توطئه پيچيده ساواك براي ايجاد اختلاف در نهضت
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، دشمن مكار نيز لحظهاي از توطئه باز نميايستاد. ايجاد اختلاف و شكاف بين فرماندهان نهضت اسلامي و اقشار مختلف مردم، از دسيسههاي دائمي و ذاتي اهريمنان ضدانسانيت بود.
زماني براي سرگرم ساختن و دور كردن جوانان، از نهضت اسلامي، آنان را به سمت فعاليتهايي، چون مبارزه روبنايي با بهائيت، سوق ميداد و در دورهاي در قم، از ايجاد يك جريان موازي و رقيب نهضت امام خميني، و برافراشتن بيرق انحرافي دارالتبليغ شريعتمداري، به كارگرداني حسن شريعتمداري، مرتبط سيا، حمايت ميكرد.
در مقطع حساسي، در استان اصفهان، كه از موقعيت سياسي، اجتماعي و حوزه علميه بزرگ و با قدمتي برخوردار بود، براي ايجاد اختلاف و تفرقه بين روحانيت و مردم، تسهيلاتي را براي فعاليتهاي انحرافي و ضدشيعي محمدجواد غروي علونآبادي، و ترويج افكارگمراهانه متمايل به وهابيت و مخالفت با خاندان عصمت و طهارت عليهمالسلام فراهم كرده بود.
فرزند منحرف وي، علي اصغر غروي از مرتبطين اداره دوم ستاد ارتشداران شاه نيز همگام با پدر منحرفش، در پوشش روشنفكر، اهداف خائنانه ضدشيعي و ضدروحانيت تشيع پدرش را دنبال ميكرد. نامبرده كه از منتسبين ملي مذهبيها و محور اين گروهك در اصفهان بود، در ماجراي دستگيري جريان موسوم به ملي مذهبيها در سال 80-79 دستگير شد.
طرح انديشه سياسي ولايت فقيه
حضرت امام خميني، كه نظام سلطنتي را مخالف اسلام، معرفي كرده بودند، به منظور تبيين فلسفه سياسي موردنظر خويش، و تاكيد بر ضرورت تاسيس «نظام اسلامي» از اول بهمن 1348 تدريس «ولايتفقيه» به عنوان اولويت مباحث فقهي را آغاز كردند.
با تدوين متون درسي مذكور و انتشار كتاب «ولايت فقيه يا حكومت اسلامي» شاگردان آن بزرگمرد در ايران، تبيين مباحث مطروحه و تشريح ساختار نظام و شيوه نيل به آن را در دستور كار مطالعاتي و فعاليتهاي مبارزاتي خويش قرار دادند.
توطئههاي دشمن براي مقابله با نهضت اسلامي
ساواك كه با بهرهگيري از تجارب و مشاوره كارشناسان و مستشاران سيا و موساد طراحي و اجراي حيلهها و ترفندهاي پيچيدهاي را به منظور خنثي كردن ايده و طرح مدون امام خميني، آغاز كرده بود، با مشاهده انتشار بيموقع كتاب اختلافبرانگيز «شهيد جاويد» در پائيز سال 49، آن را مناسبترين دستاويز، براي ترفند امنيتي برافروختن شعلههاي ويرانگر آتش تفرقه و اختلاف تلقي كرده، به منظور ايجاد شكاف گسترده بين شاگردان حضرت امام(ره) بخش عمدهاي از تلاش سازمان را به اين دسيسه مكارانه، اختصاص داد.
در شرايطي كه، موضوع مهم «ولايت فقيه» ميتوانست، تحول فكري و تلاش علمي وسيعي را، در حوزههاي علميه ايجاد كند، دو صف طرفداران و مخالفان «شهيد جاويد» از دستهها وجريانهاي فكري مختلف و برخي از شاگردان حضرت امام، رو در روي هم قرار گرفته، نبرد ايذايي مطلوب دشمن را آغاز كردند.
مزدوران ساواك، از يك سو تسهيلاتي را براي تجديد چاپ «شهيد جاويد» فراهم ميكردند و از سوي ديگر، توسط عوامل خود، در ميان اقشار مختلف مردم، انتقاد علماء مخالف و حمايت يا توجيه مطالب از سوي برخي شاگردان حضرت امام را در گستره وسيعي منتشر، و بازتاب آن را چنان پوشش ميدادند، كه عكسالعملهاي متفاوتي را در پي داشت. اين عكسالعملها نيز، خود به خود تبعات ديگري به بار ميآورد، كه تشنج موجود را دوچندان ميساخت.
آيتالله محمد فاضل لنكراني و آيهالله شهابالدين اشراقي، دو تن ازعلما و اساتيد بزرگ نزديك به حضرت امام و آيهالله صافي گلپايگاني، داماد مرجع بزرگ حضرت آيه الله گلپايگاني بر كتاب «شهيد جاويد» ردّيه نوشتند، در حالي كه تبليغات وسيع ساواك، شاگردان حضرت امام را طرفدار و حامي اين كتاب معرفي ميكرد. ساواك در سندي تصريح ميكند: «در مورد تضعيف طرفين (طرفداران خميني و گلپايگاني) ترتيبي اتخاذ گردد، كه اختلاف موجود، در اين زمينه گسترش يافته، بهرهبرداريهاي لازم از اختلاف مذكور كسب گردد.
