بیشتر جوانان در ملاکهای ازدواج دچار اشتباه شده اند
اشاره: سالهای اخیر شاهد افزایش طلاق در كشور شدهایم؛ این آسیب اجتماعی حتی پای خود را به شهرستانهای كوچك و حتی روستاها باز كرده است؛ طلاق و جدایی از سرشاخههای آسیبهای اجتماعی است كه به دنبال خود آسیبهای اجتماعی دیگر مانند معضلات افراد بیسرپرست، افزایش بزه، اعتیاد و مانند اینها را به همراه خواهد داشت.
افزایش جداییهای زن و مرد تغییری در فرهنگ عمومی كشور را نشان میدهد كه شاید به واسطه تهاجم فرهنگی و تغییر اهداف و انگیزههای افراد از زندگی مشترك است؛ اما نمیتوان گفت كه این اهداف و انگیزهها پس از خواندن خطبه عقد و ثبت آن تغییر میكند.
واضح است كه مشكلاتی كه به طلاق منجر میشود در انتخاب غلط برای ازدواج و توقعات اشتباه پس از ازدواج است. كه در آموزههای اسلامی و علم روانشناسی به آنها اشاره شده است.
از این رو خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا حجتالاسلام ابوالفضل مدنی را كه سابقه بیست و چند ساله در مباحث حوزوی دارد و چند سالی به امر مشاوره مشغول است را به عنوان فردی آشنا با آموزههای اسلامی و علم روانشناسی برگزیده و با او به گفتوگو نشسته است.
رسا ـ دلایل طلاق چیست؟
طلاق علتهای زیادی دارد، بعضی از این علتها به قبل از ازدواج و بعضی به بعد از آن مربوط است؛ مباحثی كه خانوادهها قبل از ازدواج رعایت نمیكنند و باعث سستی در خانواده میشود، از مباحث شناختی و مهارتها نشأت میگیرد.
در مبحث شناختی، بیشتر فرد شناختی كه لازم است را از خود ندارد؛ یكی از مهمترین مباحث در بحث شناخت این است كه فردی كه میخواهد ازدوج كند باید از خود شناخت داشته باشد؛ ویژگیها، توانمندیها، علایق و سلایق خود آشنایی و شناخت داشته باشد تا بر اساس آن شناخت بداند كه چه فردی به دردش میخورد و این فرد باید چه ویژگیهایی داشته باشد. باید یك خود آگاهی داشته باشد.
پس بحث مهارت خودآگاهی یكی از مهارتهایی است كه فرد باید داشته باشد و زمینهای برای انتخاب درست باشد. یكی از مباحث، شناخت از خود است.
بحث بعدی این است كه فرد مقابل خود را هم بشناسد، شناخت خوبی از او داشته باشم؛ اینكه چطور بداند شناخت خوبی داشته باشد بحثی مفصل است.
شناخت از ویژگیهای طرف مقابل و شناخت تفاوتهای زن و مرد، اینكه زن و مرد علاوه بر تفاوتهایی كه از لحاظ جنسی با هم دارند، از لحاظ جنسیتی هم با هم متفاوت هستند؛ ندانستن این تفاوتها معمولاً باعث اختلاف میشود.
بیشتر اختلافهایی كه در خانوادهها هست به دلیل ندانستن تفاوتهای زن و مرد است؛ به این مسأله توجه ندارند و مرد با نگاه مردانه خودش به زن نگاه میكند و بالعكس؛ فكر میكند كه زن باید همان ویژگیهای مرد را داشته باشد، در حالی كه در روانشناسی و آموزههای اسلامی به این تفاوتها اشاره شده است.
روایت داریم كه بهترین ویژگیهای زنان، بدترین ویژگی مردان است؛ از ویژگیهای مثبتی كه برای زنان میشمارند ترسو بودن، نداشتن غیرت زیاد، و مانند اینهاست كه وجود این ویژگیها در مردان نامطلوب است؛ در روانشناسی هم خیلی از مباحث مفصلی در تفاوتهای بین زن و مرد مطرح شده و كتابهای مختلفی هم در این زمینه نوشته شده است.
