شماره هفتادم فصلنامه «خانواده پژوهی» منتشر شد
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، هفتادمین فصلنامه «خانواده پژوهی» به صاحب امتیازی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش(پژوهشکده خانواده و مدرسه) با مدیرمسئولی علی لطیفی و سردبیری غلامعلی افروز منتشر شد.
این فصلنامه در 10 مقاله و 401 صفحه منتشر شده و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:
واکاوی ماهیت نهاد خانواده در فقه امامیه و حقوق ایران
سید ابوالقاسم نقیبی؛ معصومه شهریاری
چکیده: خانواده باسابقهترین نهاد اجتماعی شناختهشده توسط بشر است؛ با وجود این تحلیل ماهیت آن یکی از مسائل پیچیده و اختلافی بین حقوقدانان می¬باشد و در دکترین کشورهای مختلف نیز مورد مناقشه واقع شده است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی خانواده با محوریت نصوص و منابع فقه و حقوق ایران به بررسی خانواده به¬عنوان ماهیتی مستقل پرداخته است. روش پژوهش حاضر تحلیلی - توصیفی و جمعآوری اطلاعات ازطریق کتابخانه صورت گرفته و به اعتبار استفاده از نتایج حاصل از آن دارای جنبه کاربردی در زمینه اصلاح قوانین میباشد. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که فقه و حقوق ایران شخصیت حقوقی مستقل خانواده را به رسمیت نمی¬شناسد؛ لکن آن را یک ماهیت مستقل و جدای از اعضای آن به حساب آورده است. به¬ عبارت دیگر خانواده یک تأسیس مستقل به ¬شمار می¬آید؛ لذا گفته می¬شود که کلیت خانواده معادل جمع اجزاء آن نیست بلکه این شبکه تأثیروتأثر مستمر روابط اجزاء است که بر پیچیدگی شناسایی خانواده میافزاید. نتیجه این رویکرد نوین آن است که خانواده به این اعتبار دارای آثار و احکامی جدا از آثار و احکام اعضای آن می¬باشد و برخی از آن عبارت است از: برخورداری حق حریم خصوصی، حق حیثیت معنوی، حق حمایت از تشکیل، تحکیم و تعالی، وجوب حفظ کیان خانواده و... .
موقعیت های برانگیزان اعتماد و بی اعتمادی به همسر در زنان و مردان متأهل ایرانی
نعیمه طلایی نژاد؛ محمد علی مظاهری؛ مونا چراغی؛ محمود حیدری
چکیده: اعتماد به عنوان یکی از عوامل ازدواج موفق و ثبات و پایداری در ازدواج محسوب میشود. هدف این مطالعه شناسایی موقعیتهای برانگیزانِ اعتماد و بیاعتمادی به همسر در زنان و مردان متأهل ایرانی است. دادههای این پژوهش با استفاده از پرسشنامهای محققساخته حاوی پرسشهای بازپاسخ به دست آمد. برای تحلیل دادهها از روش تحلیل درونمایهای استفاده شد. 163 فرد متأهل با استفاده از روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند و پرسشنامه را به صورت آنلاین تکمیل نمودند. دادهها به روش براون و کلارک تحلیل شدند. در نهایت سه درونمایه سایبانی، 10 درونمایه و 15 درونمایه فرعی استخراج شد. هر کدام از درونمایهها به صورت طیفی میباشند که یک سر آن نمایانگر اعتماد و سر دیگر آن نمایانگر بیاعتمادی هستند. درونمایههای سایبانی عبارتاند از: ویژگیهای فردی همسر، ویژگیهای رابطه همسران و رابطه همسر با دنیای بیرون. نتایج این مطالعه تصویر جامعی از عوامل تحکیمکننده و تخریبکننده اعتماد بین همسران ارائه داد که میتواند در طراحی مداخلات پیشگیرانه برای آموزشهای پیش از ازدواج و همچنین ارتقای کیفیت رابطه همسران مؤثر واقع شود.
