از فواید روزه داری و تربیت فرزند
سریالهایی که حالا در گذر سالها، جزءلاینفک سبک زندگی در ماه رمضان شدهاند و از خلال فضای دراماتیکشان، مضامین ظریف انسانی و الهی منتقل میشود و همچنین ابعاد سرورانگیز این ماه با موقعیتهای کمدیشان پیوندی ناب میخورد.
به گزارش جام جم آنلاین، در این بین بسیاری از هنرمندان شناخته شده و محبوب نیز با حضور مستمر در این دست مجموعههای تلویزیونی پرطرفدار و خاطرهانگیز، در این اقدام سهمی بهسزا و قابل ملاحظه داشتهاند. پروانه معصومی، بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون از جمله همین هنرمندان است. بازیگری که با چهرهای مهربان، معصوم و سمپاتیک و صدایی منحصر به فرد که گویی با بهترین نواهای آرامش بخش و لطیف آمیخته شده و جنسی از بازی که طمأنینه و وقار ویژهای در آن موج میزند، همیشه یادآور خاطراتی خوب برای بینندگان آثارش بودهاست.
معصومی درباره آداب و رسوم این ماه و ملزومات رفتاری متناسب با آن معتقد است: «به اجبار نمیتوان به یک کودک گفت نماز بخوان یا روزه بگیر. به همین دلیل وقتی کودک در محیطی بزرگ شود که سفره افطار و سحر در آن پهن شود، در آن خانه قرآن تلاوت شود، در برابر نعمات شکرگزاری شود و... ناخودآگاه یاد میگیرد حرمت این ماه را نگه دارد.
حتی یاد میگیرد از خوردن و آشامیدن مقابل افراد روزهدار پرهیز کند و در صورت نیاز به آب و غذا آن را دور از دید دیگران و به شکلی پنهانی مصرف کند.» معصومی در مقام هنرمندی که ماه رمضان را از پنج - شش دهه پیش تا امروز در ایران درک کرده و با لحظه لحظه مناسبات آن از حلاوت سفره افطار تا حس وصفناشدنی مناجات سحر ارتباطی ناگسستنی داشته، در گفتگو با روزنامه جامجم به بازگویی و تعریف بخشی از خاطرات شیرین و شنیدنی اش از این ماه مبارک پرداختهاست. معصومی همچنین نقبی به گذشتهها زدهاست و جنبههایی از رسوم قدیمی مرسوم در این ماه بین ایرانیان را که ریشهای محکم در فرهنگ دینی و عقیدتی ما دارند، در توصیف و روایت خاطراتی از کودکی خود برای مخاطبان جامجم به تصویر کشیدهاست.
مذهب در خانه ما
مذهب در خانه ما
من در تهران خیابان دانشگاه متولد و در خانوادهای مذهبی و بسیار مقید بزرگ شدم. در کوچه ما سه خانه بیشتر نبود که همسایه راست و چپمان یهودی و تنها ما مسلمان بودیم و با وجود این تمام مراسم و مناسک دینیمان را جزء به جزء بهجا میآوردیم. در خانه ما با رسیدن ماه رمضان جشن و پایکوبی به پا میشد و به همین خاطر ماهرمضان در کودکی برای من مساوی بود با ذوق و شوقی وصف ناشدنی. یک قانون نانوشتهای بود که تمام اعضای خانواده باید سر سفره سحری کنار یکدیگر مینشستند و ما هم که خیلی کوچک بودیم و نمیتوانستیم روزه بگیریم، سحرها به شوق اینکه در کنار بزرگترها کنار سفره بنشینیم یا با همان چشمان نیمهباز بازی کنیم، از خواب بیدار میشدیم. سحرها خیلی به ما خوش میگذشت و ما هیچوقت
چنین فرصت بینظیری را از دست نمیدادیم.
یواشکی مسجد میرفتم
در ایام کودکی اگر ماه رمضان به تابستان میافتاد، خانوادهام حتما سحری همراه با غذا هندوانه هم میخوردند تا به قولی از عطش و تشنگیشان در طول روز کاسته شود. من هم صبحها که بیدار میشدم آن کاسه هندوانهای را که سحری هندوانهاش خوردهبودم برمیداشتم و یکی از همبازیهایم را از کوچه صدا میکردم که بیاید تا با هم ته هندوانه را بتراشیم و بخوریم. این کار، بزرگترین لذتی است که از ماه رمضانهای کودکیام به یاد دارم که هفت یا هشت سالم بودم و همبازیای داشتم که هر دو خیلی دلمان میخواست به مسجد برویم و نماز بخوانیم، اما در آن سن و سال جز «بسم ا... الرحمن الرحیم» چیزی از نماز بلد نبودیم. با این حال آنقدر شوق نماز خواندن داشتیم که خودمان را پشت چادر خانمهایی که به مسجد میآمدند، پنهان میکردیم و وارد مسجد میشدیم. حتی خاطرم هست بعدها دوستم رفتهبود و به بقیه گفتهبود پروانه در مسجد به جای نماز خواندن، این شعر را میخواند؛ «دل زیر دستان نباید شکست، مبادا که روزی شوی زیردست». من، اما خودم واقعا یادم نمیآید آنروزها این شعر را به جای ادا کردن کلمات در نماز میخواندم که البته اگر هم این کار را میکردم، نشان از ذوق و عجلهای بود که برای نماز خواندن در آن سن و سال داشتم.
