چالشهای فرزندآوری در جامعه

اشاره: فرزندآوری در اسلام فراتر از یک مسئله صرفاً اجتماعی یا اقتصادی بوده و بهعنوان بخشی از باورهای دینی و اعتقادی مورد توجه قرار دارد، با وجود پایبندی بسیاری از مردم ایران به اصول دینی هنوز برخی در زمینه فرزندآوری دچار تردید هستند و این تردیدها میتواند ناشی از تغییرات در سبک زندگی، تأثیرات فرهنگ غرب و نبود تبلیغات مؤثر دینی در این عرصه باشد، در گذشته سیاستهای کاهش جمعیت که با هدف کنترل خانوادهها اجرا میشدند اکنون به چالشهایی نظیر سالمندی جمعیت انجامیدهاند؛ بحرانی که نه تنها ایران بلکه دیگر کشورها نیز با آن مواجهاند، مشکلاتی چون کاهش نرخ تولد اغلب ریشه در کمتوجهی به مسائل دینی، فقدان گفتوگوهای سازنده و عدم حمایت کافی از مادران خانهدار بهعنوان نقش اساسی تربیت نسل آینده دارد و از این رو تبیین جامع اصول فرزندآوری بهعنوان یکی از ابعاد مهم سبک زندگی اسلامی ضرورت پیدا کرده است.
در این زمینه خبرنگار گروه جمعیت و تعالی خانواده خبرگزاری رسا، با حجت الاسلام محمد مسلم وافی یزدی فعال فرهنگی در حوزه جمعیت و خانواده گفتوگویی انجام داده که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد:
رسا ـ با توجه به اینکه در چند سال اخیر جامعه ما به سمت خانوادههای تکفرزندی و در برخی موارد دوفرزندی پیش رفته است میخواستم بپرسم که دیدگاه اسلام نسبت به فرزندآوری چیست؟ آیا اسلام در این زمینه توصیه یا تأکید خاصی دارد؟
فرزندآوری پیش از آنکه یک چالش اقتصادی یا اجتماعی باشد موضوعی ریشهدار در باورهای دینی است، معتقدم هر فردی که در حوزه جمعیت فعالیت میکند - خواه با تهیه مقالات، نگارش پایاننامه، یا سخنرانی در گردهماییها - باید توجه کند تا اساس گفتوگوها به سمت و سوی اشتباه منحرف نشود، در اسلام فرزندآوری مبنای اعتقادی دارد و اگر این دیدگاه نادیده گرفته شود و تنها به جنبههای اقتصادی یا اجتماعی آن پرداخته شود بحث ناقص خواهد ماند.
در راستای تبیین بهتر این موضوع قصد دارم مجموعهای از پرسشهای اساسی مطرح کنم که میتواند ذهن مخاطبان و متخصصان را به تفکر بیشتری وادارد. تمرکز اصلی باید بر ترویج اصول فرزندآوری باشد نه محدود کردن آن به تعداد مشخصی از فرزندان؛ پرسش نخست این است که اگر فرزندآوری در چارچوب اسلامی یک باور اعتقادی است چرا بسیاری از افراد دیندار در این زمینه دچار تردید شده یا با ایرادات جدی مواجهاند؟ با وجود اینکه جامعه ایران که اکثریت مردمش پایبند به اصول دینی هستند روبهرو شدن با چنین پرسشهایی نیازمند بررسی دقیقتر است.
پرسش دوم این است که چرا موضوعات اساسی مانند اهمیت فرزندآوری باید به گونهای مطرح شوند که نیاز به اثبات داشته باشند؟ مسائلی که به وضوح مانند روشنایی روز یا وجود خورشید هستند نباید مورد بحث و جدل قرار گیرند، اما پیچیدگیهای کنونی جامعه باعث بروز چنین وضعیتی شده است؛ پرسش سوم این است که چه عواملی موجب میشوند برخی افراد از فرزندآوری رویگردان شوند؟ بدون تحلیل عمیق این مسائل مشکلات همچنان ادامه خواهند داشت.
