دبیر نشست: بسمالله الرحمن الرحیم. عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت حضار گرامی و اساتید معظم. عرض تبریک دارم نسبت به ایام گذشته. امیدوارم این جلسه در تأمل برانگیزی فکری و عقلانی فضای فکری جامعه مؤثر باشد و گامی در راستای علوم عقلانی برداریم.
خیرمقدم عرض میکنم خدمت جناب دکتر آیتاللهی رئیس انجمن فلسفه دین ایران و دکتر ساجدی رئیس قطب فلسفه دین.
مباحث فلسفه دین از دو قرن گذشته با سخنرانیهای هگل شکل گرفت و میتوان ادعا کرد که فلاسفه دین ملحد در قرن ۱۹ و بخشی از قرن ۲۰ بیش از فلاسفه خداباور و موحد بودند اما از نیمه قرن ۲۰ به بعد خداباوری شدت و رونق بیشتری مییابد. این نشان از تأثیر بیشتر دین در زندگی بشر در اواخر قرن بیستم تا کنون دارد. پیروزی انقلاب اسلامی در تأملات بیشتر در دین و اندیشیدن در زوایا و خفایای دین مؤثر بوده و سبب نفوذ و رواج بیشتر تأملات دینی هم در فضای دانشگاهی و هم در حیطة حوزوی شده است.
تعریف و چیستی فلسفه دین
موضوع مورد بحث این نشست جریانشناسی مباحث فلسفه دین در چهل سال اخیر در فضای داخلی کشور است و به عنوان اولین سؤال از اساتید درخواست دارم تا «مفهوم و تعریف فلسفه دین» را مورد بررسی قرار دهند. جناب دکتر آیتاللهی؛ تلقی شما از فلسفه دین به عنوان یک فلسفه مضاف و همچنین نظر حضرتعالی در مورد «چیستی و ماهیت و مؤلفههای فلسفه دین» چیست؟
دکتر آیتاللهی: به ندرت در مباحث غربی فلسفه دین، در مورد چیستی و تعریف فلسفه دین بحث شده است. غربیان در مباحث فلسفه دین موضوعمحور نیستند بلکه مسئلهمحور هستند. نویسنده کتاب «گلچینی از فلسفه دین» در سال ۱۹۸۳ این کتاب را نوشت و در سال ۱۹۹۲ که کتابش را باز چاپ کرد، موضوع پلورالیسم دینی را اضافه کرد؛ بنابراین بیشتر به صورت موضوع محور وارد میشوند و کمتر به تعریف و تعیین ماهیت مباحث میپردازند؛ مگر در حد یکی دو صفحه.
در هر صورت این تعریف از فلسفه دین را میتوان ارائه کرد که فلسفه دین «تحلیل و تبیینی عقلی از گزارههای بنیادین دینی است» که ممکن است آن گزاره رد یا اثبات شود. در فلسفه دین استدلال اهمیت دارد و اینکه عقلی است، مقصود عقل فلسفی محض نیست بلکه عقل تجربی و عقل تاریخی و سایر عقلها هم میتواند باشد. در فلسفه دین دغدغه اصلی «اثبات» نیست؛ بنابراین نباید به دنبال تعریف مشخص و معینی برای فلسفه دین بود.
دبیر نشست: همین سؤال را از دکتر ساجدی میپرسم که آیا تعریف دکتر آیتاللهی را قبول دارید یا تلقی دیگری در این زمینه دارید؟
دکتر ساجدی: بله من هم گمانم آن است که غربیها در باب فلسفه دین چندان به تعریف نپرداختند و این یک مشی کلی است که در همه مباحث و دیدگاههای غربی رواج دارد. این نظام و چینشی که در مباحث ما وجود دارد، غربیها این سیر را ندارند. درحالیکه اگر ما تعریف درستی از مباحث نداشته باشیم ممکن است نتوانیم در اصل موضوع ورود پیدا کنیم. مباحث فلسفه دین در غرب مسئلهمحور است و متأثر از زمان نیز هست. برخی از دوران بحث اخلاق و دین بیشتر مورد بحث بود و امروزه بحث معنویت و دین مورد نظر است. به عبارتی موضوعات فلسفه دین همیشه یکسری موضوعات تکراری نیستند بلکه با توجه به زمان متفاوت هستند.
