طفره رفتن اصلاحات از پاسخ به خبرگزاری رسا درباره بیانیه میرحسین موسوی
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، این روزها انتشار یک بیانیه جنجالی از سوی میرحسین موسوی، این کهنه سیاستمدار اصلاح طلب که سالهاست در حصر خانگی بهسر میبرد، موضوع داغ رسانهها شده است. تحلیلگران و افراد مختلفی پیرامون این موضوع نوشتند و منتظر بودیم تا سران اصلاحات به اتخاذ موضعی رسمی درباره این بیانیه مبادرت ورزند؛ اما کمتر کسانی از سران و چهرههای شناخته شده اصلاح طلب پیرامون این بیانیه موضع گرفتهاند. روزه سکوت یا به تعبیر بهتر بیشتر چهرههای اصلاح طلب در میان دوگانگی ایستادن علنی در مقابل نظام و تحمل آتش رسانهها و طعنههای اصلاح طلبها باقی ماندهاند. طعنههایی از آن جنس که جناب پرزیدنت که اکنون مشغول ساختمان سلام است در حین انتخابات اخیر ریاست جمهوری بابت تأیید صلاحیت شدن و حضور همتی در انتخابات داشت.
شاید دو محور اساسی را بتوان در بیانیه میرحسین موسوی مورد توجه قرار داد، یکی هجمه به جایگاه مقدس ولایت فقیه با عباراتی همچون موروثی شدن رهبری انقلاب که ادعای گزافی بیش نیست و دیگری هجمه به سرداران رشید اسلام و مدافعان حرم که از جان خود برای امنیت کشور مایه گذاشتند.
یکی از تحلیلهای قابل توجهی که سالها پیرامون حرکتهای تروریستی در منطقه وجود داشت، این بود که تمام این حرکتها بهصورت ناگهانی پس از به پایان رسیدن فتنه سال 1388 در ایران در منطقه شعلهور شدند. تمام آن تحلیلها اذعان داشتند که میرحسین موسوی خواسته یا ناخواسته در پازل ناامن سازی منطقه حرکت میکرد و برخی نیز اعتقاد دارند که همزمانی این تحرکات، نشان از تلاش جریان اصلاحات و جنبش سبز برای تبدیل شدن به یک جنبش تروریستی بود. همچنان که شاهد بودیم این جنبش تلاش بسیار عجیبی برای حمله به یکی از اسلحهخانههای سپاه مانند حوزه مقاومت بسیج نینوا کرد که با مقاومت و ورود نیروی انتظامی، این حرکت ناکام ماند. شکی نیست که اگر نهادهای امنیتی کشور در آن سال هوشیاری خود را در جلوگیری از ورود و توزیع سلاح میان فتنهگران حفظ نمیکردند، الآن نبرد با گروههای تروریستی معطوف به خیابانهای کشور ایران میشد. میتوان تصور کرد عدهای از سران جریان اصلاحات که همکاری آنها با بیگانگان عیان است، میتوانستند در نقش ابوبکر بغدادی ایرانی ظاهر شوند و هدایت گروههای تروریستی را علیه نهادهای داخلی برعهده بگیرند.
میرحسین موسوی که اتهام سنگین دیگری یعنی مارکسیست بودن را بر پیشانی دارد و کارنامه به اصطلاح انقلابیگری او پر از نقاط ابهام پاسخ داده نشده است، پس از یک دهه بیانیهای پر از مطالب سخیف و توهین آمیز منتشر کرده است که حرف دل رفقای اصلاح طلب اوست. اینکه مینویسم حرف دل آنهاست به این خاطر است که آنها حاضر نیستند حتی اندکی موضع مخالف را درباره این بیانیه اتخاذ کنند. خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا با تعدادی از افراد نام آشنای اصلاح طلب تماس گرفت؛ اما هیچ کسی پاسخی درباره این بیانیه نداد. بعضی از آنها به دلیل نگرانی از آماج توپخانه رسانهای اصلاحات و برخی دیگر با ترس از اینکه سخنانشان موجب تعقیب قضایی شود، حاضر به گفتوگو نشدند.
