گسست از توهم سلطه
به گزارش خبرنگار گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، مغزگاه اساسی مبارزه با استبداد و قدرت های سلطه گر مانند آمریکا، درک این واقعیت است که «زندگی» تعریف شده توسط این نظام ها، توهمی بیش نیست. سلطه گران میکوشند با القای این باور که تنها راه تأمین نیازها، تسلیم در برابر خواست آنان است، نرم افزاری اجباری را در ذهن مردم نصب کنند. در حقیقت، اقتدار ظاهری طواغیت نه بر پایه قدرت واقعی، بلکه بر پذیرش این توهم استوار است. اگر ملت ها دریابند که سلطهْ برساخته ای مصنوعی است، بر اساس فطرت خویش علیه آن قیام خواهند کرد. آیات ۵۱ تا ۵۴ سوره زخرف، به روشنی نشان میدهد چگونه نظام های استکباری با ایجاد «استخفاف»، اطاعت مردم را به نام ضرورت تحمیل می کنند. امام خامنه ای در باب ماهیت قدرت های استکباری می فرمایند: «آدم مستكبر، دولت مستكبر، گروه مستكبر، یعنی آن كسانی و آن دولتی كه قصد دخالت در امور انسانها و ملّتهای دیگر را دارد، در همهی كارهای آنها مداخله میكند برای حفظ منافع خود؛ خود را آزاد میداند، حقّ تحمیل بر ملّتها را برای خود قائل است.» (1)
نقد کلان روایتهای مدرنیته: از ضرورت تا امکان
مغالطه بنیادین نظریه های توسعه مدرن، در تبدیل «تاریخ» به روایتی خطی است که غرب را اوج پیشرفت و دیگران را محکوم به پیروی معرفی میکند. این گفتمان، «تسلیم» در برابر سلطه را به مثابه تنها راه زندگی جا میزند. انقلاب اسلامی با شکستن این جبر تاریخی، «ضرورتِ تحمیلی» را به «امکانِ نو» تبدیل کرد و ثابت نمود «زندگی» در مسیرهای متعدد تحقق مییابد، نه یک مسیرِ انحصاری. این همان نقطه گسستی است که نظام سلطه را هراسان میکند؛ چراکه با تحقق الگوی مستقل، فرمانروایی آنان بر ذهن و عمل مردم پایان مییابد.
رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم در تبیین این مسئله می فرمایند:«آن روز که جهان میان شرق و غرب مادّی تقسیم شده بود و کسی گمان یک نهضت بزرگ دینی را نمیبُرد، انقلاب اسلامی ایران، با قدرت و شکوه پا به میدان نهاد؛ چهارچوبها را شکست؛ کهنگی کلیشهها را به رخ دنیا کشید؛ دین و دنیا را در کنار هم مطرح کرد و آغاز عصر جدیدی را اعلام نمود. طبیعی بود که سردمداران گمراهی و ستم واکنش نشان دهند، امّا این واکنش ناکام ماند. چپ و راستِ مدرنیته، از تظاهر به نشنیدن این صدای جدید و متفاوت، تا تلاش گسترده و گونهگون برای خفه کردن آن، هرچه کردند به اجلِ محتوم خود نزدیکتر شدند.»
چالش پیشرو: تبیین زندگیِ متمایز
دشواری جمهوری اسلامی در این است که باید به مردم نشان دهد «زندگی مطلوب» نهتنها ممکن، بلکه در حال شکل گیری است. این زندگی، ارزشها، قواعد و مسیرهایی متفاوت دارد، اما به تحققِ «انسانیتر بودن» می انجامد. سلطه گران میکوشند با ترساندن مردم از فقر و عقب ماندگی، مانع شک لگیری این الگو شوند. بنابراین، گام نخست، زدودن توهم ضرورتِ تبعیت از غرب است و گام دوم، ارائه تصویری ملموس از زندگیِ مبتنی بر ارزش های اسلامی. این فرآیند نیازمند دو اقدام است:
۱. استقامت در مسیر ساخت الگوی متمایز با تکیه بر دستاوردهای عینی و روایتِ امیدبخش پیشرفت.
۲. تبیین منطقِ حرکت به گونهای که مردم درک کنند موفقیت تنها در وفاداری به اصول این مسیر ممکن است.
پایانِ سلطه، آغازِ خودآگاهی
کلید رهایی، در گروِ خودآگاهی جمعی است. مردم باید بدانند سلطه گران نه از روی قدرت، بلکه از ترسِ بیداری ملت ها، به تحمیل الگوهای خود اصرار می ورزند. مقاومت در برابر این توهم و پایمردی در ساختن زندگیِ برآمده از فطرت، تنها راه بیرون زدن از چرخه استثمار است. اینجاست که انقلاب اسلامی نه یک رویداد، که فرآیندی جهان شمول برای بازتعریف انسان و جامعه میشود. رهبر معظم انقلاب خودآگاهی را عنصر اساسی مقاومت بر برابر دشمنان دانسته و می فرمایند:«ن حصار پشتیبان، آن پاسدار اعظم در دفاع از هویت یک ملت و عزت یک ملت و نجات یک ملت از کید دشمنان، آگاهی مردم است؛ این را ما در جنگ تجربه کردیم. امروز هم در هر بخشی، در هر مجموعهای از کار که مسئولان آگاهانه متوجه باشند و به مردم نقش بدهند، همین اتفاق خواهد افتاد.» (2)
(1) بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان (۱۳۹۲/۰۸/۱۲)
(2) بیانات در جمع خانوادههای شهدا و ایثارگران کرمانشاه (۱۳۹۰/۰۷/۲۱)