نسبت قیام امام خمینی با معارف متداول
به گزارش خبرنگار گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، هر تبیین هر مکتبی با سه عنصر اساسی مواجهیم؛ توصیف، ارزش و تکلیف. توصیف، اعم است از شناختِ صحیح هستی و عالم (فلسفه تکوین)؛ تحلیل درست از روندِ رشدِ تاریخ (فلسفه تاریخ) و فهم درستِ جامعه (جامعه شناسی) و مقصود از ارزش، نظامی از امور است که میخواهیم بدان دست یابیم. و تکالیف نیز همان احکام و بایدها و نبایدهای ماست که در حقیقت رساننده ما از آن توصیفات به آن ارزش هاست.
این مقدمه را گفتیم تا بگویم: محصور کردن اندیشه امام خمینی (ره) و قیام او به دسته ای از معارف خطاست و اساسا ترازِ امام راحل از همه معارف متداول بالاتر است. به عبارت دیگر او سطحِ جدیدی از تعبد و تسلیم و فهم تاریخی و اجتماعی از دین را به تاریخ عرضه کرد. اسلام امام خمینی اسلامی بود که سالیان سال در میان جبهه خودی نیز مغفول بود. امام پیش از آن خود بدان بعمل نمود و اراده خود را مجرا قرار داد تا آرزوی هزارساله ائمه اطهار و شیعیان یعنی اقامه دین خدا در سطح حاکمیت، محقق گردد.
این افقی جدید از عبادت بود و زبان علمی خاص خود را باید تولید نماید. بنابراین است که فعلِ امام سفارشِ تولید معارف جدیدی میدهد که تا پیش از انقلاب معنایی نداشت؛ اعتقادات حکومتی و فلسفه ای کاربردی، فقه احکام حکومتی و عرفان حکومتی همه از این دست هستندئ.
ممکن است بگویید بالاخره امام با چه معارفی انقلاب کرد؟ ادبیاتی که از آن سخن می گوییم در زمان وی هنوز تولید نگردیده بود! قطعا این مقیاسِ جدیدِ تسلیم و تعبد و عبادت، کیفیت و تمثل خاصی در ذهن ایشان داشته و امام در قله فلسفه و فقه و عرفان متداول بوده اند اما آن عقلانیت و سنجش امام که پشتوانه قیامش قرار گرفت اولا ترکیبی از این امور بود نه یکی از اینها. دوما اراده ی والای او و همت بلندش بر متعبد بودن به درگاه حضرت حق و تسلیم بودن به اراده اولیای حق محورِ در این ترکیب بود.
فهم او از توازنِ قوای دستگاه کفر و نفاق و ایمان در زمان و مکان و درکش از وظیفه جهتِ افزایش قدرت اسلام؛ عنصرِ محوری در این ترکیب بود. این امر البته تاثیرات ویژه خود را حتما در آثار فلسفی و فقهی و عرفانی ایشان گذارده ولی از آن جا که تولیدِ پشتوانه نظری برای مدیریتِ اسلامی یک نظام وقوعا ممتنع است که توسط خودِ رهبر نظام به تنهایی صورت بگیرد. لذا تحقق این امر حتما محتاج به یک دستگاه تحقیقاتی عظیم است همانگونه که رهبر معظم انقلاب نیز در همان ابتدای انقلاب فرمودند:« ما 50 سال برای تولید فقه حکومتیمان زمان داریم.» بنابراین باید گفت این مسیر علمی باید توسط دیگران ادامه یابد.
هرچند همانطور که گفته شد فقه و فلسفه و عرفانِ امام رنگ و بوی دیگری دارد و باید همین امر موضوع پژوهش محققین گردد ولی نباید توقع داشت که آثار فکری تخصصی ایشان تمامِ جزئیات و معارف لازم برای اداره حکومت را تامین نماید و بایستی با پژوهشهای بنیادین در خطوط کلی که امام خمینی رحمه الله علیه ترسیم کرده اند، به تولید ادبیات بپردازیم.
شاید بیش از کتب تخصصی امام راحل، شَما و رنگ و بوی معارف و عقلانیتِ لازم و بایسته برای اداره یک نظام را باید اولا با سنجیدن لوازمِ نظریِ سفارشهای علمی امام همچون این جمله که حوزه و دانشگاه باید در یکدیگر ذوب شوند پیدا نمود. ثانیا از طریق تحلیل و تعمق نظری در گفتار و نوشتار امام در دوره قیام و رهبری که تحت عنوان صحیفه نور منتشر شده به دست آورد.
البته مورد دوم نیازمند توضیح بیشتر است اما اجمالا از آنجا که زبانِ این نوشتارها و گفتارها معمولا زبانِ تخصصی نیست و در سطح گفتمان عمومی است الا سخنرانیها و پیامهای خاص، به نظر می رسد تنها با به کارگیریِ دستگاه علمی جدید ولی هم جهت و مقید به اندیشه های امام خمینی (ره) که در صدد تأویل کلمات او در ادبیات های متداول نیست و همچنین توانِ قاعده مند کردن و تولید زبانِ قابل تفاهم تخصصی را دارد، میتوان از عهده نشان دادن رنگ و بوی این معارف در آثار ایشان بر آمد و الا جز حفظ و تکرار کلمات امام و به کارگیریِ غیرقاعده مند آن در مقابل ادبیاتهای علمی کاری نخواهیم کرد و بدین ترتیب به انزوای مکتب امام کمک خواهیم نمود.