به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مازندران، آیت الله محمد کوهستانی(ره) فقیه بزرگ، حکیم فرزانه و عارف وارسته ای بود که عمر سراسر نورانی اش را در مسیر تهذیب و تزکیه نفس سپری کرد، اسلام و زمان خویش را شناخت و به دیگران شناسانْد و با تأسیس حوزه علوم دینی با کمترین امکانات رفاهی، شاگردانی را تربیت کرد که هر کدام، در عرصه های مختلف، منشأ برکات فراوانی بودند و هستند.
تولد
در یکی از روزهای 1267شمسی (1308قمری) در روستای «کوهستان» از توابع شهرستان «بهشهر» در استان مازندران، کودکی چشم به جهان گشود و پدر و مادر را غرق شادمانی کرد. نام این کودک را «محمد» گذاشتند تا به برکت نام پیامبراکرم صلی الله علیه و آله، منشأ حرکت های سازنده و حیات بخش در جامعه شود و چنین شد.
پدر و مادر
آیت اللّه کوهستانی در سایه حمایت های پدری پارسا و وارسته، حضرت آیت اللّه حاج شیخ محمدمهدی کوهستانی و دامان پر مهر مادری با ایمان، پاکدامن، خردمند و با کفایت، بانو فاطمه کوهستانی، رشد یافت و بالنده شد. پدر، از عالمان برجسته زمان خویش به حساب می آمد و جز این هم انتظار نمی رفت؛ زیرا در حوزه نجف، از محضر اساتید بزرگی چون آیت اللّه العظمی میرزاحبیب اللّه رشتی و آیت اللّه العظمی شیخ عبداللّه مازندرانی، بهره های فراوان برد. مادر نیز قناعت، ساده زیستی، کیاست و تدبیر، از ویژگیهای برجسته اش بود. با وجود شرایط نامناسب معیشتی، همواره به مستمندان رسیدگی می کرد و به خاندان عصمت و طهارت، به ویژه حضرت سالار شهیدان، اباعبداللّه الحسین علیه السلام علاقه فراوان داشت.
از آن جا که مادر حضرت آیت اللّه کوهستانی، زنی لایق و مسؤولیت شناس بود، پس از دست دادن همسر، ضعف و سستی به خویش راه نداد و به خوبی از عهده مسؤولیت خطیر تربیت تنها یادگارش برآمد. این زن، روحی بزرگ و همّتی بلند داشت. روزی به او خبر دادند که یکی از تاجران خیرخواه، عده ای از مؤمنان را تشویق کرد برای مخارج زندگی پسرش، کمک مالی جمع کنند و برایش به نجف بفرستند. مادر، از این خبر برآشفت و به آن تاجر پیغام فرستاد که: «شیخ محمد، مقنّی نیست تا برایش جیره جمع کنید. پسرم به این پول ها احتیاج ندارد؛ خودم هزینه اش را تأمین می کنم».
کودکی
آیت اللّه کوهستانی، بخشی از دوران کودکی را در زمان حیات پدر ارجمندش گذراند. استعداد شگفت او، پدر را برآن داشت تا وی را به مکتب بفرستد و البته خود نیز در تربیت فرزند، مراقبت کامل داشت؛ اما افسوس که این دوره بسیار کوتاه بود! هنوز هشت بهار از عمر آیت اللّه کوهستانی سپری نشده بود که از نعمت وجود پدر فرزانه اش محروم شد. این حادثه، اگر چه بسیار دردناک بود و مانع از آن شد که ایشان از فضیلت های بی شمار اخلاقی پدر بهره بیشتری ببرد، ولی وجود مادری شجاع و باکفایت، توانست گوشه ای از خلأ وجودیِ پدر را جبران کند و مایه آرامش دل غمگینش باشد.
تحصیل
آیت اللّه کوهستانی(ره)، در نوجوانی وارد حوزه علمیه شهرستان بهشهر شد و بیشتر تحصیلات مقدماتی خویش را در همین حوزه گذرانْد. البته در این میان، مدتی را در حوزه علمیه ساری و مدتی نیز در حوزه علمیه شهرستان بابل، در مدرسه «کاظم بیک» و «سقا» به تحصیل پرداخت. ایشان پس از به پایان رساندن علوم پایه و آموختن ادبیات عرب و بخشی از فقه و اصول، برای ادامه تحصیل، وارد حوزه علمیه مشهد شد و در مدرسه «میرزا جعفر» که از مدرسه های بزرگ و در همسایگی حرم مطهر امام علی بن موسی الرضا علیه السلام بود، اسکان یافت. برخی از اساتید حضرت آیت اللّه کوهستانی در این دوره عبارت اند از: مرحوم آیت اللّه حاج شیخ نجفعلی فاضل استرآبادی ـ پدر حضرت آیت اللّه فاضل لنکرانی و داماد ارجمند آیت اللّه کوهستانی ـ ، حضرت آیت اللّه العظمی حاج آقا حسین قمی و آیت اللّه میرزا محمد کفایی ـ فرزند حضرت آیت اللّه ملاّمحمد کاظم خراسانی ـ
هجرت
آیت اللّه کوهستانی، پس از اقامت طولانی در جوار حضرت امام رضا علیه السلام، برای رسیدن به مدارج عالی علمی، حدود سال 1340 قمری، رهسپار حوزه بزرگ نجف اشرف شد. ایشان در درس فقه، از محضر علمی حضرت آیت اللّه العظمی میرزا حسین نائینی و آیت اللّه العظمی سیدابوالحسن اصفهانی بهره مند شد و در درس اصول، از شاگردان آیت اللّه العظمی آقا ضیاءالدین عراقی به شمار می رفت. البته ایشان در کنار فقه و اصول، از تهذیب نفس و خودسازی هم غافل نشد و به درجه ای از تقوا و پارسایی رسید که بزرگان اخلاق و عرفان حوزه هم به او رشک می بردند.