رابطه میان سبکهای دفاعی وکیفیت ارتباط زوجین در خانواده: نقش واسطهای سبکهای حل تعارض
ماریه هاشمی تنگستانی؛ شاهرخ مکوند حسینی؛ علی محمد رضایی
چکیده: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه¬ سبکهای دفاعی و کیفیت روابط زوجین با نقش واسطهای سبکهای حل تعارض زناشویی بود. از میان زوجین شهرستان جم، 244 نفر به شیوه نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند و پرسشنامههای سبکهای دفاعی آندروز، سبکهای حل تعارض رحیم و کیفیت ارتباط زوجین خوشکام را تکمیل کردند. داده¬های پژوهش از طریق تحلیل مسیر و با نرمافزار AMOS تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که در میان سبکهای دفاعی، سبک رشدنایافته و رشدیافته و در میان سبک¬های حل تعارض، سبک¬های یکپارچه، اجتنابکننده، مصالحه و ملزمشده، روابط معنیداری با کیفیت روابط زوجین دارند. در بررسی روابط غیرمستقیم پژوهش نیز مشخص شد که سبک¬های حل تعارض یکپارچه و ملزمشده، رابطه¬ بین سبک دفاعی رشدنایافته و کیفیت ارتباط زوجین را واسطه¬گری میکنند. همچنین سبک¬های حل تعارض یکپارچه و مصالحه نیز بهعنوان متغیر واسطه¬ای، رابطه میان سبک دفاعی رشدیافته و کیفیت رابطه زوجین را تحت تأثیر قرار می¬دهند. لذا میتوان نتیجه گرفت که بررسی سبک-های دفاعی و همچنین سبک¬های حل تعارض در جهت پیشبینی و بهبود کیفیت روابط زوجین مفید است.
مدل پیشبینی رضایت زناشویی زنان بر مبنای مداخله والدینی، ادراک خانواده مبدأ، ازدواج والدین، تجربیات ناگوار کودکی، افسردگی و الگوهای ارتباطی
احمدرضا کیانی چلمردی؛ نگاره شهبازی؛ زهرا جهانبخشی؛ سلیمان احمدبوکانی
چکیده: هدف از پژوهش حاضر، تدوین مدل پیش¬بینی رضایت زناشویی زنان بر مبنای مداخلۀ والدینی، ادراک ازدواج والدین، تجربیات ناگوار کودکی، افسردگی و الگوهای ارتباطی بود. پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی بود که با روش مدل معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان و کارکنان زن شاغل در آموزش و پرورش شهر زنجان بود که 250 نفر از آنها بهصورت نمونه¬گیری در دسترس انتخاب شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تجربیات ناگوار کودکی، پرسشنامه سلامت بیمار-2، پرسشنامه رضایت از ازدواج، ادراک ازدواج والدین، مقیاس الگوهای ارتباطی، و مداخله والدینی بود. برای تجزیه و تحلیل داده¬ها از نرم¬افزار SPSS-25 و AMOS-24 استفاده شد. یافته¬های همبستگی نشان داد که تجربیات ناگوار کودکی، افسردگی، و الگوی ارتباط و مداخله والدینی همبستگی منفی و معنی¬داری با رضایت زنان دارد و الگوی ارتباطی سازنده همبستگی مثبت معنی¬داری (بیشترین همبستگی) را با رضایت زنان دارد. داده¬های مدل نیز نشان داد که بیشترین ضریب تأثیر مستقیم به سمت رضایت زناشویی زنان، مربوط به مداخه والدینی بود. از این یافته¬ها نتیجه گرفته می¬شود که الگوی ارتباط سازنده و مداخله والدینی از مهم¬ترین عوامل موثر بر رضایت زناشویی هستند و آموزش الگوی تعامل سازنده و تفرد و تمایز و استقلال از والدین می¬تواند به رضایت بالاتر زنان کمک بسیاری کند.