فلسفه دین را میتوان به «تحلیل عقلانی آموزههای دینی یا دعاوی بنیادینی دینی» تعریف کرد. از نیمه دوم قرن ۲۰ این تعریف از فلسفه دین رواج پیدا کرده است که فلسفه دین همان تبیین و تحلیل عقلانی و بشری آموزههای دینی است.
تاریخچه ورود فلسفه دین به جهان اسلام و ایران
دبیر نشست: بنده یک نکته تکمیلی عرض کنم که فلسفه دین بر روی آموزه های مشترک میان ادیان آن هم عمدتا ادیان توحیدی تامل عقلانی می نماید . در ادامه از دکتر آیتاللهی میپرسم از چه زمانی مباحث فلسفه دین وارد جهان اسلام و کشور ما شده است؟ آیا مباحث فلسفه دین مستقیم وارد کشور ما شده است یا با چند واسطه به دست ما رسیده است؟
دکتر آیتاللهی: هیچ کشوری اسلامی به اندازهای که کشور ما در زمینه فلسفه دین کار میکند کار نکرده است. کشورهایی مانند مالزی و اندونزی کتب فلسفه دین ما را ترجمه میکنند و بسیار هم مشتاق هستند.فلسفه دین اینگونه شکل گرفت که عدهای میخواستند سؤالاتی در مورد دین بپرسند؛ اما در دانشکده الهیات، کسانی وارد آن میشدند که خدا را قبول داشتند و نمیشد سؤالاتی پیرامون وجود خدا پرسید اما در دانشکده فلسفه میتوانستند سؤالات و مسائلی پیرامون دین مطرح کنند و همین اتفاق هم افتاد و فلسفه دین شکل گرفت. در ایران هم مسائلی پیرامون دین به وجود آمد. روشنفکران در ایران مسائلی پیرامون دین و فلسفه دین را مطرح کردند این مسائل چون نو و جذاب و برای مخاطب جدید بود، عدهای سریع شروع به جزوهنویسی این مباحث کردند و به شدت ترجمه این مباحث رونق گرفت. اما روشنفکران ما توجه نداشتند که فلسفه دین غربی ناظر به مسیحیت است. اگرچه با عنوان کلی دین مطرح میکنند اما در واقع ناظر به مسیحیت است؛ بهعنوان مثال مسئله شرور که در مسیحیت مطرح است بسیار متفاوت از مباحث مطرح در اسلام است. چرا که خدایی که در مسیحیت مطرح میشود صرفا خدای عشق و رحمت است و این با وجود شرور ناسازگار است.
بهترین کتاب در این زمینه کتاب «کلام مسیحی» از توماس میشل است که تفاوتهای اسلام و مسیحیت را بیان کرده است؛ مثلا بحث وحی که در فلسفه دین مسیحیت مطرح میشود ربطی به وحی در اسلام ندارد. وحی در اسلام ۲۳ سال است اما در مسیحیت وحی قرنها تداوم داشته و مجموع الهامات حواریون بوده است و بعد از ۶۰ سال از حضرت مسیح شکل گرفته است؛ بنابراین بحثهای که بهوسیله برخی روشنفکران وارد شد خوب و قابل طرح بود؛ اما بهگونهای وارد شد که گویا در اسلام هم همینطور است. در حالیکه اسلام بسیار متفاوت است و لازم است برای دانستن فلسفه دین زمینههای مسیحیت را به خوبی بشناسیم؛ بنابراین فضا دو تا فضاست و مباحث فضای غربی اصلا به مباحث مطرح در اسلام نمیچسبد؛ مانند ایمان گرایی مطرح در مسیحیت اصلا ربطی و جایگاهی در اسلام ندارد.