در استان اصفهان، آيه الله خادمي و آيه الله حسن امامي از نمايندگان امام خميني، مخالف و منتقد «شهيد جاويد» بودند و آيه الله اژهاي و طاهري اصفهاني از طرفداران امام خميني، در رديف حاميان كتاب مذكور قرار داشتند. در اين ميان، طرفداري افراد منحرفي چون غروي علون آبادي از آن كتاب و مخالفت و تبيين موضوع قيام امام حسين (ع) و طرح خطاهاي كتاب شهيد جاويد توسط علماي بزرگ و پرنفوذي چون آيه الله شمسآبادي و انتساب آن مرحوم به آيهالله خوئي ره، بر تشتت موجود ميافزود.
حتي در ميان هواداران دكتر شريعتي دراين مورد دو دستگي به وجود آمده بود. برخي با تكيه بر آرمان شهادتطلبي، واقعه عاشورا را قيامي در زمان نتوانستنها و تفاوت بسيار موازنه قدرت ميدانستند. آنان با اين ايده، كه حضرت امام حسين(ع) و خانواده و بستگان و پيروان بصير و با وفايشان با حضور در كربلا و پذيرش شهادت و اسارت و خلق حماسيترين قيام تاريخ، برترين الگو و اسوههاي بيبديل براي انقلابيها و مظلومان تحت ستم گشتند، كتاب شهيد جاويد را مخدوش كننده اين ارزشهاي والا دانسته به مخالفت با آن پرداختند.
برخي ديگر، قيام سيدالشهدا و يارانش را، نبردي نظامي با هدف سرنگوني قدرت حاكم و استقرار حكومت اسلامي پنداشته، به دفاع از كتاب مذكور، به بحث و مجادله ميپرداختند. فضاي غبارآلود و فتنهزده كشور، اختلافات و درگيريهاي فكري و لفظي را به حدي فراگير ساخته بود كه استاد و شاگرد، دوست و همكار و همكلاسي و همسايه، پدر و فرزند، برادر و برادر، با يكديگر درگير اختلافهاي شديد و تفرقههاي ويرانگر شده بودند.
توطئه پيچيده دشمن
در چنين شرايطي، ساواك، با اقدامات برنامهريزي شده، از آبشخور اين فتنه، جريان انحرافي و باند جنايتكار «هدفيها» به سركردگي مهدي هاشمي قهدريجاني معدوم را به وجود آورد. طبق سناريوي تنظيمي و ماموريت عملياتي هدفيها، مهدي هاشمي و باند منحرفش كه به انحاء گوناگون توسط مزدوران و عوامل ساواك، به امام خميني و نهضت ايشان منتسب ميشدند، آيهالله شمسآبادي از علماء با نفوذ و منتقد جدي كتاب شهيد جاويد و روحاني ديگري كه منتسب به آيهالله خوئي بودند را، به نحوي وحشيانه به قتل رساندند.
ساواكيهاي همكار قاتلان، مكارانه در پوشش مردمي طرفداران آيهالله شمسآبادي، به اختلافات و درگيريهاي متعصبانه وسعت بخشيده فتنه عظيمي را تدارك ميكردند. در مراسم ختمي كه در مسجد سيد اصفهان براي مرحوم شمسآبادي برپا شده بود، حضور و تكاپوي وسيع ساواكيها، براي تداوم سناريوي تنظيمي، كاملا مشهود بود. در جايجاي مسجد، ماموران ساواك، در نقش طرفداران عزادار آيهالله شمسآبادي با پخش شايعه به دست آمدن سر نخهايي از قاتل يا قاتلاني كه به خميني وابستهاند، با گريه و التماس از مردم ميخواستند در تعقيبات نماز و دعاهايشان، دستگيري قاتل را از خدا طلب نمايند.
زمان زيادي سپري نشد، كه عامل اصلي ترور آيهالله شمسآبادي، مهدي هاشمي قهدريجاني (برادر داماد آقاي حسينعلي منتظري) و باندش دستگير شدند!
بلندگوهاي تبليغاتي رژيم، دادگاه جنايتكار نامبرده و محاكمهاش را علني اعلام كردند. اما به جز نمايندگان مطبوعاتي وابسته و منتخبان ساواك، كسي نميتوانست وارد دادگاه شود. مثلا نگارنده به رغم تظاهر به علاقه وافر به شاهنشاه اصرارم براي حضور در دادگاه نتيجهاي نداد./۸۷۶/د۱۰۱/س
روزنامه كيهان - 5 اسفند 1392- صفحه 6 - شماره 20720