رسا ـ شناخت از خود و شناخت از فرد مقابل مهم است اما حتی اگر این شناخت حاصل شود چگونه میتوان دریافت كه آیا این دو فرد با هم مطابقت دارند یا نه؟
كسانی كه در آستانه ازدواج هستند حتماً باید بعضی كتابها را در زمینه خودشناسی و مهارت خود آگاهی مطالعه كنند، یكی از مهارتهای زندگی مهارت خود آگاهی است؛ باید بدانند این خود، چه ابعادی دارد؟ یعنی ابعاد جسمانی، شناختی، رفتاری و معنوی خود را بشناسند.
در بیشتر موارد وقتی از افراد معمولی و حتی كسانی كه اهل دانش و اطلاعات هستند یا در سطوح بالایی تحصیل میكنند، میخواهیم درباره خود و ویژگیهایش توضیح دهند، بیشتر در مورد خود نمیتوانند اطلاعات زیادی بدهند و بگویند كه من كسی هستم كه این ویژگیها را دارم.
برای اینكه ما بفهمیم كه چه ویژگیهایی داریم و چه شناختی باید از خودمان داشته باشیم، باید كتابهایی كه در این زمینه هست مانند كتابهای خود شناسی و كتابهای مهارت خود آگاهی را مطالعه كنیم؛ در آنجا اشاره میشود كه این خود، دارای پنج بعد شناختی، رفتاری، هیجانی، جسمانی و معنوی است.
باید بدانیم كه من در این پنج بعد چگونه هستم؟ از لحاظ رفتاری، چه رفتارهایی در من وجود دارد؟ رفتارهای خود را ارزیابی كنم، از لحاظ شناختی چه شناختهایی دارم، دید من و قضاوت من نسبت به دنیا، اطرافم و دیگران چگونه است؟ از لحاظ هیجانی در آن هیجانهایی كه دارم چه نوع انسانی هستم؟ از لحاظ خشم زود یا دیر خشمگین میشوم؟ از لحاظ غم، شاد یا غمگینم؟ از لحاظ ترس، طبیعی یا غیر طبیعی هستم؟ از لحاظ نفرت چگونه هستم؟ اینها هیجانهای اصلی انسان هستند كه پنج هیجان اصلی غم، ترس، نفرت، شادی و خشم در انسان وجود دارد.
در ادامه باید ببینم كه چه نوع ضعفهایی دارم، اگر قابل برطرف شدن هست این ضعفها را برطرف كنم؛ با شناخت خوبی كه از خودم پیدا میكنم میتوانم به نقاط قوت و ضعف خودم آگاهی پیدا كنم و سعی كنم كه نقاط ضعف خود را كم كم برطرف كنم.
از لحاظ جسمانی آیا جسم من سالم است یا نیست؟ اگر بیماری دارد، چه بیماریهایی دارد؟ آیا فردی كه میخواهد با من زندگی كند، میتواند با بیماریهای من كنار بیاید و با من زندگی كند یا نمیتواند؟
از لحاظ معنوی من در چه سطحی هستم؟ سطح تحول معنوی من در چه درجهای هست؟ آیا فردی كه میخواهد با من زندگی كند از لحاظ سطح معنوی با من برابری میكند؟ یا با من كنار میآید؟ به اندازهای هست كه نزدیك هم باشیم یا نه؟ باید در این زمینهها اطلاعاتی را به دست آوریم.
مهمتر از همه اینها به كسانی كه در آستانه ازدواج هستند توصیه میكنیم كه به یك متخصص در این زمینه رجوع كنند و مشاوره قبل از ازدواج را داشته باشند كه به حتم مشاور اطلاعات و آگاهیهای خوبی را قبل از ازدواج در اختیارشان قرار میدهد.