بازگشت به وطن
حضرت آیت اللّه کوهستانی، پس از نزدیک به نُه سال اقامت در نجف اشرف و دست یابی به مراتب بالای علمی و عرفانی، آهنگ وطن کرد. ایشان با تمسک به آیه 122 سوره توبه ـ آیه نَفْر ـ پس از نزدیک به بیست سال تلاش علمی و عملی، در سال1348 قمری، به زادگاه خویش بازگشت تا قوم خویش را انذار کند. البته ناگفته نماند که مادر مؤمنه اش در تصمیم ایشان بر بازگشت به ایران، تأثیر فراوان داشت. ایشان در نامه ای محبت آمیز به آیت اللّه کوهستانی چنین نوشت: «پسرم! اکنون در حالتی هستم که دوری تو مرا بی تاب کرده؛ بدان حد که در حال نماز، به یادت می افتم... و اشک از دیدگانم جاری می گردد. از این رو، دوست دارم هر چه زودتر باز گردی».
گام بزرگ
مهم ترین خدمت و جهاد علمی آیت اللّه کوهستانی در عرصه علم و دین، تأسیس حوزه علمیه در زادگاهش کوهستان بود. او وقتی از نجف بازگشت، همه دغدغه اش این بود که چگونه وظیفه خود را انجام دهد. سرانجام با توکل به خداوند، تصمیم به تأسیس حوزه علمیه و تربیت و پرورش نسل جوان گرفت. آیت اللّه کوهستانی، خود در این باره چنین فرموده است: «روزی که از نجف به مازندران آمدم، به همسرم گفتم: تو حاضری در حق طلاب مادری کنی و من پدری کنم و آن ها را تربیت نماییم تا نزد پروردگار، روسپید باشیم؟ قبول کرد و من هم تصمیم گرفتم درآن زمان که رضاشاه نمی گذاشت یک نفر معمم در ایران وجود داشته باشد، طلاب زیادی را تربیت کنم».
ویژگی های رفتاری
مرحوم آیت اللّه کوهستانی در زهد ورزی، شهره بود؛ حتی در منزل هیچ وقت از لباس های قیمتی استفاده نمی کرد و پیراهن، عبا، قبا، عمامه، شلوار و جوراب او، همگی از جنس کرباس بود. ایشان هم چنین به نماز اول وقت بسیار اهمیت می داد و اهل تهجد و سحرخیزی بود. آن مرد بزرگ اهل مراقبت نفس، و در برابر مادر بزرگوارش بسیار فروتن بود. به صله رحم بسیار توجه می کرد و در مهمان نوازی و حق شناسی از استادان خود، یگانه روزگار به شمار می آمد.
کرامات
یکی از ویژگی های برجسته مرحوم آیت اللّه کوهستانی، کمالات معنوی و کرامات عرفانی ایشان بود. ایشان بر اثر عمل به دستورات الهی و نیز زهدورزی و پارسایی، به نگاهی ژرف رسید که بسیاری از نادیدنی ها را می دید و به درجه ای از ایمان و قدرت معنوی رسید که کمالات معنوی اش بر همه آشکار شد. آیت اللّه کوهستانی به دلیل تهذیب نفس و خودسازی، بصیرت و بینایی شگفتی داشت. کرامات بسیاری از ایشان نقل شده که ماجراهای آن، هنوز هم در میان ارادتمندانش بر سر زبان هاست.
آگاهِ اسرار
یکی از متدیّنان نقل می کند: در اسفند سال 1344 شمسی، برای بررسی مالی و شرعی خود، خدمت آیت اللّه کوهستانی رسیدم و پس از حساب و کتاب، مبلغی بابت خمس بدهکار شدم. نصف مبلغ را نقدا تقدیم کردم و چون بقیه اش همراهم نبود، اجازه فرمودند به یک نفر از سادات تقدیم کنم. در همان لحظه به فکرم رسید که می توانم آن را به مادربزرگم که سیده علویه وارسته و باتقوایی بود، بدهم.