پیشبینی رضایت جنسی بر اساس سبکهای دلبستگی،سبکهای هویت و مثلث عشق
مصطفی حسن اصفهانی؛ احمد برجعلی؛ مهدی خانجانی
چکیده: رضایت جنسی از مهمترین مسائل در روابط زوجین است که میتواند در بقای رابطه تأثیرگذار باشد. هدف از انجام این پژوهش پیشبینی رضایت جنسی توسط سبکهای دلبستگی، سبکهای هویت و مثلث عشق استرنبرگ میباشد. روش تحقیق پژوهش حاضر از نوع همبستگی است. جامعه آماری مورد نظر این پژوهش تمامی افراد متأهل شهر تهران در سال 1400، که از زمان ازدواج آنها پنج سال گذشته باشد، هستند که از این بین تعداد 416 نفر نمونه این پژوهش را تشکیل دادهاند. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامههای رضایت جنسی (کرمانی، 1386)، سبکهای دلبستگی بزرگسالان (هازن و شاور، 1987)، سبکهای هویت (بروزنسکی، 1992) و مثلث عشق (استرنبرگ، 1989) استفاده شد. برای تحلیل دادهها، از نرمافزار SPSS-23 و همچنین از رگرسیون گامبهگام استفاده شد. یافتهها نشان دادند مثلث عشقی، سبکهای دلبستگی و سبکهای هویت در افراد متأهل رابطه معناداری با رضایت جنسی دارند که هر کدام به ترتیب 28، 25و 19 درصد واریانس رضایت جنسی را تبیین میکنند. درنتیجه سبکهای دلبستگی و هویت و مثلث عشق افراد میتواند در میزان رضایت جنسی افراد دخیل باشند.
"مدلیابی تعارضات زناشویی بر اساس خودشناسی، عشق و هوش هیجانی با میانجیگری تمایزیافتگی"
ایران صادقی؛ افشین صلاحیان؛ مهدیه صالحی
چکیده: این پژوهش با هدف سلامتی خانواده و کاهش تعارضات زناشویی به بررسی عوامل کاهنده مهم آن به بررسی مدلیابی تعارضات زناشویی براساس خودشناسی، عشق و هوش هیجانی با میانجیگری تمایزیافتگی پرداخت. تحقیق حاضر بنیادین و از نوع همبستگی میباشد به طوریکه با نمونه گیری خوشهای 248 نفر نمونه (115 زن و 133 مرد) به صورت تصادفی از مراجعین زوج مراکز مشاوره شهر تهران، انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده برای جمعآوری اطلاعات پرسشنامه تعارضات زناشویی ثنایی و همکاران (1396)، پرسشنامه خودشناسی قربانی و همکاران (2008)، پرسشنامه عشق استرنبرگ (1986)، پرسشنامه هوش هیجانی سیبریا شرینگ (منصوری، 1380) و پرسشنامه تمایزیافتگی دریک (2011) بودند. دادههای پیمایش پس از گردآوری با استفاده از نرم افزار SMART.PLS و از طریق مدلسازی معادلات ساختاری به شکل بدون خرده مقیاس تجزیه- تحلیل شدند. یافتهها حاکی از آن است که متغیرهای خودشناسی، عشق و هوش هیجانی، توانستند واریانس تمایزیافتگی را با مقدار 715/0 توجیه کنند و این سه متغیر همراه متغیر میانجی توانستند واریانس تعارضات زناشویی را با مقدار 517/0 پیشبینی کنند، همچنین نقش میانجیگری تمایزیافتگی در هر سه مسیر معنیدار بود. و نتایج نشان داد که مدل پیشبینی تعارضات زناشویی بر اساس خودشناسی، عشق، هوش هیجانی با میانجیگری تمایزیافتگی دارای برازش مطلوب است همچنین پیشنهاد این مطالعه بنیادی، تدوین پروتکل آموزشی- درمانی برای زوجین است تا قدم به قدم در جهت کاهش تعارضات زناشویی و سلامت جامعه به کار گرفته شود.