رسا ـ بعضی فكر میكنند خودشان بهتر میتوانند فرد مقابل را بشناسند، در هر حال توصیه شما سماجت فرد در شناخت فرد مقابل است یا واگذاری این امر به روانشناس؟
در این زمینه هم در اسلام و هم در مباحث مشاوره و روانشناسی سفارشهایی شده است؛ از لحاظ دینی وقتی انسان میخواهد امر مهمی مانند ازدواج را به موفقیت برساند، یكی از كارهای مهم واگذاری این امر به خدا است یعنی از خدا بخواهد كه فردی كه مناسب حال اوست را قسمتش كند؛ به طور مسلم كسی كه بهتر از همه صلاح ما را میداند و طبق آن میتواند برای ما فرد خوبی را تقدیر كند خداوند متعال است؛ این در دین نیز توصیه شده است.
در كنار مورد مذكور شرایطی را گفتهاند كه كسی كه میخواهد همسری را اختیار كند باید شرایطی را لحاظ كند، این شرایط را در فرد مقابل ببیند و بعد ازدواج كند، این شرایط هم در اسلام و هم در مباحث روانشناسی آمده است.
بحث خودشناسی یك مقدار به این بر میگردد كه انسان نخست به خود توجه كند، نقاط قوت و ضعف خود را بداند؛ این توجه كردن لازم است ولی كافی نیست؛ در كنار این حتماً باید به كسانی كه در این زمینه تخصص دارند مراجعه كند.
بیشتر كسانی كه از مشاورههای پیش از ازدواج استفاده كردهاند زندگیهای موفقی دارند، چون آن شناخت و آگاهی كه من میتوانم از خودم و فرد مقابل داشته باشم به دلیل كافی نبودن تخصصم در این زمینه، محدود است.
ولی وقتی به متخصص این كار مراجعه میكنم، با توجه به آیتمهایی كه اینها دارند، هم یك خودشناسی نسبت به خود من میدهند و هم خودشناسی نسبت به طرف مقابل من میدهند كه من بهتر میتوانم در امر ازدواج تصمیم بگیرم.
رسا ـ آیا تمام طلاقهایی كه انجام میشود به خاطر مشكلاتی در این دو قسمت قبل از ازدواج است؟
عمده مشكلات مربوط به مباحث قبل از ازدواج است؛ اما یك سری از مشكلات مربوط به بعد از ازدواج است؛ ما درسهایی را در طول دوران تحصیل میخوانیم كه به زندگی ما مربوط نیست؛ مهارتهایی را باید در زندگی داشته باشیم كه بتوانیم با كمك این مهارتها و توانمندیها زندگی خوبی داشته باشیم، یكی از آسیبهای اجتماعی كه الان مطرح است، بحث طلاق است.
ما برای اینكه از آسیب طلاق و آسیبهای دیگر مانند اعتیاد و بزههای دیگر در امان بمانیم باید آموزش ببینیم؛ در این مباحث خانوادهها باید آموزش ببینند؛ یكی از آموزشهایی كه باید به خانوادهها داده شود، بحث آموزش مهارتهای زندگی است؛ اینكه من بدانم در زندگی خودم باید چه مهارتهایی داشته باشم و آن مهارتها را چگونه و چطور در زندگی خودم عملی كنم.
بحث مهارتهای زناشویی كه در این مهارتها باید چیزهایی را بلد باشم كه بتوانم از آنها در بهبود روابط زوجین و خانواده استفاده كنم؛ اینها را باید یاد بگیریم و در كلاسهای آموزشی شركت یا كتابهایی را در این زمینه مطالعه كنیم.
