ضرورت تفکر بینا فرهنگی و تمدنی در تاسیس حقوق جهان شمول بشر
به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، روز دوم نشست دو روزه علمی ادیان، تمدنها و حقوق بشر به همت دانشگاه باقرالعلوم و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در راستای اجلاس بینالمللی حقوق بشر شرقی در دانشگاه باقرالعلوم برگزار شد.
در ابتدای این نشست سیدهادی ساجدی معاون بینالملل دانشگاه باقرالعلوم گفت: این نشست دوروزه اولین پیش نشست علمی است که با هماهنگی نهادهای مختلف مرتبط با حقوق بینالملل و حقوق بشر به ویژه سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی پیش میرود و هدف این است که نقدهای وارد بر حقوق بشر غربی بررسی شود. چرا که امروزه بر صاحب نظران روشن شده است که حقوق بشر غربی جنبه جامعیت و بین المللی نداشته و نقش ادیان فرهنگ ها و تمدن ها در آن دیده نشده است. بنابراین تلاش داریم مقدمات شکل گیری منشور حقوق بشری را فراهم کنیم که واقعا جهانی باشد، حقوق همه کسانی که در زمین زیست میکنند لحاظ شود و ابزاری برای محکوم کردن مخالفین خود نباشد برسیم.
حجت الاسلام رفیعی علوی معاون آموزش و استاد دانشگاه باقرالعلوم سخنران اول این نشست با ارائه مقاله خود با عنوان «ترسیم الگوی مبنا در حقوق بشر با تاکید بر تعارضات تنوع فرهنگی» گفت: اگر به تاریخ حقوق بشر از تشکیل نسلهای اولیه حقوق بشر تا امروز بنگریم خواهیم دید چالشهای متعددی همواره در مسیر شناسایی، پایه گذاری، اجرا و مساله مسئولیت حقوق بشر جهانی وجود داشته است. برای مثال مساله غزه در فلسطین و چالشهایی که منجر شده به اینکه حقوق بشر در رویکرد به مساله غزه فرو مانده است را مشاهده میکنیم. قطعا بخشی از این چالش سیاسی است که ممکن است بررسی و تفلسف علمی ارتباط مستقیم با راهحلهای ممکن نداشته باشد. اما ترویج این گفتگوها نسبت به همه ابعاد اجرای حقوق بشر تاثیرگذار خواهد بود به ویژه با توجه به اینکه مبانی حقوق بشر یکی از عوامل جدی عدم موفقیت حقوق بشر است. یعنی اگر حقوق بشر هنوز در جهان شمولی چالش جدی دارد این زاییده یک مبنای غیرواقعی است که باعث عدم تکافوی دقیق درباره حقهای بشری بوده است.
وی با آسیبشناسی فرایند تاسیس و شکلگیری اسناد حقوق بشر در جهان گفت: وقتی حقوق بشر با مبانی مثل عاملیت اخلاقی نیازها آزادی شکل میگرفت توجهی نمیشد که انسان در جغرافیای فرهنگ و تمدن انسانی نسبت به این ایدههای پایه و فلسفی حقوق بشر گاه بی اعتنا و گاه دارای تفاسیر مختلف بوده و گاه این ایدهها و مبنای پایه آن برای انسان فرهنگی معاصر غیرجذاب است. مبنایی که به شدت در پی همه گیری و تحمیل خودش بوده است. اساسا اگر امروز میبینیم چالشهای حقوق بشری و ادعاها و تضارب زیادی وجود دارد بخشی از آن زاییده این است که مبنا قرار دادن انسان و بشر تمدنی و پذیرش تنوع فرهنگها به عنوان اساس حقوق بشر دچار کاستی جدی است.
رفیعی علوی تمرکز بر ایده رهیافت انسان بینا فرهنگی و بینا تمدنی را محور تشکیل نشست علمی حاضر دانست و گفت: ایده حقوق بشر شهروندی غربی بر اساس توقف و کنترل قدرت و حقوق اشخاص و با هدف جلوگیری خودسری حکومت ها با مبنای کاملا لیبرالیستی با قرائتی خاص از ازادی خودبنیاد انسان محور خلق شده است. این حقوق بشر اساسا توجهی به نیازهای بینا فرهنگی و تمدنی نداشته است. تقریبا تا نسل سوم یعنی حقوق مدنی سیاسی و سیاسی اجتماعی تا آخرین لایه از حقوق به عنوان حقوق همبستگی و فرهنگی، ردپایی از پذیرش تکثر به عنوان پیشران و ایده جهانشمولی واقعی حقوق بشر و تضمین این امر نداریم.
