۱۰ خرداد ۱۴۰۴ - ۲۳:۲۹
کد خبر: ۷۸۲۶۰۹

تحلیل اسناد محرمانه انگلیس از اوضاع ایران در آستانه انقلاب چه بود؟

تحلیل اسناد محرمانه انگلیس از اوضاع ایران در آستانه انقلاب چه بود؟
مجموعه ده‌جلدی «سقوط رژیم پهلوی به روایت اسناد انگلیس» شامل گزارش‌های سفارت بریتانیا در تهران و وابستگان نظامی آن در بازه زمانی ژانویه تا دسامبر ۱۹۷۸ (دی ۱۳۵۶ تا دی ۱۳۵۷) است که بحبوحه پیروزی انقلاب اسلامی را پوشش می‌دهد.

با گذشت بیش از چهار دهه از سقوط رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، این پرسش همچنان مطرح است که چرا رژیمی با یکی از مدرن‌ترین ارتش‌های منطقه، منابع عظیم اقتصادی، و حمایت قدرت‌های بزرگ جهانی مانند آمریکا و بریتانیا، نتوانست در برابر موج اعتراضات توده‌ای ملت ایران مقاومت کند و برخلاف پیش‌بینی‌های کارشناسان داخلی و خارجی، به‌سرعت فروپاشید؟ پاسخ به این پرسش نیازمند بررسی دقیق عوامل داخلی و خارجی است که به تضعیف پایه‌های رژیم منجر شد. یکی از منابع کلیدی برای درک این تحولات، اسناد دیپلماتیک خارجی است که نگاهی بی‌طرفانه و تحلیلی به اوضاع ایران در آستانه انقلاب ارائه می‌دهند.

مجموعه ده‌جلدی «سقوط رژیم پهلوی به روایت اسناد انگلیس» شامل گزارش‌های سفارت بریتانیا در تهران و وابستگان نظامی آن در بازه زمانی ژانویه تا دسامبر ۱۹۷۸(دی ۱۳۵۶ تا دی ۱۳۵۷) است که بحبوحه پیروزی انقلاب اسلامی را پوشش می‌دهد. این اسناد موضوعات متنوعی از جمله رخدادهای سیاسی داخلی، روابط نظامی و اقتصادی ایران و بریتانیا، سیاست خارجی ایران، مسائل حقوق بشر، نقش پارلمان، نفت و انرژی، و تصویر ایران در رسانه‌های بین‌المللی را بررسی می‌کنند. جلد اول این مجموعه به‌طور خاص به رخدادهای سیاسی داخلی ایران از ژانویه تا سپتامبر ۱۹۷۸(دی ۱۳۵۶ تا مهر ۱۳۵۷) اختصاص دارد و موضوعاتی چون اوضاع داخلی ایران، تحولات حزب رستاخیز، مشکلات کارگران و اصناف، سیاست آزادسازی شاه، اخبار مربوط به آیت‌الله خمینی، تحرکات مخالفان محمدرضا پهلوی، و سیاست‌های آمریکا و بریتانیا در قبال شاه را پوشش می‌دهد.

یکی از بخش‌های کلیدی جلد اول، گزارش «مشکلات داخلی در ایران» است که در تاریخ ۳۱ ژانویه ۱۹۷۸ توسط اچ. د. آسی مایرز، دیپلمات سفارت بریتانیا در تهران، نوشته شده است. این گزارش تحلیلی جامع و چندوجهی از نارضایتی‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، و مذهبی در ایران ارائه می‌دهد و نشان‌دهنده درک عمیق دیپلمات‌های بریتانیایی از پیچیدگی‌های بحران رو به رشد رژیم پهلوی است. در ادامه، این بخش به‌صورت مفصل تحلیل شده و سپس متن کامل سند ارائه می‌شود.

 

۱. خلاصه کلی بخش مشکلات داخلی

این بخش وضعیت ایران را در دوره‌ای از «نارضایتی‌های اجتماعی و سیاسی» توصیف می‌کند که با پراکندگی گروه‌های مخالف، ناکارآمدی دولت، و ناتوانی رژیم در پاسخ به انتظارات فزاینده مردم مشخص شده است. محورهای اصلی این بخش عبارت‌اند از:

  • نارضایتی‌های گسترده اما غیرمنسجم: نبود یک گروه مخالف یکپارچه، اما وجود گروه‌های پراکنده‌ای از دانشجویان، روشنفکران، وکلا، نویسندگان، و گروه‌های مذهبی که هر یک به شیوه خود نارضایتی را ابراز می‌کنند.
  • اعتراضات دانشجویی: اعتراضات دانشجویی به‌عنوان یکی از بارزترین اشکال نارضایتی، که به دلیل کیفیت پایین آموزش، محدودیت‌های سیاسی، و تناقضات مدرنیزاسیون رژیم شدت گرفته است.
  • فعالیت روشنفکران و وکلا: تلاش برای ایجاد فضای گفت‌وگوی سیاسی و قضایی مستقل، که با سرکوب رژیم مواجه شده است.
  • احیای بنیادگرایی اسلامیجنبشی که به‌ظاهر مذهبی است، اما پتانسیل سیاسی بالایی دارد و به درگیری‌های خشونت‌بار (مانند واقعه قم) منجر شده است.
  • مشکلات اقتصادیناتوانی رژیم در هماهنگی رشد اقتصادی با انتظارات مردم، همراه با فساد، ناکارآمدی، و تورم، به نارضایتی عمومی دامن زده است.
  • راهبرد هویج و چماقاستفاده رژیم از سرکوب (چماق) و مشوق‌های سیاسی و اقتصادی (هویج) برای کنترل نارضایتی‌ها، که در بلندمدت ناکارآمد بوده است.
  • چشم‌انداز آیندههشدار درباره شکنندگی رژیم در بلندمدت، به‌ویژه اگر نتواند انتظارات اقتصادی و سیاسی مردم را برآورده کند.

 

۲ . تحلیل عمیق محورهای کلیدی

الف: نارضایتی‌های اجتماعی و سیاسی: پراکندگی اما عمیق

متن سند:

  • ایران در حال گذار از دوره‌ای از نارضایتی‌های اجتماعی و سیاسی است، اما گروه مخالف یکپارچه‌ای وجود ندارد. ایرانی‌ها احساس نامعلومی نسبت به آینده دارند.
  • گروه‌های مختلفی از جمله دانشجویان، نویسندگان، و وکلا انتقادات خود را ابراز می‌کنند، اما این انتقادات به‌صورت متحد و سازمان‌یافته نیست.