اما فلسفه دین از سال ۱۳۸۰ در فضای آکادمیک کشور ما تقریبا جا افتاد و از آن به بعد بود که مباحث فلسفه دین از سوی برخی از این روشنفکران کنار گذاشته شد و به آن اعتنایی چندانی نشد.
دبیر نشست: پیرو این نکته شما ان شا الله سوالی هم خواهیم داشت که آیا صرفا یک فلسفه دین وجود دارد یا میتوان از فلسفه دینهای مختلف سخن گفت و میتوان فلسفه دینی متناسب با دین اسلام و فضای کشور خودمان تقریر کرد. حال از محضر دکتر ساجدی استفاده میکنیم در مورد ورود فلسفه دین به جهان اسلام و ایران.
دکتر ساجدی: از اواخر قرن ۱۸ توسط برخی از روشنفکران در عصر روشنگری، اصطلاح فلسفه دین بهکار گرفته شد؛ با این هدف که بتوانند مسائل را به طور باز مطرح کنند و صرفاً به فکر دفاع نباشند. در کشورهای اسلامی همزمان با تحولات در غرب، ازآنجاکه نوعی غربگرایی در کشورهای عربی و آسیای میانه بوده است که معتقد بوده است همانند مسائل تمدنی، برای پیشرفت در مسائل دینی هم باید به غرب توجه کنیم.
ازاینرو اندیشمندان اسلامی شروع به توجه به آن مباحث و انتقال آن به کشورهای اسلامی کردند؛ بنابراین دو دلیل دارد یکی غربگرایی که غرب را مرکز پیشرفت تمدن میدانند که در مسائل دینی هم باید روش غرب را در دین طی کنیم که سروش معتقد به این روش است. دوم عقلگرایی و عصر روشنگری در غرب بود. از سویی انسان گرایش به تحلیل عقلی مسائل دارد و این دو دلیل سبب شد که گرایشی به فلسفه دین خیلی بیشتر شود.
پس زمینههای تاریخی در غرب و نگاه ما به غرب سبب شد این اندیشهها وارد کشور ما شود. اندیشمندان ما میخواستند که از این طریق از دین دفاع کنند و دین را برای نسل جوان قابلپذیرش کنند؛ بنابراین بستر غربی و حالت روانی جامعه ما سبب شد که این مباحث رواج پیدا کند.
امروزه هنوز نگاه به غرب بهعنوان الگوی پیشرفت وجود دارد و ترجمه همچنان وجود دارد و عقلگرایی هم مورد توجه است. به همین سبب هنوز این جریان زنده است اگرچه فراز و فرودهایی دارد. سؤالاتی که در مورد دین مطرح میشود، برای ذهن جوانان در جامعه امروزه ما نیز هنوز مورد سؤال است. از سویی اگرچه مسیحیت و اسلام با هم تفاوتهایی دارند اما وجوه مشترکی هم دارند و مباحث فلسفه دین هم میتواند تا حدی مشترک باشد.
تبیین عقلانی از دین را از علامه طباطبایی و شهید مطهری شروع شد و توسط آیتالله جوادی آملی و آیتالله مصباح و آیت الله سبحانی ادامه پیدا کرد و هنوز هم بسیار مورد نیاز است. فکر میکنم یکی از عوامل گسترش این بحثها خود انقلاب اسلامی ایران است و کشورهای همسایه از ما درخواست کمک میکنند. اسلامی که میخواهد اجتماعی باشد باید یک ایده محکمی پشت آن باشد تا بتواند به صورت اجتماعی عرض شود و باید به سمت جهتدهی شایسته مباحث دین در کشورهای اسلامی همسایه داشته باشیم.