این مطلب فقط در دلم آمد و حتی آن را زمزمه نکردم؛ ولی بلافاصله آیت اللّه کوهستانی فرمودند: پسرم! یک وقت فکر نکنی که می توانی [وجوهات را] به مادربزرگ علویه ات بدهی! ایشان مادر شماست و شما از نظر شرعی، متکفل مخارج و زندگی ایشان هستید. پس این مبلغ وجوه شرعی، از طرف شما به ایشان تعلق نمی گیرد. من ناگهان به خود لرزیدم و پیش خود گفتم: آخر من که چیزی به زبان نیاورده ام!
سلام برسانید!
از آن جا که حضرت آیت اللّه کوهستانی، عالمی بیدار و زمان شناس بود، عالمان بیدار و متعهد عصر خویش را هم به خوبی می شناخت. ایشان به حضرت امام خمینی رحمه الله ارادت ویژه ای داشت و همواره از امام و نهضتش تجلیل می کرد. نقل است که پس از حمله رژیم شاه به مدرسه فیضیه قم، مقداری سهم امام از سوی آیت اللّه کوهستانی، خدمت حضرت امام فرستاده شد. حضرت امام رحمه الله فرمودند: «سلام مرا به آقای کوهستانی برسانید. ما از ایشان التماس دعا داریم. هنوز نیمه راه هستیم؛ خیلی مانده به مقصد برسیم و محتاج دعای ایشان هستیم».
حمایت از حضرت امام رحمه الله
نخستین باری که رژیم شاه، حضرت امام را بازداشت کرده بود، عده ای از روحانیان، فرهنگیان و بازاریان بهشهر، خدمت آیت اللّه کوهستانی رسیدند و پیشنهاد کردند که در اعتراض به بازداشت حضرت امام رحمه الله، دستور فرمایید بازار استان مازندران تعطیل شود. ایشان فرمودند: «من موافقت می کنم؛ چرا که [وقتی امام] خمینی زندان است، دنیا برای ما زندان است. شما اطلاعیه تنظیم بکنید، من نیز امضا کرده و از شما حمایت می کنم».
در سنگر مبارزه
هنگامی که شاه می خواست برای تصویب لویح ششگانه، اقدام به برگزاری رفراندوم کند، حضرت آیت اللّه کوهستانی نیز چون مراجع دیگر و در رأس آن ها حضرت امام خمینی رحمه الله ، این رفراندوم را تحریم کردند. آن شیرمرد بیداردل، یک روز پیش از رفراندوم شاه، واعظی را به تکیه حسینی فرستاد تا از طرف ایشان، از مردم بخواهد در رفراندوم شرکت نکنند. ایشان در مورد «اصلاحات ارضی» می فرمود: «این، اصلاح اراضی نیست؛ بلکه افساد اراضی است». ایشان، همواره شاگردان خویش را نیز به مبارزه تشویق می کرد. حمایت های بی دریغ حضرت آیت اللّه کوهستانی از مبارزات شاگرد ارجمندش، شهید هاشمی نژاد و تأیید مبارزات شهید نوّاب صفوی، گواه این امر است.
از نگاه بزرگان
روزی که مرحوم آیت اللّه کوهستانی، پس از بهبودی، از بیمارستان مرخص می شد، حضرت آیت اللّه العظمی گلپایگانی در وداع با ایشان فرمودند: «زهد و تقوا و بزرگی شما برای من علم الیقین بود و الان به مرحله عین الیقین رسید». حضرت آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی رحمه الله جمله معروفی درباره آیت اللّه کوهستانی دارند. ایشان فرمودند: «کوهستانی، لنگر ارض است». از علامه طباطبایی رحمه الله، صاحب تفسیر المیزان نیز نقل است که فرمودند: «از وقتی که [آیت اللّه] آقای کوهستانی را در منزل آیت اللّه میلانی دیدم، هیچ شبی نشد که ایشان را فراموش کنم».
عروج ملکوتی
حضرت آیت اللّه کوهستانی، سرانجام در نیمه شب جمعه، چهاردهم ربیع الاول، برابر با هشتم اردیبهشت سال 1351 شمسی، در میان سکوت سنگین فضا، قلبش از تپش باز ایستاد. همان شب، پیکر مطهرش غسل داده شد و حضرت آیت اللّه حاج شیخ محمد شاهرودی بر ایشان نماز خواند و صبح فردا یعنی نهم اردیبهشت، بر اساس وصیت، پیکر پاک ایشان به سمت حرم مطهر امام علی بن موسی الرضا علیه السلام تشییع شد و با عنایت حضرت امام رضا علیه السلام و سفارش حضرت آیت اللّه العظمی میلانی، بدن پاک این مرد، در رواق «دار السّیاده» در جوار ملکوتی امام رضا علیه السلام به خاک سپرده شد. روحش شاد./950/