تحلیل:

  • پراکندگی مخالفاننبود یک گروه مخالف منسجم در این مقطع (ژانویه ۱۹۷۸) نشان‌دهنده مرحله اولیه اعتراضات است. گروه‌های مختلف (دانشجویان، روشنفکران، روحانیون) هر یک به دلایل خاص خود (سیاسی، فرهنگی، مذهبی) با رژیم مخالف‌اند، اما هنوز به یک ائتلاف واحد نرسیده‌اند. این پراکندگی در کوتاه‌مدت به نفع رژیم است، زیرا مانع از شکل‌گیری یک جبهه متحد می‌شود، اما در عین حال نشان‌دهنده عمق نارضایتی در لایه‌های مختلف جامعه است.
  • احساس سرخوردگی عمومیاشاره سند به «احساس نامعلوم به آینده» بیانگر یک بحران اعتماد در جامعه است. این احساس ناشی از ناکارآمدی دولت در حل مشکلات اساسی (اقتصادی، سیاسی، و اجتماعی) و ناتوانی رژیم در ارائه یک فلسفه سیاسی جذاب برای جامعه‌ای در حال بلوغ است.

نقش گروه‌های اجتماعی:

دانشجویاندانشجویان به دلیل افزایش تعداد تحصیل‌کرده‌ها، کیفیت پایین آموزش، و ورود افراد از شهرهای کوچک با زمینه‌های سنتی، به یکی از گروه‌های پیشرو در اعتراضات تبدیل شده‌اند. اعتراضات آن‌ها به مدرنیزاسیون شتاب‌زده رژیم، که به فراموشی ارزش‌های سنتی و اسلامی منجر شده، ریشه در تناقضات پروژه «انقلاب سفید» شاه دارد.

نویسندگان و وکلااین گروه‌ها خواستار آزادی بیان، استقلال قضایی، و کاهش سانسور هستند. گردهمایی‌هایی مانند مراسم شعرخوانی در انجمن ایران و آلمان  و تلاش برای احیای کانون نویسندگان نشان‌دهنده تلاش روشنفکران برای ایجاد فضایی برای گفت‌وگوی سیاسی است. سرکوب این فعالیت‌ها (مانند واقعه کرج) نشان‌دهنده ترس رژیم از شکل‌گیری یک فضای عمومی انتقادی است.

پیامد: پراکندگی مخالفان در این مقطع به رژیم فرصت داد تا با سرکوب‌های هدفمند، اعتراضات را کنترل کند. اما این پراکندگی در ماه‌های بعد (به‌ویژه با نقش‌آفرینی آیت‌الله خمینی و شبکه‌های مذهبی) به یک ائتلاف گسترده‌تر منجر شد که رژیم را غافلگیر کرد.

باعتراضات دانشجویی: کانون نارضایتی)

متن سند:

  • اغتشاشات دانشجویی در زمستان ۱۹۷۹شکل گرفت و بدترین نوع خود در سال‌های اخیر بود. این اعتراضات به دلیل کیفیت پایین آموزش، محدودیت‌های سیاسی، و تناقضات مدرنیزاسیون رژیم شدت گرفته است.
  • درگیری‌های خیابانی در نوامبر ۱۹۷۹و تعطیلی برخی کلاس‌ها نشان‌دهنده شدت این اعتراضات است.

تحلیل:

ریشه‌های اعتراضاتدانشجویان به دلیل چند عامل کلیدی به کانون نارضایتی تبدیل شده‌اند:

کیفیت پایین آموزشافزایش تعداد دانشجویان بدون بهبود زیرساخت‌های آموزشی به کاهش کیفیت آموزش منجر شده است. این موضوع به‌ویژه برای دانشجویانی از شهرهای کوچک، که با انتظارات بالا وارد دانشگاه‌ها شده‌اند، ناامیدکننده بوده است.

مدرنیزاسیون شتاب‌زدهپروژه‌های مدرنیزاسیون رژیم، مانند انقلاب سفید، با ارزش‌های سنتی و اسلامی بسیاری از دانشجویان در تضاد بود. این تناقض به‌ویژه در میان دانشجویانی با زمینه‌های مذهبی یا سنتی، به اعتراضات دامن زد.

محدودیت‌های سیاسی: جلوگیری از فعالیت کتابخانه‌ها، سانسور، و سرکوب آزادی بیان، دانشجویان را به سمت اعتراضات خیابانی سوق داد.

شدت اعتراضات: درگیری‌های نوامبر ۱۹۷۷در تهران و سایر شهرها نشان‌دهنده تبدیل شدن دانشگاه‌ها به مراکز مقاومت علیه رژیم است. تعطیلی کلاس‌ها و اعتصاب‌ها بیانگر سطح بالای سازماندهی در میان دانشجویان است، اگرچه سند به نبود شواهد کافی از نفوذ گروه‌های تروریستی اشاره می‌کند.

نقش بنیادگرایی اسلامی: سند به درگیری‌های میان بنیادگرایان اسلامی در دانشگاه‌ها اشاره می‌کند. این نشان‌دهنده نفوذ تدریجی ایدئولوژی‌های مذهبی در میان دانشجویان است که بعدها به یکی از عوامل کلیدی در انقلاب اسلامی تبدیل شد.

پیامد: عتراضات دانشجویی، اگرچه در این مقطع تهدید مستقیم برای رژیم نبود، اما به کاهش اعتماد عمومی به توانایی دولت در حل مشکلات منجر شد. دانشگاه‌ها به‌عنوان مراکز تولید و انتشار ایده‌های انتقادی، نقش مهمی در بسیج افکار عمومی علیه رژیم ایفا کردند.

ج( نقش روشنفکران و وکلا: تلاش برای گفت‌وگوی سیاسی)

متن سند:

نویسندگان و وکلا خواستار آزادی بیان، استقلال قضایی، و کاهش سانسور هستند. نامه‌های سرگشاده، گردهمایی‌هایی مانند مراسم شعرخوانی در انجمن ایران و آلمان، و تلاش برای احیای کانون نویسندگان نشان‌دهنده فعالیت این گروه‌هاست.

سرکوب گردهمایی کرج و آزار و اذیت معترضان سیاسی نشان‌دهنده عدم تحمل رژیم است.

تحلیل:

نقش روشنفکراننویسندگان و روشنفکران، به‌ویژه از طریق کانون نویسندگان، تلاش کردند فضایی برای گفت‌وگوی آزاد ایجاد کنند. مراسم شعرخوانی در انجمن ایران و آلمان (اکتبر ۱۹۷۷) با حضور گسترده مردم و علاقه‌مندان و حضور شاعران ضدرژیم مانند سعید سلطان‌پور، نشان‌دهنده پتانسیل بالای روشنفکران در بسیج افکار عمومی است.

مطالبات وکلاوکلا خواستار استقلال قضایی، کاهش قدرت وزیر دادگستری، و پاسخ‌گویی نهادهای دولتی بودند. این مطالبات ریشه در قانون اساسی مشروطه داشت، اما رژیم پهلوی با تفسیرهای خودسرانه قوانین، این اصول را نقض کرده بود.

سرکوب رژیمسرکوب گردهمایی کرج (نوامبر ۱۹۷۷) و آزار و اذیت روشنفکران نشان‌دهنده ناتوانی رژیم در تحمل انتقادات سازنده است. این سرکوب‌ها به جای خاموش کردن اعتراضات، به گسترش نامه‌های سرگشاده و درخواست‌ها از نهادهای بین‌المللی (مانند سازمان ملل) منجر شد.