رسا ـ دلیل رفتن به سمت طلاق چیست؟ هزینههای گذشته برای طلاق زن و مرد بسیار زیاد بود؟ دلیل افزایش طلاق كاهش این فشارها است؟ یا اینكه هدف از ازدواج به طور دقیق مشخص نبوده است؟
علتهای طلاق نسبت به گذشته بیشتر شده است، همچنین در نوع نگرشها و باورهای ما نسبت به زندگی تأثیر دارد، یعنی اینكه نوع نگرشها و باورهای ما در زندگی در امر طلاق تأثیر بسزایی دارد كه ما به زندگی به چه دیدی نگاه میكنیم؟ آیا به این دید نگاه میكنیم كه با كوچكترین مشكلی كه در زندگی پیش آمد و طرف مقابل ما نتوانست خود را تطبیق دهد، باید زندگی را رها كنیم؟ آیا من با این دید به زندگی نگاه كنم كه زندگی من نباید هیچ چالش، گرفتاری و آسیبی داشته باشد؟
این نگرشها و شناختهای ما به زندگی باعث شده است كه نسبت به طلاق، مقداری عجولانه تصمیم بگیریم و چون صبر و مهارتهای حل مشكل را نداریم یا اگر هم بخواهیم این مهارتها را كسب كنیم، طاقت دست و پنجه نرم كردن با مشكلات را نداریم، این باعث میشود كه مقداری در امر طلاق عجولانه تصمیم بگیریم.
رسا ـ ملاكها و معیارهایی برای انتخاب همسر وجود دارد؟
یكی از عوامل بیدوام بودن زندگیها، درست نبودن معیارهای انتخاب كنونی است؛ ما چه معیارهایی را برای انتخاب همسر خود باید داشته باشیم كه طبق این معیارها بتوانیم زندگی با دوام، پر نشاط و كم دغدغهای داشته باشیم؟ قرآن یكی از هدفهای ازدواج را رسیدن به آرامش میداند.
نخست باید ازدواج را بشناسیم؛ ازدواج چیست؟ هدف از تشكیل زندگی چیست؟ بیشتر به این مورد توجه نداریم و ملاكهایی هم در انتخاب همسر هست كه معمولاً این ملاكها درست نیست؛ زوجین و خانوادهها با هم مشكل دارند و آنچنان این مشكلات سخت میشود كه به متاركه میرسد.
بیشتر جداییها به دلیل انتخابهای اشتباه است؛ بیشتر اینها در معیارهایی كه برای انتخاب همسر بر میگزینند، اشتباه میكنند؛ چه معیارهایی را باید برای خودمان انتخاب كنیم كه همسر خوبی داشته باشیم؟ ملاكهایی كه باید در نظر بگیریم تا بتوانیم فردی را انتخاب كنیم كه بتواند برای ما زندگی خوبی را رقم بزند و ما هم بتوانیم برای او یك زندگی خوبی را او رقم بزنیم؛ این ملاكها و معیارها مهم است.
یك سری ملاكها و معیارها مطلق است؛ یعنی هر فردی باید این ملاكها و معیارها را داشته باشد تا بتواند یك زندگی خوب را داشته باشد.
اولین ملاك و معیار ایمان و باورهای اعتقادی شخص است كه باید در حد مطلوب باشد؛ ایمان و باورهای اعتقادی شخص، شخصیت او را میسازد و با توجه به این باورها و ایمانی كه دارد، سبك زندگی خود را برنامهریزی میكند، این ایمان و باور باید قابل قبول طرف مقابل باشد.
دومین ملاك حسن خلق است؛ حسن خلق باید در این حد باشد كه طرف مقابل اهل سازش، مدارا و زندگی باشد كه اساس و زیربنای زندگی خانوادگی بحث سازش و مدارا است.
بحث سوم، تقوا است؛ تقوا نیز باید در حدی باشد كه شخص آشكارا اهل گناه نباشد؛ اهل زنا و شرابخواری نباشد كه در روایات هم سفارش كردهاند كه به كسی كه شرابخوار است دختر ندهید؛ از آن طرف به كسی كه اهل ایمان است و متقی است شوهر بدهید؛ اینها ملاكهای اصلی است كه باید در هر فردی وجود داشته باشد.