وی افزود: تا قبل از وجود امدن نسل آخر حقوق بشر اذهان جهانی به اینکه ایده تکثر فرهنگ ها و تمدن ها میتواند باعث و علت فلسفی جهانشمولی ایده حقوق بشر باشد مورد توجه نبود. دلیل مساله این بود که ایده انسان غربی تصویر شده در حقوق بشر غربی، انسان را صرفا موضوعی فرافرهنگی میدید و با یک تفسیر هرمنوتیک از انسان پرداختن به نیازها و آزادی هایش را کافی میدانست. فارغ از اینکه بخشی از ایده حقوق بشر غرب زاییده مبانی فلسفی غرب است که در جغرافیایی دیگر جایگاه نداشت و همین امر کم مایه شدن حقوق بشر جهانی را در پی داشت. لذا می بینیم که از نظر غرب، تکثر فرهنگی نه تها یک ایده پیشران تلقی نمیشود بلکه برای جهانی شدن حقوق بشر یک تهدید است.
رفیعی علوی ادامه داد: به دلیل چالشهایی که از خلا گفته شده در ایده حقوق بشر غربی بروز کرد، اندیشه نئولیبرال خود را بازیابی کرده و سعی کرد برای تنوع فرهنگی را به عنوان واقعیتی بشری در حقوق بشر جایگاهی هر چند فرعی بیابد. اما این نگاه اصلاحی نتوانست پاسخگو و تکامل دهنده نظام حقوق بشری جهانشمول باشد. هنوز هم حقوق بشر و تنوع فرهنگی وقتی دچار تعارض جدی میشوند. زیرا ایده، مبنا و سطح اولی حقوق بشر بدون در نظر گرفتن ایده بینافرهنگی و تمدنی شکل گرفته است. با این شرایط اساسا ظرفیتهای بین المللی به جای اینکه به رشد حقوق بشر کمک کنند به تهدید و تحمیق فکر حقوق بشر شرقی و تضعیف حقوق اجتماعی و جهانشمول بشر درزندگی معاصر دامن میزند. بنابراین با اینکه حقوق بشر غربی تلاش کرد بر اساس پذیرش واقعیت تکثر فرهنگی به عنوان یک واقعیت جهانی و انسانی، آن را به عنوان اصلی ترمیمی وارد حقوق بشر کند اما بن مایههای متعارض حل نشدند و تصور نمیشود تا زمانی که تنوع و تکثر مبنای طراحی حقوق بشر قرار گیرد موفق به داشتن یک الگوی جهانی حقوق بشر شویم.
وی افزود: تنوع و تکثر و تمدنها با توجه به قدرت فردی، اجتماعی و سیاسی که دارد میتواند به معنابخشی حقوق جهانی بشر نیز کمک کند و این قدرت را دارد که یک وحدت نظری را سرپرستی کند. اگر نظریه حقوق بشر به فکر رسیدن به یک نظام وحدت گرا از حقهای بشری است راهش جوشش از تکثر به سمت فکر وحدت گرا در حقوق است. حتی این دعا که تنوعی که در تمدن ها هست به تقابل تمدن ها منجر خواهد شد بدون توجه به این است که تنوعهای فرهنگی و تمدنها حتی برای رشد و تداوم خودشان میتوانند به اجماع و همپوشانی برسند اگرچه در باید امر با تعارضاتی روبر هستند. حتی قسمتی از حقوق بشر که توانسته جهانی شود با همین ایده بوده است.
این استاد دانشگاه باقرالعلوم با اشاره به مساله غزه تاکید کرد: برخی سعی میکنند بگویند مساله غزه تقابل تمدن و فرهنگ یهود با اسلام است که به این شکل بروز کرده است اما حقیقت آن است که مساله غزه یک مساله بینا تمدنی و بینا فرهنگی نیست و ریشههای دیگری در نظام بینالملل دارد. به نظر میرسد اگر حق وتو نبود تمدنها زودتر میتوانستند به اشتراک برسند و یک جریان از چنین روشهایی و با خودبرتر بینی دارد حقوق بشر را تحقیر میکند.