پیامد: فعالیت روشنفکران و وکلا، اگرچه در کوتاه‌مدت سرکوب شد، اما به ایجاد یک فضای انتقادی در جامعه کمک کرد. این فضا بعدها به پیوستن روشنفکران به ائتلاف گسترده‌تر انقلابی، به‌ویژه تحت رهبری گروه‌های مذهبی، منجر شد.

د( احیای بنیادگرایی اسلامی: نیروی پنهان انقلاب)

متن سند:

احیای بنیادگرایی اسلامی، که به‌ظاهر جنبشی مذهبی و نه سیاسی است، به درگیری‌های خشونت‌بار (مانند واقعه قم در ۹ ژانویه ۱۹۷۸) منجر شده است.

این جنبش از مساجد و دانشگاه‌ها تغذیه می‌کند و به بسته شدن مساجد و بازار تهران انجامیده است.

تحلیل:

ریشه‌های احیای مذهبیسند به کاهش عایدات مساجد پس از اصلاحات ارضی (دهه ۱۹۶۰) و نفرت روحانیون از شاه اشاره می‌کند. اصلاحات ارضی، که بخشی از انقلاب سفید بود، قدرت اقتصادی و اجتماعی روحانیون را کاهش داد و به کینه‌ای پایدار علیه رژیم منجر شد.

پتانسیل سیاسی: اگرچه سند این جنبش را «بیشتر مذهبی» توصیف می‌کند، اما واقعه قم (با ۶ کشته رسمی و احتمالاً تعداد بیشتری طبق گزارش‌های غیررسمی) نشان‌دهنده پتانسیل سیاسی بالای گروه‌های مذهبی است. مساجد به‌عنوان مراکز بسیج توده‌ها، نقش کلیدی در سازماندهی اعتراضات ایفا کردند.

نقش دانشگاه‌ها: نفوذ بنیادگرایی اسلامی در دانشگاه‌ها، به‌ویژه از طریق تأکید بر حجاب و تفکیک جنسیتی، نشان‌دهنده همگرایی گروه‌های مذهبی و دانشجویی است. این همگرایی بعدها به یکی از ستون‌های اصلی انقلاب اسلامی تبدیل شد.

واکنش رژیم: تیراندازی پلیس به معترضان در قم و بسته شدن مساجد و بازار تهران نشان‌دهنده سوءمدیریت رژیم در مواجهه با گروه‌های مذهبی است. این اقدامات نه‌تنها اعتراضات را سرکوب نکرد، بلکه به بسیج گسترده‌تر گروه‌های مذهبی و پیوستن بازار به اعتراضات منجر شد.

پیامد: سند نقش روحانیون و شبکه‌های مذهبی (به‌ویژه آیت‌الله خمینی) را دست‌کم گرفته است. احیای بنیادگرایی اسلامی، که در این مقطع به‌عنوان جنبشی حاشیه‌ای دیده می‌شد، در ماه‌های بعد به نیروی اصلی انقلاب تبدیل شد.

ه ( مشکلات اقتصادی: شکست تمدن بزرگ)

متن سند:

ناکارآمدی دولت در حل مشکلات اقتصادی، تورم، بیکاری، و ناتوانی در هماهنگی رشد اقتصادی با انتظارات مردم به نارضایتی عمومی منجر شده است.

سیاست‌های اقتصادی مانند کنترل قیمت‌ها، محدودیت‌های بانکی، و قوانین مبارزه با فساد به خروج سرمایه و کاهش اعتماد به بخش خصوصی منجر شده است.

 

 تحلیل:

رونق و رکود نفتیدرآمدهای نفتی دهه ۱۹۷۰ به رشد اقتصادی سریع منجر شد، اما این رشد با تورم، کمبود زیرساخت‌ها (مانند برق)، و افزایش انتظارات مردم همراه بود. فروکش کردن رونق نفتی به بیکاری و ناامیدی، به‌ویژه در میان مهاجران شهری، منجر شد.

ناکارآمدی نظام اجراییفساد، خودسری، و نبود استراتژی هدفمند در دولت به کاهش اعتماد عمومی دامن زد. سیاست‌هایی مانند کنترل قیمت‌ها و اجبار کارخانجات به فروش سهام، به جای حل مشکلات، به خروج سرمایه و کاهش سرمایه‌گذاری منجر شد.

شکاف طبقاتیسند به بی‌عدالتی در اجرای قوانین برای خانواده‌های ثروتمند و با نفوذ اشاره می‌کند. این موضوع، همراه با بوروکراسی پیچیده و فساد (مانند نیاز به ۱۹امضا برای لوایح دولتی)، به احساس تبعیض در میان مردم دامن زد.

پیامدناکامی اقتصادی رژیم، که به‌عنوان «تمدن بزرگ» تبلیغ می‌شد، به کاهش مشروعیت شاه منجر شد. این ناکامی به‌ویژه در میان طبقات متوسط و پایین، که از رشد اقتصادی انتظار بهبود شرایط زندگی داشتند، به نارضایتی عمیق منجر شد.

و ( راهبرد هویج و چماق: موفقیت کوتاه‌مدت، شکست بلندمدت)

متن سند:

رژیم از راهبرد سنتی «هویج و چماق» استفاده کرده است. چماق (سرکوب) در کوتاه‌مدت مؤثر بوده، اما هویج (مشوق‌های سیاسی و اقتصادی) نتیجه‌ای نداشته است.

تغییر کابینه، اصلاحات حقوق بشری، و حزب رستاخیز نتوانسته‌اند اعتماد عمومی را جلب کنند.

 

 تحلیل:

چماق (سرکوب)وجود حدود ۲۰۰۰ زندانی سیاسی، سرکوب اعتراضات دانشجویی، و آزار و اذیت روشنفکران (مانند واقعه کرج) نشان‌دهنده تکیه رژیم بر نیروی قهریه است. این روش‌ها در کوتاه‌مدت اعتراضات را کنترل کرد، اما نفرت عمومی را افزایش داد.

هویج (مشوق‌ها):

اصلاحات حقوق بشریتلاش‌های شاه برای بهبود روابط با آمریکا (به دلیل تأکید کارتر بر حقوق بشر) از طریق بازرسی صلیب سرخ و عفو زندانیان سیاسی، به جای جلب رضایت، فشارها را افزایش داد.

تغییر کابینهجایگزینی هویدا با آموزگار در آگوست ۱۹۷۷به‌عنوان تلاشی برای بهبود مدیریت اقتصادی و سیاسی بود، اما این تغییر به دلیل تأخیر و ناکارآمدی نتیجه‌ای نداشت.

حزب رستاخیزاین حزب، که به‌عنوان ابزاری برای بسیج عمومی و گفت‌وگوی سیاسی طراحی شده بود، به دلیل وابستگی به دولت و نبود استقلال، به تمسخر گرفته شد.