انتخاب همسر در افراد دارای معلولیت جسمی-حرکتی شهرستان بروجن: اهداف، ملاکها وچالشها؛ یک مطالعه پدیدارشناختی
مریم مرادیان؛ اقبال زارعی
چکیده: مطالعه کیفی حاضر در جستوجوی اهداف، ملاکها و چالشهای انتخاب همسر در افراد دارای معلولیت جسمی-حرکتی شهرستان بروجن به شیوه پدیدارشناختی انجام شد. بدین منظور با چهارده نفر از افراد مجرد دارای معلولیت جسمی-حرکتی مرکز بهزیستی شهر بروجن مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. دادهها با استفاده از روش کلایزی تحلیل شد. شش مضمون اصلی (هدف از ازدواج، ملاکهای انتخاب همسر، نگرانیهای مرتبط با ازدواج، ضعف آگاهی خانواده، انگ اجتماعی و فقدان منابع حمایتی)، 22 مضمون فرعی (رفع نیازهای جنسی، فرار از شرایط آزاردهنده خانواده، مسیری برای کسب امنیت در مواجه با آیندهای مبهم، رهایی از احساس خلاء در مقایسه با همشیرهای متأهل، وضعیت جسمانی همسر آینده، سن مناسب همسر، ازدواج دائم، داشتن قدرت درک و همدلی و داشتن صداقت، ترس از رها شدن از سوی همسر، به دنیا آوردن فرزند معلول، عدم پذیرش از سمت خانواده همسر، نگرانی از عدم توانایی در تأمین نیازهای مادی همسر، انکار معلولیت به خاطر نگرانی از پذیرفته نشدن، ایجاد موانع در فرایند ازدواج از سمت خانواده معلول، انکار ضرورت ازدواج فرزند معلول، باور نداشتن به توانایی فرزند معلول در تشکیل خانواده، ترس از مجرد ماندن فرزند معلول، دیدگاه منفی جامعه نسبت به معلولان، عدم حمایتهای دولتی، اشتغال موقت، عدم اشتغال یا عدم تناسب شغل با وضعیت جسمانی، عدم استخدام افراد معلول در آزمونهای استخدامی) و یک درونمایه (امید برای کسب پذیرش و همدلی، حمایت، امنیت عاطفی و اجتماعی، و در هالهای از احساس درماندگی، ناامیدی، نادیده گرفته شدن، حسرت و نیاز به توجه و آگاهیبخشی) استخراج شد.
متناسبسازی و اعتباریابی برنامه شکوفایی پِرما به منظور بهبود بهزیستی روانشناختی نوجوانان کمشنوا و والدین آنها
سیدحسین سیادتیان آرانی؛ محمد عاشوری؛ سالار فرامرزی؛ قاسم نوروزی؛ لیندا جی اسپنسر
چکیده: هدف این پژوهش متناسبسازی و اعتباریابی برنامه شکوفایی پرما به منظور بهبود بهزیستی روانشناختی نوجوانان کمشنوا و والدین آنها بود. پژوهش حاضر بر اساس هدف از نوع بنیادی و از نظر ماهیت و جمعآوری دادهها از نوع کیفی است. جامعه آماری آن از متخصصان روانشناسی و آموزش افراد استثنایی، معلمان و والدین نوجوانان کمشنوای شهر کاشان تشکیل میشد. نمونه پژوهش شامل چهار متخصص روانشناسی و آموزش افراد استثنایی، چهار معلم و چهار نفر از والدین نوجوانان کمشنوا میشد که با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. متناسبسازی و اعتباریابی برنامه در پنج مرحله بررسی پیشینههای نظری، بررسی برنامههای موجود، متناسبسازی برنامه، اعتباریابی برنامه و تبیین اعتباریابی آن انجام شد. از رویکرد دلفی برای متناسبسازی محتوا، از مثلثسازی بررسیکننده به منظور اعتباریابی، از روش درصد توافق متخصصان برای تعیین پایایی و از روش لاشه به منظور محاسبه شاخص روایی محتوایی استفاده شد. یافتهها حاکی از آن بود که پایایی برنامه با روش درصد توافق برابر با 93 درصد و شاخص روایی محتوایی آن برابر با 97/0 است. بنابراین، برنامه شکوفایی پرما به منظور بهبود بهزیستی روانشناختی نوجوانان کمشنوا و والدین آنها از روایی و اعتبار بالایی برخوردار است.