ابتدا با مصطفی کواکبیان، دبیرکل حزب مردم سالاری و رئیس ائتلاف مردمی اصلاحات تماس گرفتیم. وی پس از اطلاع از موضوع گفت: «من از خرداد پارسال هیچ جایی مصاحبه نداشتهام، حتی با رسا و اگر بخواهم مصاحبه کنم، اول با شما مصاحبه میکنم؛ بهتر است از آنهایی که احراز نشدهاند نباید مصاحبه بگیرید، بروید دنبال آنهایی که احراز شدند و بهتر میتوانند جواب بدهند... از دیروز تا حالا پنجاه نفر تماس گرفتند.»
سپس با حجتالاسلام محمد زارع فومنی، دبیرکل حزب مردمی اصلاحات تماس گرفتیم که وی ابتدا از پاسخ سرباز زد و درخواست کرد پس از دو یا سه ساعت مجدد تماس بگیریم. در تماس مجددی که گرفتیم و وی از موضوع مطلع شد پاسخ داد: «من نظری ندارم راجع به این قضیه؛ من حقیقتاً درباره این قضایا صحبتی نمیکنم؛ چون هنوز صحت این معلوم نیست، باید ببینیم از چه مایهای است؟» پس از این صحبتها از آقای فومنی خواستیم که حداقل درباره موضوعات این بیانیه مانند توهین به مدافعان حرم پاسخ بدهند که گفت: «چون من نمیدانم که آیا نظر ایشان این بود یا نه، من نمیتوانم نظر بدهم؛ چون من نمیدانم آقای موسوی این را گفته، کس دیگری نوشته است یا کس دیگری گفته است را نمیدانم؛ باید موضوع روشن بشود که اصلاً چه کسی این حرفها را گفته است.»
پس از حجتالاسلام فومنی، با حجتالاسلام مجید انصاری تماس گرفتیم که او هم به دو ساعت بعد ارجاع داد و پس از دو ساعت با وی تماس گرفتیم و تلفن وی خاموش بود.
سپس تلاش کردیم تا با آقای الیاس حضرتی تماس بگیریم که منشی وی تلفن را پاسخ داد و گفت: «چند وقت است که ایشان مصاحبه نمیکنند.» وقتی موضوع را توضیح دادیم پاسخ داد: «فعلاً مصاحبه نمیکنند.»
تماس بعدی ما نیز با آقای محمدعلی وکیلی بود. وی ابتدا بهخاطر حضور در جلسهای درخواست کرد دو سه ساعت دیگر تماس بگیریم. پس از تماس مجدد با وی پاسخ داد: «من الآن صلاح شد که اظهار نظر نکنم؛ من در موضوعات مختلف پیشاهنگ اظهار نظر هستم و توپخانه اصلاح طلبها روی من زوم است؛ من باید صبر کنم اصلاح طلبهایی که مدعی هستند در مدار جمهوری اسلامی هستند آیا اظهار نظر میکنند یا نه.» پس از اینکه درخواست کردیم حداقل موضع خود را در این موضوع اعلام کنند، پاسخ داد: «من باید ببینم آقایان چه موضعی بگیرند که بیخودی توپخانهشان علیه من بسیج نشود... در ظرف یکی دو روز آینده مینویسم.»
البته با آقای مسعود پزشکیان نیز تماس گرفتیم که به تماس ما پاسخی ندادند.
در نهایت با آقای علی مطهری تماس گرفتیم و پس از طرح موضوع گفت: «من ندیدهام هنوز و نخواندهام؛ باید ببینم و بخوانم و بعداً انشاءلله؛ الآن نمیتوانم اظهار نظر کنم.» پس از اصرار درباره پاسخ دادن پیرامون موضوعات مطرح شده در رسانهها مانند توهین به سردار سلیمانی و سردار همدانی نظرخواهی کردیم که پاسخ دادند: «باید ببینم و ندیدهام، ببینم و بعداً بخوانم... فردا صبح تماس بگیرید.» وقتی هم که صبح امروز با آقای مطهری تماس گرفتیم و برخلاف وعده گذاشته شده پاسخی ندادند و حتی پس از ارسال پیامک و درخواست تعیین وقت یا تماسهای مجدد، پاسخی دریافت نکردیم.