ملاك بعدی خانواده است؛ باید خانوادهای خوب باشد؛ پیامبر فرمود كه از خزراء دمن بپرهیزید، فرمود منظور دختر زیبا در یك خانواده بد است؛ خانواده در روابط بین من و همسرم اثر دارد؛ این دختری كه در این خانواده پرورش پیدا میكند؛ روانشناسان میگویند وراثت و محیط در تربیت مؤثر است و در شخصیت فرد تأثیر میگذارد.
ملاك بعدی سلامت است، این سلامت به سلامت جسمی، روانی و عقلی تقسیم میشود، باید سلامت جسمی و روانی و عقلی داشته باشد؛ خدای ناكرده بیماری سخت نداشته باشد؛ بیماریهای روانی شدیدی نداشته باشد كه نشود با آنها زندگی كرد؛ اینها ملاكهایی عمومی است و باید در تمام افراد لحاظ شود.
ملاكهای بعد از اینها به تفاوتهای فردی انسانها بستگی دارد؛ وقتی ما خودشناسی خوبی داشته باشیم، میدانیم كه من چه نوع آدمی هستم، چه خصوصیات و توانمندیهایی دارم، چه علایق و سلایقی دارم، با توجه به اینها فردی كه مناسب من هست را میتوانم انتخاب كنم؛ بقیه ملاكها به خودشناسی خوب از خودم باز میگردد و در بقیه ملاكها نمیشود كه یك ملاك كلی بدهیم و بگوییم كه این ملاكها باید برای همه وجود داشته باشد؛ در بقیه ملاكها باید به ویژگیها و تفاوتهای فردی انسانها برگردیم.
رسا ـ داشتن شاخصهای ایمان، اخلاق و تقوا، با موارد ظاهری نماز و روزه قابل تشخیص است؟
یكی از ملاكها این است، ما باید ملاكهای بعدی را هم در نظر بگیریم، اینكه عرض كردم وقتی پیش یك متخصص مراجعه میكنند، اینها واكاوی میشود و یك شناخت خوبی از طرف مقابل داده میشود و اینكه آیا این ملاكها كفایت میكند یا نه؟ قطعاً كافی نیست؛ گفتیم اینها ملاكهایی است كه اصلی است و باید در فرد وجود داشته باشد؛ یك سری از ملاكها آنهایی است كه بستگی به خود فرد دارد؛ این فرد این ملاكها را باید با توجه به ویژگیهای خود و فرد مقابل شناسایی كند.
رسا ـ كارهایی را كه باید بعد از ازدواج انجام داد تا زندگی به طلاق منجر نشود چیست؟
این مسائل نیز به مباحث شناختی و مهارتی باز میگردد كه شناخت من از ازدواج چیست؟ یكی از مشكلاتی كه خانوادهها بیشتر با آن درگیر هستند بحث تمایز یافتگی است.
بیشتر خانوادهها سعی میكنند علقه و تعلق خاطر خود را با دختر و پسری كه ازدواج كرد حفظ كنند و از احساس تمایز یافتگی او جلوگیری میكنند.
تمایز یافتگی به این است كه وقتی من با فردی ازدواج میكنم، بدانم كه زندگی اصلی من با این فرد است، بدانم كه من بیشترین تعلق و وابستگی كه باید داشته باشم به این فردی است كه با او زندگی میكنم، اگر تضادی ایجاد شد بین اینكه با خانواده خودم باشم یا با همسر خودم باشم، اینجا اولویت را به همسرم میدهم، این نشان میدهد كه من تمایز یافتگی پیدا كردهام.
برای مثال زن و شوهری به خانه پدر و مادر میروند، پدر و مادر از آنها میخواهند كه شب را در آنجا بمانند و همسر این دختر خانم میگوید كه من تمایل دارم به منزل خودمان برویم، اگر این فرد تمایز یافته باشد، تصمیم میگیرد آن چیزی كه همسرش گفته است را انجام دهد؛ یعنی آن تعلق و وابستگی را به خانواده خودش در حدی میبیند كه مانع ارتباط خوب فرد با همسرش نشود.
