عشق پوشالی، میراث "ولنتاین" غرب
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، امروزه وقتی نگاهی به سطح فرهنگی جامعه میاندازیم بیش از پیش متوجه نفوذ فرهنگ غلط غربی در بین جامعه میشویم. یکی از این فرهنگ های غلط، ولنتاین است. فرهنگ غربی که هیچ سنخیتی با جامعه ایرانی اسلامی ما ندارد. جامعه ای که خود دارای غنای فرهنگی فراوان است و نیازی به این میراث شوم غربی که دارای آثار مخرب فرهنگی و اجتماعی است نداشته و نخواهد داشت.
افسانه خیالی ولنتاین
ولنتاین در واقع یک مناسبت غربی و فرهنگ وارداتی است که چند سالی است میان جوانان باب شده و همه ساله در روز ۲۵ بهمن مطابق با ۱۴ فوریه همراه با آداب و رسوم به خصوصی برگزار می شود. جشنی همراه با هدیه دادن و دوستی و عشق ورزیدن به نامحرم و جنس مخالف که در واقع است تا دوستی های خیابانی از سوی متولیان ابتذال، هویتی پوشالی یابد.
اینکه این روز چه تاریخچه ای دارد و بر اساس چه رویدادی گرامی داشته می شود، نکته ای است که همچنان نه منابع مبدع این طرح و نه پیروانشان اطلاعات موثقی برای پایه و اساس آن ندارند و تنها قصه ای ساختگی و تایید نشده، محملی برای گرامیداشت این روز عنوان شده و جالب اینجاست که بسیاری از جوانان وطنی بدون اطلاع از ریشه این افسانه ساختگی، پیرو این فرهنگ وارداتی شده اند که این گونه قصه سازی شده است:
" زمانی فرمانروای روم باستان برای حفظ آمادگی سربازانش، از ازدواج آنها جلوگیری می کرده است به این دلیل که ازدواج باعثسستی آنها خواهد شد. در این بین کشیشی به نام " ولنتاین " مبادرت به عقد سربازان با دختران می نموده است که پس از اطلاع فرمانروا، به زندان می افتد. کشیش در زندان عاشق دختر زندانبان شده و خطاب به وی کارت هایی را می نوشته است و عاقبت در روز ۱۴ فوریه به دستور شاه وبه جرم اقداماتش اعدام شده و توسط غربی ها " شهید عشق " نامیده می شود! "
اما آنچه باعث شده تا این افسانه، به شدت توسط رسانه های خارجی و در تمام دنیا تبلیغ شود، درونمایه ضدفرهنگی این جریان است که مبنایی برای رواج فرهنگ بیبند و باری و ابتذال است و هر ساله تحت عنوان " روز عشق " انواع و اقسام اعمال ناپاک و خلاف اخلاق در پوشش پاک عشق و محبت انجام می گیرد!
آیا ولنتاین ثمره خلأ فرهنگی است؟
یکی از تصورات غلط و تحلیل های نابجا در مورد ولنتاین این است که برخی علت گسترش این فرهنگ غلط غربی در بین جوانان ایرانی را به خاطر خلأ فرهنگی در این زمینه می دانند که باعث گسترش این فرهنگ در بین جوانان ما شده است.
اما در حقیقت ما روزهایی چون ولادت حضرت زهرا(س) به عنوان روز زن یا ولادت حضرت معصومه(س) به نام روز دختر و یا ولادت امیرالمومنین به عنوان روز مرد ویا حتی سالروز ازدواج حضرت زهرا (س) و امیرالمومنین به عنوان روز ازدواج را در فرهنگ اسلامی خود داریم و اگر کسی دنبال عشق حقیقی و واقعی است، این مناسبت ها برای او کافیست.
در واقع باید چنین گفت که آیا مشکل جوانان ما تعیین روزی برای عشق ورزیدن است!؟ یعنی باید حتماً روزی به این نام ولنتاین باشد آن هم میراثی غربی تا مشکل عشق در بین جوانان ما حل گردد!؟
از این رو ترویج این فرهنگ غلط به بهانه خلأ فرهنگی خیانتی به جوانان کشور اسلامی است. چراکه در تضاد ماهوی با مبانی اسلامی و حلال و حرام شرعی است. و نتیجه این کار تنها اباحی گری و ارتباطات ناسالم بین دختران و پسران جامعه مسلمان را در پی خواهد داشت.
آیا عشق ورزی بد است؟
نکتۀ حائز اهمیت در این میان این است که چه نیازی است فرهنگی غربی وارد کشور و فرهنگ ما شود که نه تنها سنخیتی با آداب و رسوم و آئین ما ندارد، بلکه آسیبهای فراوانی را نیز به همراه دارد. همین فرهنگهای غلط هستند که زیرکانه و آرام آرام وارد فرهنگ ما شده و بهدلیل نداشتن همخوانی با آداب و رسوم ما تبدیل به ضدفرهنگ میشوند و خواسته یا ناخواسته به ملت ما تحمیل میگردند. متأسفانه برخی به اصطلاح روشنفکران نیز در این میان حامی فرهنگ غربی هستند و ابراز میکنند که مگر عشق و عشق ورزی بد است؟ مگر عرضۀ عشق به خانواده و همسر و شاگرد و دیگران خطا است؟ در پاسخ به این مدعیان باید عرض کرد که خیر، عشق و ابراز آن نه تنها بد نیست، بلکه نیاز هر خانواده و جامعهای است. خانوادهای که افراد آن به یکدیگر عشق نورزند به چه کار آیند؟ اما باید بدانیم هر سخن جائی و هر نکته مکانی دارد. نکتۀ اول اینکه مگر ما در فرهنگ خودمان روز و یا آئین و روش عشق ورزیدن نداریم که به فرهنگ بیگانه چنگ میزنیم؟ نکتۀ دوم اینکه چنین روزی در فرهنگ غرب روز عشق ورزیدن به جنس مخالف است و نه عشق ورزیدن به پدر یا مادر یا افرادی از این قبیل. نکتۀ سوم اینکه به کرات در روایات داریم که به مسلمانان دستور داده شده که خودتان را شبیه کفار نکنید. این مبحث هم در بحث گفتار و پوشش و هم در بحث آداب و سنن صدق میکند.