سکوت عجیب بزرگان اصلاحات درباره این بیانیه که پرده از ذات حقیقی اصلاح طلبها بر میدارد و ذهن انسان را به کلمه قرآنی «مفسدون» در آیه شریفه 11 بقره رهنمون میسازد. جریان اصلاحات بعد از شکست فضاحتباری که در انتخابات ریاست جمهوری اخیر خوردند، به جریانی منزوی تبدیل شده است. از طرفی عناصر رسانهای اصلاحات دست خالی از سوژه دارند و تمام تلاش خود را برای حمله مستقیم به نظام همسو ساختهاند و از این جهت بیانیه صریح میرحسین موسوی در توهین به مدافعان حرم و سردارانی مانند حاج قاسم سلیمانی و حاج حسین همدانی نشان از زبونی و خواری این جریان میدهد که حاضر هستند نوک پیکان دفاع از وطن را با عبارات سخیف و توهین آمیز مورد هجمه قرار دهند. دست آنها به قدری خالی است که حاضرند از کمترین انتقادات حتی از سوی نیروها و عناصر انقلابی را در رسانههای خود منعکس سازند!
به نظر میرسد اصلاحات بعد از مرگ هاشمی رفسنجانی همچنان که همان زمان هم تهی از رهبری عاقلانه بود، پس از آن نیز تهی از هر گونه رهبری است. از طرفی حسن روحانی چهرهای به شدت منفور در میان جامعه ایرانی است و سیدمحمد خاتمی نیز تأثیرگذاری خود را از دست داده است. نسخه پیشنهادی به تمام کسانی که امروز بهعنوان اصلاح طلب شناخته میشوند، این است که اگر اندک علاقهای به پیشرفت و آبادانی کشور دارند، اندکی از موضع تعصب فاصله بگیرند و به کارنامه دولتهای اصلاحات نگاهی عاقلانه و عالمانه بیافکنند و موضع خود را به دقت روشن کنند.
اینکه امروز چهرههای اصلاحات تهی از مطالب برای بیان در تریبونها هستند عمق فاجعه ایدئولوژیک این جریان را بیش از پیش نمایان میکند؛ چرا که شک نکنید اگر ذرهای اشکال و ایرادی وجود میداشت، زمین و زمان را به هم میدوختند در حالی که خودشان میدانند چیزی در چنته ندارند؛ اما این اسم را یدک میکشند. اینکه امروز اصلاحات خود درگیر تندروی است، بیش از پیش عیان شده است؛ اما فقدان رهبری و هدایت ایدئولوژیک نیز در اینجا قابل توجه است.
اینکه امروز عده زیادی از سران جریان اصلاحات از طعنهها و هجمههای دوستانشان میترسند تا واقعیتها را بیان کنند تا اینکه عدهای دیگر از زندان و پاسخگویی به نهادهای قضایی خسته شدهاند و از سوی دیگری چهرههای دیگری حاضر به موضع گیری علنی نیستند و منتظر دیگران ماندهاند قابل توجه است. تماسها و تلاش برای شنیدن موضع و سخنان چهرههای اصلاحات برای من بیش از پیش آشفتگی درونی جریان اصلاحات را نمایان کرد که دیگر نمیتوانند در پوستین وارونه به ظاهر یکدستی خود بگنجند. به نظر میرسد جریان اصلاحات باید تکلیف خود را با جامعه و ملت ایران، انقلاب اسلامی و نهاد مقدس ولایت فقیه روشن سازند؛ زیرا هر کسی که امروز بخواهد زیر پرچم و شمشیر از رو بسته میرحسین موسوی علیه انقلاب اسلامی بایستد، با پاسخ دندانشکن ملت ایران و انقلاب اسلامی روبرو خواهد بود. بیطرفی از سوی جریان اصلاحات در این دوران دیگر معنایی ندارد و از سویی به این دلیل که دولت سیزدهم رویکرد پوسیده اصولگرایی-اصلاحطلبی را دور انداخته است، باید با مردم بودن را واقعاً نشان بدهند.
خبرگزاری رسا آمادگی دارد هرگونه اظهارنظر و موضعگیری از سوی چهرههای جریان اصلاحات را درباره بیانیه آقای میرحسین موسوی، دریافت و منتشر کند. البته دوست داشتیم نظر حجتالاسلام سیدحسن خمینی را نیز در این باره جویا شویم که به علت عدم دسترسی، ارتباط با ایشان امکان پذیر نبود.
محمدحسین کتابی