باید به شریعت برگردیم
به گزارش خبرگزاری رسا، حریت بسیار خوب است اما آفتی هم دارد؛ ضدیت ناخواسته با حق و تعارض باز هم انشاءالله ناخواسته با شریعت! مراقبت از این آفات، آنقدر مهم است که باری رهبر انقلاب حتی آفت بصیرت را هم برشمردند؛ غرور!
القصه! ناظر بر دستفرمان صریح اما ناصحیح شماری از دوستان که خود را دلسوز دین هم میدانند، سوالی میپرسم از حضرات: «پس چرا وقتی دولت فعلی، آن هم با سستترین ادله مکرر من و ما را روانه محکمه میکند، مدعی نمیشوید تا وقتی دزدی و اختلاس هست، چرا گیر دادن به اصحاب نقد؟! و چگونه است که فقط هنگام دستگذاشتن روی مفاسد اخلاقی، سروکله دزدی و اختلاس پدیدار میشود؟! آیا وقتی فلان روزنامهنگار متعهد یا بهمان خبرنگار منتقد روانه دادسرا و دادگاه میشود، احیانا هیچ غارتگر بیتالمالی نیست که محاکمهاش در اولویت باشد؟!»
در نقد قوهقضائیه و صداوسیما صدالبته سخن بسیار است، همچنان که درباره مفاسد اقتصادی اما خوب است به بهانه آزادگی، ریلگذار مفاسد اخلاقی نشویم، گناهی عمومی و فسقی علنی را کوچک نبینیم و فقط یک بخش از اسلام را برجسته نکنیم! وکیلمدافع رقاصهها شدن به اسم جذب حداکثری، نه حریت که دوری توأمان از هویت و شریعت است! حریت یعنی آنکه علم نقد بر سر دستاندرکاران بلند کنی که کاسبی با غرائز جوانان هم آیا شد کار؟! تو از مردم، رأی و از نظام، آن هم نظامی اسلامی، امکانات گرفتی که برای جوان جامعه، زمینه اشتغال و ازدواج را فراهم کنی و او را در مسیر بندگی خدا ماندگارتر کنی یا اینکه همان را تکرار کنی که رسانه دشمن میخواهد؟!
گمانم همه باید به شریعت برگردیم! از آن روحانی دلسوز که بعضا دچار افراط و تفریط میشود و در کشاکش این همه دعوت به «بیحجابی اجباری» دغدغهمند «حجاب اجباری» میشود، تا من نویسنده و توی خواننده و آن مقام کشوری! والله خوب است هر از چند گاه، به جای سیاست، از شریعت بنویسیم؛ از اینکه احکام الهی متکی به خیرخواهی خالق برای مخلوق است! آری! «حجاب» خیرخواهی خدا برای زن و زندگی و جامعه و خانواده و صدالبته مرد است! همچنان که «حفظ چشم» خیرخواهی خدا برای مرد و زندگی و جامعه و خانواده و صدالبته زن است!
اگر طلاق زیاد است و اگر فساد زیاد است و حتی اگر دستاندازی به بیتالمال زیاد است، یعنی دوری جامعه از شریعت! شریعت اگر مبنای کار باشد، نه مسؤولی حقوق نجومی میخواهد، نه جوان جامعه، آزادی را با فسق و فجور، عوضی میگیرد! دلسوز دین هم نمیآید مدعی شود تا حقوق نجومی هست، چرا ال و بل! وزیر مملکت هم نمیآید مالهکش همهرقم فساد؛ اعم از اقتصادی و اخلاقی شود! اینکه با وجود آستینی خالی، حاجحسین خرازی باز هم در شرق ابوالخصیب، دنبال نگهداشتن خط بود، علت آن بود که ابتدا خط شریعت را و خط بایدها و نبایدهای دین را در دلش زنده نگه داشته بود! اسم این نظام، جمهوری خالی نیست؛ جمهوری اسلامی است! «اسلامی» یعنی در حوزه اقتصاد باید دنبال عدالت باشیم و در حوزه فرهنگ باید دنبال هدایت! رها کردن جوان در منجلاب فساد و سخن بر مدار خوشامد نفس، آیا خدمت به جوانان این دیار است؟!
واقعا اگر قرار بر توجیه هر گناهی بود و اگر قرار بود یک در هزار هم دستگاه قضا نتواند مانع برهنگیهای هدایت شده از سوی دشمن باشد، اولا چرا انقلاب کردیم؟! ثانیا چرا میگوییم جمهوری اسلامی؟! ابتدای متن گمانم خوب گفتم! آیا قاضی از امثال من، این دفاع را محکمهپسند میبیند که وقتی دزد هست، چرا قلابت روی قلم حقیر گیر کرده؟! پس حرف را زیاد نکنم و مجددا بنویسم که تا وقت هست، خوب است همه به شریعت برگردیم! دین وقتی از مسؤول مملکت، چیزی میخواهد و اگر از زن و اگر از مرد و اگر از اهل قلم و اگر از کارمند و کارگر، همه و همه بیانگر مهربانی خداوند منان است! خیلی از ماه رمضان نگذشته! قول نداده بودیم آیا به خدا در لیالی قدر که خط بکشیم دور گناه را؟!
قول نداده بودیم آیا به خدا در آن شبهای روشنتر از روز که حواسمان بیشتر به شریعت باشد؟! دم آن مسافرکش موتوری خیابان شریعتی گرم که تا دید وقت اذان است، وضویی ساخت و رفت دنبال نماز، در حاشیه همان خیابان! چیست حالا وظیفه نظام و تکلیف دولت در قبال دختر و پسر و زن و زندگی این موتوری؟! آن هم نظام اسلامی و دولت جمهوری اسلامی؟! و آیا زیبنده است که مسؤول مملکت، خودش بلندگوی شبهه باشد؟! و آن ملبس دلسوز هم به نوعی دیگر؟!
نکند توهم زدهایم ما از خدا و شریعت الهی هم بیشتر میفهمیم؟! طرفه حکایت اینجاست؛ توهم فهم بیشتر ما، این بلاها را بر سرمان آورده! پس بیاییم به جای «تَکرار سیاست» اندکی هم دلمشغول «تکرار شریعت» شویم تا هم خدمت میسر شود و هم هدایت! پولش را ندارم و الا با وجود نظر نه چندان هم خوشم نسبت به این همه همایش، یک همایش بزرگ برگزار میکردم با این عنوان: «خدا خیر ما را میخواهد!» هان ای زن جامعه! نامردانی که تو را برای هوس خود میخواهند، خیر تو را نمیخواهند! خیر تو را آن خدایی میخواهد که اول، انسان میبیندت، بعد زن! نه ناجوانمردانی که فقط تن! بیاییم برگردیم به شریعت! قول داده بودیم به خدا! به خدا قول داده بودیم! دیر نیست کاسه عمرمان لبریز شود و ما بمانیم و اعمالمان! وای از آن روز! وای از لحظه مرگ.../۹۶۹/د۱۰۲/ب۱
منبع: وطن امروز