پیامدناکارآمدی مشوق‌ها و تکیه بیش از حد بر سرکوب، رژیم را در برابر نارضایتی‌های فزاینده آسیب‌پذیر کرد. این راهبرد نشان‌دهنده فقدان یک استراتژی بلندمدت برای مدیریت بحران بود.

ز( چشم‌انداز بلندمدت: شکنندگی رژیم)

متن سند:

شاه در کوتاه‌مدت کنترل کشور را در دست دارد، اما بیداری بخش‌هایی از جامعه می‌تواند در بلندمدت تهدید جدی باشد.

وابستگی رژیم به رشد اقتصادی و ناتوانی در برآورده کردن انتظارات، به فشارهای بیشتر منجر خواهد شد.

تحلیل:

کنترل کوتاه‌مدتتسلط شاه بر ارتش و نهادهای امنیتی به او امکان کنترل موقت اعتراضات را داد. اما این کنترل شکننده بود، زیرا بر نیروی قهریه و نه مشروعیت عمومی استوار بود.

بیداری اجتماعیبیداری دانشجویان، روشنفکران، و گروه‌های مذهبی نشان‌دهنده تغییر در آگاهی عمومی است. این بیداری، به‌ویژه با پیوستن بازار و گروه‌های مذهبی به اعتراضات، به تهدیدی جدی برای رژیم تبدیل شد.

وابستگی به اقتصادسند به‌درستی هشدار می‌دهد که ناکامی اقتصادی می‌تواند به افزایش فشارها منجر شود. این پیش‌بینی با وقایع بعدی (مانند اعتصابات کارگری و پیوستن طبقات پایین به انقلاب) تأیید شد.

پیامدسند احتمال بازگشت شاه به تمرکز بیشتر قدرت را مطرح می‌کند، اما این گرایش اقتدارگرایانه در نهایت به انزوای بیشتر رژیم و پیروزی انقلاب منجر شد.

 

3. عوامل ساختاری و زمینه‌ای نارضایتی‌ها

برای تحلیل عمیق‌تر، لازم است به عوامل ساختاری و زمینه‌ای نارضایتی‌ها توجه کنیم:

انقلاب سفید و تناقضات مدرنیزاسیونپروژه‌های مدرنیزاسیون شاه، مانند اصلاحات ارضی و صنعتی‌سازی، به افزایش انتظارات و در عین حال نابرابری منجر شد. این تناقضات به‌ویژه در میان طبقات متوسط و پایین، که از رشد اقتصادی سهمی نبردند، نارضایتی ایجاد کرد.

فساد و ناکارآمدیفساد گسترده در بوروکراسی و ناکارآمدی نظام اجرایی به کاهش اعتماد عمومی منجر شد. این موضوع با خودسری رژیم در اجرای قوانین و تبعیض علیه طبقات غیرمرتبط با دربار تشدید شد.

فقدان گفت‌وگوی سیاسینبود فضایی برای گفت‌وگوی سیاسی واقعی، رژیم را از بازخوردهای سازنده محروم کرد. این موضوع به انزوای رژیم و افزایش شکاف میان دولت و ملت منجر شد.

نقش عوامل خارجیسند به‌طور ضمنی به تأثیر فشارهای بین‌المللی (مانند تأکید آمریکا بر حقوق بشر) اشاره می‌کند. این فشارها رژیم را وادار به اصلاحات ظاهری کرد که نتیجه معکوس داشت.

 

4. نقاط قوت و ضعف تحلیل سند

نقاط قوت:

تحلیل چندوجهیسند به‌خوبی عوامل مختلف نارضایتی (اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، و مذهبی) را شناسایی و تحلیل کرده است.

درک دقیق از شکنندگی رژیمهشدار درباره پیامدهای بلندمدت بیداری اجتماعی و ناکارآمدی اقتصادی، با توجه به وقایع بعدی، بسیار دقیق بود.

توجه به پویایی‌های اجتماعیتأکید بر نقش دانشجویان، روشنفکران، و گروه‌های مذهبی نشان‌دهنده درک عمیق از تحولات اجتماعی است.

نقاط ضعف:

دست‌کم گرفتن نقش روحانیونسند جنبش مذهبی را عمدتاً غیرسیاسی می‌داند و نقش رهبرانی مانند آیت‌الله خمینی را نادیده می‌گیرد. این خطای محاسباتی در تحلیل بسیاری از ناظران غربی در این دوره مشترک بود.

تمرکز بر نخبگانسند بیشتر به گروه‌های تحصیل‌کرده پرداخته و نقش توده‌های مردمی، به‌ویژه کارگران و طبقات پایین، را کمتر بررسی کرده است.

عدم تحلیل عمیق نقش خارجی‌هااگرچه به احتمال سرزنش دولت‌های خارجی اشاره شده، اما تأثیر حمایت غرب از رژیم یا فشارهای بین‌المللی به‌صورت عمیق بررسی نشده است.

 

5. پیامدهای تاریخی و درس‌ها

ناکارآمدی رژیم در مدیریت بحرانرژیم پهلوی به جای اصلاحات ساختاری، به سرکوب و وعده‌های غیرواقعی متوسل شد. این رویکرد به تشدید بحران و از دست رفتن مشروعیت منجر شد.

نقش بنیادگرایی اسلامیاحیای بنیادگرایی اسلامی، که در سند به‌عنوان جنبشی حاشیه‌ای دیده شده، در واقع نیروی اصلی انقلاب بود. این نشان‌دهنده خطای محاسباتی رژیم و ناظران خارجی در درک پتانسیل سیاسی گروه‌های مذهبی است.

اهمیت اقتصادناکامی رژیم در مدیریت انتظارات اقتصادی به نارضایتی عمومی دامن زد. این درس مهمی برای رژیم‌های اقتدارگرا است که مشروعیت آن‌ها به رشد اقتصادی وابسته است.

شکاف دولت و ملتنبود گفت‌وگوی سیاسی و خودسری رژیم به انزوای آن منجر شد. این موضوع نشان‌دهنده اهمیت ایجاد فضایی برای مشارکت عمومی در نظام‌های سیاسی است.

  

6. جمع‌بندی

بخش «مشکلات داخلی در ایران» تصویری دقیق و چندوجهی از بحران‌های رژیم پهلوی در سال ۱۹۷۸ارائه می‌دهد. نارضایتی‌های اجتماعی، سیاسی، و اقتصادی، همراه با احیای بنیادگرایی اسلامی، به‌تدریج پایه‌های رژیم را تضعیف کرد. رژیم با تکیه بر سرکوب و مشوق‌های ناکارآمد، نتوانست اعتماد عمومی را جلب کند یا بحران را مدیریت کند. این سند، با تحلیل عمیق پویایی‌های داخلی ایران، نه‌تنها از نظر تاریخی ارزشمند است، بلکه درس‌هایی درباره اهمیت گفت‌وگوی سیاسی، مدیریت اقتصادی، و پاسخ‌گویی به انتظارات مردم ارائه می‌دهد. با این حال، دست‌کم گرفتن نقش روحانیون و تمرکز بیش از حد بر گروه‌های تحصیل‌کرده، از محدودیت‌های این تحلیل است.

