خانم دروغگو، آقای دلال!
به گزارش خبرگزاری رسا، گویا تکنیک «دروغ بزرگ» از دوران جنگ دوم جهانی مانند یک بیماری مزمن «سیاسی- اخلاقی» به نسلهای بعدی مقامات آلمانی به عنوان وارثان گوبلز منتقل شده است! این روزها بار دیگر مقامات اروپایی از «تعهد خود به برجام(!)» سخن گفتند. «آنگلا مرکل» صدراعظم آلمان اختلافات با آمریکا را درباره توافق هستهای با ایران جدی خوانده و در اینباره مدعی شده است: «اختلافات بین برلین و واشنگتن و در واقع بین اروپا و آمریکا درباره برجام، ایران و تعرفههای گمرکی، جدی و بسیار مهم است که آنها را در اجلاس سران گروه 7 هم با ترامپ به بحث گذاشتم».
اگرچه «نارضایتی اروپا» از دولت ترامپ بابت خروج رئیسجمهور ایالات متحده از برجام قابل انکار نیست اما سران 3 کشور آلمان، انگلیس و فرانسه اصرار ویژهای مبنی بر خلط مفهومی «نارضایتی» و «اختلاف» دارند. به عنوان مثال، بسیاری از رسانههای غربی، نارضایتی موجود میان مقامات اروپایی را به مثابه «بروز اختلاف در 2 سوی آتلانتیک» دانسته و روی آن مانور گستردهای میدهند. با این حال، «رفتار عملی کشورهای اروپایی» درباره برجام با دادهها و قضاوتهای رسانهای در غرب منطبق نیست. اگر آنچه را درباره تعرفههای گمرکی میان آمریکا و اروپا رخ داده «اختلاف» بنامیم، موضوع برجام میان این دو فراتر از یک «نارضایتی» نیست.
1- سال 94 پس از امضای توافق هستهای میان ایران و اعضای 1+5، صدراعظم آلمان به همراه رئیسجمهور سابق فرانسه و نخستوزیر وقت انگلیس، مقالهای را در «تایید کامل برجام» در روزنامه آمریکایی «واشنگتنپست» به رشته تحریر درآوردند. در بخشی از این مقاله آمده بود: «رقابت هستهای در خاورمیانه تنها یک عنصر خطرناک به یک منطقه بیثبات اضافه خواهد کرد. ما باید مسؤولیت خود را در قبال این تهدید ایفا میکردیم. تاریخچه طولانی مذاکرات بیفایده با ایران زمینه بدبینی را فراهم کرده بود. با این وجود، 2 سال مذاکره بیوقفه به یک توافق انجامید که تمام تحریمهای اقتصادی علیه ایران را برمیدارد. ما به طور همهجانبه از این توافق حمایت میکنیم، چون خواستههایمان را تامین میکند».
اما چند هفته قبل- تنها چند روز قبل از آنکه ترامپ از توافق هستهای با ایران خارج شود- مرکل در اظهاراتی کاملا متفاوت با مواضع قبلی خود مدعی شد توافق هستهای با ایران به هیچ عنوان کامل نیست و تنها یک گام برای مهار اقدامات بد(!) ایران محسوب میشود.
2- گویا صدراعظم آلمان فراموش کرده است دولت متبوع وی اواخر تابستان سال گذشته [96] تحت تاثیر لابیگریهای پشت پرده امانوئل مکرون، ترامپ و نتانیاهو قرار گرفت و با «تغییر برجام» و «پذیرش شروط چهارگانه آمریکا» موافقت کرد! بدون شک خانم مرکل خود نیز بخوبی میداند به همراه سران 2 کشور انگلیس و فرانسه، متهمان ردیف دوم خروج ترامپ از برجام محسوب میشوند. در این میان، حداقلیترین انتظار از صدراعظم آلمان این بود که پس از خروج ترامپ از برجام، مواضع قاطعانهای را در دفاع از برجام اتخاذ کند! با این حال، مرکل از این «دفاع حداقلی» نیز دریغ کرد.
وی در یکی از تازهترین مواضع خود، بار دیگر توافق هستهای با ایران را ناقص دانسته و خواستار مذاکره با ایران بر سر موضوعات موشکی و منطقهای (جهت انعقاد توافقی تازه) شد. براستی در شرایطی که مرکل و مکرون همچنان در حال مذاکره با دولت ترامپ بر سر انعقاد توافق جدید با ایران هستند، ادعای وی درباره «وجود اختلافات جدی با آمریکا» بر سر برجام چگونه قابل تفسیر است؟ پاسخ این سوال تلخ و در عین حال گویاست: مرکل دروغ میگوید!
3- صدراعظم ژرمنها قصد دارد به صورت همزمان 3 موضوع [پرونده] را به همراه ترامپ مورد بررسی قرار دهد:
موضوع افزایش تعرفههای گمرکی فولاد و آلومینیوم، افزایش هزینههای دفاعی اعضای ناتو و برجام.