پرسش چهارم این است که با وجود تألیف کتابها، مقالات متعدد و برگزاری همایشهای فراوان در زمینه فرزندآوری چرا تغییرات قابل توجهی مشاهده نمیشود؟ رشد اندک در این حوزه نشاندهنده عدم حل ریشهای مشکل است؛ پرسش پنجم این است که چرا جامعه کنونی گاهی داشتن دو یا سه فرزند را مورد انتقاد یا حتی تمسخر قرار میدهد؟ آیا داشتن فرزندان بیشتر به عنوان یک عمل ناپسند تلقی میشود؟ این نگرش نیازمند بررسی عمیقتری است؛ پرسش ششم این است که چرا والدین امروزی حتی تمایل و حوصله نگهداری یک کودک در خانه را ندارند؟ پرسش هفتم این است که دلیل اصلی خستگی روانی یا عدم علاقه جامعه به فرزندآوری چیست؟
پرسش هشتم این است که آیا چالش کاهش نرخ تولد تنها مختص ایران است یا اینکه یک پدیده جهانی به شمار میآید؟ بررسی وضعیت کشورهای دیگر بهویژه کشورهای اسلامی و اروپایی که با بحران مشابهی مواجه هستند میتواند راهگشای ما باشد؛ پرسش نهم این است که مسئولیت وضعیت کنونی فرزندآوری بر عهده چه افرادی است؟ کدام عوامل بیشترین تأثیر را در این زمینه دارند؟ و در نهایت پرسش دهم این است که چه راهکارهای عملی برای تشویق مردم به فرزندآوری وجود دارد؟
یافتن پاسخ به این سوالات نیازمند مشارکت فکری و عملی مخاطبان و ارائه ایدههای کاربردی است، این مجموعه پرسشها صرفاً مقدمهای برای ورود به بحثهای جدیتر پیرامون فرزندآوری هستند و پاسخ دادن به هر یک از این مسائل مستلزم بررسی عمیق و توجه همهجانبه به ابعاد اقتصادی، اجتماعی و بهویژه اعتقادی موضوع است.
رسا ـ چه عواملی موجب شده است که در چند سال گذشته توجه به فرزندآوری در جامعه کاهش یابد و اکنون بسیاری از افراد حتی دغدغهای برای داشتن یک فرزند نداشته باشند؟ این تغییرات ناشی از چه تحولات اجتماعی، اقتصادی یا فرهنگی بوده و مقصر اصلی در این روند چه کسی است؟
قبل از اینکه درباره اینکه مقصر اصلی چه کسی است صحبت کنم باید به یک قانون مهم اشاره داشته باشم؛ قانونی بنانم قانون تقسیم تقصیر وجود دارد، این قانون میگوید وقتی یک پدیده اجتماعی را بررسی میکنیم باید دقیقا بررسی کنیم که هر فرد یا عامل به چه میزان مسئولیت و تقصیر دارد.
برای مثال وقتی از خانوادهها میپرسیم چرا فرزندشان به این شکل رفتار میکند پاسخ میدهند مثلا فیلمهای تلویزیونی باعث این مشکل شده است یا وقتی سوال میکنیم چرا کودکشان به این سبک صحبت میکند میگویند مدرسه نمیتواند ادب یاد بدهد، این پاسخها معمولا نوعی فرافکنی هستند، در چنین مواردی گروههای مختلفی داریم، برخی خودشان را مقصر اصلی میدانند، برخی دیگران را سرزنش میکنند و برخی از قانون تقسیم تقصیر استفاده میکنند.
اگر بخواهم در یک جمله به همه این سوالات پاسخ بدهم باید بگویم فارغ از اینکه مقصر اصلی چه کسی است؛ اعتقاد من این است که ما از سبک زندگی اسلامی فاصله گرفتهایم و به سبک زندگی غربی روی آوردهایم، زمانی بحث بر سر این بود که جلوی رشد جمعیت را بگیریم، فرزندآوری کمتر شود و مسئولین ادعا داشتند که نیاز است تعداد خانوادهها کنترل شود، اما امروز در جلسات مطرح میشود که در آینده با پدیده انفجار سالمندان روبرو خواهیم شد، یعنی تعداد سالمندان کشور به شدت افزایش خواهد یافت.
