تنها میانبر بهشت
به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، در همین روزهای بهمن ماه سال 97 بود که به خانواده اش خبر پیدا شدن جنازه اش را دادند آن هم پس از 33 سال چشم انتظاری اما دیگر نه پدر زنده بود و نه مادرش و هر دو چشم انتظار فرزند شهیدشان به دیار حق شتافتند.
حتما می پرسید از چه کسی حرف می زنم، از روحانی غواص شهیدی سخن می گویم که نوحه خوان حسین (ع) بود، شهید حجت الاسلام «حسین زند» فرزند محمد تقی متولد اول مرداد ماه 1341 بود که از طریق لشکر 21 امام رضا(ع) راهی جبهه شد و سرانجام در 21 بهمن ماه سال 64 در عملیات ایذایی والفجر 8 در منطقه بوارین به شهادت رسید.
پیکر مطهر او در منطقه ماند و در جوار شهدای مفقودالجسد قرار گرفت اما بالاخره پس از گذشت 33 سال پیکر این شهید در عملیات تفحص توسط کمیته جستوجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح کشف و هویتش شناسایی شد.
پدر شهادت پسر را تاب نیاورد و دو سال بعد به فرزند شهیدش پیوست اما مادر تا سال 90 گوش به زنگ تلفن و چشم به در منتظر فرزند ماند تا شاید خبری از جگر گوشه اش او را دلشاد کند اما عاقبت جام عمر او نیز لبریز شد و بدرود حیات گفت.
حسن زند برادر شهید می گوید: او از من بزرگتر بود از سر علاقه ای که به امام حسین(ع) و اهل بیت(ع) داشت راه طلبگی را در پیش گرفت و بیشتر وقت خود را در هیأت و مسجد می گذراند و در مجلس امام حسین(ع) نوحه خوای می کرد و در ایام محرم حزنش به حدی بود که کسی خنده او را نمی دید.
برادر شهید نقل می کرد: وقتی برای اولین بار می خواست به جبهه برود با پدر و مادر تماس گرفته بود و گفته بود میخواهم جایی بروم که رضایت شما در آن است، اما اگر نپرسید کجا میروم، بهتر است و پدر و مادرم گفته بودند میدانیم جای بدی نمیروی و قبول کرده بودند.
اشرف زند خواهر شهید از مهربانی او می گوید و اینکه چه نگاه زیبایی به شهادت داشت؛ می گوید هر وقت از شهادت کسی به او خبر می دادند می گفت: ناراحت نباشید، تنها میانبری که به بهشت میرود، شهادت است.
خواهر شهید می گفت: یک بار که از جبهه برگشته بود، خوابش را برایم تعریف کرد. گفت امام(ره) را در خواب دیدم که داشت از پلهها بالا میرفت و من هم پشت سر ایشان بودم که برگشت و روی سرم دست کشید و به من لبخند زد. همان جا پیش خودم گفتم که حتما قبولش کردهاند.
او درباره چشم انتظاری مادرش میگوید: همیشه منتظر بود، به او میگفتیم مادر اینقدر بیتابی نکن. میگفت اگر یک چیز کوچک گم شود، همیشه دنبالش میگردی و چشمانت دنبالش است تا آن را پیدا کنی، من بچهام را فرستادهام و نیامده است. پدرم که مریض شده بود میگفت کاش میتوانستم بروم و بیابانها را آنقدر بگردم تا پیدایش کنم./1399/ت302/ف
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