بدیهی است در این معادله، موضوع «برجام» تحتالشعاع دیگر دغدغههای مرکل قرار خواهد گرفت. صدراعظم آلمان حاضر است در راستای حلوفصل 2 پرونده دیگر (و حتی قرار گرفتن این 2 پرونده در مسیر حلوفصل نهایی) در قبال برجام به طرف آمریکایی امتیاز دهد. شواهد موجود نشان میدهد مقامات اروپایی- از جمله مرکل- انعقاد توافق جدید با ایران را نسبت به گزینه «حفظ برجام» در اولویت قرار دادهاند. تاکید چندباره مقامات ارشد اروپایی مبنی بر «ناقص بودن برجام» در همین راستا قابل تحلیل و ارزیابی است.
مرکل دقیقا مانند مکرون و «ترزا می» آماده «مصالحه بر سر برجام» است. «رفتارشناسی مرکل» پس از خروج آمریکا از برجام و بروز اختلافات تجاری با کاخ سفید نشان میدهد صدراعظم آلمان، درصدد «رویارویی واقعی با واشنگتن» نیست، بلکه بیشتر به «مدیریت رفتار ترامپ» میاندیشد.
«منازعه با ترامپ» یکی از خطوط قرمز تاکتیکی صدراعظم آلمان در قبال ایالات متحده محسوب میشود. این قاعده درباره «مکرون» و «می» نیز صادق است. بدیهی است در این میان، برخی سخنان و ادعاهای مرکل درباره «وجود اختلافات جدی با آمریکا» مصرفی تبلیغاتی دارد. باور این سخنان- یا تلاش برای باورپذیر جلوه دادن آنها- میتواند آثار و تبعات سوئی بر رفتار ما در عرصه سیاست خارجی داشته باشد. آنچه مسلم است اینکه لازم است دولت آلمان و دیگر دولتهای اروپایی، بابت بازی سینوسی در قبال برجام (که محصول نگاه ابزاری و تاکتیکی آنها نسبت به موضوع توافق هستهای با ایران است) از سوی دستگاه دیپلماسی کشورمان مورد بازخواست قرار گیرند؛ خواستهای که متاسفانه هنوز تحقق نیافته است.
نگران باش آقای مکرون!
در سوی دیگر، «امانوئل مکرون» رئیسجمهور ضعیف فرانسه همچنان به بازی مستقیم خود در زمین ایالات متحده و رژیم اشغالگر قدس ادامه میدهد. مکرون در جریان نشست خبری اخیر خود با «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی از فعالیتهای منطقهای ایران ابراز نگرانی کرد و سپس درباره برجام گفت: «به نتانیاهو هم گفتم توافق سال 2015 باید ضامن امنیت منطقه باشد، البته ما در پاریس بارها گفتهایم این توافق را برای امنیت منطقه کافی نمیدانیم. همچنین من از قانونی بودن تصمیمات هستهای اخیر ایران اطلاع دارم ولی همچنان نسبت به احتمال افزایش تنش در صورت اجرای این تصمیمات نگران هستم!».(1)
رمزگشایی از اظهارات رئیسجمهور فرانسه به مراتب آسانتر از آن چیزی است که تصور میشود. وادادگی سیاستمداران فرانسوی در مقابل مقامات رژیم جعلی صهیونیستی و آمریکا، به مثابه یک «عفونت مزمن سیاسی» سالهاست «الیزه» را درگیر خود کرده است. همگان به یاد دارند تابستان سال گذشته، امانوئل مکرون و بنیامین نتانیاهو در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد با یکدیگر دیدار کردند. در آن دیدار، مکرون به نتانیاهو تعهد داد فشارهای پاریس بر تهران را با هدف تحدید توان موشکی و منطقهای ایران حفظ کند.
همچنین فرانسویها به ترامپ و نتانیاهو تعهد دادند «تغییر برجام» را به هدف مبنایی ولی در عین حال غیراعلامی خود تبدیل کرده و گزینه «حفظ برجام» یا «مهار آمریکا بر سر برجام» را به فراموشی بسپارند. مکرون نهتنها خود به بازی طراحی شده از سوی واشنگتن و تلآویو سر نهاد، بلکه در کسوت یک «هماهنگکننده» میان واشنگتن و اتحادیه اروپایی ایفای نقش کرد. نتیجه نهایی بازی مکرون کاملا مشخص بود. «خروج ترامپ از برجام» و «کاهش اعتبار بینالمللی اروپا» حقالزحمه دیپلماتیک و سیاسی ترامپ به سران فرانسوی محسوب میشود! با این حال گویا رئیسجمهور تحقیرشده فرانسه، از این ماجرا نیز عبرت نگرفته است.
