کسانی که زودتر پذیرای تغییر باشند، زودتر بهره خواهند برد.
از سوی دیگر، شکل مصرف محتوا نیز تغییر کرده است. امروز با پدیدههایی مثل موج خلاصهکتاب و کتاب صوتی روبهرو هستیم. زمان محدود است و مخاطبان ترجیح میدهند سریعتر به اطلاعات برسند. برخی حتی دوست دارند هنگام مطالعه، با یک همراه مجازی درباره کتاب گفتوگو کنند یا پرسشهایشان را همان لحظه پاسخ بگیرند. این تغییرات ناشی از زندگی مدرن است و نشان میدهد که هوش مصنوعی در ابعاد مختلف وارد زندگی روزمره شده و توقع مخاطب را هم دگرگون کرده است.
اما متأسفانه در ایران صنعت نشر نسبت به تکنولوژی با کندی بیشتری حرکت میکند. بسیاری از ناشران حتی فهرست دقیق و بهروزی از آثار خود ندارند و برای دسترسی به اطلاعات کتابهایشان به کتابخانه ملی یا پایگاههای دیگر ارجاع میدهند. این نشان میدهد که تمرکز اصلی بر تولید محتوا بوده، نه بر نظم، نظاممندی و بهرهگیری از فناوری. در حالیکه امروز صنعت نشر باید جدیتر به این تغییرات فناورانه توجه کند.
آیا میتوان گفت ورود هوش مصنوعی به حوزه نشر و کتاب آغاز یک انقلاب است؟
بله. بهویژه برای کسانی که با متن کار میکنند، این موضوع بسیار ملموستر است. هوش مصنوعی هر روز کاملتر میشود و سرعت بیشتری پیدا میکند.
بی شک وقتی متن و محتوا توسط انسان نوشته میشود، روح انسانی در آن حضور دارد. آیا هوش مصنوعی میتواند در تولید متن همان تنوع، لحن و ظرافتی را ایجاد کند که نویسندگان بزرگ با سبکهای متفاوتشان خلق کردهاند؟ برای مثال تفاوت قلم محمود دولتآبادی با عباس معروفی که در اصل همین تفاوتها بوده که باعث ماندگاری آثارشان شده است. حال با توجه به این تحول عظیم در محتواسازی که روز به روز در حال گسترش است، آیا در آینده این تنوع رنگ میبازد؟
واقعیت این است که هوش مصنوعی اساساً برای الگوبرداری از مغز انسان طراحی شده است؛ تلاشی که سالها پیش آغاز شد و با جهشهای سختافزاری از سال ۲۰۱۶ سرعت گرفت. امروز شبکههای عصبی مصنوعی میتوانند با آموزشهای گسترده، خروجیهایی تولید کنند که گاه به آثار انسانی بسیار نزدیک است. مثلاً اگر از هوش مصنوعی بخواهیم شعری شبیه به سهراب سپهری بنویسد، شاید به اندازه او عمیق نباشد اما بیشباهت هم نخواهد بود. در آینده حتی ممکن است تشخیص تفاوت دشوار شود.
اما یک نکته مهم باقی میماند. آیا همه خلاقیتهای انسانی صرفاً حاصل واکنشهای شیمیایی مغز است یا چیزی فراتر به نام «روح» در این میان وجود دارد؟ اگر به روح انسانی باور داشته باشیم، باید بپذیریم که هوش مصنوعی نمیتواند آن جنس الهام و خلاقیت را بازآفرینی کند. بنابراین آثارش هرچند دقیق و شبیه، اما همچنان فاقد آن روح انسانی خواهند بود.
به نظر من برگ برنده همچنان در دست انسان است. حتی میتوان گفت وجود هوش مصنوعی باعث میشود نویسندگان و شاعران بیش از گذشته به سمت نوآوری بروند. چون اگر صرفاً تقلید کنند، خروجی هوش مصنوعی کافی است، اما اگر بخواهند ماندگار شوند باید سبکهای تازه خلق کنند. درست مثل تاریخ ادبیات که شاعر زیاد داشتهایم اما تنها عدهای با نوآوری برجسته شدند.

درباره محصول جدیدتان بگویید، اینکه چه ساختاری دارد و از چه الگوریتمی پیروی میکند؟
لیبرا یک محصول هوش مصنوعی است که چند سالی را برای تولید را صرف کردیم. این سیستم دو بخش اصلی دارد بخش نخست متن کتاب را برای کاربر روایت میکند، در واقع تبدیل متن به گفتار انجام میدهد. بخش دوم به کاربر امکان میدهد از کتاب پرسش کند و پاسخ خود را دقیقاً از دل متن کتاب دریافت کند.