دبیر نشست: مباحث فلسفه دین طبق فرموده دکتر آیتاللهی جنبه آکادمیک نداشت تا اینکه در سال ۱۳۸۰ به فضای آکادمیک کشور وارد شد. البته رشته دین پژوهی در کشور ما اولین بار در موسسه امام خمینی و ذیل نظر استاد مصباح در ایتدای دهه ۷۰ شکل گرفت. تنها کسی که از اندیشمندان قبل از انقلاب روی کلام جدید و تأسیس آن تأکید میکند خود شهید مطهری است و مباحثی همچون فلسفه تاریخ، فلسفه اجتماع و فلسفه اخلاق و برخی مباحث کهن مثل وجود خدا و حتی امامت و رهبری را از موضوعات قابل طرح در کلام جدید میداند.
دکتر آیتاللهی: یک فلسفه دین داریم یک دینپژوهی داریم. فلسفه دین به عنوان یک دیسیپلین دیرتر وارد کشور ما شد اما مباحثی که علامه طباطبایی و شهید مطهری مطرح میکنند مباحث دینپژوهی است؛ اما فلسفه دین به عنوان یک دیسیپلین که عناوینی همچون شر و… در برگرفته باشد از سال ۱۳۸۰ شکل گرفته است.
ورود مباحث فلسفه دین به حوزههای علمیه
دبیر نشست: از چه زمانی مباحث فلسفه دین وارد حوزه ما میشود و دانشمندان حوزوی ما درگیر این مباحث میشوند و علت ورود حوزه ما به اینگونه مباحث چه بوده است؟ آیا طرح نظریههای مختلف از سوی روشنفکران دینی ما سبب شد که حوزههای ما وارد مباحث فلسفه دین شوند یا اینکه مباحث روشنفکران یکی از دلایل این امر بود.
دکتر ساجدی: در غرب ابتدا رویکرد به الهیات طبیعی بود و سپس به سمت فلسفه دین آمد و فلسفه دین با همان نگرش و اندکی توسعه شکل گرفت. در ایران هم بعد از دهه ۷۰ کمکم مباحث فلسفه دین مطرح شد. آنچه که بنده عرض کردم ریشههای فکری که اصل مطلب را مطرح میکند از قبل در کشور ما وجود داشت و کسانی مانند علامه طباطبایی در پاسخ به شبهات وارد به دین، ریشههای این بحث را پیریزی کردند.
اگر فلسفه دین را به «ژرف کاوی عقلی در گوهر مباحث دین» تعریف کردیم، این نگاه از قبل وجود داشته است و مرحوم سید احمدخان هندی در ابتدا این اصطلاح را مطرح میکند و سپس شهید مطهری اصطلاح فلسفه دین را مطرح میکند اما به معنی «ضرورت دین» مورد نظر شهید مطهری بوده است؛ بنابراین مباحثی در زمینه فلسفه دین داشتهایم اگرچه به صورت دیسیپلین یک رشته آکادمیکی نداشتهایم.
چالشهای که در حوزههای علمیه نسبت به دین وجود دارد، سبب گسترش مباحث فلسفه دین شده است و به نظر میرسد که ادبیات بسیار غنی در این زمینه در حوزه تولید شده است و گوی سبقت را از کشورهای عربی ربودهایم. متاسفانه نگاه غربیها و مستشرقان به اسلام بیشتر به اهل سنت بوده است که نگاهی اشعری مسلک و عقلگریز دارند اما کمکم متوجه شدند که شیعیان مباحث عقلمحور دارند.
به نظر بنده روشنفکران بخصوص امثال دکتر سروش و شبستری و ملکیان در گسترش و شکلگیری فلسفه دین تأثیرگذار بودهاند. به طور کلی عقلگرایی رو به تزاید در کشور ما و مواجه سنت و مدرنیته در جامعه امروزی، از عواملی هستند که کسانی مثل سروش و شبستری زمینه لازم برای طرح مباحث فلسفه دین را داشته باشند و سبب دامن زدن به این مباحث شوند.
ویژگی اصلی مسائل فلسفه دین، برجسته شدن عقل است؛ بنابراین برخی از مباحثی که در زبان دین، پلورالیزم دینی، منطق فهم دین و مباحث گوهر و صدف دین مطرح میشود، هر کدام به نحوی میتواند به نحو مثبت یا منفی بحث مواجه سنت و مدرنیته باشد.به نظر میرسد اینها اقتضائات دوران پس از انقلاب بوده است.