خاطره روزه کلهگنجشکی
من روزه کلهگنجشکی زیاد میگرفتم، اما در همان حال و هوای بچگی، یواشکی روزهام را میخوردم. مثلا خاطرم هست دور از چشم بقیه وقتی وارد مسجد میشدم به هوای وضو گرفتن، میرفتم آب انبار مسجد که در زیرزمین قرار داشت. چون آنموقعها آب لولهکشی نبود. بعد، چون تشنهام بود دو سه قلپ آب میخوردم و همیشه هم دوستانم به قول معروف مچم را میگرفتند و من را به بقیه لو میدادند. البته از آنجا که بچه خیلی ضعیفی بودم، مادرم میگفت مجبور نیستی روزه بگیری، اما خودم دوست داشتم که روزه بگیرم و به بقیه ثابت کنم میتوانم. حتی مادرم وقتی میدید از عهدهام برنمیآید برای اینکه دم دمهای افطار طاقت بیاورم و خیلی اذیت نشوم، سرگرمم میکرد. اینطور که زرده تخممرغ را با شکر در یک استکان میریخت و آن را به دستم میداد تا هم بزنم و میگفت این را هم بزن تا افطار که پف بکند و بیاید بالا. اینطور میخواستند من را مشغول به کاری کنند که گذشت زمان را متوجه نشوم، اما من انگشت شستم را طوری در استکان قرار میدادم که زرده تخم مرغ و شکر به آن بخورد و بعد یواشکی آن را میخوردم!
آداب سفره افطار
ذوق و شوق آمدن ماه رمضان از قدیم باعث به وجود آمدن آداب و رسوم مختلف و زیادی در مناطق مختلف کشور ما شدهاست که قطعا آشنایی با هر کدام از آنها سبب شناخت فرهنگ آن منطقه میشود. از این جهت خانه ما هم در ماه رمضان آداب و رسوم خاص به خودش را داشت. مادرم تهرانی و پدرم اهل بیجار بودند. تمام فامیل پدری من کردستان هستند، اما خودم متاسفانه هیچوقت طولانی مدت آنجا نبودم که ببینم کردها رسم و رسوم خاص یا غذای خاصی برای ماه رمضان دارند یا نه. با این حال از دوران کودکی به یاد دارم مادرم همیشه خود را مقید میدانست برای افطار سوپ و سبزیخوردن و یک نوع شیرینی سر سفره باشد. منظورم از شیرینی، زولبیا بامیه نیست. چون آن که همیشه بود. منظورم شیرینیای است که پخته میشود مثل فرنی یا شیربرنج یا شلهزرد. از آنروزها دیگر خیلی گذشته و من امروز دیگر باتوجه به کهولت سن نمیتوانم روزه بگیرم، اما هنوز با عشق دعای سحر و افطار را گوش میدهم و میروم به گذشتههای زیبایی که همه با هم دور سفره مینشستیم. ماه رمضان از زیباترین خاطرههای زندگی من است. حتی دیروز که با یکی از خواهرانم که او هم نمیتواند روزه بگیرد، تلفنی صحبت میکردم به او گفتم تو این روزها را چه میکنی، گفت من هر روز سفره افطار را در نهایت دقت میچینم و هیچوقت هم غذا زیاد نمیآید. هر روز دم دمای افطار که میشود در خانه را میزنند و میآیند داخل و افطار میکنند.