 

متن سند منتشر شده در کتاب:

محرمانه 

تهران ۳۱ ژانویه ۱۹۷۸ 

عالیجناب 

۱. در گزارش سالیانه خود اشاره کردم که سال گذشته سال خوبی برای ایران نبود. 

در این گزارش تحلیلی از وضعیت نارضایتی سیاسی و اجتماعی را که ایران پشت سر  می گذارد، ارائه میکنم برای بسیاری از ایرانیها بیشتر احساس سرخوردگی است تا یک  اعتراض فعالانه عموماً این گونه احساس میشود که دولت در برطرف کردن مشکلات  اساسی کشور ناکارآمد است و فلسفه سیاسی شاه پاسخ درخوری به نیازهای جامعه در  حال بلوغ نمی دهد. اما شاه و دولتش با مخالفینی یکپارچه روبه رو نیستند که بخواهند  برایشان خطر جدی باشند و برای مثال صدای شکایتهایشان را به صورتی متحد برسانند.  مسئله گروه های فردی از مخالفان هستند که انتقادهای خود را دارند و ایرانی ها به صورت  کلی دورنمای نامعلوم و نامطمئنی از آینده خود دارند 

.۲ مشخص ترین و عمومی ترین منشأ این اعتراضات دانشجویان اند. پیش بینی میکردیم  که پاییز دوران بدی برای نا آرامیهای دانشجویی باشد که این گونه نیز شد. بسیاری از  کسانی که به نحوی با دانشگاهها ارتباط داشتند میگفتند که بدترین چیزی بوده است.  که تا به حال تجربه کرده اند روی هم رفته دلیل خاصی برای این موضوع نبود. دانشجویان  نقطه تمرکز بسیاری از نارضایتیهایی هستند که به دلایل خاصی در اغلب کشورها  شکل می گیرد. با افزایش تعداد افرادی که تحصیلات عالیه کسب می کنند کیفیت پایین  می آید و تنوع اجتماعی بیشتر میشود و این موضوع به درگیر شدن دانشجویان زیادی از  شهرهای کوچک می انجامد که دارای زمینه های سنتی اند. دانشجویان از سال ها آموزش  ناکافی و استانداردهای دست نیافتنی که بر خلاف انتظارشان بوده است. خسته شده اند.  امسال مقامات خود را به طرق مختلف از چشم آنها انداخته اند مانند جلوگیری از فعالیت  کتابخانه هایی که کتابهای نامطلوب پخش میکنند اعتصابهای مکرری صورت گرفته  و شواهدی از درگیریهای شدید میان بنیادگرایان اسلامی وجود دارد. آنها به افزایش  سرعت مدرنیته ایرانی که باعث فراموشی فرهنگ و ارزشهای اسلامی شده است، به شدت  اعتراض کردند. با اینکه نشانه هایی از سازماندهی در پشت صحنه اغتشاشات وجود دارد.

اما مدارک کافی در خصوص نفوذ گروه های تروریستی و برانداز در بدنه دانشجویی نداریم  با این حال دانشگاه آشفته است در ماه نوامبر درگیریهای آشکاری در خیابانهای تهران  میان پلیس و دانشجویان رخ داد و درگیریهای پراکنده خشونت بار دیگری نیز در سراسر  کشور صورت گرفت برخی کلاسها کاملاً تعطیل شده اند و بی نظمی های دانشجویی با  اینکه خطر جدی برای ثبات سیاسی نیست اما میتواند به حس عدم اطمینان جامعه  دامن بزند و اعتماد عمومی را از دولت برای حل معضلات بکاهد. 

۳.منشأ دیگر نارضایتی ها جنبشهای مخالفین در میان طبقه کارمند جامعه  مخصوصاً در میان نویسندگان و وکلا بود که از تابستان در حال تکوین بوده و با تشویق  دولت به تحمل کمتر شده است. شاه نیز شخصا دوست دارد روابط خود را با رئیس جمهور  جدید آمریکا بهتر کند زیرا او اهمیت خاصی به مسئله حقوق بشر می دهد و در حال  حاضر گروههای روشنفکری در حال سبک سنگین کردن اوضاع اند یک نامه سرگشاده به  نخست وزیر و سایر مقامات بلندپایه فرستاده شد و نامه های دادخواهی در شکلهای دیگر  نیز تنظیم شد. نویسندگان بر تمایل خود برای برپایی کانون نویسندگان اصرار ورزیدند و  از دولت خواستند برای گردهماییهای قانونی به عنوان محملی برای اظهار نظر آزاد و انتقاد  از میان بردن سانسور و قطع مداخله دولت در آزادی بیان صحه گذاشته شود. به صورت  رسمی اعلام شده است که سانسور وجود ندارد اما امید کمی به گشایش در زمینه های  ادبی دانشگاهی و خبری وجود دارد و احتمال پیدا شدن ناشر برای آنها که نظرات انتقادی  به دولت دارند بدون اخذ اجازه مقامات وجود ندارد. 

۴. گروهی از وکلا خواستار برپایی دستگاه قضایی مستقل اند زیرا این موضوعی است.  که در قانون اساسی ایران آمده است. آنها خواستار تغییرات اساسی تری نیز هستند. 

مانند دیوان عالی انتخابات و کاهش دادن قدرت وزیر دادگستری آنها همچنین خواستار  پاسخگویی نهادهای دولتی و کاهش تفسیرهای خودسرانه از قوانین و مقررات شده اند.  و خلا حبران و اصلاح مشکلات احساس میشود. علاوه بر این آنها شکایت داشتند که  اقدامات دولت در جواب به انتقادات بسیار برای مثال کاهش دوره ای بازداشت تا رسیدن  به زمان دادگاه محدودیت حقوق دادگاههای نظامی برای ثبت پرونده ها به صورت عکس  و حقوق متهم برای داشتن وکلای مدنی در عمل محقق نشده است.

۵. با رسیدن اکتبر عقاید اعتراضی باعث فعال شدن طبقه روشنفکر و متوسط شد  و آنها نیروی خاصی یافتند. اوج این فعالیتها در مراسم شعر خوانی و سخنرانی بود که با  حضور ۶۲۰۰۰ نفر در باغ انجمن ایران و آلمان اتفاق افتاد تعداد زیادی از شاعران ضدرژیم  در این گردهمایی شرکت کردند و افرادی مانند سعید سلطان پور که به تازگی از زندان آزاد  شده بودند نیز حضور داشتند. آثار سیاسی ممنوع فروخته میشد و جو احساسی خاصی  حکمفرما شد. یک ماه مانده به دیدار از واشنگتن و در مکانی که متعلق به یک مؤسسه  فرهنگی خارجی بود حاکمیت مجبور شد دست به هیچ اقدامی نزند. اما پنج هفته بعد. 

