۰۹ مهر ۱۳۹۷ - ۲۳:۴۵
کد خبر: ۵۸۰۶۸۶
یادداشت؛

خودزنی آمریکا!

عدم صدور نفت ایران به معنای کاهش عرضه این کالاهای حیاتی و استراتژیک در بازارهای جهانی است و نتیجه‌ای جز وارد کردن شوک افزایش قیمت به بازار انرژی نخواهد داشت.
صادرات نفت

به گزارش خبرگزاری رسا، پس از خروج آمریکا از توافق هسته‌ای ایران با گروه 1+5، کاخ سفید از راهبرد نخ‌نما شده و پوسیده بازگشت تحریم‌ها طی دو مرحله خبر داد. عمده تمرکز واشنگتن در مرحله دوم تحریم‌ها، تحقق رؤیای به صفر رساندن صادرات نفت ایران اسلامی است و در این مسیر، از تمام ظرفیت‌ها و توانایی‌های خود استفاده کرده است. اگرچه کاخ سفید تلاش گسترده‌ای در حوزه دیپلماتیک و غیردیپلماتیک به راه انداخته تا بتواند از رهگذر قطع صدور نفت ایران، فشارهای بی‌سابقه‌ای به تهران وارد کند، اما قواعد حاکم بر بازارهای جهانی به‌هیچ‌وجه از سیاست‌های واشنگتن تبعیت نمی‌کند. بر این اساس، خط‌مشی دولت آمریکا در شطرنج اعمال تحریم نفتی ایران به چند دلیل مشخص با چالش‌های اساسی روبه‌رو خواهد شد.

1. عدم صدور نفت ایران به معنای کاهش عرضه این کالاهای حیاتی و استراتژیک در بازارهای جهانی است و نتیجه‌ای جز وارد کردن شوک افزایش قیمت به بازار انرژی نخواهد داشت. کاهش فروش نفت ایران، قطعاً بازارهای مرتبط را در تنگنای شدیدی قرار می‌دهد که از زمان بحران نفتی در دهه هفتاد و هشتاد میلادی تاکنون سابقه نداشته است. بحرانی که نتیجه آن، فشار مضاعف بر قیمت‌هاست و بی‌شک، مخالفت کشورهای بزرگ به‌ویژه مصرف‌کنندگانی همچون چین و کشورهای اروپایی را به دنبال خواهد داشت.

این در حالی است که کارشناسان آمریکایی نیز از فردای اعلام بازگشت تحریم‌های نفتی ایران، چراغ هشدار تبعات این سیاست نابخردانه کاخ سفید را روشن کرده‌اند. به‌عنوان نمونه، بانک سرمایه‌گذاری «مریل لینچ» که زیر نظر «بنک آو آمریکا» (بانک آمریکا) فعالیت می‌کند، در تیرماه سال جاری اعلام کرد درصورتی‌که واشنگتن بتواند مطابق آنچه اعلام کرده، تا 4 نوامبر (13 آبان‌ماه) صادرات نفت ایران را به صفر برساند، بهای نفت در بازارهای جهانی ممکن است به 120 دلار به ازای هر بشکه افزایش پیدا کند. تحلیل‌گران درباره اینکه آمریکا حتی بتواند نیمی از صادرات نفت ایران در روز را کاهش دهد ابراز تردید کرده‌اند.

این در حالی است که «پاتریک دیهان»، رئیس بخش تحلیل بازار نفت شرکت «گس بادی» آمریکا هفته گذشته چشم‌انداز تبعات نفتی ایران را گسترش داد و به موضوعات سیاسی در داخل این کشور مرتبط کرد. وی گفت: «افزایش فشار بر عرضه جهانی، قیمت بنزین را در همین سطح یا حتی بالاتر نگاه می‌دارد و بر نظر رأی‌دهندگان در انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره تأثیرگذار خواهد بود، چراکه عدم کاهش قیمت بنزین در پاییز سال جاری می‌تواند برای رأی‌دهندگان قابل‌توجه باشد.» افزون بر این، رئیس شرکت نفت «لیپو اویل آسوشیتس» نیز به‌تازگی اعلام کرده است که متوسط قیمت بنزین در آمریکا به دلیل تبعات ناشی از تحریم نفت خام ایران، 60 درصد افزایش‌یافته است. این امر نشان می‌دهد که واشنگتن عملاً قادر نیست از یک‌سو سیاست حذف نفت ایران را در پیش بگیرد و از طرف دیگر، از پس‌لرزه‌های افزایش قیمت بنزین در داخل در امان باشد.

2. نشریه آمریکایی «وال‌استریت ژورنال» که وظیفه خود را رصد بازارهای داخلی و خارجی تعریف کرده و بر این مبنا، به تحلیل آینده اقتصادی آمریکا می‌پردازد نیز مخاطرات این اقدام واشنگتن را گوشزد کرده است. به اعتقاد تحلیلگران این نشریه، «تصمیم واشنگتن برای قطع صادرات نفت ایران، تأمین نیاز جهانی را زودتر ازآنچه انتظار می‌رفت با تهدید مواجه کرده است.» از سوی دیگر، یکی از منابعی که آمریکا برای جبران کسری نفت کشورمان به‌طورجدی در نظر گرفته، تولید نفت «شیل» است ولی این راهکار نیز با مشکلات خاص خود مواجه است.

