۱۶ دی ۱۳۹۷ - ۰۲:۴۷
کد خبر: ۵۹۲۵۲۸
یادداشت؛

وهابیون تشنه به خون نفت

وهابیون تشنه به خون نفت
آرامکو در عربستان، اروپای مدرنی است که همگان دوست دارند زندگی در این جزیره را تجربه کنند. وقتی پای نفت در میان باشد، همه قواعد در عربستان محو می‌شوند.
به گزارش خبرگزاری رسا، نه آنکه بزرگ‌ترین شرکت نفتی جهان است، نه به دلیل تولید بیش از ۱۰ میلیون بشکه‌ای و نه به موجب گنج تمام‌ناشدنی حاکمان آل سعود؛ آرامکو در میان مردم نماد یک تبعیض بزرگ در عربستان است که ورود به آن به معنای خلاصی از محدودیت‌های آزار‌دهنده و سرکوب احساساتی است که جوانان عربستان را آزار می‌دهد.
 
کمتر شهروند سعودی را می‌توان یافت که آرزوی اشتغال در شرکت نفتی آرامکو را نداشته باشد، شرکتی که خارج از قواعد مذهبی و دینی وهابیون است و حاکمان آل سعود، این شرکت و کارکنانش را از اغلب محدودیت‌های رایج در جامعه سعودی مستثنی کرده‌است تا خیالشان از ثبات انباشت ثروت آسوده باشد.
 
چرا آرامکو برای جوانان یک مدینه فاضله است؟ این شرکت دارای چه ویژگی‌هایی است که جوانان برای پیوستن به آن حاضرند به هر نوع کاری تن دهند؟ نوع نگاه حاکمیت و وهابیون به این شرکت چگونه است؟ برای پاسخ به این پرسش‌ها ابتدا باید وضعیت حاکم بر شبه جزیره را تشریح کرد.
 
عربستان سعودی دارای حاکمیت تقریباً دوگانه است، از یک سو حاکمیت با خاندان آل‌سعود است و از طرفی دیگر، علمای وهابیت در بسیاری از امور منویات خود را به حاکمیت دیکته کرده‌اند. استاندارد‌های دوگانه حاکم بر عربستان باعث شده تا گاهی اوقات اختلاف میان آنها، کار را به حکم سلطنتی برساند.
 
در سال ۱۹۷۸ که زنان برای نخستین‌بار به تلویزیون آمدند و خبر خواندند، اعتراضات بسیاری در میان وهابیون به پا شد، سینما‌ها که فعال شدند تندرو‌های وهابی همه‌جا را به آتش کشیدند و حتی به مسجدالحرام حمله کردند و این مکان مقدس را اشغال کردند.
 
حاکمان سعودی با کشتار این تندرو‌ها در مسجد‌الحرام، به علمای خود قول دادند برای زنان محدودیت‌های بیشتری در نظر بگیرند و سینما‌ها را تعطیل کنند. سینما‌ها تعطیل شد جز در آرامکو که تنها سینما‌های فعال عربستان در اختیار این شرکت و کارکنانش بود.
 
در میان همه شهر‌های عربستان، ظهران شهری شیطانی شناخته می‌شود، البته از نگاه روحانیون عربستان. مقر اصلی آرامکو شهری است با معماری امریکایی، سینما‌های جذاب و کلاس‌های درسی که به فرزندان کارکنان انگلیسی می‌آموزد. حاکمان سعودی حساب آرامکو را از کشور جدا کرده‌اند.
 
تا سال ۲۰۰۲ اداره مدارس دخترانه بر عهده وهابیون و پلیس مذهبی بود. در سال ۲۰۰۴ یکی از مدارس دخترانه آتش گرفت و ۱۴ دختر مقطع راهنمایی، بدون حجاب از آتش گریختند، ولی پلیس مذهبی به دلیل آنکه حجاب نداشتند، آن‌ها را به مدرسه برگرداند تا خبر آتش گرفتن ۱۴ دانش‌آموز، جامعه عربستان را خشمگین کند. از آن روز به بعد پادشاه عربستان دستور داد اداره مدارس دخترانه از وهابیون گرفته و به وزارت آموزش این کشور تحویل شود.
 