در روایت داریم كه «ویژگی زن خوب این است كه نسبت به شوهرش فروتن و نسبت به خانوادهاش نفوذ ناپذیر باشد؛ یعنی وقتی تعارض بین خواسته خانواده و خواسته همسر واقع میشود، فرد خواسته همسر را بر خواسته خانواده، اولویت و ترجیح دهد.
رسا ـ مواردی كه حتماً باید منجر به طلاق شود چیست؟
طلاق در اسلام حلال است، اما بدترین حلال است؛ طلاق گرفتن در اسلام حرام نیست ولی اینطور نیست كه امر طلاق را در جامعه رواج دهیم و هر كس با هر مشكل كوچك بحث طلاق را مطرح كند؛ ما باید تا وقتی میتوانیم در استحكام خانواده بكوشیم و كانون خانواده را به هم نزنیم، مگر در مواردی كه كار به جایی برسد كه ادامه زندگی ممكن نباشد؛ اینجا این فرد میتواند این امر را انجام دهد و خود را از گرفتاریهای سخت و وحشتناكی كه برایش پیش میآید نجات دهد.
در روانشناسی ملاكهایی برای طلاق معرفی كردهاند؛ در آن ملاكها ادامه زندگی با فرد امكانپذیر نیست، برای مثال زندگی با فردی كه دچار بیماری دو قطبی (آیپولار) است؛ زندگی با كسی كه این بیماری را دارد واقعاً مشكل است؛ یا فردی كه بیماری شخصیتی دارد، یكی از اختلالهای شخصیت را دارد و به این راحتی هم قابل درمان نیست؛ زندگی با كسی كه این مشكلات را دارد خیلی سخت است و به راحتی اصلاح نمیشود؛ خیلیها نمیتوانند در كنار این فرد به زندگی ادامه دهند؛ این از مواردی است كه مشاوران و روانشناسان میگویند كه اگر فرد به زندگی تمایلی ندارد بهتر است جدا شود.
رسا ـ هدفهای زندگی مشترك چیست؟
شناخت مفهوم ازدواج در استحكام زندگی بسیار مؤثر است؛ در شناختن مفهوم ازدواج اینكه ازدواج چیست؟ هدف از ازدواج چیست؟ مهم است؛ مهمترین هدفی كه قرآن به آن اشاره كرده است، بحث آرامش است كه وقتی انسان ازدواج میكند به آرامش روانی میرسد.
انسان در زندگی مشترك زمینهای برای تربیت فرزند پیدا میكند و یكی از اهداف ازدواج تنظیم رفتار جنسی است كه انسان از لحاظ ارضای نیازهای جنسی بتواند تأمین شود؛ یكی از اهداف ازدواج گسترش روابط اجتماعی است كه با ازدواج خویشاوندیهایی برای انسان به وجود میآید كه روابط اجتماعیاش گسترش پیدا میكند. یكی دیگر از اهداف ازدواج تكامل اخلاق و معنویت است؛ ازدواج زمینهای میشود كه انسان در بحث معنویت و اخلاق به رشد كافی خود برسد.
رسا ـ بعد از ازدواج زوجین چه مواردی را باید رعایت كنند یا در نظر داشته باشند؟
در مواردی كه بعد از ازدواج زوجین باید آموزشهایی ببینند، باید حتماً یك دوره مهارتهای زندگی را با نگاه به زندگی زناشویی خودشان ببینند.
باید به بحث ارتباط مؤثر توجه داشت كه چطور میتوانم ارتباط خوبی با همسر و خانواده همسرم داشته باشم؟ بحث مهارت حل مسأله است، یعنی چطور باید مشكلات و مسائلی كه در زندگی پیش میآید را حل كنم؟ بحث مهارت جرأتمندی است كه چگونه میتوانم در مباحث ارتباط با همسر خودم استفاده كنم و چطور با او رفتار داشته باشم كه نه پرخاشگرانه و نه منفعلانه باشد و طبق ملاكهای درست عمل كنم؛ اینها و دیگر مباحثی كه برای زندگی لازم است، از مهارتهای زندگی است.