اصلیترین ماموریت رئیسجمهور فرانسه کماکان «تحدید قدرت موشکی و منطقهای ایران» است. شاید عدهای تصور کنند متعاقب خروج ترامپ از توافق هستهای با ایران، اهداف اروپا در قبال ایران تغییر یافته یا بازتعریف شده است! بدون شک این تصور، ناشی از یک «خطای دید راهبردی» است که متاسفانه 5 سال است دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان نیز به آن مبتلاست. اهداف تروئیکای اروپایی در قبال ایران و مهار نظامی و منطقهای کشورمان همچنان به قوت خود باقیاست. طی هفتههای اخیر، مذاکرات فشردهای میان مقامات آمریکایی و اروپایی بر سر «مواجهه با شرایط موجود» انجام شده است.
اصرار خاص مکرون و مرکل بر «بسط مذاکرات با ایران» منبعث و مستخرج از همین مذاکرات پشتپرده است. اروپا به ایالات متحده تعهد داده کماکان تلاش خود را برای «تغییر برجام» و «بسط آن در قالب توافقی جدید» انجام دهد. در این میان، تاکیدات ظاهری مقامات اروپایی مبنی بر «حفظ برجام»، تنها حکم یک «پوشش تاکتیکی» برای مدیریت افکار عمومی را دارد. مقامات آمریکایی و اروپایی مدتهاست درباره «گذار از برجام» به توافق رسیدهاند.
نکته دوم، به رویکرد خاص مقامات فرانسوی بازمیگردد. «رابرت دل پیچیا» معاون کمیته امور خارجه، دفاعی و نیروهای مسلح سنای فرانسه در این باره میگوید: «هدف پرزیدنت مکرون این است که فرانسه از توافق جدید با ایران خارج شود اما فقط به این دلیل که مذاکراتی بر سر سند جدید و کاملتر را آغاز کند».
این نخستینبار است که مقامات فرانسوی رسما و صراحتا سخن از «امکان خروج از برجام» به میان میآورند. فرانسویها حتی پس از خروج ترامپ از برجام نیز به تکمیل پازلهای چیده شده از سوی کاخ سفید ادامه میدهند. هدف مکرون از ادامه این بازی کاملا مشخص است: «تحریم و تحدید همزمان ایران»؛ همان که رهبر حکیم انقلاب هم بدان اشاره فرمودند.
رئیس جمهور فرانسه درصدد است به همراه دیگر شرکای اروپایی خود، از یکسو دستان «ایران قدرتمند» را در منطقه و در حوزه مسائل دفاعی و موشکی بسته و از سوی دیگر، کماکان فشارهای اقتصادی به کشورمان را ادامه دهد، البته چنانکه رهبر انقلاب اخیرا اشاره فرمودند، چنین خواب آشفتهای هرگز تعبیر نخواهد شد.
نکته پایانی به مواجهه دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان با «بازی خاص فرانسه» در قبال برجام بازمیگردد. محصول مدارای متاسفانه «بیشمنفعلانه» مقامات دولت و وزارت امور خارجه کشورمان با بازی دوگانه و خطرناک پاریس، چیزی جز افزایش وقاحت افرادی مانند مکرون و «ژان ایو لودریان» نبوده است. هم اکنون زمان آن رسیده که مقامات وزارت امور خارجه کشورمان، از نقش پشتپرده فرانسه در «ابطال برجام» و «خروج ترامپ از توافق هستهای» پردهبرداری کنند.
همچنین زمان آن رسیده است افکار عمومی کشورمان در جریان ریز رفتار و بازی فرانسویها طی یک سال گذشته بویژه هفتههای اخیر قرار گیرند. «در هم شکستن چهره تزیینی فرانسه» و قرار دادن چهره واقعی افرادی مانند مکرون در مقابل افکار عمومی کشورمان، دستان سران کاخ الیزه برای تقابل بیشتر با ملت ایران را خواهد بست. این موضوع مهم باید مدنظر قرار گیرد که «فرانسه» در این معادله نهتنها «شریک سیاسی ایران» محسوب نمیشود، بلکه یک «متهم تمام عیار» به شمار میآید که باید بابت بازی مستقیم خود در زمین ایالات متحده و رژیم صهیونیستی پاسخگو باشد.
در نهایت، «ابراز نگرانی مکرون» درباره اقدامات جدید هستهای کشورمان، افتخاری برای ما محسوب میشود. این نگرانی کمترین اهمیتی برای ملت ایران نخواهد داشت و فعلا نخستین پاسخ عملی تهران نسبت به عهدشکنیهای آشکار و پنهان غرب ـ بویژه فرانسویها ـ محسوب میشود. بدیهی است اگر فرانسه خواستار تغییر این معادله است، باید «رویکرد بنیادین خود» در قبال ایران را تغییر دهد و پیوند برجامی خود با کاخ سفید و تلآویو را از بین ببرد. تحقق این موضوع ارادهای واقعی ـ و البته مستقل ـ میخواهد که فعلا نشانهای از آن در رفتار رئیسجمهور جوان فرانسه مشاهده نمیشود.
_______________________
پینوشت:
1- http://www.france24.com /en/20180605
/۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: وطن امروز