رابطه جو عاطفی خانواده و اهمالکاری تحصیلی در دانشآموزان: نقش میانجیگری انعطافناپذیری شناختی (اجتناب تجربهای)
بهاره السادات حیدریه زاده؛ شهلا پاکدامن؛ مهدیه استبرقی
چکیده: هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه جو عاطفی خانواده و اهمالکاری تحصیلی با واسطهگری اجتناب تجربهای در دانش¬آموزان بود. طرح پژوهش در این مطالعه توصیفی- همبستگی بود. شرکتکنندگان این پژوهش شامل 375 نفر (219 دختر و 156 پسر) از دانش¬آموزان پایه دهم شهر یزد در سال تحصیلی ۱۴۰۰- 139۹ بودند که بر اساس روش نمونهگیری خوشه¬ای تصادفی انتخاب شدند. به منظور جمعآوری دادههای پژوهش، از پرسشنامه¬ اهمالکاری تحصیلی سولومون و راثبلوم (1984)، پرسشنامه جو عاطفی خانواده هیل برن (1964) و پرسشنامه پذیرش و عمل بوند، هایس، بیر، کارپنتر، گوئنول، ارکات و زتل (2011) استفاده شد تجزیه و تحلیل دادهها با روش همبستگی مبتنی بر رویکرد مدلیابی معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزار AMOS انجام گرفت. نتایج نشان داد که جو عاطفی خانواده بهصورت مستقیم، منفی و معنادار اجتناب تجربهای (68/0-=β) و اهمال¬کاری تحصیلی (34/0- =β) را پیش¬بینی میکند. اجتناب تجربهای نیز بهصورت مستقیم، مثبت و معنادار اهمال¬کاری تحصیلی (21/0=β) را پیش¬بینی میکند. در نهایت نتایج نشان داد اجتناب تجربهای در رابطه بین جو عاطفی خانواده و اهمال¬کاری تحصیلی دارای نقش واسطه-ای می¬باشد. بنابراین با بهبود جو عاطفی خانواده و افزایش انعطافپذیری شناختی (کاهش اجتناب تجربه¬ای) می¬توان تا حدودی اهمال¬کاری تحصیلی را کاهش داد.
مدل یابی معادلات ساخناری تاثیر انعطاف پذیری روانشناختی بر گرایش به روابط فرازناشویی با نقش میانجی گر هویت من در زوجین
کوثر نازی نژاد؛ عباس رحمتی
چکیده: پژوهش حاضر با هدف تاثیر انعطاف¬پذیری روانشناختی بر گرایش به روابط فرازناشویی با نقش واسطه¬ای هویت من انجام گرفت. پژوهش حاضر، پژوهش همبستگی و از نوع مدل¬سازی معادلات ساختاری بود؛ جامعه آماری پژوهش کلیه زوجین شهر بیرجند بود. روش نمونهگیری به صورت در¬دسترس بود و تعداد نمونه شامل 192 زوج (384 نفر) بود. پرسشنامههایی که جهت جمع¬آوری اطلاعات از گروه نمونه در نظر گرفته شدند عبارت بودند از: پرسشنامه نگرش به روابط فرازناشویی واتلی (2006)، پرسشنامه انعطافپذیری شناختی دنیس و وندورال (2010) و نسخه دوم پرسشنامه عینی گسترشیافته منزلت هویت من بنیون و آدامز (1986). برای تجزیه و تحلیل آماری داده¬ها از مدل معادلات ساختاری (SEM) استفاده شد. بر اساس نتایج، اثر مستقیم انعطافپذیری روانشناختی بر گرایش به روابط فرازناشویی، اثر مستقیم انعطاف¬پذیری روانشناختی بر هویت من و اثر مستقیم هویت من بر گرایش به روابط فرازناشویی مورد تأیید قرار گرفت. طبق نتایج، اثر غیرمستقیم متغیر انعطافپذیری روانشناختی از طریق هویت من بر گرایش به روابط فرازناشویی مورد تأیید قرار گرفته است (01/0>P). بنابراین، انعطافپذیری روانشناختی و هویت من تلویحات کاربردی فراوانی در زمینههای پژوهشی و درمان گرایش به روابط فرازناشویی دارد.
علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره فصلنامه «خانواده پژوهی» می توانند به نشانی تهران، اوین، دانشگاه شهید بهشتی، پژوهشکده خانواده، فصلنامه خانواده پژوهی و با شماره تلفن 22431813 (021)- 29905327 یا به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس jfr.sbu.ac.ir مراجعه کنند یا تماس بگیرند.