مباحث مهارتهای زناشویی است كه یكی از آنها مهارت گوش دادن فعال است كه خیلی از زنان و شوهران در این زمینه مشكل دارند؛ این مهارت گوش دادن فعالانه این است كه وقتی همسر من با من صحبت میكند بتوانم به صورت فعال به ایشان گوش بدهم و این گوش دادن به صورت همدلانه باشد كه توضیح مفصلی دارد.
رسا ـ شناخت از خود و فرد مقابل بعد از ازدواج چگونه است؟ آیا تغییر در خود و فرد مقابل شدنی است؟
برای اینكه من از خودم شناخت خوبی داشته باشم، بحث خود آگاهی بعد از ازدواج كارآیی دارد؛ شناخت از ابعاد رفتاری، شناختی، عاطفی، جسمانی و معنوی خود، باید بعد از ازدواج هم داشته باشم، از لحاظ رفتاری، رفتارهای خود را ارزیابی كنم و بشناسم.
چگونگی این ارزیابی و شناسایی این است كه خود مراقبتی داشته باشم، رفتارهای خود را به ریز بررسی كنم، راجع به رفتارهای خودم فكر كنم، از خدا و دوستان و حتی همسر و خانوادههای خودم در این زمینه كمك بگیرم و وقتی رفتارهای من گوشزد شود، اینها را ارزیابی كنم و ببینم كه كدام یك از رفتارهای من مناسب نیست و باید در آنها تغییر ایجاد كنم؟
این مسائل را در مباحث دین اسلام هم میبینیم كه علمای اخلاق با عنوان «مراقبه» به همه توصیه میكنند؛ نخست مراقب رفتار خود باشند، در اول روز شرطی كنند، در طول روز مراقبت كنند و در آخر روز محاسبه كنند؛ این بحث محاسبه خیلی تطابق دارد كه وقتی در بحث محاسبه وقتی به رفتار، اعمال و گفتار خودم نگاه میكنم ببینم كه چه اشتباهاتی مرتكب میشوم، اینها را احصا و جمعآوری كنم.
بحث محاسبه در اخلاق بسیار مهم است كه انسان را رشد میدهد؛ در بحث خانوادگی هم همینطور است، فقط به اخلاق فردی مربوط نمیشود، بلكه به اخلاق خانوادگی و اجتماعی انسان هم مربوط میشود كه خطاها و اشتباهاتی را كه دارم احصا كنم، یكی از موارد احصا كردن و شناخت خطاهای رفتاری خودم، بحث محاسبه است؛ یكی هم این است كه از خدا بخواهم كه آن رفتارهایی را كه نباید انجام دهم را به من نشان دهد؛ توسل كنم و از اهل بیت هم كمك بخواهم.
رسا ـ اگر همسر تغییری در اخلاق یا رفتار را مطالبه كند كه مستلزم خروج از خوی فطری زنانگی و مردانگی است، اجرا و انجام آن درست است؟
وقتی چنین مشكلی پیش میآید اولین كاری كه انجام میدهیم باید این باشد كه به طرف مقابل خود شناخت دهیم، بگوییم كه ببینید كه شما زن و من مرد هستم، بین زن و مرد تفاوتهایی وجود دارد، همین كه جنس زن و مرد متفاوت است، از لحاظ جنسیتی هم اینها ویژگیهایی دارند كه این ویژگیها با هم متفاوت است و بتواند شناخت خوبی را به همسر خود بدهد و گفتیم كه خیلی خوب است كه همسران در كلاسهای آموزشی شركت كنند كه آموزش دادن این تفاوتها بسیار در بهبود روابط زوجین مؤثر است.