گردهمایی متشکل از صدها نویسنده حقوقدان روشنفکر و سیاست مدار سابق جبهه ملی  در باغی خصوصی نزدیک کرج بیرون از تهران به وسیله دولت به هم خورد. بعد از این  اتفاق هیچ گردهمایی ای تشکیل نشد و اشکال دیگری از آزار و اذیت معترضین سیاسی در  دستور کار قرار گرفت اما توزیع نامه های سرگشاده ادامه یافت و دیدار دبیر کل سازمان ملل  در ژانویه با هجوم درخواستها و نامه ها برای حمایت این سازمان از معترضان همراه شد.

 ۶. در نتیجه احیای بنیادگرایی اسلامی مشکلات بیشتری در زمینه های سیاسی و   اجتماعی بروز کرد. عایدات مساجد اسلامی از زمان شکست آخوندها در سال ۱۹۶۰ و در  نتیجه اصلاحات ارضی کم شد و شاه فراموش نکرد که آخوندها قدرتی دارند که می توانند  هزاران نفر را در یک آن به خیابانها بیاورند. شواهدی دال بر احیای روحیه افراطی از  سال ۱۹۷۴ وجود دارد. بسیاری از گروه های شهری تروریستی که در پنج سال اخیر رشد  کردند. رادیکالهای اسلامی اند که شاه به آنها لقب مارکسیست های اسلامی داده و عموماً  توسط مخالفان چپی حمایت میشوند اعتراض آنها به شتاب زدگی توسعه اقتصادی و  استقلال توان دفاع کشوری است و اینکه کشور بیش از اندازه غربی و حتی استعماری  شده و این موضوع باعث از میان رفتن سنتها و ارزشهای اسلامی شده است. در حالی 

که تعداد کمی از روحانیان از تروریسم حمایت میکنند اما خاطره شکست آنها در سال  ۱۹۶۰ و نفرتشان از شخص شاه باعث شده است که گروه های تروریستی بتوانند از درون  مساجد برای انجام کارهای تروریستی روحیه بگیرند. 

۷.احیای دینی به سرعت در دانشگاهها و مساجد تری یافت حالا دیگر تعجب اور  نیست که در سخنرانیهای مذهبی جمعیت زیادی را ببینیم که راجع به موضوعات مذهبی و سیاسی صحبت می کنند و سخنرانان، مردم را از پرستش غیر خدا می ترسانند. برای بیشتر پیروان این جنبش نه جنبشی سیاسی، بلکه جنبشی مذهبی است. دختران با حجاب بر لزوم تفکیک جنسیتی اصرار می ورزند و همکارانی را که حجاب ندارند، تهدید می کنند و حتی تاریخ را در صورتی که اسلامی نباشد، مطالعه نمی کنند. به طور طبیعی، وجود این جنبش پوشش خوبی برای تحرکات سیاسی است؛ چه به شکل ذاتی و چه به تجریک دیگری. این موضوع نیروی بر هم زننده داخل و بیرون دانشگاه هاست. درگیری هایی با نیروی حافظ نظم و قانون وجود داشته است که جدی ترین آن، از لحاظ میزان تلفات، به ژانویه در شهر مذهبی قم بر می گردد، جایی که پلیس به معترضین مذهبی  تیراندازی کرد. آن ها به پروپاگاندای دولت نسبت به مخالفین سابق اصلاحات ارضی اعتراض داشتند. ضمار تلفات رسمی 6 کشته و 9 زخمی ب.د، اما گزارش های غیر رسمی می‌گوید تعداد بیش از این بوده است. اعتراض مقامات بلند پایه و حتی غیر سیاسی مذهبی باعث شد رابطه مساجد اسلامی و دولت به پایین ترین میزان خود در سال‌های اخیر برسد. در تهران برخی مساجد برای روزها به نشانه اعتراض تعطیل شدند و اعتراضات گسترده به بسته شدن بازار انجامید؛ اتفاقی که اولین بار پس از سالیان متمادی رخ داد.

۸. غیر از اعتراض به بخش های خاصی از جامعه به اتفاق فوق، حس ناخوشنودی در کشور وجود دارد که نتیجه شکست دولت در حل مشکلات اقتصادی است که بخش اطغم ان ناشی از توسعه یک شبه در سال های اخیر بوده است و نتوانسته انتظارات بالای مردم را برآورده کند. آن هایی که در دوره رونق سازندگی دسته دسته به شهر هجوم آوردند، حالا با فروکش کردن این موج، خود را بیکار می بینند. حتی زمانی که درآمدهای آنان زیاد بود، این عایدات به خاطر هزینه های سرسام آور مسکن و ضروریات دیگر به شکل فرسایشی کم می شد. رفتن از شهرستان ها نیز تأثیرات نامطلوب دیگری بر جای گذاشت. این مسئله عناصر ناپایدار و بی ریشه ای در جمعیت شهرها ایجاد کرد و از بخش کشاورزی نیز نیروی کاری را که تااینجای کار نیز کم بودند، کمتر کرد. مشخص است که دولت نیز نتوانسته است به صورت مؤثر از پس خیلی از تنگناهای ساختاری که رشد سریع با خود به همراه آورده، برآید. کمبود منابع برق در تابستان نشانه قابل ارائه و خوبی این موضوع است، اما تورم ناکارآمدی نظام توزیع ناکامی ادامه دار کشاورزی ایران برای تولید بهره وری  پایین صنعت در ایران و توزیع معیوب سرمایه گذاری ها تماما سؤالاتی است که هر روز  پرسیده میشوند و دولت هنوز نتوانسته برای آنها جوابی بیاید. بسیاری از وزرا هنوز توانایی  اتخاذ استراتژی هدفمند و ارائه راهکار درست را ندارند که البته معلوم نیست به خاطر  از کار افتادگی بخش اجرایی است یا موضوع دیگری در میان است. بسیاری از اقدامات  اتخاذ شده برای درمان بی عدالتی ها که در سالهای پرهیاهوی ۱۹۷۵ - ۱۹۷۴ انجام شد. 

دقیقاً همانهایی است که باعث کاهش اعتماد به بخش خصوصی شد. تأثیر تلفیقی  کنترل شدید قیمتها دستور به کارخانجات تولیدی برای فروش ۴۹ درصد از سهام خود  محدودیت های سخت بر اعتبار بانکی ایجاد ضوابط مبارزه با فساد به صورت دلیخواه و  گزینش نشده و لایحه کنترل قیمتهای زمین همگی باعث کاهش میزان سرمایه گذاری  و خروج سرمایه ها از کشور شد. 