وی با اشاره به اینکه حقوق جهانی بشر یک نظریه دو سطحی است گفت: حقوق جهانی بشر یک نظریه سطح دوم است که باید در مبنا و تاسیس خود مفاهیم فرهنگی مانند حق بر زندگی خوب، آموزش، برابری و مانند آن را نه تنها معنا دار ببیند بلکه در خود متدارک کند و برای آنها احترام قائل شود. آن وقت است که مفهوم انسان واقعی در جهت تحقق رشد جهانی و صلح معنادار و پایدار میشود. در صورتی که در نظر نگرفتن تنوع فرهنگ و تمدنها امروز این چالش را خلق کرده که یک نظام متکثری از حقوق میبینید که امکان تبعض و غیرشمولیت برای نظام انسانی را فراهم کرده است. برای مثال اگر یک انسان غربی آسیبی ببیند برخوردها متفاوت است از وقتی در جغرافیای دیگری این اتفاق رخ دهد.
معاون دانشگاه باقرالعلوم ادامه داد: در مقابل، ممکن است این ادعا مطرح شود که یک سند جهانشمول چند درصد از تکثر را میتواند پوشش دهد. مثلا توجه کنیم به اینکه حق بر مسکن یا آب سالم و مانند آن به عنوان مصادیق حقوق بشری چه نسبتی با تکثر دارد. تکثر این ظرفیت را دارد که این حقها را پوشش دهد اینها پدیده های فرهنگی هستند. برای نمونه آب سالم در آفریقا یا بیابانهای عربی و اروپا حتی از نظر پزشکی میتواند سه معنای متفاوت داشته باشد. رشد جامعه مستلزم داشتن آب سالم از نظر خودش است نه با معیارهای یک جامعه و اقلیم دیگر. پیچیدن نسخه واحد و غیرقابل انعطاف در اینجا ممکن است به حذف سطحی از باکتریهای مفید را برای جامعه هدف حذف منجر شود. یک حقوق بشر جهانشمول باید بتواند چنین تکثری را در حوزه فرهنگ و تمدن مورد توجه قرار دهد و نه اینکه در مقابل آن بایستد در غیر این صورت پایداری حقوق بشر جهانی را دچار تهدید میکند.
وی افزود: ایده دوم این است که در شکل گیری این حق های جهانی برخی تمدنها و فرهنگها و این انسانی که هماکنون وجود دارد نقشی نداشت. برخی از این فرهنگ و تمدنها مستعمره بودند و از همین رو نسل کنونی حقوق بشر زاییده این نسل نیست. اگرچه حقوق بشر غربی نیز تا حدی معترف است اما کافی نیست چون تکثر باید در عمق پذیرفته شود نه اینکه در حاشیه باشد و در نتیجه هر جا چالشی جدی مطرح شد حقوق بشر کنار بکشد.
این استاد حوزه و دانشگاه در پایان ایده رسیدن به حقوق جهانشمول برای بشر را متوقف بر دو امر دانست و گفت: برای استفاده از ایده فلسفی و پایه موجود در این حقها باید برویم بین تمدنی تلاش کنیم مانند ظرفیت هایی مثل اصل وفای به عهد، دفاع مشروع که از دل تمدنها و فرهنگهای مختلف جوشیده و اصلی کلی حقوق بشری را منتج شده که امری فرافرهنگی است. امروز هم بهترین فرصت است که با گفتگوی بین تمدنها و مشروعیت قائل شدن برای این تمدنها اجازه دهیم ارای تمدنی فکرهای خود را برای جهانی شدن حقوق بشر عرضه کرده و وجدان مشترک انسان متنوع بتواند اتخاذ موضع کند که بهترین فکر برای انسان امروز چیست.
محمد طی استاد دانشگاه لبنان سخنران بعدی این نشست علمی در ارائه مقاله خود با عنوان «حقوق بشر در اسلام و غرب ایمان و اجبار» با تاکید بر اینکه خداوند متعال در اسلام همه امور اعم از حقوق افراد و گروه ها را مشخص کرده است، گفت: روشنفکران سکولار حقوقی را که این روزها معمولاً به عنوان «حقوق بشر» شناخته میشود، محدود به مطالبه نیازهای اولیه از حکومت میدانند.