یكی از راهها هم همین است كه اینها بتوانند در این كلاسها شركت كنند و از قبل مرد یا خانم توجیه باشد كه نقشی كه ایفا میكند به خاطر جنسیتی كه دارد، به خاطر آن ویژگی زنانه یا مردانه خودش هست كه دارد و انجام میدهد و من توقعی خارج از آن چارچوب اصلی نباید داشته باشم./836/گ401/س
خبرنگار: محمود لطیف
آیت الله بهجت رضوان الله علیه:
نماز جعفر طیار علیه السلام بخواند و پس از آن دعایی که در کتاب زاد المعاد مجلسی آمده، بخواند و در پی آن به سجده رود و تلاش کند که حتما گریه کند ـ گرچه به مقدار کم ـ و همین که چشمش را اشک گرفت حاجتش را از خدا بخواهد ، و این عمل را تا زمانی که حاجتش روا شود انجام دهد و اگر نشد بداند که یا کم خوانده و یا با اعتقاد کامل نخوانده است.
صدای سخن عشق؛ حکمت ها و حکایت های نماز از زبان آیت الله بهجت؛ ص 114
این نماز همراه با دعای پس از آن در کتاب مفاتیح الجنان نیز آمده است.
همچنین ایشان بار دیگر در پاسخ به چنین پرسشی فرمودند: آیه «الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً» [سوره فرقان ؛ آیه 74] را بسیار بخوانید
او همسرانی است از جنس
خودتان که برایتان افرید تا
در کنار آنان آرامش گیرید
و در میانتان مودت و
رحمت قرار داد»
سوره روم ، ایه 22
او همسرانی است از جنس
خودتان که برایتان افرید تا
در کنار آنان آرامش گیرید
و در میانتان مودت و
رحمت قرار داد»
سوره روم ، ایه 22
هنگامی که میخواهید با طرفتان بصورت #مستقیم وارد فرآیند
شناخت برای همسری شوید،
مراقب باشید که دلباختگی
و عاشقی مانع شناسایی نشود.
در غیر اینصورت نتیجه نادرست واحتمالا برعکسی خواهید گرفت.
حُبُّک لِلشیء یُعمی و یُصمّ
مصیبتی از این بدتر نیست که جوان مسلمانی، به خواستگاری دختر برادر
مسلمانش برود، اما پدر دختر به خاطر فقر و کم پولی خواستگار را رد کند و بگوید: من از تو ثروتمندترم و تو هم شأن و هم مرتبه من نیستی».
مستدرک الوسائل، باب 17
ما هم باید در جامعهی خودمان این را رواج دهیم.
جوان ها وقتی از دوران جوانی خارج نشدهاند، در همان حال گرمی و شور و شوق، باید ازدواج کنند.
این بر خلاف تلقی خیلی از افراد است که خیال میکنند ازدواج های دوران جوانی، ازدواج های ماندگار نیست! اگر درست صورت بگیرد،
ازدواج های بسیار ماندگار و خوبی هم خواهد بود.
رهبر انقلاب
مقابل به خوبی و سریع پی می برند و راست و دروغ حرف های طرف
مقابل را به سرعت کشف می کنند.
مردان کلی نگر هستند و به جزییات زیاد توجه نمی کنند. لذا تمایل، احساسات و هیجان های طرف مقابل را از چهره اش به خوبی
درک نمی کنند.
با شناخت صحیح خصوصیات یکدیگر، زندگی آرامی داشته باشیم
ایشان در این حوزه دردمند است.
از نظراتشان استقبال می شود.
با همه این تفاسیر و رعایت اصول انتخاب همسر اگر در یکسال اول زندگی انتظار هرگونه رفتار و گفتار از طرف مقابل داشته باشیم زندگی کمتر دچار تنش میشود چون بیشتر وقتها ما انتظار فلان رفتار یا گفتار را نداریم و از طرف مقابل میبینیم یا میشنویم برایمان سنگین هست