مواجهه حوزههای علمیه با فلسفه دین
دبیر نشست: امروزه فلسفه دین در دانشگاهها و حوزههای ما به صورت یک رشته تحصیلی در حال رشد است حال سؤال ما از دکتر آیتاللهی این است که آیا مواجهه حوزه با فلسفه دین انفعالی بوده است یا انتقادی و فعال بوده است؟ آیا این رویکرد را مثبت ارزیابی میکنید یا منفی؟
دکتر آیتاللهی: بعد از انقلاب، از میان فلسفه دین و فلسفه اخلاق، حوزویان به شدت وارد مباحث فلسفه اخلاق شدند و هنوز هم جایگاه فلسفه اخلاق در حوزهها خیلی پررنگتر است از فضای دانشگاهها. از سویی مباحث فلسفه دین بیشتر وارد دانشگاهها شد و دانشگاهها با شدت بیشتری به آن پرداختند. در زمانی که جناب ملکیان در حوزه مباحثی را مطرح میکرد ما نگران حوزهها شده بودیم و هنوز هم روحانی سکولار زیاد داریم.از سویی هم برخی بسیار دگم بودند و در مواجه با نظرات فلسفه غرب در دو دقیقه بدون درک روح مطالب، آن نظرات را رد میکردند.
دبیر نشست: در ادامه و امتداد فضای گذشته در حوزه، اکنون فضای حوزه را نسبت به فلسفه دین چگونه ارزیابی میکند؟
دکتر آیتاللهی: نه الان حوزه ها نسبت به مباحث فلسفه دین غربی برخورد نقادانه دارند اما انتظار خیلی بیشتری از حوزه میرود و آنچه مورد انتظار بوده است در حوزه برآورده نشده است.
دبیر نشست: با توجه به بحث حوزه علمیه و ورود حوزه علمیه به بحث فلسفه دین، دکتر آیتاللهی فرمودند که برخورد حوزه در ابتدا به صورت انفعالی بوده است و بدون نقد بوده است؛ حال از دکتر ساجدی می پرسم که اگر امروز بخواهیم به سه دهۀ قبل از فعالیت حوزه در حیطه مباحث فلسفه دین نگاه کنیم، آیا کارنامه حوزه کامیاب بوده است؟
دکتر ساجدی: کتب مختلفی که در حوزه فلسفه دین است از سوی افراد خاصی ترجمه شده است و این ترجمه به صورت گزینشی بوده است؛ مثلا در بحث رابطه ایمان و عقل، بیشتر رویکرد ایمان گرایی ترجمه شده است و اکثر مواقع دیدگاههای منتقدان ترجمه نمیشده است و این گزینشی برخورد کردن در ترجمه در فضای جامعه تأثیرگذار بوده است.
در فضای حوزه علمیه در مواجهه با شبهات فلسفه دین، فعالیتهای بسیاری صورت گرفته است مانند پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه، باقرالعلوم و موسسه امام خمینی به صورت گسترده وارد این بحث شدهاند و آثار فراوان و خوبی در این زمینه تولید شده است. در تهران انجمن فلسفه دین دکتر آیتاللهی سبب شده این مباحث بسیار غنی شود و قابلیت ارائه به سایر کشورها را پیدا نموده است.
نقاط قوت پرداختن به مباحث فلسفه دین
از نقاط قوت جریان فلسفه دین، استحکام بخشی به آموزههای دینی بوده است. این استحکامبخشی گسترده و رو به رشد هم هست و همچنین رشد ادبیات حوزه در این عرصه بوده است.
رشد ادبیات و نگارشها در این زمینه یکی دیگر از نقاط قوت است. اکنون عرصه فلسفههای مضاف و فلسفه دین پشتوانه نظری نظام و دیدگاههای اسلامی و اعتقادات جوانان ماست.اگر نتوانیم به اندیشه اسلامی به نحو درست دفاع کنیم کسی باقی نخواهد ماند. باید بتوانیم هم در بعد نظر و هم در بعد عمل رشد کنیم. این رشد ادبیات در این امر به شدت اثر گذار بوده است.