در چنین فضایی، آرامکو یک بهشت برین است؛ زنان سعودی در ظهران از امکاناتی استفاده می‌کنند که آرزوی دیگر جوانان سعودی است.
 
در سال ۲۰۰۸ که ملک عبدالله دستور ساخت دانشگاه علم و صنعت را داد، ۳/۵ میلیارد دلار برای ساخت آن هزینه شد و وقتی گفته شد این دانشگاه، نخستین دانشگاه مختلط عربستان است و سینما در آن احداث خواهد شد، وهابیون دست به اعتراضات گسترده‌ای زدند، اما پادشاه برای آنکه بتواند فضای سنتی – مذهبی عربستان را از این دانشگاه دور نگه دارد، در دستور دیگری اداره این دانشگاه را به آرامکو سپرد. در واقع با ورود آرامکو به این غائله، دیگر هیچ اعتراضی شنیده نشد.
 
حتی مفتی‌های عربستان هم می‌دانند ورود به آرامکو یعنی پایان درآمد‌های شیرینی که سال‌هاست به آن خو گرفته‌اند. با درآمد‌های آرامکو است که عبدالعزیز بن عبدالله آل‌الشیخ، مفتی اعظم و یک چشم عربستان به ثروتی بزرگ دست یافته و در کاخی مجلل زندگی می‌کند.
 
با درآمد‌های آرامکو است که هزینه پرورش بنیادگرایان تأمین می‌شود و وهابیون بیش از شاهزادگان به آن نیازمندند. این یک واقعیت غیرقابل‌انکار است که همین امروز نیز با توجه به بازتر شدن فضای اجتماعی عربستان، آرامکو همچنان فراتر از این آزادی‌هاست و به مثابه منطقه‌ای است که هیچ‌کس حق نزدیک‌شدن به آن را ندارد، حتی مفتی اعظم.
 
همه ارکان نظام پادشاهی و دینی به دلیل توجه ویژه پادشاهان عربستان به این شرکت، جسارت نزدیک‌شدن به استاندارد‌های این شرکت نفتی را ندارند، بنابراین ورود جوانان سعودی به این شرکت، به معنای رها شدن از بند وهابیونی است که از کودکی صدای نجوا و احکام سختگیرانه‌شان، زندگی مردم سعودی را روزمره و کسالت‌بار کرده‌اند.
 
در مدارس عربستان، محور آموزش، تعالیم دینی و تاریخ اسلام است، ادیان دیگر و حتی مذاهب اسلامی به عنوان کفر معرفی می‌شوند و دروس علوم و ریاضی به سختی و بسیار کم تدریس می‌شوند درست برخلاف مدارس آرامکو که از پایه و اساس با سیستم آموزشی عربستان متفاوت است. دانش‌آموزان زبان انگلیسی می‌آموزند، در محیط‌های مختلط با یکدیگر معاشرت دارند، به سینما می‌روند و سفر‌های خارجی را تجربه می‌کنند.
 
این موارد اگر در جایی جز قلمرو آرامکو وجود داشته باشد، با برخورد سخت پلیس مذهبی و وهابیون مواجه خواهند شد؛ به بیانی دیگر جنگ با خدا محسوب می‌شود. هرچند محمد‌بن‌سلمان آزادی‌هایی مانند رانندگی زنان را صادر کرده‌است، اما همین مجوز هم با ترس از وهابیون دارای شرایط سختی است که باز هم زنان آرامکویی را بی‌همتا کرده‌است.
 
در ظهران زنان با خیالی آسوده رانندگی می‌کنند و خبری از پلیس مذهبی نیست. چنین است که آرامکو در عربستان، اروپای مدرنی است که همگان دوست دارند زندگی در این جزیره را تجربه کنند. وقتی پای نفت در میان باشد، همه قواعد در عربستان محو می‌شوند. /۱۰۱/۹۶۹/م
ارسال نظرات