۹.شاید جدی ترین شکست بدبینی فزاینده ایرانیها به نحوه کار دولت است و مهم تر  از خودسری برنتابیدن هیچ گونه انتقاد و سوء استفاده از قدرت انحصار دولتی است. پیشرفت  مادی که از ۱۹۷۳ آغاز شد عدم پذیرش نظام اجرایی فاسد بی صلاحیت و منسوخ را با خود  به همراه آورد. ایرانی ها از منظر تاریخی سابقه ای سنتی در خود کامگی دارند. همیشه جدایی  و گسستی میان حاکمان و فرمانبرداران وجود داشته است اما حالا با آگاه شدن مردم این  گست بیشتر نیز شده است. خیلی از ایرانیها به کشورهای خارجی می روند که بسیاری  از آنان تحصیلکرده اند. این دسته از مردم به چالش تغییرات اساسی هشیار ترند؛ تغییراتی  که به گفته شاه یک شبه این کشور را در رده پنج کشور صنعتی جهان تا سال ۱۹۹۰ قرار  خواهد داد. مردم از این موضوع ناراحت اند که این قوانین لازم برای خانواده های ثروتمند  و افراد با نفوذ نیاز به اشاره به خانواده شاهنشاهی نیست نادیده گرفته میشود. برای این  مردم همچنین سخت است که ببینند پرداخت لوایح دولت نیاز به ۱۹ امضای جداگانه دارد.  سبیل مقامات باید چرب شود و وقت مردم به صورت زننده ای در این قضایا تضییع می شود.  این مسائل خارج از تحمل آنهاست. حسن ناامیدی در میان جمع قلیلی از مقامات و مجریانی  به وجود آمده است که توانایی و اراده دارند، اما هم و غم خود را برای پیگیری کار دیگرانی  گذاشته اند که ناکارآمدند. اخیراً و از سالهای ۱۹۷۴ و ۱۹۷۵ انگیزه های قوی ای وجود داشت که مردم مطبع باشند و اعتراض نکنند. رشد سریع توسعه اقتصای که کارهای خوب و  پولهای خوبی به همراه داشت کافی بود تا توجه مردم را از نارضایتی دور نگه دارند. آنها که  به کار تجارت مشغول بودند توانستند از تورم پولهایی به جیب بزنند (مخصوصاً در بخش  املاک و زمین کسری بیشتر ناشی از رشد سریع اقتصادی بود اما با هموار شدن نمودار  توسعه شرایط تغییر کرد. حالا احساسات کلی به مسئله انقلاب شاه و مردم منفی است زیرا  طی آن قدرت در دستان شاه قرار گرفت و این موضوع همراه شد با جلوگیری از بحث عمومی  راجع به اینکه چگونه باید از آن قدرت استفاده کرد و این مفهوم که شاید این نسخه خوبی  برای کشور ایران نباشد هیچ حمایت منسجم و سازنده ای از برنامه جانشین برای دولت وجود  ندارد اما دولت به صورت روزافزون میبیند که به جای بسیج مردمی مطمئن در پشت اور  مردمی مردد و بدبین هستند که از توهمات بیرون آمده اند. 

۱۰ برای غلبه بر دشمنان دوگانه یعنی مخالفین فعال و انسانهای بیدار شده از  خواب انفعال شاه راهبرد سنتی خود یعنی سیاست هویج و چماق را در پیش گرفته  است. متأسفانه این مسئله آن طور که او فکر میکند پیش نمی رود. در این روش چماق  کاربردی و مؤثر است با اینکه تاوان نفرت از دولت را با خود به همراه دارد؛ اما روش هویج  فقط نتیجه ناچیزی به همراه داشته است. 

۱۱ در سیاست چماق و هویج ،چماق ماشین رژیم برای سرکوب و اجرای اراده و  خواست دولت است بیشتر مخالفان خطرناک رژیم یا در زندان اند یا در تبعید به سر  می برند. هنوز حدود ۲۰۰۰ زندانی سیاسی در ایران وجود دارد اما من معتقدم که شاه  حقیقتاً نگران است و میخواهد تعداد این زندانیها را تا حدی که خود ایمن می داند.  پایین بیاورد جنگ با تروریستهای شهری را رژیم تا اینجای کار - برده است. چند  ماه است که خبری از تیراندازی در تهران نیست مقامات امنیتی توانسته اند با موفقیت  گروه های اصلی شهری را که در شهر عملیات انجام میدادند از میان ببرد، تعدادی  تروریست مشهور هنوز آزادند که به نظر فعلاً دست از این اقدامات برداشته اند. به طور  مشابه استفاده از نیروی قهریه توسط پلیس برای برهم زدن اعتراضات دانشجویی در  زمستان مؤثر افتاد تاکتیکهای تهدید و ارعاب نیز که در قضیه کرج" اتفاق افتاد کارآمد  بوده است. روشهای استفاده شده خشن بودند شنیده شد که افراد بیگناه در مواردی که علیه آنها مدرکی نیز نداشتند به مراکز پلیس فرستاده شدند و مورد سؤال وجواب  قرار گرفتند و سپس به وسیله خودرو به جاهای پرت برده شدند و مورد ضرب وشتم  شدید قرار گرفتند. این روشها که روی زنها نیز صورت گرفته است. زننده بودند. اما  تأثیر بازدارندگی آن بر افرادی که مقامات فکر میکردند باید به آنها درسی داده می شد. 

مؤثر بوده است. تأثیر نظرات مخالفین به صورت جمعی تنها می تواند به استمرار موج  نارضایتی ها در طولانی مدت بینجامد. 

۱۲ روش استعاری چماق به صورت زیرکانه تری نیز استفاده شد؛ ندادن فرصت یا آزار  مثبت آنهایی که مغضوب بودند برای مثال از طریق پست یا درخواستهای غلط مالیات  به کسانی که کمپین های تغییر راه انداخته بودند تسلط دولت بر عموم مردم و حتی  بر بسیاری از مؤسسات به حدی کامل است که برای شخصی که انگشت نما بشود، امکان  ندارد بتواند عدم پذیرش بنیادی علیه رژیم اعلام کند یا حتی مناصب مهم را اشغال  کند؛ مگر اینکه دولت بخواهد فرد مورد نظر در آن جایگاه خاص قرار بگیرد. این کار در  کوتاه مدت باعث ایجاد طبقه ای از هم فکران خواهد شد اما در طولانی مدت نمی تواند باعث  ایجاد حس همدردی فعال طبقاتی شود که نظرات خاص خود را نسبت به رژیم پیدا  کرده اند. از طرفی سازگاری و یکپارچگی فکری و انقیاد لزوما کاربرد چندانی برای وزرا  نخواهد داشت تا بتوانند مشکلات زیاد اجرایی را حل و فصل کنند. 

۱۳ اما راجع به استعاره هویج چه مسائلی وجود دارد؟ جذاب ترین و قانع کننده ترین  انگیزه برای تغییر به سمت خلق و خوی بهتر پیشرفت اقتصادی در زمانی نفس گیر و کوتاه  بود. تبلیغاتی که برای تمدن بزرگ شده بسیار گسترده و پر از جزئیات بود. اما قوس  این منحنی حالا صاف شده است و انتظارات کم کم جای خود را به ناامیدی می دهد. غلط  نیست که بگوییم نفت برای ایران رفاه آورده است. هیچ شکی نیست که بیشتر بخش های  جامعه ایران حالا از جهات مادی نسبت به دهه گذشته در وضع بهتری قرار دارند. مشکل  اینجاست که حالا که مردم به معجزات اقتصادی عادت کرده اند. این اشتیاق را نمی توان در  کنار پیشرفت" معمولی قرار داده که البته سوم مدیریت نیز در اینجا مهم است. پس شاه و  دولتش ابتکار عمل را از دست میدهند مردم حالا در گوشی با هم صحبت می کنند. زیرا  سرزمین موعود حالا به طور آشکار دورتر از چیزی است که انتظارش را داشتند.