شالوده بچهها را درست بنا کنیم
ماه رمضان در درون خود ویژگیهایی دارد که کودکان را به خود جذب میکند. این ماه سراسر روشنی است و به دلیل همین روشنی است که میتواند همه را اعم از پیر و جوان به خودش جذب کند، اما باید به این نکته توجه داشت که نمیتوان به زور به کودکان فواید این ماه را آموزش داد. چون هر آنچه به اجبار باشد، انسان را فراری میدهد و اتفاقا نتیجه برعکس دارد. به زور نمیتوان به بچه گفت نماز بخوان یا روزه بگیر. به همین خاطر وقتی یک کودک در محیطی بزرگ شود که سفره افطار و سحر پهن شود، در آن خانه قرآن تلاوت شود، شکرگزاری در برابر نعمات انجام شود و... ناخودآگاه یاد میگیرد حرمت این ماه را نگه دارد. حتی یاد میگیرد از خوردن و آشامیدن مقابل افراد روزهدار پرهیز کند و در صورت نیاز به آب و غذا آن را دور از دید سایرین و پنهانی مصرف کند. به نظرم خیلی نیاز نیست با داستان و روایات ویژه که بعضی از آنها حتی قابل فهم برای کودکان هم نیست آنها را با این ماه آشنا کنیم. رمضان به خودی خود آن قدر دلنشین و روحانی است که یک کودک با دیدن رفتار بزرگترها برای آشنایی بیشتر و دقیقتر با آن ترغیب میشود. خدا رحمت کند فرج ا... سلحشور (کارگردان) را. یک بار از او پرسیدم چطور فرزندانتان را آنقدر مقید و باایمان بزرگ کردید و او به من گفت بچههای من در مراسم مذهبی بزرگ شدند. واقعیت هم همین است. اگر خانوادهای مذهبی و معتقد باشد، کودکان ناخودآگاه با مفاهیم دینی آشنا میشوند.
سفرههای افطار در پشت دوربین
چند سال پیش در مجموعه تلویزیونی «مثل هیچ کس» بازی داشتم که در ماهرمضان پخش میشد. در این سریال که قالبی اجتماعی و خانوادگی داشت، نقش «بی بی» را داشتم و خاطرم هست مورد استقبال مردم هم واقع شد. چه در آن سریال چه دیگر سریالهایی که همزمان با ماه رمضان فیلمبرداریاش انجام میشد، زمان افطار سفره مفصلی پهن میکردند. پشت دوربین تمام همکاران مینشستیم دور هم و همراه با دعای افطار حتی کسانیکه روزه هم نبودند با بقیه افطار میکردند. از نظر من هیچ سفرهای به اندازه سفره افطار زیبا نیست. سفرهای که چه در خانه پهن شود چه در مسجد چه در محل کار، چیزی از زیباییاش کاسته نمیشود.
افطاریها، رنگ و بوی تجملات گرفتهاند
در این ماه کمک به فقرا ثواب چند برابری دارد و من هم در حد توان این کار را همانند تمام ایام سال انجام میدهم، اما آنچه همیشه به آن پایبند هستم، این است که در حد بضاعتم در این ماه دو سه بار افطاری بیرون از خانه دهم. افطاری دادن به روزهدار ثواب بالایی دارد و اگر مردم به این نکته توجه کنند، رغبت مردم به افطاری دادن و مخصوصا افطاریهای ساده، افزایش مییابد. از این جهت میگویم ساده که بعضا امروز میبینیم کسانیکه وضع مالی بهتری دارند، سفرههای افطار پرتجمل و پر زرق و برقی میاندازند که انواع و اقسام غذاها در آن وجود دارد. اشکالی هم ندارد، اما خوب است به اندازه همین تجملات به سفره افطار فقرا هم بیفزاییم تا به نوعی آنها را هم در سفرههای رنگارنگمان سهیم کنیم.
تربیت نفس، از فواید روزهداری
روزه یکی از احکام انسانساز در اسلام است که اطلاع از فلسفه و پی بردن به فواید آن برای انسان بسیار مفید است. یکى دیگر از فواید روزه، سلامت بدن است؛ چون همانطور که میدانیم زیادهروی در خوردن غذاهای مختلف باعث مریضی میشود و اگر روزه را درست و طبق اصولش بگیریم، از بسیاری از امراض در امان میمانیم. از این جهت میگویم باید روزه را درست گرفت که بعضیها زمان روزهداری حتی بیشتر از دیگر روزهای سال غذا میخورند. افطار و شام و سحری را چنان در فواصل کم، پربار و چرب میخورند که بدنشان آسیب هم میبیند. روزه البته فواید روحی بیشماری هم دارد و در پالایش و تربیت نفس و رهاندن انسان از روزمرگیهای بیثمر تأثیری بهسزا دارد. روزه اراده انسان را قوی میکند و مهار نفس را در اختیار او قرار میدهد. من هم در این ماه از خداوند برای تمام مردم تندرستی و دل شاد آرزو میکنم. دل شاد خیلی مساله مهمی است. انسان وقتی دلش شاد است توانایی این را دارد که برای هر مشکلی راهی پیدا کند. امیدوارم مشکلات اقتصادی مردم رفع شود و حال جسمی و روحیشان خوب باشد.
ارسال نظرات