این ویژگی بهویژه در کتابهای غیرداستانی مورد استقبال قرار گرفته است. تجربهای که در نمایشگاه کتاب داشتیم نشان داد مخاطبان خیلی از این قابلیت لذت بردند. مثلاً مترجمی که خودش کتابی در لیبرا داشت، در غرفه از کتابش پرسش کرد و پاسخ را از هوش مصنوعی دریافت کرد. این تجربه برای بسیاری جالب و تازه بود، چون مخاطب میتوانست احساس کند دارد با خود کتاب گفتوگو میکند.
هدف اصلی شما از راهاندازی لیبرا چه بود؟
انگیزه ما ادغام فناوری هوش مصنوعی با فرهنگ و کتاب بود. میخواستیم بستری فراهم کنیم که کاربر نهتنها کتاب را بشنود یا بخواند، بلکه با آن تعامل داشته باشد. در ادامه هم قصد داریم امکانات بیشتری مثل ترکیب کتابهای صوتی، پادکستها و منابع دیگر را به لیبرا اضافه کنیم تا کاربران تجربهای کاملتر داشته باشند.
آیا لیبرا میتواند در حوزه علمی و دانشگاهی هم کاربرد داشته باشد؟
بله، دقیقاً همینطور است. اگر جامعه دانشگاهی مایل به همکاری باشد، ما کاملاً استقبال میکنیم. تجربه جالبی هم داشتیم: در یکی از دانشگاهها امتحان روانشناسیای برگزار شد که سؤالات آن مبتنی بر یک کتاب مشخص بود. ما همان کتاب را وارد لیبرا کردیم و سیستم توانست به تمام سؤالات امتحان پاسخ دهد. این نشان میدهد لیبرا میتواند برای دانشجویان و پژوهشگران یک ابزار ارزشمند باشد؛ چه در زمان تحصیل و چه در فرآیند تحقیق. حتی پزشکان یا متخصصان دیگر هم میتوانند از آن بهره بگیرند، چون پاسخها بهطور مستقیم و مستند از متن کتاب ارائه میشود.
تفاوت اصلی اینجاست که برخلاف چتباتهایی مثل ChatGPT که گاهی بر اساس درک خود مطلب را بازآفرینی میکنند و ممکن است خطا داشته باشند، لیبرا دقیقاً از دل کتاب به سؤال پاسخ میدهد. به همین دلیل دقت و اعتبار آن در محیطهای علمی بیشتر است.
چالشهای بومیسازی فناوری هوش مصنوعی در ایران چیست؟ بهویژه در تجربه شما که در حوزه کتاب و نشر کار کردهاید.
ما الان دو شرکت دانشبنیان داریم. یکی از آنها بر پایه محصولی شکل گرفته که تبدیل متن به گفتار فارسی انجام میدهد و دیگری در حوزه مدیریت اسناد، کتابخانهها و مدیریت دانش فعالیت میکند. در هر دو شرکت سعی کردهایم تا جای ممکن در لبه علم حرکت کنیم و محصولاتی بسازیم که حتی در دنیا کمیاب یا نایاب باشد. یکی از بزرگترین چالشها، اقلیت بودن زبان فارسی است. شرکتهای بزرگ فناوری مثل گوگل و مایکروسافت اولویتشان زبان فارسی نیست و اگر هم به آن بپردازند، در حاشیه است. بنابراین ما مجبوریم خودمان دست به کار شویم. مثلاً در زبان فارسی آواهایی وجود دارد که در نوشتار نمیآیند اما در گفتار تلفظ میشوند؛ مثل واژه «قوم» که میتواند به دو شکل مختلف تلفظ و دو معنای متفاوت پیدا کند. هیچکدام از غولهای فناوری روی این جزئیات کار نکردهاند و این وظیفه به دوش تیمهای داخلی ایران افتاده است.
تمام محصولات ما بر پایه زبان فارسی توسعه پیدا کردهاند؛ چه در حوزه پردازش گفتار (Speech to Text و Text to Speech) و چه در حوزه متن. اما مشکل بزرگ دیگر نبود حمایت است. برای پردازشهای سنگین هوش مصنوعی نیاز به کارتهای گرافیکی قدرتمند داریم که هزینه آنها از پنج میلیارد تومان به بالاست. هیچ پارک فناوری یا نهادی وجود ندارد که این سختافزارها را در اختیار شرکتهای نوآور بگذارد. بنابراین ناچاریم یا هزینههای بسیار بالایی برای خرید و اجاره بپردازیم یا از سرویسهای خارجی استفاده کنیم.
از طرفی، وقتی با نهادهای دولتی کار میکنیم، آنها انتظار دارند همه چیز کاملاً بومی باشد و هیچ اتکایی به سرویسهای خارجی وجود نداشته باشد. این خواسته قابل درک است، اما واقعیت این است که بدون همکاریهای گستردهتر و حمایتهای زیرساختی، تحقق آن دشوار است.