این مسئله مشابه پیشنهاد شاه برای ترقی خواهی بیشتر در زمینه های حقوق  بشر و مسائل سیاسی است. از شروع سال ۱۹۷۷ او تصمیم داشت با تشویق دوستانش  در خارج که شامل ما و آمریکایی ها نیز میشد برای ایجاد فضای تحمل و آزادی های  سیاسی پیش دستی کند. او درب زندانها را برای بازرسی سازمان صلیب سرخ جهانی  گشود و از دبیر کل عفو بین الملل خواست از ایران دیدار کند؛ تلاش کرد اصلاحات قانونی  ایجاد کند و تعداد زیادی از زندانیان سیاسی را شامل عفو خود کرد. اما در عوض برای  خواباندن صدای اعتراض لیبرالها اقداماتش باعث شد فشارها بر او بیشتر شود. از نظر  دولت منفعتی که از شرایط جدید حاصل میشد بیش از اندازه بود و حالا بازبینی رویکرد  مدارا به نظر ضروری می رسد. 

۱۵ روش دیگر رویکرد استعاره ای هویج زیاد کارآمد نبود حداقل تا این جای کار  او تلاش کرد ساختار کابینه را دچار تغییرات اساسی کند. شخصیت نرمخو و مقبولی به  نام هویدا که حدود ۱۲ سال نخست وزیر بود جایش را به آموزگار داد که فردی واقع بین  و از نظر فکری صادق بود او کسی بود که انتظار می رفت انرژی و تأثیرش بتواند به طرز  قابل توجهی مشکلات اقتصادی را بهبود ببخشد. مهمتر از همه گمان می رفت که دولت  جدید، رویکرد تبلیغاتی کمتری در پیش بگیرد. اما شاه دوباره موفق نشد که ابتکار عمل  در امور را به دست بگیرد یقیناً صراحتی از سمت دولت وجود داشت تا به ناتوانی خود  برای قول های اقتصادی داده شده اذعان کند اما تغییرات هم بسیار دیر بود و هم ناقص  دیر به خاطر اینکه مردم از قبل دل در گرو قولهای بیش از اندازه خوش بینانه برای  تمدن بزرگ خود نداشتند و ناقص بود به خاطر اینکه سیاست صداقت در بخش سیاسی  سؤال برانگیز می نمود. مهمتر از همه دولت جدید نشانه های امیدوار کننده ای از توان خود  برای حل مشکلات اقتصادی نشان نداده بود برنامه شش ساله باید از ماه مارس آغاز  می شد اما از آنجایی که شنیده ام با شاید حتی نشنیده باشم کار کافی برای حل و فصل  این ادعاهای رقابتی انجام نگرفته است و اینکه منابع و پویایی که انتظار می رفت در عمل  از آموزگار شاهد نبودیم 

۱۶ یکی از ناامید کننده ترین اقدامات اخیر شاه شکست بزرگ وی در قضیه حزب  رستاخیز بود. این نهاد بر آن بود که با جایگزینی دو حزبی که اسماً مخالف هم بودند.

جایگاه این دو را در مجلس در سال ۱۹۷۴ بگیرد تا بتواند میدانی باشد برای شرکت عمیم  مردم در امور ملی و ابزاری شود برای فلسفه ای سیاسی با دولت را با ملت در انقلاب شاد و  مرده داخل کند. این حزب فقط توانست در سطح محلی گروه های همفکر را در روست ها  به هم پیوند دهد اصل این موضوع نیز به خاطر عدم تلاش حزب نبود. از زمان پیمایشی  حزب خیلی از تغیرات سازمانی اتفاق افتاد در ابتدا حزم عضوی بود خدا از دستگاه  اجرایی که بر اساسی عضویت عمومی هزاران عضو کوچک بر در سراسر کشور فعالیت  می کرد. به تازگی بیشتر عملکرد این حزب به عنوان هسته ای سیاسی این است که بلایی  دارد فارغ از گروه ها اصناف و انجمن های از قبل تأسیس شده با مردم ارتباط نگیرد حالا  انظر شاه راجع به خدایی دفترهای دبیرکلی و نخست وزیری عوض شده و آموزگار برای دور  دوم به عنوان دبیر کل انتخاب شده است تا خطر حرکت حزب به ورای سیاستهای دولت 

از میان برود. علاوه بر این دو ماه اخیر زمان احیای دو حاج سازنده و ترقی خواه حزب  بود فرض بر این است که نظرات مخالف به صورت خودکار دو قطبی خواهد شد و نوعی از  مباحث دو جربی در درون ساختار کلی حزب رستاخیز به وجود خواهد آمد) 

۱۷ هیچ کدام از این تلاش ها توانسته ریزش کلی را اصلاح کند و نگاه اکثریت جامعه  تحصیل کرده به حزب رستاخیز شبه به نوعی سرگرمی قلمداد می شود. نگاه به این حزب  به عنوان ساختاری است که از بالا توسط دولت ساخته شده و پایگاه قدرتش وابسته به  دولت است. در حالی که میدانی برای تحت های جدی است. اما هیچ مسئله حالي  مانند سیاست های دفاعی یا سیاست داخلی در آنجا مطرح نمی شود و حزب هیچ استقلال قرار بود به نیاز مردم پاسخ بگوید و در این کار ناموفق بوده است در خطر قرار خواهد داد. 

اگر مردم از سیاستهای شاه ناراضی باشند فلسفه انقلاب شاه و ملت هیچ راه حلی نخواهد  داشت. مفهوم گفت و گو با مردم این است که آنها باید به حرفهای او گوش بدهند. تحسین  غیر انتقادی که همه سیاستهای او را رهنمودهای خردمندانه شاهنشاه آریامهر بداند. او  را به طرز خطرناکی آسیب پذیر کرده است. 

۱۹ اگر شرایط به همین صورت سیر قهقرایی خود را ادامه دهند. گزینه های او  به شکل فزاینده ای محدود میشود او به تازگی ساختار دولت را تغییر داده است. پس  نمی تواند دوباره از این ترفند کمک بگیرد به طور مشابه سازمان بندی دوباره رستاخیر  جای زیادی برای اقدامات بیشتر نگذاشته است. ممکن است او وسوسه شود دولتهای  خارجی را در این قضیه قربانی کند در تابستان پیمانکاران خارجی به خاطر کمبود برق  به شدت تحت فشار قرار گرفتند. 

ارسال نظرات