در برخی کشورهای اروپایی نیز همین موضوع قابل مشاهده است، یکی از اساتید ما که به شهر وین سفر کرده بود تعریف میکرد که در خیابانها بچهای دیده نمیشد؛ فقط پیرمردها و پیرزنها حضور داشتند، وضعیت مشابهی هم چند سال پیش در روسیه وجود داشته است، اما امروز در روسیه سیاستهایی اجرا شده که باعث افزایش فرزندآوری شده و تقریباً تمامی مردم در خیابانها همراه با یک یا دو کودک دیده میشوند.
من معتقدم یکی از کوتاهیهای بزرگ در بحث فرزندآوری مربوط به جامعه دینی ما و حوزههای علمیه بوده است، ما طلبهها باید به مناطق مختلف کشور، حتی روستاها، میرفتیم و مردم را از جنبههای دینی و اعتقادی به فرزندآوری تشویق میکردیم؛ اما این کار به اندازه کافی انجام نشد و امروز با چالش روبرو هستیم. سیاستمداران مسیر خودشان را طی میکنند و برخی تصمیمات ممکن است طی دورهای حتی موفقیتآمیز باشد، اما وظیفه دینی ما به عنوان طلبهها و متخصصین مذهبی امری جداگانه است.
با نزدیک شدن ماه محرم، همه ما باید از این فرصت برای توجه دادن جامعه به سبک زندگی اسلامی بیشتر استفاده کنیم، ما باید روی منبرها و در سخنرانیها برای مردم توضیح دهیم که سبک زندگی اسلامی چگونه است و خانوادهها دو راه پیش رو دارند، یا زندگی بر اساس چارچوبهای اسلامی را انتخاب میکنند یا تصمیم دیگری میگیرند، اگر تصمیم آنها غیر اسلامی باشد این مسئله کاملاً به انتخابشان بازمیگردد و وظیفه ما تنها ارائه راهنمایی است، هدف من تکرار این نکات ساده نیست؛ بلکه تأکید دارم که ما وظیفه داریم بارها و بارها اهمیت سبک زندگی اسلامی را بیان کنیم و مردم را آگاه سازیم.
موضوع فرزندآوری یکی از نقاط مهم در سبک زندگی اسلامی محسوب میشود، ازدواج بههنگام، مهریههای معقول، مراسمهای ساده ازدواج و موارد مشابه همه مقدمهای برای ایجاد خانواده و فرزندآوری هستند، اما سوال اینجاست که اگر کسی در سن ۳۵ سالگی ازدواج کند آیا واقعاً توانایی یا انگیزه کافی برای پرورش فرزند خواهد داشت؟
چرا فروختن بلیط هواپیما توسط یک خانم قابل قبول است یا این که یک خانم راننده کامیون یا اتوبوس باشد؟ اینها مشاغل شمرده میشوند اما مادری که در خانه تلاش میکند تا سه فرزند تربیت کند، ارزش شغل او در جامعه نادیده گرفته میشود، چرا؟ چرا مادری که چنین مسئولیت سنگینی برعهده دارد مورد حمایت قرار نمیگیرد؟
من به دلیل سفرهای متعدد و ارتباط با افراد گوناگون نظرات مختلفی را درباره این موضوع شنیدهام، همچنین بسیاری از مطالب و کتابهایی که با محوریت فرزندآوری نوشته شدهاند را مطالعه کردهام، اما مشکل اصلی اینجاست: سبک زندگیها تغییر کردهاند، این پرسش امروز من است که آیا مادری که در خانه سه فرزند را برای آینده تربیت میکند، مستحق حمایت نیست؟ آیا این کار نباید بهعنوان یک شغل شناخته شود؟
بحث فرزندآوری با چالشها و دیدگاههای متفاوت روبروست و جای مناظرات جدی پیرامون این موضوع کاملاً خالی است، بارها پیشنهاد دادهام که مخالفان این دیدگاهها در فضای مناظره آزاد صحبت کنند و دلایل خود را مطرح نمایند؛ چراکه تنها از طریق گفتوگوهای سازنده، حقایق روشن خواهند شد، امیدوارم که روزی شاهد مناظرات جامع درباره این مسئله باشیم تا بتوان گستره دیدگاهها را بررسی کرد و مسیر روشنی برای تصمیمگیری جامعه ارائه نمود.