شیخ اشراق؛ احیاگر یا بنیانگذار حکمت اشراق؟
به گزارش فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، شیخ شهابالدین سهروردی علیرغم همه ابتکارات فلسفی و منطقی و علمالنفسی خود، به ندرت سخن از «من» و «لم یسبقنی به احد» یا «لم یقل به احدٌ قبلی» و امثال آن به میان میآورد.
در جایی هم که میخواهد نقش خودش را در پیشبرد "حکمت خسروانی" بگوید با این ادبیات بیان میکند:«و الحجّة و ان كانت لنا الاّ انّ المذهب للقدماء من البابليّين و الحكماء الخسروانيّين و الهند و جميع الاقدمين من مصر و يونان و غيرهما.»
در رساله کلمه التصوف نقش خود را نقش احیاگیری نسبت به سنت فلسفی ایرانیان میداند و میگوید:و كانت في الفرس أمّة يهدون بالحق، و به كانوا يعدلون، حكماء فضلاء غير مشبهة المجوس، قد أحيينا حكمتهم النّورية الشريفة التي يشهد بها ذوق أفلاطون و من قبله من الحكماء في الكتاب المسمّى ب «حكمة الإشراق» و ما سبقت إلى مثله.
به اعتقاد این بنده، بیتوجهی به تواضع علمی شدید #شیخ_اشراق موجب شده است که عدهای او را واقعاً فیلسوف «محیی» یا احیاگر فلسفه باستانی بدانند و نه «مبدع» و «مبتکر». در حالی که بدون تردید چنین فلسفهای با چنین نظم و انضباطی هرگز پیش از شیخ اشراق وجود نداشته است.
خود سهروردی میگوید آنچه که از حکمای باستانی یونانی و ایرانی و هندی و مصری دریافت کرده است "حکمت خطابی" بوده است. به تعبیر دیگر آموزهها و دادههایی پراکنده آن هم مربوط به عمل و رفتار پیشینیان، وجود داشته است. اما وجود این حد از پیشینه هرگز موجب نمیشود اندیشمندی را که آن دادههای پراکنده را تبدیل به ایده و مکتب کرده است "محیی" بدانیم و نه "مبدع". و الا هیچ مبدعی در هیچ نظام فکریای نمیتوان سراغ گرفت.
احمدحسین شریفی