نقطه قوت دیگر ایجاد زبان مشترک بوده است. به نظر میرسد یک زبان مشترک با سایر ادیان و ملتها به دست آوردهایم و آنها احساس میکنند ما میتوانیم حرف آنها را بفهمیم و آنها حرف ما را بفهمند و این در صدور عقاید و افکار اسلامی بسیار مهم است.
نقاط ضعف پرداختن به مباحث فلسفه دین
چون نگاه فلسفه دین از تشکیکات عقلی و از طرح شبهه آغاز میشود ممکن است کسی شبهه را دریافت کند و پاسخ را دریافت نکند به سبب اینکه پاسخها سخت است یا کافی نیست. این سبب میشود فرد در شبهه باقی بماند و این خطرناک است.اینکه گفته میشود در فلسفه دین نباید موضع داشته باشیم این امری است که گاهی ضربه زده است درحالی که امکان ندارد بدون موضع در این مباحث پیش رفت.
امروزه فضای زیادی از طریق فضای مجازی و ماهوارهها برای طرح شبهات فراهم شده است در حالی که فضای پاسخگویی فراهم نشده است. در طرح مباحث فلسفه دین اگر فضای حوزه را بسیار طوفانی کنیم باید شناگران و غواصان زبده و قوی هم آموزش دیده باشند تا به دفاع بپردازند وگرنه آسیبهای زیادی در پی خواهد داشت.
دکتر آیتاللهی: باید بگویم از حوزه گلهمند هستم. حوزه صدور نداشته است. در حالی که حوزه باید مرتب صادرات داشته باشد. صادرات به تعامل است و تعامل به این است که رفت و آمد داشته باشیم. باید بدانیم طرف مقابل چه میگوید در چه فضایی هست و باید طرف مقابل بداند چه میگوییم و چگونه جواب بدهد. از میان کلام و تاریخ و فقه، فلسفه دین از مواردی است که قابل صدور است.
در بحث شبهات ما احتیاج به یک اورژانس کلامی داریم که به محض اینکه یک مشکل کلامی پیش میآید، ده نفر بایستند و کمک کنند و مشکل را حل کنند. کار روحانیون مرزداری است که باید در سنگلاخها گلوله بخورد و از مرز حفاظت کند. من از حوزه گله دارم. بهترین کس در این زمینه، شهید مطهری بود که سوال درنیامده، ایشان پاسخ میداد و هنوز حرفی بالاتر از کتاب «حقوق زن در اسلام» شهید مطهری نیامده است.
دبیر نشست: در فضای حوزوی دینی ما، در مواجهه با افکار روشنفکران بسیاری از حوزویان ما پاسخهای خوبی دادهاند. آیتالله مصباح ، آیت الله سبحانی و آیتالله آملی لاریجانی در موارد متعدد پاسخهای فوری و در خوری دادهاند.
دکتر آیتاللهی: توزیع علم با تولید علم فرق دارد؛ ما در کشورمان مشکل تولید علم نداریم بلکه مشکل توزیع علم داریم. ما حتی بین تهران و قم این توزیع علم را نداریم.
فلسفة دین اسلامی
دبیر نشست: آیا می توان از فلسفه دین اسلامی سخن گفت و آیا فلسفه دینی که در غرب تولید شده است، کاملا مطلق و بدون اتکا به دین مسیحیت است ؟
دکتر ساجدی: به نظر میرسد اگر به روش و تحلیل و تبیین عقلی آموزههای دینی پایبند باشیم، میتوانیم از فلسفه دین اسلامی سخن بگوییم. استقبال جهان از اسلام که متفاوت از مسیحیت است و اتقان منبع وحی اسلام و اعتقادات متقن تشیع لزوم تأسیس فلسفه دین اسلامی را مورد تأکید قرار میدهد و قطعاً چنین چیزی را نیاز داریم. باید نظریهپردازی کنیم و از دل روایات و آیات ایدههای مختلف را در حوزه دین و اخلاق و دین و عقل و… بیرون بیاوریم و عرضه کنیم و از طریق ایجاد زبان مشترک میتوانیم عقاید شیعه را به اشتراک بگذاریم.