پشت پرده ولنتاین
آنچه که پشت پرده " ولنتاین " را این روزها بیشتر نمایان می کند، تلاش و تبلیغات برای از هم پاشیدن بنیان خانواده ها، جلوگیری از ازدواج و ترویج دوست یابی و دوست گزینی به جای انتخاب همسر و تشکیل خانواده، است. این اهداف در قالب سریالهای ماهواره ای فارسیزبان که به خانواده ها هجوم بیشتری آورده است، نمود عینی تری دارد که البته همراه با واردات " ولنتاین " که سالیان سال است اتفاق افتاده، در یک سیاست تعریف می شوند!
شاید با بررسی و تدقیق پشت پرده این طرح بتوان به لایه های مختلف دستور اسلام مبنی بر ازدواج و تشکیل خانواده پی برد و با بررسی کلیه اقدامات اسلام هراسانه غربیها، بتوان به هویت طراحان " روز ولنتاین " به عنوان قطره ای از دریای مهاجمان فرهنگی پی برد و این سؤال را بیش از پیش در ذهن مرور کرد که رواج چنین افسانه ای و تلاش برای فرهنگ سازی آن، چه دلیلی جز اشاعه فساد و فحشا می تواند داشته باشد و چه بسا که این روز فرصتی است برای تمدید عشق ناپاک دو نامحرم که سرنوشت بیشتر این محبت های بدون عمق و ریشه، قطعا بر کسی پوشیده نیست.
اما رواج این فرهنگ وارداتی نگران کننده تر می شود وقتی بدانیم که در میان برخی پدران و مادران هم رسوخ کرده است. اگر چه مرد به همسر خود و زن به شوهرش در این روز به اصطلاح عشق می ورزد، اما این حرکت در چنین روزی در سایه تبلیغات شبکه های ماهواره ای، تنها می تواند برای جوان و فرزند خانواده به عنوان یک الگو تلقی شده و مهر تأییدی باشد بر یک فرهنگ غلط و ناپاک که حاصل آن دوری گزینی از ازدواج و حفظ روابطی است برای فروپاشی اخلاقی جامعه.
آسیب های ولنتاین
از آسیبهایی که ولنتاین میتواند به فرهنگ ما بزند همین بس که موجب ترویج بیبند و باری در جامعه میشود و عشقها و هوسهای زودگذر را رواج میدهد، خیابانی کردن مفهوم متعالی عشق و محبت از دیگر نتایج یک فرهنگ سطحی غربی است.
بدیهی است زمانی که یک نماد از فرهنگ بیگانه وارد جامعۀ فرهنگی و اجتماعی ما میشود، صرفاً تنها همان گزاره وارد نمیشود، بلکه اتفاقات و حواشی و پیامدهای دیگری را نیز رقم خواهد زد. ولنگاری و بیبند و باری حداقل چیزی است که در نتیجۀ ورود روزی به نام ولنتاین به جامعۀ ما رخ میدهد. برای مثال زمانی که چیزی به نام فضای مجازی و تکنولوژی وارد جامعۀ ما میشود طبیعی است که اگر ما نتوانیم از آن تکنولوژی نهایت استفاده را بکنیم، دیگران از برنامههای آن به نفع خود استفاده میکنند.
مهمترین آسیب نفوذ اینگونه فرهنگها پیش آمدن بحث بحران هویت است. جوانی و بهخصوص نوجوانی دوران جستوجوی هویت است. جوان ما با مدل مو و پیروی از مد به یکی از نیازهای خود پاسخ میدهد و آن هم احساس هویت است. اینکه جوان خود را عضو گروهی بداند، اینکه خود را تابع مرام و مسلک و اصولی بداند و اینکه مناسکی خاص را انجام دهد به او احساس هویت میدهد. جوان برای این مهم حاضر است دست به هر کاری بزند.
زمانیکه جامعهای هویت خود را از دست داد، دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد. هویت همه چیز یک جامعه است. زمانیکه ما صلیب را با تسبیح خودمان به آئینۀ خودرو آویزان میکنیم یا زیر شبرنگ بیمۀ ابوالفضل(ع)، نقش فروهر میکشیم یا با شلوار آمریکایی به راهپیمایی 22 بهمن میرویم و شعار مرگ بر آمریکا سر میدهیم، اینها همه نشان از تناقض است. در چنین جامعهای سرعت پیشرفت آنقدر که باید باشد نیست. در چنین جامعهای برتری بر دشمن سخت میشود.
راه علاج
مهمترین راه علاج در برابر فرهنگهای مهاجم و بیگانه باید تقویت فرهنگ و باورهای ملی و مذهبی باشد تا بتوان به این وسیله جلوی نفوذ فرهنگ غربی را گرفت. در این مسیر امرونهی و حتی ورود دادن قوۀ قهریه یک اشتباه مسلم است، بلکه باید نمادها، نشانهها و مناسک ایرانی و اسلامی را تقویت و معرفی کرد و جذابیتهای فرهنگی آن را به نسل جوان نشان داد؛ بدون شک این اتفاق میتواند آثار خجستهای در دفع فرهنگ بیگانه و تقویت فرهنگ ایرانی اسلامی داشته باشد.