غیر از مسائل فنی، چه چالشهای دیگری در ایران وجود دارد؟
مشکل بعدی فرهنگسازی است. هنوز در جامعه ما، چه میان مصرفکنندگان عادی و چه حتی میان شرکتها و نهادهای بزرگ، شناخت درستی از کارکردهای واقعی هوش مصنوعی وجود ندارد. خیلی وقتها نگاه به هوش مصنوعی شبیه «غول چراغ جادو» است؛ یعنی میخواهند یک شبه فروششان چند برابر شود یا همه مشکلاتشان حل شود. در حالیکه هوش مصنوعی ابزاری است که اگر درست و در جای خودش استفاده شود، میتواند بسیار مؤثر باشد، اما اگر توقعات غیرواقعی از آن داشته باشیم، به ناامیدی میانجامد.
آیا تمام سرویسها و زیرساختهایی که استفاده میکنید داخلی و بومی است؟
بله. همه سرویسهای ما در داخل ایران و روی سرورهای خودمان فعال است. هیچ وابستگی مستقیمی به خارج از کشور نداریم و سرویسها بهطور مستقل در بستر داخلی کار میکنند، هرچند طبیعتاً به اینترنت نیاز دارند.
بازار نشر ایران چقدر ظرفیت پذیرش فناوریهای هوش مصنوعی را دارد؟
اگر به آمار نگاه کنیم، سهم کتاب الکترونیکی از بازار نشر نسبت به گذشته رشد قابل توجهی داشته، اما هنوز کمتر از ده درصد گردش مالی بازار کتاب را شامل میشود. این نشان میدهد که همچنان کتاب فیزیکی برای بسیاری از مردم جذابتر است؛ آنها دوست دارند کتاب کاغذی در دست بگیرند و این انتخاب اشتباهی هم نیست، بلکه ریشه در فرهنگ کتابخوانی ما دارد.
اما هوش مصنوعی یک تفاوت اساسی با کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دارد. این فناوری تنها شکل مصرف کتاب را تغییر نمیدهد، بلکه به کمک ناشران میآید. مثلاً اگر ناشری تاکنون سالانه ششصد یا هفتصد عنوان منتشر میکرد، با کمک هوش مصنوعی میتواند چندین برابر این عدد تولید داشته باشد. یکی از مهمترین زمینهها هم ترجمه است. تا پیش از این، مثلاً ترجمه یک کتاب از زبان چینی دشوار و پرهزینه بود و شاید مترجمان کمی سراغ آن میرفتند. اما حالا ناشران میتوانند به کمک هوش مصنوعی این موانع را برطرف کنند و آثار ارزشمندی از زبانهای کمتر ترجمهشده را در اختیار مخاطبان ایرانی بگذارند. در واقع ناشرانی که هوشمندانه عمل کنند، میتوانند خیلی سریعتر از دیگران وارد این عرصه شوند و از مزایای آن بهره ببرند.
چطور میتوان فرهنگ استفاده درست از هوش مصنوعی را میان کاربران و ناشران جا انداخت؟
بله، نکته خیلی مهمی است. انسانها همیشه دنبال راههای سادهتر هستند و وقتی ببینند میتوانند سریعتر و مطمئنتر به اطلاعات برسند، استقبال میکنند. اگر مردم یاد بگیرند که چطور درست از هوش مصنوعی استفاده کنند، قطعاً استقبال از آن حتی بیشتر از کتاب صوتی خواهد بود.
کار خبرنگاران و رسانهها هم در این زمینه کلیدی است. هرچه بیشتر درباره کاربردهای درست هوش مصنوعی اطلاعرسانی شود، فرهنگ استفاده از آن هم بهتر جا میافتد. لیبرا دقیقاً چنین امکانی را فراهم میکند: دسترسی سریع و دقیق به محتوا، آن هم بر اساس کتابهای معتبر. این مسئله فقط به دانشگاهیان محدود نمیشود. حتی افرادی که صرفاً در یک موضوع خاص علاقه یا نیاز دارند، میتوانند بهجای خواندن دهها کتاب یا گشتن در منابع پراکنده و غیرمعتبر، بهطور مستقیم پاسخ خود را از دل کتابهای مرجع بگیرند. از طرف دیگر، ما با یک مشکل فرهنگی جدی هم روبهرو هستیم: اتکای بیش از حد به اطلاعات نادرست در شبکههای اجتماعی. امروز بسیاری از مردم نسخههای غیرعلمی یا توصیههای بدون پشتوانه را در اینستاگرام و کانالهای غیررسمی میبینند و باور میکنند. درحالیکه کتاب یک سیستم نظارتی و مسئولیتپذیری دارد؛ نویسنده و ناشر پاسخگو هستند و امکان بررسی صحت وجود دارد.
بنابراین اگر بتوانیم مردم را بهسمت استفاده از منابع معتبر سوق دهیم، هوش مصنوعی هم میتواند نقش یک دستیار قدرتمند برای مبارزه با شبهعلم را بازی کند. به این شکل، واقعیتگرایی جایگزین اطلاعات جعلی خواهد شد.
ارسال نظرات