دکتر آیتاللهی: بنده به شدت مخالف فلسفه دین اسلامی هستم و به شدت موافق «فلسفه دین با رویکرد اسلامی» هستم. این دو تا امر جدای از هم هستند؛ زیرا نیاز داریم با سایرین که فلسفه دین کار میکنند، همزبانی پیدا کنیم. در غرب معنای فلسفه دین اسلامی این است که شما دارید دگمهای اسلامی خودتان را دخالت میدهید. الان مهمترین کار ما تدوین چنین چیزی به زبان انگلیسی است به فارسی هم نیازی نیست. ما دیدگاههای مختلف خودمان را در زمینه فلسفه دین مطرح کنیم. سعی کنیم یک رویکرد هم نباشد بلکه فیلسوفان مختلف اسلامی با رویکردهای مختلف ورود پیدا کنند. باید به زبان انگلیسی چند کتاب نوشته شود و به دیگران داده شود تا مورد نقد قرار گیرد.
دبیر نشست: مباحثی که برای آینده فکری ما لازم است یا شبهاتی که الان مطرح است، کداماند؟
دکتر آیت اللهی: بجای شبهه باید گفت مسئله و لازم است پاسخهای متعدد در جنبههای مختلف به مسائل داده شود و کار دیگر این است که خودمان شبهه و مسئله را مطرح کنیم. قبل از اینکه دیگران مسئله را مطرح کنند خودمان مسئله را باز کنیم. در دانشگاههای ما کارهای پژوهشی ما برای حل مسئله نیست. باید این امر مورد توجه باشد.
دکتر ساجدی: پرسشهایی که در امر دین پژوهشی قابل طرح است ناظر به یکسری مباحث درون دینی هستند مانند خداشناسی، نبوت، راه و راهنما شناسی و فرجام شناسی و یکسری بحث ها برون دینی هستند مانند زبان دین، کارکرد دین و گوهر دین، حقانیت دین. یکسری مباحث هم مربوط به معرفت دینی هستند و منطق فهم دین را تشکیل میدهد. یکسری هم ابزارها و محصولات معرفت بشری است. رابطه دین با ابزارها مانند رابطه دین با عقل و رابطه دین با تجربه و شهود، رابطه دین با علم تجربی و نتایج این دانشها که رابطه «دین با علوم» میشود. این چهار محور را در یک نگاه منسجم میتوانیم به دین داشته باشیم که این مباحث قطعا برای غربیها جذابیت خواهد داشت. البته باید تفاوتهای اسلام و مسیحیت را برای آنان تبیین کنیم و سپس میتوانیم این گفتگو را گسترش دهیم.
سؤال (یکی از حضار): فلسفه دین چه رابطهای با آزادی بیان دارد؟
دکتر ساجدی: مباحث فلسفه دین در هر فضایی طرح شود، ممکن است منجر به سؤالات بیشتری شود. این امر نیاز دارد تا فضای طرح این مباحث در میزگردها و محافل علمی به گفتگوی علمی گذاشته شود و هر یک از طرفین بتوانند نظرات له و علیه را مطرح کنند.
دبیر نشست: بارها حوزه در عرصههای مختلف جهت مناظره اعلام آمادگی کرده است اما این عده از روشنفکران بهصورت ایدئولوگ عمل میکنند و هرگز حاضر به مناظره نیستند. مجمع عالی حکمت پارسال نشست نقد دیدگاههای جناب شبستری و جناب ملکیان را برگزار و به صورت رسمی دعوت به مناظره کرده است و حتی بهصورت طرح سؤال، اما هیچ پاسخی از سوی آنها دریافت نکرده است. /۹۲۴/د۱۰۳/ج