وال‌استریت ژورنال در این زمینه می‌نویسد: «باوجودآنکه تولید این ماده در ماه‌های اخیر رشد قابل‌توجهی داشته، به دلیل تنگناهای زیرساختی همچون محدودیت نیروی انسانی و نبود خطوط لوله کافی، دست‌کم در کوتاه‌مدت، احتمال حفظ رشد تولید آن وجود ندارد.» به‌بیان‌دیگر، آشفتگی بازارهای جهانی نفت و بنزین در آمریکا، سیاستمداران این کشور را مجبور کرده برای سروسامان دادن به اوضاع بازار دست به فروش ذخایر استراتژیک خود بزنند و وزارت انرژی آمریکا در آستانه بازگشت تحریم‌های واشنگتن علیه ایران، ۱۱ میلیون بشکه نفت از ذخایر نفت استراتژیک این کشور را برای فروش عرضه کرده است.

اما تردیدی نیست که زدن چوب حراج به نفت «شیل»، بیش از آنکه برای تعدیل قیمت‌ها باشد، نمایشی رسوا از سوی ترامپ است تا نشان دهد برای مهار قیمت‌ها، حتی از ذخایر راهبردی خود هم مایه گذاشته است. بگذریم از اینکه همین به‌اصطلاح ذخایر راهبردی، کیفیت لازم را نداشته و مشتریانی که سال گذشته آن را خریداری کرده‌اند، نسبت به سطح بالای مواد شیمیایی در نفت شیل، ابراز نگرانی کرده بودند.

3. آمریکا برای به‌اصطلاح ثبات بخشی به بازارهای نفتی پس از 13 آبان، به بزرگ‌ترین تولیدکننده نفت در جهان یعنی عربستان سعودی هم امید بسته است. سعودی‌ها ادعا می‌کنند توان تولید 12 میلیون بشکه در روز را دارند و بعد از تقلای فراوان، تنها توانسته‌اند که ظرفیت خود را از 10 میلیون بشکه در روز، به 10.6 میلیون بشکه افزایش دهند. درست است که قبیله سعودی گنجایش تولید 12 میلیون بشکه در روز را دارد اما به‌طور حتم از پایدار نگه‌داشتن این میزان از تولید، قطعاً عاجز است، چراکه طبق اذعان مقامات این کشور، پیش‌نیاز تولید بیش از 11 میلیون بشکه در روز، استخراج نفت خام سنگین بوده که بسیاری از پالایشگاه‌های عربستان، در حال حاضر فاقد تجهیزات لازم برای فرآوری آن است. حتی اگر گاوهای شیرده سعودی، چنین وعده ناممکنی بدهند و بالاتر از آن، چنین ظرفیتی نیز داشته باشند، آل سعود ناگزیر به جلب نظر اعضای اوپک است و بدون کسب همراهی آن‌ها اساساً اجازه ندارند که به‌یک‌باره، تولید نفت خود در چنین حجمی را افزایش دهند.

علاوه بر این، به دلیل شرایط به‌شدت بی‌ثبات در لیبی و توطئه‌چینی آمریکا در ونزوئلا که دو کشور مهم تولیدکننده نفت به شمار می‌آیند، بازارهای جهانی از کمبود نفت، رنج می‌برند و چنانچه کاهش تولید کشورهای دیگری همچون نیجریه و آنگولا نیز در نظر گرفته شود، حذف یا کاهش سهم ایران از سبد انرژی جهان، به تکانه‌های بزرگی در بازار منتهی می‌شود که به‌سادگی نمی‌توان آثار آن را جبران کرد. حتی اگر فرض را بر این بگیریم که خلأ نفت ایران درگذر زمان پر شود، بازهم در کوتاه‌مدت و میان‌مدت، شوک سنگینی در قیمت‌ها ایجاد خواهد کرد؛ همان‌گونه که اثر آن را بر قد کشیدن قیمت بنزین در آمریکا شاهد بودیم.

و بالاخره اینکه آمریکایی‌ها امیدوارند با روش‌های شکست‌خورده اما شکسته‌بندی شده، مسیرهای ناموفق گذشته را بپیمایند اما از خود نمی‌پرسند که فشار هم‌زمان اقتصادی و تهاجم نظامی در جریان جنگ تحمیلی چه نتیجه‌ای داشته که حالا ضمن اذعان به منشور اقتدار ایران اسلامی در ابعاد مختلف، راهبردهای نخ‌نما شده برای تغییر محاسبات کشورمان را در دستور کار قرار داده‌اند؟ سؤالی که پاسخ آن از پیش روشن است./۹۶۹//۱۰۲/خ

منبع: حمایت

ارسال نظرات