وی افزود: از آنجا که خداوند عالم مصالح بشری است قوانینی را تعریف می کند که نه تنها دارای یکپارچگی و جامعیت است بلکه منشا الاهی آن پایداری و تعالی آن را تضمین کرده است و چون امری ایمانی است، در داخل و خارج از مرز کشورها محترم است. همه مسلمانان به آنها ایمان دارند و از آنها دفاع میکنند و محافظت بر آن را از حکومتهای خود مطالبه میکنند.
این استاد دانشگاه لبنان با اشاره به اینکه در غرب، «حقوق بشر» را تنها برای حل چالشی که بیعدالتی حکومتها میخوانند، تعریف میکنند، گفت: حاکمیت و اقتدار در اسلام تنها از آن خداوند متعال است اما در غرب اقتدار حاکمان مشمول هیچ محدودیتی نبود تا اینکه نیروهایی برای مقاومت در برابر آنها شکل گرفت و منجر به شکل گیری حقوق بشر غربی شد.
محمد طب ادامه داد: در گذشته عقل با وجود محدودیت ها، حقوق را تعیین نمی کرد، بلکه غریزه در کنار آن دخالت می کرد. مردم از طریق آن در مطالبه «حقوق» و سپس استیفای آن تا حدی پیش رفتند که به پیامدهایی منجر شد که اگر این پیامدها ادامه یابد به طور منطقی به انقراض بشریت می انجامد، مانند روابط جنسی از طریق زندگی مشترک به عنوان جایگزین ازدواج و تشکیل خانواده و یا همجنس گرایی که فرزندآوری و خانواده در آن جایگاهی ندارد. با وجود این، حاکمان به این امور اعتقادی نداشتند و امروز جز در مواردی که زور و آگاهی مردمی آنها را مجبور به انجام آن کند به کلیت آن پایبند نیستند. بنابراین، میبینیم که سعی می کنند این اصول را در داخل کشورشان دور بزنند یا به نقض آنها در خارج از کشور خود اهمیتی نمیدهند و حتی گاه آن را به هر طریقی آن تشویق میکنند.
در ادامه نشست لو یائو جون رئیس و استاد دانشکده حقوق دانشگاه نینگ شیا و مدیر انجمن ادیان چین در ارائه مقاله خود با عنوان "حقوق بشر در تجربه و رویکردهای فرهنگ شرق" گفت: حقوق بشر در ایران و چین کانون ایراد اتهام از سوی کشورهای غربی بوده است. در گزارشهای مختلف سالانه حقوق بشر ایالات متحده، «شیطانسازی» حقوق بشری در ایران، چین و سایر کشورها آشکار است. با توجه به این رویکرد غرب، یافتن سهم فرهنگ شرق در تفسیر قوانین بین المللی حقوق بشر و به دست آوردن حق صحبت در مورد حقوق بشر بسیار مهم است.
این محقق حقوق بشر افزود: از سوی دیگر، تفکر بینافرهنگی در بحث جهانی بودن حقوق بشر می تواند به اجماع هنجاری همپوشانی بین ادیان و فرهنگ های مختلف دست یابد. ضرر عام گرایی مطلق یا نسبی گرایی مطلق نیز همین است. فرهنگ شرق نقشی حیاتی در تحقق واقعی قوانین بین المللی حقوق بشر ایفا می کند.
لو یائو جون با اشاره به اینکه چین و کشورهای خاورمیانه به «دستکش سفید» برای کشورهای غربی به رهبری آمریکا تبدیل شده اند تاکید کرد: کشورهای غربی از این طریق تلاش میکنند به نام حقوق بشر در امور داخلی این کشورها دخالت کنند. بنابراین، چین و خاورمیانه که منافع مشترکی در همکاری دارند ضرورت دارد تحت ابتکار راه ابریشم و فضای گسترده همکاری در دوره معاصر برای بررسی نظریه حقوق بشر با یکدیگر کار کنند.
لو یائو جون علاوه بر ریاست دانشکده حقوق دانشگاه نینگ شیا، رییس انجمنها علمی ادیان، مردم شناسی، مطالعات آسیایی و آفریقایی و عضو کمیته راهبری آموزش کارشناسی قوم شناسی وزارت آموزش و پرورش چین است.